سایر دروس

جلسه نهم-نزول تدریجی قرآن

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم نزول تدریجی قرآن ۱۳۸۹/۱۰/۰۴   اسباب النزول مقدمه: نزول تدریجی قرآن بحث اولی که مطرح کردیم بحث از وحیانی بودن الفاظ قرآن بود، اجمالاً این بحث و ادله مثبتین و منکرین این بحث را ذکر کردیم. بحث دوم از مباحثی که به عنوان مقدمات تفسیر شناخته می­شود و تأثیر مهم در تفسیر دارد، بحث از اسباب نزول یا شأن نزول است. از باب مقدمه عرض می­کنیم که در بین کتب آسمانی، قرآن از جهت نزول تدریجی، ممتاز است یعنی صحف ابراهیم، الواح موسی و سایر کتب آسمانی، همه یکجا نازل شده­اند اما قرآن به صورت تدریجی نازل شده و این مطلب، مورد اتفاق است و بر همین اساس بود که مشرکان به عیب­جویی پرداختند

جلسه هشتم-بررسی ادله نبوی بودن الفاظ قرآن

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم بررسی ادله نبوی بودن الفاظ قرآن ۱۳۸۹/۰۹/۰۹   خلاصه جلسه گذشته گفتیم که در بحث از وحیانی بودن الفاظ قرآن دو قول وجود دارد. قول اول این بود که الفاظ قرآن هم، مانند معانی قرآن وحیانی و از جانب خدا نازل شده است. قول دوم این بود که الفاظ قرآن، نبوی است و از طرف خداوند نیست، بلکه این پیامبر بوده که معانی را در قالب الفاظ ریخته و به مردم ابلاغ نموده است. در بیان ادله قول دوم، به سه دلیل اشاره کردیم و در این جلسه بقیه ادله را بررسی می­کنیم. دلیل چهارم مبتنی بر یک قاعده فلسفی است، آن قاعده این است که: کلُّ حادثٍ مسبوقٌ بالمادّه. یعنی هر حادثی مسبوق

جلسه هفتم-بررسی ادله نبوی بودن الفاظ قرآن

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم بررسی ادله نبوی بودن الفاظ قرآن ۱۳۸۹/۰۹/۰۷   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم قائلین به غیر وحیانی بودن الفاظ قرآن به چند دلیل تمسک کردند، دلیل اول ذکر شد که محصل این دلیل این بود که طبق بعضی از آیات قرآن، قرآن به قلب پیامبر نازل شده و اقتضای نزول به قلب، این است که فقط معانی و مفاهیم به قلب پیامبر نازل شود و چون قلب، راه ورود معناست و الفاظ در آن جایی ندارد لذا این مفاهیم به قلب پیامبر نازل شده و پیامبر آنها را در قالب الفاظ و کلمات قرار داده و به مردم ابلاغ کرده است و چند آیه در این رابطه ذکر شد، در پاسخ به این دلیل،

جلسه ششم-نبوی بودن الفاظ قرآن تاریخ

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم نبوی بودن الفاظ قرآن تاریخ ۱۳۸۹/۰۸/۳۰   خلاصه جلسه گذشته در بحث از قول به غیر وحیانی بودن الفاظ قرآن، عرض شد که ادله ای بر این قول ارائه شده است، تقریر امروزی این قول (آنچه بر پیامبر نازل شده فقط معانی بوده و الفاظ توسط خود پیامبر ایجاد شده و قالبی شده برای معانی و مفاهیمی که بر قلب پیامبر نازل شده است ( این است که می­گویند: وحی، یک حقیقت بی صورت است ووقتی وارد قوه خیال مدرک جزئیات پیامبر می­شود، خیال او، این حقیقت بی صورت را صورت می­دهد و آن را در قالب الفاظ می­ریزد و برای مردم بیان می­کند، شاهدش هم این است که بعضی از الفاظ قرآن فصیح­تر

