جلسه نهم-نزول تدریجی قرآن

دانلود-جلسه نهم-PDF

جلسه نهم
نزول تدریجی قرآن
۰۴/۱۰/۱۳۸۹

اسباب النزول:

مقدمه: نزول تدریجی قرآن

بحث اولی که مطرح کردیم بحث از وحیانی بودن الفاظ قرآن بود، اجمالاً این بحث و ادله مثبتین و منکرین این بحث را ذکر کردیم. بحث دوم از مباحثی که به عنوان مقدمات تفسیر شناخته می­شود و تأثیر مهم در تفسیر دارد، بحث از اسباب نزول یا شأن نزول است.

از باب مقدمه عرض می­کنیم که در بین کتب آسمانی، قرآن از جهت نزول تدریجی، ممتاز است یعنی صحف ابراهیم، الواح موسی و سایر کتب آسمانی، همه یکجا نازل شده­اند اما قرآن به صورت تدریجی نازل شده و این مطلب، مورد اتفاق است و بر همین اساس بود که مشرکان به عیب­جویی پرداختند و گفتند چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشده ­است. «وقال الذین کفروا لولا نُزّل علیه القرآن جملة واحده». [۱] البته از این اشکال جواب داده شده که در بحث نزول تدریجی قرآن به آن اشاره خواهیم کرد ولی اصل اینکه قرآن به صورت تدریجی نازل شده مورد اتفاق است و خود قرآن هم به این مسئله اشاره دارد و شواهدی هم در قرآن وجود دارد از جمله آیه شریفه­ای که عرض شد که مورد اعتراض کفار هم قرار گرفته است. این نزول تدریجی در طول بیست و سه سال در مکه و مدینه و به مناسبتهای مختلف صورت گرفته که یا به صورت آیه آیه و یا به صورت سوره نازل شده است. در این مدت هر گاه مسئله­ای پیش می­آمد و یا مشکلی برای مسلمین ایجاد می­شد برای راهنمایی و رفع آن مشکل، آیات الهی نازل می­شد.

تعریف اسباب النزول:

پس به طور کلی سبب نزول یا شأن نزول عبارت است از: حوادث و مناسبت­ها و پیش آمدهائی که باعث نزول آیاتی از قرآن یا سوره­ای از قرآن شده است.اکثر مفسرین قائلند به اینکه بین شأن نزول و سبب نزول فرقی وجود ندارد و گفته­اند شأن نزول و سبب نزول عبارتند از: مناسبت­هائی که باعث شده آیه یا آیاتی نازل شود.

کلام بعضی از بزرگان در فرق بین سبب نزول و شأن نزول:

بعضی بین شأن نزول وسبب نزول فرق گذاشته­اند و گفته­اند: سبب نزول اَخص از شأن نزول است، شأن نزول عبارت است از اینکه: اگر به مناسبت یک جریانی درباره یک شخصی یا حادثه­ای، خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا درباره فرض احکام، آیه یا آیاتی نازل شود، همه این موارد را شأن نزول آیه گویند. مثلاً گفته می­شود این آیه درباره عصمت انبیاء نازل شده است. اما سبب نزول عبارت است از: حادثه­ای که متعاقب آن، آیه یا آیاتی نازل شده و آن حادثه باعث نزول آیه گردیده، لذا سبب نزول اخص از شأن نزول است.

در مورد سبب نزول، قائل مدعی است که حادثه­ای پیش آمده و این حادثه باعث نزول آیه یا آیاتی از قرآن شده اما در شأن نزول اینطور نبوده که الزاماً به دنبال یک حادثه آیه نازل شود، بلکه یک مناسبتی وجود داشته و این مناسبت، یک موضوع کلی بوده و مربوط به یک واقعه در گذشته نیست، یک آیه­­ای را خداوند تبارک و تعالی بیان کرده و این آیه در یک مناسبتی گفته شده اما الزاماً در رابطه با یک حادثه نیست، مثلاً آیات مربوط به عصمت انبیاء، مربوط به یک موضوع کلی که عصمت انبیاء هست می­باشد.

