دروس

خارج اصول – جلسه شصت و هشتم – معنای لغوی و عرفی ماده أمر-(بررسی نظریه دوم اشتراک لفظی)

جلسه ۶۸ – PDF  جلسه شصت و هشتم معنای لغوی و عرفی ماده أمر- بررسی نظریه دوم(اشتراک لفظی) ۱۳۹۳/۱۱/۱۸   خلاصه جلسه گذشته بحث در معنای ماده امر بود. عرض کردیم به طور کلی بعضی در مورد معنای ماده امر قائل به اشتراک معنوی هستند. ما  این مسلک را هم اجمالا و هم تفصیلا بررسی کردیم یعنی ابتدا اشکالاتی را در مورد نظریه اشتراک معنوی بیان کردیم و سپس به طور خاص نظر محقق نائینی و محقق اصفهانی که متمایل به این مسلک بودند را مورد بررسی قرار دادیم. نظریه دوم: اشتراک لفظی کسانی که معتقدند ماده امر مشترک لفظی است در این جهت متفقند که یک معنای امر که معنای اشتقاقی امر است عبارت از طلب است و در

خارج اصول – جلسه شصت و هفتم – معنای لغوی و عرفی ماده أمر- بررسی نظریه دوم(اشتراک لفظی)

جلسه ۶۷ – PDF  جلسه شصت و هفتم معنای لغوی و عرفی ماده أمر- بررسی نظریه دوم(اشتراک لفظی) ۱۳۹۳/۱۱/۱۵   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در مورد مدلول و مفهوم ماده امر، بین بزرگان اختلاف نظر وجود دارد و چنانچه بخواهیم این اقوال را به نحو کلی دسته بندی کنیم می توانیم آنها را در چهار نظریه بگنجانیم. یک دسته قائل به اشتراک معنوی مدلول امر هستند و به عبارت دیگر معتقدند ماده امر فقط یک معنا دارد که جامع بین همه معانی است. دسته دوم معتقدند ماده امر مشترک لفظی بین دو معنا یا بیشتر است و به عبارت دیگر قائل به تعدد معنای ماده امر هستند. طبق نظریه سوم ماده امر در یک معنی حقیقت و در سایر

خارج اصول – جلسه شصت و ششم – معنای ماده امر

جلسه ۶۶ – PDF  جلسه شصت و ششم معنای ماده امر ۱۳۹۳/۱۱/۱۴   مقدمه بعد از امور مقدماتی که مرحوم آخوند متعرض شدند و ما به تفصیل در مورد آنها بحث کردیم، نوبت به مقصد اول از مقاصد علم اصول می رسد. بحث هایی که تا به حال مطرح شد، به نوعی داخل علم اصول نبودند البته اینکه عرض می کنیم، طبق تعریف مشهور از علم اصول است مثلا بحث استعمال لفظ در اکثر از معنا یا بحث حقیقت و مجاز یا بحث مشتق، طبق تعریف مشهور از مسائل علم اصول محسوب نمی شوند، به همین جهت مرحوم آخوند این موارد را جزء مقدمات علم اصول قرار داد چون ملاک مشهور برای اصولی بودن مسئله این است که در کبری

خارج اصول – جلسه شصت و پنجم – تنبیه ششم

جلسه ۶۵ – PDF  جلسه شصت و پنجم تنبیه ششم ۱۳۹۳/۱۱/۱۳   تنبیه ششم تنبیه ششم در مبحث مشتق، مربوط به مطلبی است که چندان ضرورتی به ذکر آن نیست و عبارت محقق خراسانی در این تنبیه خالی از اشکال نیست. ایشان می فرماید: در صدق مشتق بر ذات لازم نیست ذات تلبس حقیقی به مبدء داشته باشد بلکه تلبس مجازی هم کافی است. به نظر وی در قضیه ای مثل الماء جارٍ، هم موضوع و هم محمول در معنای حقیقی خودشان استعمال شده اند یعنی ماء در معنای حقیقی خود و جارٍ هم در معنای حقیقی خود استعمال شده است حمل جارٍ بر ماء هم، حمل واقعی و حقیقی است یعنی در هیچ یک از این سه جهت یعنی

