جلسه ۶ – PDF

جلسه ششم

روش تفسیری علمی (اهمیت)

۱۳۹۳/۱۰/۰۷

 

روش تفسیریِ عِلمی

یکی از بحثهایی که در ادامه بحث از روش‏های تفسیری مطرح می‏شود بحث از روش تفسیری علمی است. در آغاز بحث لازم است به نکاتی اشاره کنیم:

وجوه اهمیت این بحث

آن چه لازم است در آغاز بحث به آن اشاره شود این است که بحث از روش تفسیر علمی در شرائط کنونی یکی از مسائلی است که از چند جهت مهم است:

جهت اول

از یک جهت بعضی از مطالب عِلمی که در قرآن آمده به نوعی با بعضی از پدیده‏ها و کشفیات جدید بشری و قوانین به حسب ظاهر ناسازگار است و این دست‏مایه‏ای شده برای ملحدین و منکرین قرآن که ادعای تعارض قرآن و دین را با عِلم مطرح می‏کنند، از طرف دیگر مسلمین به خاطر عُلقه و تعصبی که نسبت به قرآن دارند در مقام دفاع از قرآن و پاسخ به شبهات و ابهاماتی که از طرف منکرینِ قرآن القاء می‏شود، بر آمده و در صدد رفع منافات یا ایجاد تطبیق بین قرآن و کشفیات جدید بشری هستند، حال اگر در این میان موضع صحیحی اتّخاذ نشود در بین نسل جدید مسلمین مشکل ایجاد خواهد کرد، یعنی باعث خواهد شد که در یک تعارضی گرفتار شوند و به اعتقاداتی منجر شود که خود آن اعتقادات مشکلات خاصی را تولید خواهد کرد، کأنّ یک عده‏ای در تلاش هستند بین علوم تجربی و آنچه در قرآن آمده انطباق حاصل شود و به هر قیمتی به دنبال این همسان سازی می‏باشند و این کار قهراً مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت.
پس از یک جهت انکار قرآن با حربه قضایا و قوانینِ علوم تجربی که نتایج آن معلوم است و مخصوصاً در شرایط کنونی و در عصر حاضر که عده‏ای در صددند همه چیز را با معیار و ملاک علمی به معنای خاصش، بسنجند روش تفسیری علمی خیلی تأثیرگذار است؛ چون در نظر جمعی هر چیزی که علمی باشد و در دایره تجربه بشر قرار گیرد، پذیرفته می‏شود و هر چیزی که در این چارچوب قرار نگیرد، رد می‏شود لذا این یک تهدیدی برای قرآن است که بیرونی است، یعنی از بیرون جامعه مسلمین را تهدید می‏کند.
از طرف دیگر یک تهدید درونی هم هست که از ناحیه مسلمین و اهل علم است که با حُسن نیت، در صدد همسان سازی بین آیات قرآن و علوم تجربی هستند و در این همسان سازی راه افراط را در پیش می‏گیرند، یعنی گویا همه چیز را باید در این قالب ریخت هرچند با تکلّفات و توجیهات غیر قابل قبول، لذا این یک تهدید درونی است که به التقاط منجر می‏شود. بعلاوه چه بسا بعد از مدتی که خطای قضایای علوم تجربی [که بعضاً یا عمدتاً غیر قطعی هستند] ثابت شود آیات قرآن نیز در این همسان سازی و انطباق دچار مشکل شود. لذا به خاطر این دو تهدید (بیرونی و درونی) باید نسبت علوم تجربی با قرآن معلوم شود.

جهت دوم

ما در پیشینه تاریخی تفسیر قرآن مشاهده می‏کنیم که این روش (روش تفسیری علمی) در أدوار مختلف مورد توجه بوده است و این ما را وادار می‏کند این روش تفسیری (روش تفسیری علمی) را مورد بحث و بررسی قرار دهیم چه بخواهیم و چه نخواهیم این گذشته و تاریخ تفسیر در قرآن ما را به این جهت و این نکته می‏رساند که بخشی از تفاسیر، تفاسیر علمی هستند (ما فعلاً در صدد بیان اهمیت بحث از این روش تفسیری هستیم و بعداً در رابطه با پیشینه آن بیشتر بحث خواهیم کرد) و لذا نمی‏توان آن را نادیده گرفت. به هر حال اگر ما به گذشته مفسیرین و تاریخ تفسیر رجوع کنیم می‏بینیم باب علوم تجربی و قضایای علوم تجربی [البته با محدوده متفاوت] را برای فهم آیات باز کرده‏اند، پس ما ناچاریم این روش (روش تفسیر علمی) را یک روش تفسیری بدانیم و آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.