جلسه پنجم-وحیانی بودن الفاظ قرآن

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم وحیانی بودن الفاظ قرآن ۱۳۸۹/۰۸/۱۸   خلاصه جلسه گذشته بحث ما در وحیانی بودن الفاظ قرآن­کریم و ادلة قائلین به این قول بود، در دلیل اول بیان شد درآیات قرآنی تصریح شده به اینکه قرآن سخن خداست ونسبت دادن سخن به خدا در فرضی صحیح است که جملات وکلمات از خدا باشد وگرنه در صورتی که الفاظ از غیر خدا باشد صحیح نیست که گفته شود قرآن سخن خداست. آیاتی که به این مسئله مربوط می­شد بیان شد. دلیل دوم آیاتی­ است که تصریح می­کند به اینکه قرآن به زبان عربی نازل شده­است از جمله: «انّا جعلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» [۱] . اینکه خداوند می­فرماید: ما قرآن را عربی قرار دادیم، عربی بودن

جلسه چهارم-وحیانی بودن الفاظ قرآن تاریخ

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم وحیانی بودن الفاظ قرآن تاریخ ۱۳۸۹/۰۸/۱۱   خلاصه جلسه گذشته بحث در وحیانی بودن الفاظ و معانی قرآن بود. محل نزاع و بحث را مشخص کردیم. در اینکه محتوای قرآن از سوی خداوند بر پیامبر نازل شده، تقریباً تردیدی نیست. آنچه محل بحث واقع شده این است که آیا الفاظ قرآن هم مثل معنی و محتوی از طرف خدا وحی شده است یا خیر؟ دیدگاه غالب مسلمین از ابتدا تا به امروز بر وحیانی بودن الفاظ قرآن تعلق گرفته است و به حدی این دیدگاه غلبه دارد که تقریباً به یک امر ضروری بین مسلمین تبدیل شده است. اما مع ذلک از همان ایام هم کسانی بودند که منکر وحیانی بودن الفاظ شده­اند و

جلسه سوم-وحیانی بودن الفاظ قرآن تاریخ

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم وحیانی بودن الفاظ قرآن تاریخ ۱۳۸۹/۰۸/۰۹   خلاصه جلسه گذشته همانطور که معلوم شد علوم قرآنی را به دو بخش می­توان تقسیم کرد، یک بخش آنهایی که مدخلیت و تأثیر در تفسیر ندارند و به عبارت دیگر از علومی نیستند که مفسر به آنها نیاز داشته باشد. اما بخش دیگر از علوم قرآنی مدخلیت در تفسیر دارند یعنی مفسر به این علوم در تفسیر نیاز دارد. بحث ما مربوط به بخش دوم است یعنی در محدوده­ای از علوم قرآنی بحث می­کنیم که مفسر به آن علوم در تفسیر نیاز دارد. البته در اینکه مفسر به چه علومی نیاز دارد بحث­هایی واقع شده و اینطور نیست که مفسر فقط به بعضی از علوم قرآنی نیاز

جلسه دوم-گذری کوتاه بر تاریخ تدوین کتب علوم قرآن

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم گذری کوتاه بر تاریخ تدوین کتب علوم قرآن ۱۳۸۹/۰۸/۰۴   خلاصه جلسه گذشته در جلسه گذشته منظور ذکر فضل قرآن نسبت به همه کتب و همه کلمات بود. روایاتی را بیان کردیم اما اجمال بحث ما این بود که ما در این جلسات بحثی به عنوان مقدمه­ی تفسیر یا مدخل التفسیر و آشنایی با مقدمات تفسیر خواهیم داشت. در مورد نسبت آن با علوم قرآنی عرض کردیم که به یک معنی و از منظری که مورد نظر ما است نسبت عموم و خصوص مطلق است، گرچه در بعضی از کلمات به گونه­ای علوم قرآنی تبیین و تفسیر شده است که می­تواند مساوی با مقدمات تفسیر هم باشد. یعنی علوم قرآنی در واقع بخش بیرونی