خارج اصول – جلسه شصت و چهارم – تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد)

جلسه ۶۴ – PDF  جلسه شصت و چهارم تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد) ۱۳۹۳/۱۱/۱۲   خلاصه مباحث گذشته در تنبیه پنجم بحث به تبیین نظر و قول امامw رسید. عرض کردیم ایشان با بیانی که پیرامون مشتق ارائه داده اند در صدد حل مشکل هم در تنبیه چهارم و هم در تنبیه پنجم هستند. محصل نظر ایشان این بود که مشتق بر معنون به عنوان المبدء بما انه معنونٌ دلالت می کند یعنی آن چیزی که معنون به عنوان مبدء است ولی به حیث و جهت معنون بودن آن. لذا زیاده و مغایرتی در کار نیست. زیاده و مغایرت مربوط به عالم مصداق است و از نظر مفهومی مشتق دلالت بر معنون می کند البته در

خارج اصول – جلسه شصت و سوم – تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد)

جلسه ۶۳ – PDF  جلسه شصت و سوم تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد) ۱۳۹۳/۱۱/۰۸   خلاصه مباحث گذشته در تنبیه پنجم بحث در نسبت بین مبداء و ذات از جهت نوع ارتباط و اتحاد بین این دو بود. عرض کردیم اقوال مختلفی در این رابطه وجود دارد. تا اینجا پنج قول را ذکر کردیم. نهایتا بحث به اینجا رسید که قول محقق خوئی ضمن اینکه ریشه آن از محقق اصفهانی است، تفاوتی در نحوه بیان و تقریب مطلب با یکدیگر دارند. بررسی قول پنجم(محقق خوئی) اولا: مشکله اصلی این قول و نظر محقق اصفهانی همان است که قبلا اشاره شد و آن این است که به هر حال واجدیت ذات للمبدء به نوعی مستلزم تغایر و

خارج اصول – جلسه شصت و دوم – تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد)

جلسه ۶۲ – PDF  جلسه شصت و دوم تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد) ۱۳۹۳/۱۱/۰۷   خلاصه مباحث گذشته عرض کردیم محقق اصفهانی می‏گوید واجدیت لنفسه می تواند ملاک صدق مشتق باشد به عبارت دیگر عینیت و اتحاد ذات و مبدء می تواند ملاک صدق مشتق باشد چون همانطور که واجدیت شیء لغیره مصحح صدق مشتق است، واجدیت شیء لنفسه هم مصحح صدق مشتق است. اشکال شده بود واجدیت یک معنای عرفی دارد که در اثر اضافه و نسبت خاص بین دو چیز پدید می آید: یکی واجد و دیگری موجود و نفس این اضافه و نسبت، اقتضای دوئیت و اثنینیت دارد. از طرفی اگر بگوئیم شیء واجد خودش است یعنی در واقع خودش است، دیگر واجدیت

خارج اصول – جلسه شصت و یکم – تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد)

جلسه ۶۱ – PDF  جلسه شصت و یکم تنبیه پنجم-(نسبت بین مبدء و ذات از جهت اتحاد) ۱۳۹۳/۱۱/۰۶   خلاصه مباحث گذشته بحث درباره اقوال مختلف پیرامون کیفیت ارتباط بین مبدء و ذات و نحوه‏ی اتحاد و ارتباط آنها بود. تا اینجا سه قول را ذکر کردیم. اول نظر اشاعره بود و دوم قول صاحب فصول و سوم قول مرحوم آخوند بود. اشکال قول صاحب فصول و اشاعره بیان شد. تتمه ای نسبت به نظر آقای آخوند مانده که باید عرض کنیم و سپس قول چهارم را بیان کنیم. ادله کلام محقق خراسانی ایشان به طور کلی چه در مورد خداوند و چه در مورد غیر خداوند قائل شدند که نسبت بین مبدء و ذات، نسبت تلبس است یعنی ذات

خارج اصول – جلسه شصت – تنبیهات – تنبیه پنجم(نسبت بین ذات و مبداء از حیث اتحاد)