جهت سوم

جهت سوم این است که متجاوز از ۱۳۰۰ آیه در قرآن به واقعیت‏های طبیعت و این عالم اشاره دارد، لذا ما با تعداد زیادی از آیات مواجهیم که یا به عنوان مثال، یا به عنوان بیان یک واقعیتی از واقعیت‏های نظام هستی در عالَم طبعیت و یا در ضمن بیان یک قصه‏ای از قِصص قرآنی به واقعیات طبیعی این عالَم اشاره کرده است، لذا قهراً ما باید ببینیم تا چه حد می‏توانیم در این محدوده از معرفت بشری و قضایایی که در علوم تجربی بیان شده استفاده کنیم و آیا اینها می‏تواند به فهم معانی آیات و مراد خداوند کمک کند یا نه؟
بنابراین با توجه به جهات سه‏گانه‏ای که عرض شد به نظر می‏رسد بحث از روش تفسیریِ علمی بحث مهمی است که باید به آن پرداخته شود مخصوصاً اینکه تب و تاب این مسئله در بین مسلمین بالا گرفته است و خیلی افراد به عنوان یک هنر ادعای این همسان سازی را داشته و در صددند قضایای علوم تجربی را از قرآن استفاده ‏کنند. البته این مطلب تازه‏ای نیست و در گذشته بعضی از بزرگان از جمله غزالی معتقد بودند همه علوم در قرآن وجود دارد از جمله اینکه گفته‏اند در قرآن هزاران علم وجود دارد.
البته اینکه نتوان همه چیز را از قرآن استخراج کرد دلیل بر نقص قرآن نیست چون چه بسا بسیاری از چیزهایی که در قرآن بیان شده خارج از فهم بشر باشد و هنوز بشر آن را درک نکرده است و ممکن است میلیون‏ها سال طول بکشد که بشر گوشه‏ای از مجهولات این عالم را کشف کند، همان‏گونه که معروف است فقط یک جزء از علم تا زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) آشکار خواهد شد و با اینکه علم اینقدر پیشرفت کرده و بشر چیزهای زیادی را کشف کرده ولی باز هم رمز و رازهای زیادی باقی مانده که بشر آنها را درک نکرده است و گویا هر چه علم پیشرفت می‏کند به جای اینکه بر معلومات بشر افزوده شود، بر مجهولات او افزوده می‏شود و انسان بیشتر می‏فهمد که خیلی از چیزها را نمی‏داند.
به هر حال چون تب و تاب تفسیر علمی بالا گرفته و این به عنوان یک توانمندی مطرح است که مثلاً می‏گویند فلان کس قرآن را به نحوی تفسیر می‏کند که با همه یافته‏های بشری منطبق است و بعضی از آن به عنوان اعجار قرآن یاد می‏کنند. ضرورت پرداختن به روش تفسیری علمی بیشتر آشکار می‏گردد.
ما در تنقیح موضوع بحث خواهیم گفت که منظور ما از علم چیست و علم تا چه اندازه‏ای در تفسیر قرآن دخالت دارد، مثلاً اینکه زمین در یک مداری خاص به دور خورشید می‏گردد و ماه گِرد زمین می‏گردد یک امری قطعی است در حالی که در گذشته این گونه نبوده و همه فکر می‏کرده‏اند زمین ثابت است و همه چیز دور زمین می‏گردد. لذا در قطعیات مشکلی نیست که ما آیه‏ای از قرآن را با قطعیات تفسیر کنیم اما نمی‏توان احتمالات و ظنیّات را در تفسیر قرآن دخالت داد. این مطلب زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‏کند که کثیری از قضایای علوم تجربی در حد فرضیه می‏باشند و هنوز ثابت نشده‏اند تا به عنوان یک قانون قلمداد شود.

تعریف تفسیر علمی

مطلب دیگر این است که منظور از تفسیر علمی چیست؟ خود تفسیر یک علم است، اگر ما از عقل خود کمک بگیریم، اگر مبتنی بر دانش‏های مورد نیاز تفسیر، آیه‏ای را تفسیر کنیم، طبیعتاً همه اینها علمی هستند، حتی اگر از مدرکات قطعی عقل استفاده کنیم یا از یک قاعده فلسفی یا منطقی قطعی استفاده کنیم، همه اینها به نوعی تفسیر علمی محسوب می‏شوند لکن هیچ کدام از اینها مدّ نظر نیست بلکه منظور ما از علم که روش تفسیر منسوب به آن می‏شود، علوم تجربی و علوم انسانی است. علوم تجربی یعنی علوم طبیعی که در مقابل الهیات، فلسفه، علوم متافیزیکی و ماورائی، علوم عقلی و نقلی قرار دارد. البته خیلی از افراد دچار اشتباه شده و روش تفسیری علمی را به نحوی معنی کرده‏اند که شامل علومی مثل فلسفه و الهیات هم می‏شود در صورتی که منظور از علم در روش تفسیری علمی، علوم تجربی و طبیعی و علومی مثل جامعه شناسی، روانشناسی و…است. یعنی قوانین و قضایای علوم تجربی و طبیعی و قوانین علوم انسانی که در فهم آیات و تفسیر آیات و کشف مراد خداوند تبارک و تعالی مورد استفاده قرار می‏گیرند.
در رابطه با معانی روش تفسیری علمی انظار و آراء مختلفی وجود دارد. موافقان و مخالفان این روش بعضاً راجع به موضوع واحدی سخن نگفته‏اند و این باعث شده نزاع‏هایی صورت گیرد که اساس آن بر ابهام در موضوع بحث استوار است. هم‏چنین دامنه مورد اختلاف به درستی تبیین نشده، لذا ما قصد داریم در درجه اول موضوع نزاع را تبیین کنیم سپس به محدوده بحث از روش تفسیری علمی بپردازیم؟ اجمالاً عرض کردیم منظور از علم در اینجا علوم تجربی و طبیعی و علوم انسانی جدید است ولی اینکه روش تفسیری علمی چگونه است و چه محدوده‏ای را در بر می‏گیرد مسأله‏ای است که ان شاء الله در جلسه آینده به آن اشاره خواهیم کرد.