جلسه دوازده – روش‏های تفسیری

جلسه ۱۲ – PDF

جلسه دوازدهم

روش تفسیری علمی- ادله مخالفین

۱۳۹۳/۱۰/۲۸

دلیل سوم

تالی فاسدهایی بر روش تفسیری علمی مترتب می‏شود که یکی از آنها تفسیر به رأی است، یعنی اگر کسی با این روش تفسیری قرآن را تفسیر کند در موارد زیادی منجر به تفسیر به رأی خواهد شد چون وقتی کسی در صدد باشد مثلاً بر اساس یافته های علوم طبیعی یا علوم انسانی جدید، چیزی را از قرآن استخراج کند یا نظریه‏ای را بر قرآن تطبیق دهد قهراً منجر به تفسیر به رأی خواهد شد؛ زیرا نهایت تلاش و کوشش خود را برای هماهنگ‏سازی بین قرآن و یافته‏های خود به کار می‏گیرد و چه بسا کسی تخصص لازم را در این رابطه نداشته باشد و صرفاً به عنوان آشنایی و احاطه‏ای که به علوم دارد به این هماهنگ‏سازی اقدام کند کما اینکه این اتفاق افتاده است یعنی ما می‏بینیم کسانی را که به فضای تفسیر قرآن وارد شده‏اند و به بعضی از رشته‏های علوم طبیعی آشنایی داشته ولی از مقدماتی که باید برای تفسیر قرآن از آن بهره‏مند باشند دور بوده‏اند، یعنی تخصص علمی داشته‏اند ولی تخصصی در تفسیر نداشته‏اند. پس نمونه‏های زیادی از مسلمانانی که با انگیزه‏های سالم ولی بدون احاطه و اطلاع کافی از دانش تفسیر به فضای تفسیر علمی وارد شده‏اند، وجود دارند که قرآن را تفسیر به رأی کرده‏اند.

در واقع این دلیل نه به عنوان یک لازمه عقلی یا عادی بلکه با اتکاء به آنچه در خارج تحقق پیدا کرده و مشاهدات نسبت به کسانی که در مسیر تفسیر علمی گام برداشته‏اند، می‏خواهد بگوید ما نتایجی که از روش تفسیری علمی مشاهده کرده‏ایم این بوده که در موارد متعدد، کسانی که به تفسیر علمی پرداخته‏اند دچار تفسیر به رأی شده‏اند.

بررسی دلیل سوم

این دلیل ناتمام است؛ زیرا وقتی سخن از روش تفسیر علمی به میان می‏آید در واقع بحث ما بر این اساس استوار است که کسی با بهره‏مندی از دانش تفسیر و تخصص لازم برای تفسیر در کنار احاطه‏ یا اطلاعی که به مسائل علمی دارد، بخواهد قرآن را تفسیر کند. اینکه ما می‏بینیم کسانی در فضای تفسیر علمی وارد شده و به خطا رفته‏اند و آیات قرآن را تفسیر به رأی کرده‏اند دلیل بر نادرستی تفسیر علمی نیست چون در روش تفسیر نقلی یا اجتهادی هم ممکن است این اتفاق بیفتد، کما اینکه این اتفاق افتاده است و کسانی از روش تفسیری نقلی استفاده کرده‏اند اما چون احاطه کامل نداشته‏اند راه را اشتباه رفته‏اند، در روش تفسیر اجتهادی هم همین اتفاق افتاده است، حال اگر در عالم واقع و خارج کسانی گرفتار تفسیر به رأی شوند دلیل بر نادرستی روش تفسیری نقلی یا اجتهادی نیست. لذا در رابطه با روش تفسیری علمی هم مطلب از همین قرار است.

بله! روش تفسیری علمی با روش‏های نقلی و اجتهادی از این جهت متفاوت است که ممکن است ادعا شود در روش تفسیری علمی امکان تفسیر به رأی و خطا و اشتباه از روش‏های تفسیری نقلی و اجتهادی بیشتر است. این مطلب قابل قبول است که وسوسه تفسیر به رأی در روش تفسیری علمی بیش از تفسیر نقلی و اجتهادی است اما در عین حال این مطلب نمی‏تواند دلیل بر مخالفت با روش تفسیری علمی به نحو کلی، قلمداد شود و ما نمی‏توانیم این روش تفسیری را به طور کلی نفی کنیم بلکه نهایت چیزی که می‏توان گفت این است که بگوییم روش تفسیری علمی روشی است که با شرائط و مقدمات خاصی قابل قبول است.

دلیل چهارم

تالی فاسد دیگر این است که روش تفسیری علمی در واقع راه را برای سوء استفاده مغرضین و کسانی که به نوعی در صددند از قرآن سوء استفاده کنند یا به نوعی در صدد انکار قرآن می‏باشند، فراهم می‏کند، چون چه بسا این افراد در قالب تفسیر علمی بخواهند عقاید و نظریات خاص خود را به قرآن تحمیل کنند. پس نفس اینکه روش تفسیری علمی می‏تواند منفذی برای سوء استفاده مغرضین از قرآن باشد اقتضا می‏کند این روش تفسیری را رد کنیم، چون ما باید باب این مَنفذ را بر روی مغرضین و کسانی که در صددند به نوعی از این روش تفسیری سوء استفاده کنند، ببندیم و بهترین راه برای بستن راه این افراد این است که به نحو کلی روش تفسیری علمی را کنار بگذاریم.