جلسه ۶۰ – PDF  جلسه شصت تنبیهات – تنبیه پنجم(نسبت بین ذات و مبداء از حیث اتحاد) ۱۳۹۳/۱۱/۰۵   اقوال عرض کردیم در تنبیه پنجم بحث از نسبت بین مبدء و ذات از حیث اتحاد و وحدت و کیفیت ارتباط بین ذات و مبدء است. ریشه این بحث هم مانند تنبیه قبلی به اطلاق بعضی از مشتقات بر خداوند تبارک و تعالی برمی گردد. عرض کردیم اقوال و انظاری در این مسئله وجود دارد و اجمالا پنج نظریه در اینجا قابل ذکر است. قول اول: قول اشاعره اشاعره معتقدند: مسئله ارتباط ذات و مبدء به نحو قیام مبدء به ذات است و این قیام نیز قیام حلولی است یعنی مبدء حلول در ذات پیدا می کند مثلا وقتی به چیزی

خارج اصول – جلسه پنجاه و نهم – تنبیهات – تنبیه پنجم(نسبت بین ذات و مبداء از حیث اتحاد)

جلسه ۵۹ – PDF  جلسه پنجاه و نهم تنبیهات – تنبیه پنجم(نسبت بین ذات و مبداء از حیث اتحاد) ۱۳۹۳/۱۱/۰۴   تنبیه چهارم پیرامون نسبت بین مبداء و ذات از جهت مغایرت بود. نظر صاحب فصول و مرحوم آخوند ذکر شد و معلوم شد در این مسئله حق با مرحوم آخوند است و نظر صاحب فصول نیز مورد اشکال قرار گرفت. فقط مطلبی را مرحوم آقای آخوند در اینجا فرمودند که لازم است آنرا مورد تعرض قرار دهیم و بررسی کنیم. اشکال محقق خراسانی به صاحب فصول مرحوم آقای آخوند فرمودند: اگر ما ملتزم به نقل شویم تالی فاسد دارد. یعنی مرحوم آخوند در مقام رد صاحب فصول و اشکال به ایشان فرمودند که اگر ملتزم به نقل مشتق از

خارج اصول – جلسه پنجاه و هشتم – تنبیه چهارم-(نسبت بین مبداء و ذات از جهت تغایر)

جلسه ۵۸ – PDF  جلسه پنجاه و هشتم تنبیه چهارم-(نسبت بین مبداء و ذات از جهت تغایر) ۱۳۹۳/۱۱/۰۱   تنبیه چهارم تنبیه چهارم درباره نسبت و ارتباط بین مبداء و ذات از جهت تغایر است. تنبیه پنجم به همین مسئله از جهت وحدت می پردازد لذا در کلمات برخی از بزرگان، تنبیه چهارم و پنجم در یک عنوان و آن هم تحت عنوان نسبت بین مبداء و ذات گنجانده شده لکن در دوجهت بحث شده که یکی جهت اعتبار تغایر بین مبداء و ذات و دیگری نیز اعتبار تلبس ذات به مبداء و قیام مبداء به ذات است. مرحوم آقای آخوند این دو جهت را از هم تفکیک کرده و به نحو مستقل در دو تنبیه ذکر کرده و ما

خارج اصول – جلسه پنجاه و هفتم – تنبیه سوم-(ملاک حمل)

جلسه ۵۷ – PDF  جلسه پنجاه و هفتم تنبیه سوم-(ملاک حمل) ۱۳۹۳/۱۰/۳۰   خلاصه جلسه گذشته در آخر تنبیه سوم گفتیم مطلبی را فی الجمله بیان می کنیم اما تفصیل آن باید در محل خودش ذکر شود. آن مطلب درباره لزوم تغایر یا عدم لزوم تغایر در قضایای حملیه است. در این باره گفتیم سه قول وجود دارد: یکی قول مشهور است همانگونه که گذشت مشهور معتقدند علاوه بر وحدت بین موضوع و محمول باید تغایر هم بین آنها باشد یعنی هم وحدت لازم است و هم تغایر. قول دوم قول دوم این بود که تغایر لازم نیست بلکه آنچه در قضیه حملیه مورد نیاز است صرفا اتحاد و هو هویت است و همین که بین موضوع و محمول اتحاد

خارج اصول – جلسه پنجاه و ششم – تنبیه سوم-(ملاک حمل)