جلسه اول-تنقیح موضوع بحث

جلسه ۱ – PDF جلسه اول تنقیح موضوع بحث ۱۳۸۹/۰۸/۰۲   مقدمه در این درس بنا گذاشتیم بحثی را به عنوان آشنایی با مقدمات تفسیر داشته باشیم. مقدمات تفسیر که به عنوان مدخل التفسیر هم نام برده می­شود علوم و یا موضوعات علمی است که به نوعی به قرآن مربوط می­شود. یعنی فهم قرآن و شناخت قرآن با دانستن این امور مرتبط است. علت انتخاب این بحث هم این است که برای ابتدا و شروع در امر تفسیر لازم است با این مقدمات آشنا شد. آنچه به عنوان مقدمه تفسیر از آن سخن می­گوییم اموری هستند که به فهم معانی و مطالب قرآن کمک می­کنند و حتی کتاب هم به این نام وجود دارد، مرحوم آقای فاضل یک کتابی دارند

جلسه سي و سوم-اشکال بر دلیل دوم و بررسی آن

جلسه ۳۳ – PDF جلسه سي و سوم اشکال بر دلیل دوم و بررسی آن ۱۳۹۰/۰۳/۰۲   خلاصه جلسه گذشته نتیجه بحث ما در مورد اعتبار روایات تهذیبین تا اینجا این شد که دلیل اول قائلین به اعتبار روایات این دو کتاب از سه اشکالی که نسبت به این دلیل مطرح شده بود مصون مانده است، سه اشکال مطرح شد که هر سه اشکال پاسخ داده شد. نتیجه بحث این شد که اگر شیخ طوسی روایتی را نقل کند که ضعیف باشد تارةً در مقام رفع تعارض است که روایتی را ضعیف می­داند و آن را طرح می­کند چون بالاخره یا باید بین دو روایت جمع شود یا یکی بر دیگری ترجیح داده شود، در مقایسه دو روایت طبیعتاً یکی

جلسه سي و دوم-اشکال بر دلیل دوم و بررسی آن

جلسه ۳۲ – PDF جلسه سي و دوم اشکال بر دلیل دوم و بررسی آن ۱۳۹۰/۰۲/۳۱   تا اینجا دو اشکال از اشکالات مربوط به دلیل اول که برای اعتبار روایات تهذیبین اقامه شده بود بیان شد. اشکال سوم دلیل دوم این بود که خود شیخ طوسی اعتراف کرده به اینکه روایات موجود در تهذیبین را از کتب معروفه و اصول مشهوره اخذ کرده و این اعتراف به معنای صحت جمیع روایات تهذیبین است، اشکال شده که در مقابل این بیان و اعتراف(بر فرض صحت آن)، خود شیخ طوسی در مواضعی از دو کتاب تهذیب و استبصار تصریح می­کند که این روایت ضعیف است، حال مسئله این است که در مواضعی خود شیخ طوسی تصریح به ضعف روایت کرده در

جلسه سي و يكم-اشکال دوم بر دلیل اول و بررسی آن

جلسه ۳۱ – PDF جلسه سي و يكم اشکال دوم بر دلیل اول و بررسی آن ۱۳۹۰/۰۲/۲۶   خلاصه جلسه گذشته عرض شد که برای اعتبار روایات تهذیبین دو دلیل اقامه شده است، بحث ما در دلیل اول بود که شیخ طوسی اعتراف کردند به اینکه روایات این دو کتاب را از اصول مورد اعتماد اخذ کرده­اند، این دلیل مورد اشکال واقع شده، اشکال اول این دلیل را در جلسه گذشته عرض کردیم و پاسخ آن را هم ذکر کردیم، نتیجه دلیل اول این شد که ما می­توانیم از مجموع کلمات شیخ طوسی استفاده بکنیم که ایشان به این مضمون اعتراف کرده­اند که روایات این دو کتاب را از کتب و اصول معروفه و مشهوره اخذ کرده­اند ولو اینکه صراحتاً