بررسی دلیل چهارم

این دلیل هم ناتمام است زیرا گاهی اساس یک طریق بر خطا و اشتباه استوار شده و آن طریق فی‏نفسه قابل قبول نیست مثل اینکه کسی بخواهد از عقل ظنی برای تفسیر قرآن استفاده کند که باید جلو آن گرفته شود و باب عقل ظنی در تفسیر مسدود شود چون اساس این راه بر خطا و اشتباه استوار است اما گاهی طریقی که مورد استفاده قرار گرفته فی‏نفسه خطا و اشتباه ندارد اما امکان سوء استفاده از آن وجود دارد که در این صورت نمی‏توان آن طریق و راه را مسدود کرد. روش تفسیری علمی هم از این قبیل است یعنی بر اشتباه و خطا استوار نیست لکن امکان سوء استفاده از آن وجود دارد ولی صرف امکان سوء استفاده دلیل بر بطلان این روش نمی‏شود چون اگر صرف امکان سوء استفاده دلیل بر بطلان باشد این امکان در سایر روش‏های تفسیری (روش نقلی و اجتهادی) هم وجود دارد لذا باید آن روش‏ها هم باطل باشد در صورتی که این‏گونه نیست.

دلیل پنجم

یکی دیگر از تالی فاسدهایی که بر روش تفسیری علمی مترتب می‏شود این است که روش تفسیری علمی به تأویل غیر جایز منجر می‏شود- تأویل یعنی حمل آیات بر خلاف ظواهرشان، به این معنی که در تبیین آیات قرآن از حدود ظواهر آیات تجاوز شود و معنایی بر خلاف ظاهر آیه برای آن ذکر شود، تأویل فقط برای کسانی مثل اهل بیت (ع) جایز است که با قرآن آشنایی کامل داشته باشند- یعنی گاهی ممکن است ظاهر یک آیه‏ای را که حتی از نظر عرف با مدعای آنها سازگار نیست با تأویل بر نظریه خود منطبق کنند، پس نتیجه پذیرفتن روش تفسیری علمی این است که باب تأویل غیر جایز مفتوح شود.

نکته: اینکه کسی با دقت در معنای آیه‏ای نکات ظریف و دقیقی را استخراج ‏کند تأویل نیست چون با ظاهر آیه مخالف نیست بلکه معنایی دقیق و ظریف است که با نظر ابتدایی از آیه فهمیده نمی‏شود.

بررسی دلیل پنجم

این دلیل هم ناتمام است چون نهایت چیزی که این دلیل اثبات می‏کند امکان تحقق تأویل است نه اینکه روش تفسیری علمی حتماً به تأویل منجر می‏شود. بله! اگر مستدل می‏توانست اثبات کند که روش تفسیری علمی ضرورتاً به تأویل منجر می‏شود دلیلی که ارائه شد قابل قبول بود و نتیجه‏اش این می‏شد که روش تفسیری علمی از اساس مشکل است و ناتمام است ولی سخن در این است که این دلیل بالضرورة منجر به تأویل نمی‏شود لذا به صرف اینکه ممکن است کسانی از این روش سوء استفاده کنند و آیات را تأویل کنند دلیل بر رد این روش تفسیری نمی‏باشد. نهایت چیزی که باید رعایت شود این است که مراقبت صورت گیرد تا منجر به تأویل نشود. از جمله تأویلاتی که درباره قرآن صورت گرفته این است که بعضی اشخاص درباره نظریه تکامل داروین، آیاتی را که مطابق با این نظریه بود اخذ می‏کردند اما آیات دیگر را که به نوعی با این نظریه موافق نبود تأویل می‏کردند، یعنی با اینکه ظاهر آن آیات نظریه داروین را رد می‏کرد لکن آن آیات را تأویل می‏کردند تا موافق نظریه داروین باشد.

دلیل ششم

روش تفسیری علمی تابع هیچ ضابطه و ملاکی نیست یعنی چارچوبی وجود ندارد که قرآن بر اساس آن چارچوب تفسیر شود بلکه این روش تفسیری عمدتاً یک روش ذوقی است و این روش به هرج و مرج در تفسیر قرآن منجر خواهد شد و تفسیر از مسیر صحیحی که باید داشته باشد خارج خواهد شد لذا با توجه به اینکه روش تفسیری علمی ضابطه مشخصی ندارد، نمی‏توان آن را اخذ کرد و این روش قابل قبول نیست.

بررسی دلیل ششم

این دلیل هم رأساً نمی‏تواند روش تفسیری علمی را نفی کند چون ذوق انسان تا حدودی در همه روش‏های تفسیری دخالت دارد و این مطلب قابل انکار نیست و این‏گونه نیست که فقط روش تفسیری علمی ذوقی باشد و ذوق در بقیه روش‏های تفسیری دخالتی نداشته باشد. اما اینکه گفته شد روش تفسیری علمی هیچ ضابطه مشخصی ندارد قابل قبول نیست چون مسلم است که روش تفسیری علمی چارچوب مشخص و حد و مرز معینی دارد زیرا ما می‏گوییم کسانی باید به این روش تفسیری مبادرت ورزند که دانش تفسیر قرآن را داشته باشند و از مقدماتی که برای تفسیر قرآن لازم است برخوردار باشند و به مسائل علمی هم آشنایی داشته باشند و بدانند که با کدام یک از ابزار علمی و قواعد و قوانین علمی می‏توان قرآن را تفسیر کرد یا مطلبی را از قرآن استخراج کرد و باید بدانند که با قواعد غیر قطعی نمی‏توان قرآن را تفسیر کرد. لذا ادعای اینکه روش تفسیری علمی، روشی بدون ضابطه است که به هرج و مرج در تفسیر منجر می‏شود، مردود است.

بحث جلسه آینده: بقیه ادله مخالفین روش تفسیری علمی را ان شاء الله در جلسه آینده عرض خواهیم کرد.