جلسه ۵۶ – PDF  جلسه پنجاه و ششم تنبیه سوم-(ملاک حمل) ۱۳۹۳/۱۰/۲۹   خلاصه جلسه گذشته در تنبیه سوم عرض کردیم مرحوم محقق خراسانی مطلبی را از صاحب فصول نقل کردند و بر ایشان ایراد گرفتند. در واقع اصل سخن صاحب فصول برای اشکال به فلاسفه بود که به فلاسفه اعتراض کردند چنانچه فرق بین مشتق و مبداء را به نحو لا بشرط و بشرط لا بدانیم به این معناست که این فرق اعتباری است و اگر اعتباری شد، در واقع منظور فلاسفه این است که مشتق اعتبار شده که قابل حمل باشد و مبداء اعتبار شده که قابل حمل نباشد. لکن ایشان از طریقی می خواهد حمل مبداء بر ذات را تصحیح کند و بگوید: اگر قرار باشد فرق

خارج اصول – جلسه پنجاه و پنجم – تنبیه سوم-(ملاک حمل)

جلسه ۵۵ – PDF  جلسه پنجاه و پنجم تنبیه سوم-(ملاک حمل) ۱۳۹۳/۱۰/۲۸   خلاصه جلسه گذشته تا اینجا دو تنبیه از تنبیهات شش گانه مبحث مشتق را بیان کردیم. مرحوم آقای آخوند در آخر بحث مشتق در کفایه فرمودند: یبقی امور الاول، الثانی…، السادس که در واقع این ها همان تنبیهات بحث مشتق است. تنبیه اول و دوم طولانی شد اما تنبیهات باقی مانده اینگونه نیست و بعد از اتمام تنبیهات در بحث مشتق وارد مباحث اوامر می شویم یعنی بعد از بحث در مباحث مقدماتی اصول وارد در مقاصد اصلی علم اصول می شویم که اولین مقصد آن بحث اوامر است. تنبیه سوم این تنبیه در ملاک حمل است. علت اینکه این تنبیه منعقد شده مطلبی است که صاحب

خارج اصول – جلسه پنجاه و چهارم – تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء)

جلسه ۵۴ – PDF  جلسه پنجاه و چهارم تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء) ۱۳۹۳/۱۰/۲۷   کلام امام آخرین مطلبی که از تنبیه دوم باقی مانده، نکته ای است که امامw به عنوان اشکال بر ظاهر کلمات بعضی از فلاسفه فرمودند. عرض کردیم محقق دوانی و بعضی دیگر از فلاسفه  بر اینکه مبداء در این مقام مبداء حقیقی است نه مشهوری، تاکید کردند یعنی وقتی سخن از فرق بین مشتق و مبداء به میان می آید در واقع بحث از فرق بین مشتق و مبداء حقیقی است. مبداء حقیقی نیز عبارت از ماده یعنی “ض، ر، ب” در مثل ضارب است اما مبداء مشهوری همان مصدر است که خود آن نیز دارای هیئت دیگری است. پس محصل سخن فلاسفه با

خارج اصول – جلسه پنجاه و سوم – تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء)

جلسه ۵۳ – PDF  جلسه پنجاه و سوم تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء) ۱۳۹۳/۱۰/۲۴   خلاصه جلسه گذشته بحث در فرق مبداء و مشتق بود. عرض کردیم فلاسفه فرق بین مشتق و مبداء را در لا بشرط و بشرط لا ذکر کرده اند. در اینکه منظور از این سخن چیست اختلاف واقع شده و تفاسیر متعددی از آن به عمل آمده است. یک تفسیر را صاحب فصول بیان کرد و یک تفسیر هم از محقق خراسانی نقل شد. محقق اصفهانی هم با ذکر عباراتی از خود فلاسفه در صدد بود مشخص کند آنها که می گویند مشتق همان مبداء است یعنی چه. محقق دوانی در حاشیه بر شرح تجرید قوشچی تصریح کرده منظور مبداء مشهوری نیست بلکه منظور مبداء حقیقی

خارج اصول – جلسه پنجاه و دوم – تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء)