جلسه سي ام-ادله اعتبار روایات تهذیبین و بررسی آن

جلسه ۳۰ – PDF جلسه سي ام ادله اعتبار روایات تهذیبین و بررسی آن ۱۳۹۰/۰۲/۲۴   اعتبار روایات تهذیبین بعد از مقدماتی که راجع به دو کتاب تهذیب و استبصار شیخ طوسی بیان شد نوبت می­رسد به بحث از اعتبار این دو کتاب و اینکه آیا روایات کتاب تهذیب الاحکام و استبصار شیخ طوسی حجیت و اعتبار دارند یا نه؟ در مورد اعتبار و حجیت همه روایات این دو کتاب مثل دو کتاب قبلی(کافی و من لایحضره الفقیه) دو قول وجود دارد: الف) قول اول این است که همه روایات تهذیبین صحیح و معتبرند. ب) قول دیگر این است که نمی­توانیم مدعی شویم همه روایات تهذیبین معتبرند. ثمره این اختلاف هم همانطوری که کراراً بیان شد در لزوم و عدم

جلسه بيست و نهم-نکاتی در مورد تهذیبین

جلسه ۲۹ – PDF جلسه بيست و نهم نکاتی در مورد تهذیبین ۱۳۹۰/۰۲/۱۲   قبل از بررسی اعتبار روایات تهذیبین نکاتی را در مورد این دو کتاب عرض می­کنیم و سپس به بررسی اعتبار روایات این دو کتاب؛ یعنی تهذیب و استبصار می­پردازیم. نکته اول نکته اول اینکه نحوه ذکر اسناد در این دو کتاب یکسان است ؛ به این معنا که شیخ به طور کلی در این دو کتاب در بعضی از روایات همه سند را ذکر کرده و در بعضی از روایات ابتداء سند را حذف کرده که برای مشخص شدن سند باید به بخش مشیخه رجوع کرد؛ یعنی در واقع شیخ طوسی(ره) دو روش کتاب کافی و من لایحضره الفقیه را تلفیق کرده است چون عرض کردیم

جلسه بيست و هشتم-آشنائی با تهذیب و استبصار

جلسه ۲۸ – PDF جلسه بيست و هشتم آشنائی با تهذیب و استبصار ۱۳۹۰/۰۲/۱۰   آشنایی با تهذیب و استبصار کتاب تهذیب قبل از بحث از اعتبار کتاب تهذیب الاحکام و استبصار مطالبی را راجع به ویژگی­ها و امتیازات این دو کتاب عرض می­کنیم، در رابطه با کتاب تهذیب الاحکام عرض کردیم این کتاب در واقع شرح کتاب مقنعه شیخ مفید می­باشد لذا ترتیب ابواب آن مثل ترتیب کتاب مقنعه است که از کتاب طهارت شروع می­شود و به کتاب ارث و حدود و دیات ختم می­شود، تعداد کتب تهذیب الاحکام ۲۳ کتاب است و ۳۹۳ باب دارد البته گرچه کتاب حدود و دیات و ارث در تهذیب مجموعاً تحت عنوان یک کتاب ذکر شده اما در کتب متأخرین این

جلسه بيست و هفتم-شرح حال شیخ طوسی

جلسه ۲۷ – PDF جلسه بيست و هفتم شرح حال شیخ طوسی ۱۳۹۰/۰۲/۰۵   خلاصه جلسه گذشته محصّل بحث ما درباره کتاب کافی و من لایحضره الفقیه این شد که روایات این دو کتاب از نظر ما معتبر و قابل اعتماد است، ادله و شواهدی را که بر این مدعا ذکر شده بود اشاره کردیم، اشکالاتی را هم که در مورد اعتبار این دو کتاب وارد شده بود ذکر کردیم و جواب دادیم، دو کتاب دیگر باقی مانده که متعلق به مرحوم شیخ طوسی است، طبق روالی که در رابطه با بقیه کتب داشتیم اینجا هم ابتداءاً یک معرفی اجمالی از خود مؤلف این دو کتاب و ویژگی­های آن­ها عرض می­کنیم و بعد به بحث اصلی می­پردازیم. شرح حال شیخ