جلسه ۵۲ – PDF  جلسه پنجاه و دوم تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء) ۱۳۹۳/۱۰/۲۳   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم که در تنبیه دوم، بحث از فرق بین مشتق و مبداء است. بنابر پذیرش بساطت معنای مشتق، قهراً مشتق بیش از یک جزء ندارد و معنایش همان معنای مبداء است. یعنی عالم باید به معنای علم و ناطق به معنای نطق باشد. بنابر این نظر و طبق آنچه که فلاسفه گفته اند تنها فرقی که بین مشتق و مبداء وجود دارد، فرق لا بشرط و بشرط لا است. در تفسیر این کلام فلاسفه اختلاف واقع شده یعنی صاحب فصول یک تفسیر بیان کرده و مرحوم آخوند نیز تفسیر دیگری را ذکر کرده است. محصل تفسیر صاحب فصول درباره فرقی

خارج اصول – جلسه پنجاه و یکم – تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء)

جلسه ۵۱ – PDF  جلسه پنجاه و یکم تنبیه دوم-(فرق بین مشتق و مبداء) ۱۳۹۳/۱۰/۲۲   خلاصه جلسه گذشته در مورد اجزای مشتق بنابر قول به ترکیب سه احتمال ذکر کردیم. احتمال اول که مشهور است این بود که مشتق، مرکب از ذات و مبداء است. احتمال دوم اینکه مشتق، مرکب از مبداء و یک صورت مبهمه ای است که به آن مبداء، تلبس پیدا کرده یعنی ذات نیست بلکه صورت مبهمه است. احتمال سوم اینکه مشتق، مرکب از نسبت و مبداء است. بررسی احتمال دوم در بررسی این احتمالات عرض کردیم که احتمال سوم محل اشکال است و قابل قبول نیست. اما احتمال دوم، درست است که عنوان کلی و مبهم به عنوان یک جزء از مشتق قرار داده

خارج اصول – جلسه پنجاه – تنبیه اول-(بساطت و ترکیب مفهوم مشتق)اجزاء مشتق بنابر قول به ترکیب

جلسه ۵۰ – PDF  جلسه پنجاه تنبیه اول-(بساطت و ترکیب مفهوم مشتق)اجزاء مشتق بنابر قول به ترکیب ۱۳۹۳/۱۰/۲۱   خلاصه جلسه گذشته ادله‏ی بساطت معنای مشتق و ترکیب معنای مشتق فی الجمله بیان شد. البته آنچه را که در این بحث ذکر کردیم، اهم ادله‏ای بود که در این مقام بیان شده و إلا هم برای بساطت و هم برای ترکیب معنای مشتق، ادله‏ی دیگری هم اقامه شده و در این میان هم اشکالاتی نسبت به ادله به همراه پاسخ های آنها در کتب ذکر شده که ما به بیان همین اندازه کفایت می‏کنیم. نتیجه بحث این شد که حق آن است که معنای مشتق، معنای مرکب است یعنی ما قائل به ترکیب معنای مشتق شدیم. ترکیب معنای مشتق هم

خارج اصول – جلسه چهل و نهم – تنبیه اول-(بساطت و ترکیب مفهوم مشتق)ادله ترکیب مشتق

جلسه ۴۹ – PDF  جلسه چهل و نهم تنبیه اول-(بساطت و ترکیب مفهوم مشتق)ادله ترکیب مشتق ۱۳۹۳/۱۰/۲۰   کلام در ادله قول به ترکیب مشتق بود. یک دلیل را در جلسه گذشته ذکر کردیم و اشکال آنرا نیز بیان کردیم. دلیل دوم اگر مشتق بخواهد بسیط باشد، قابل حمل بر چیزی نخواهد بود. به عبارت دیگر: بنابر قول بساطت مشتق، به هیچ وجه نمی توانیم حمل را تصحیح کنیم، برای اینکه وقتی می گوئیم زید عالمٌ یا زید کاتبٌ، بر فرض بساطت معنای عالم یا کاتب، در واقع باید بگوئیم که زیدٌ عالم به معنای زیدٌ علمٌ است چون اگر بگوئیم مشتق بسیط است، به این معناست که مشتق و مبداء به معنای واحد هستند و تفاوت آنها تنها در