جلسه بيست و ششم-اعتبار روایات من لایحضره الفقیه

جلسه ۲۶ – PDF جلسه بيست و ششم اعتبار روایات من لایحضره الفقیه ۱۳۹۰/۰۲/۰۳   خلاصه جلسه گذشته بحث در اشکالاتی بود که قائلین به عدم صحت جمیع روایات کتاب من لایحضره الفقیه مطرح کرده بودند. دو دلیل توسط قائلین به صحت ذکر شده بود که این دو دلیل مورد اشکال واقع شد، اشکال بر دلیل اول هم دو تا بود، اصل دلیل اول قائلین به صحت این بود که خود شیخ صدوق به صحت و حجیت روایات من لایحضره الفقیه تصریح کرده است دو اشکال بر این دلیل وارد شد، اشکال اول این بود که درست است که شیخ صدوق صراحتاً صحت روایات را بیان کرده اما این روایات طبق مبنای خود او صحیح است و لزوماً به این

جلسه بيست و پنجم-اعتبار روایات من لایحضره الفقیه

جلسه ۲۵ – PDF جلسه بيست و پنجم اعتبار روایات من لایحضره الفقیه ۱۳۹۰/۰۱/۲۲   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم دو دلیل بر صحت جمیع روایات من لایحضره الفقیه اقامه شده، بر دلیل اول دو اشکال وارد کرده بودند، اشکال اول این بود که تصریح شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لایحضره الفقیه به صحت جمیع روایات من لایحضره الفقیه بر طبق مبنای خودش می­باشد و این لزوماً به این معنا نیست که روایات من لایحضره الفقیه نزد ما هم صحیح تلقی بشود. پاسخ اشکال اول در صورتی این اشکال وارد است که ما ندانیم شیخ صدوق به وثاقت روات اهمیت می­داده؛ یعنی صرف اعتراف به صحت روایات من لایحضره الفقیه بدون دانستن این جهت که شیخ صدوق به وثاقت

جلسه بيست و چهارم-اعتبار روایات من لایحضره الفقیه

جلسه ۲۴ – PDF جلسه بيست و چهارم اعتبار روایات من لایحضره الفقیه ۱۳۹۰/۰۱/۲۰   بحث رسید به اعتبار کتاب من لایحضره الفقیه، در انتساب کتاب من لایحضره الفقیه به شیخ صدوق تردیدی نیست کسانی مثل شیخ طوسی [۱] و سید بن طاووس [۲] تصریح کرده­اند به اینکه مؤلف کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق است، لذا از این جهت تردیدی نیست و بخاطر اهمیتی که این کتاب داشته نسخه­های قدیمی متعددی هم از این کتاب در کتابخانه­های مختلف موجود است اما بحث عمده در مورد اعتبار روایات من لایحضره الفقیه است. اقوال در اعتبار روایات من لایحضره الفقیه قول اول قول اول این است که کلیه روایات من لایحضره الفقیه صحیح است، قائلین به این قول دو دلیل بر

جلسه بيست و سوم-مشیخه کتاب فقیه

جلسه ۲۳ – PDF جلسه بيست و سوم مشیخه کتاب فقیه ۱۳۸۹/۱۲/۲۱   مشیخه کتاب فقیه قبل از ورود به بحث از اعتبار کتاب من لا یحضره الفقیه بحثی باقی مانده که این را هم را عرض می­کنیم و بعد وارد بحث از اعتبار روایات من لا یحضره الفقیه می­شویم . وجه تسمیه همانطور که سابقاً هم اشاره کردیم در آخر کتاب من لا یحضره الفقیه بخشی است به نام مشیخه، مَشیخه به کسر شین، اسم مکان است از شیخ و شیخه به معنای مَسنده؛ یعنی محل ذکر شیوخ و اسناد، مَشیَخه به سکون شین و فتح یاء، جمع شیخ مثل شیوخ و مشایخ است، پس ما یک مَشیخه داریم و یک مَشیَخه، چرا به آن بخشی که در آخر