اشکال:

به نظر ما این بیان درست نیست و فرقی بین سبب نزول و شأن نزول نیست، چون اگر آیه به مناسبتی نازل شود و موردی برای آن فرض شود، این مورد، مخصص آیه نیست و در آیاتی که سبب نزول یا شأن نزول دارد، یعنی یک موردی برای آیه هست، اینطور نیست که این مورد، موجب تخصیص آیه و حکم موجود در آیه، به آن مورد خاص شود. پس کلیت آیه و حکم موجود در آن با اختصاص آیه به مورد خاص، از بین نمی­رود.

سؤال: شاید کسانی که می­گویند بین سبب نزول و شأن نزول فرق است خواسته­اند بگویند که شأن نزول اعم است و کلی است و الزاماً مسبوق به یک حادثه نیست و به عبارتی، توجه داشته­اند به اینکه مورد، مخصص نیست.

استاد: اینکه مورد، مخصص نیست هم نسبت به شأن نزول و هم نسبت به سبب نزول ثابت است و فارق بین شأن نزول و سبب نزول نمی­شود پس فرقی بین سبب نزول و شأن نزول وجود ندارد.

پس به طور کلی معنای سبب نزول و اینکه مراد از سبب نزول چیست روشن شد. اسباب نزول اموری هستند که در کنار نزول تدریجی قرآن معنا پیدا میکنند و اگر نزول قرآن دفعه واحده باشد اسباب نزول معنا ندارد و این نشان دهنده این است که نزول قرآن تدریجی بوده است.

علل تدریج در نزول قرآن:

وجه اول: دلداری و تقویت روحیه پیامبر(ص)

«وقال الذین کفروا لولا نزّل علیه القرآن جمله واحده کذالک لنثبّت به فؤادک و رتلناه ترتیلاً». [۲]

وقتی کفار اعتراض می­کنند که چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشده پاسخ این است که « لنثبت به فؤادک» یعنی به این جهت قرآن به تدریج نازل شده تا برای پیامبر مایه استواری و تثبیت قلب و تقویت روحیه باشد.یعنی برای این بوده که پیامبر همواره احساس کند مورد عنایت و لطف خاص خداوند است و همیشه رابطه­اش با خدا برقرار است. پس این تداوم نزول قرآن در طول بیست و سه سال باعث دلگرمی پیامبر می­شد.

سؤال: چگونه قائل به نزول تدریجی قرآن هستید درحالی که در قرآن آیاتی وجود دارد از قبیل: « انا انزلناه فی لیله القدر» [۳] ، که دال بر نزول دفعی قرآن می­باشد؟

استاد: وجوهی را در پاسخ به این سؤال ذکر کرده­­اند که چون ما فقط متعرض بخشی از علوم قرآن می­شویم که دخالت مستقیم در تفسیر دارند نمی­خواهیم وارد آن بحث شویم و فقط به یک وجه اشاره می­کنیم و آن اینکه: نزول دفعی قرآن در شب قدر، بر قلب پیامبر بوده است ولی به مناسبت­های مختلف قرآن یک نزول تدریجی هم داشته که آیات الهی را پیامبر برای مردم بیان می­کرده است. پس نفس دیدار پیامبر با پیک وحی در طول ۲۳سال و تجدید این دیدار، پیوند بین فرستنده و فرستاده را محکم می­کند و پیامبر را در طول این مدت در یک ارتباط دائمی نگه می­دارد و باعث نشاط و شادمانی پیامبر می­شود. مثلاً نقل می­کنند که در ماه رمضان شادمانی پیامبر بیشتر بود وجه آنهم این بوده که در ماه رمضان با جبرئیل بیشتر دیدار داشت.

حضور در این دنیا و ضرورتهائی که زندگی دنیوی ایجاب می­کرد روح و نفس پیامبر را از توجهی که باید نسبت به خدا می­داشت جدا می­کرد لذا معصومین در دعاهائی که می­کنند از گناهان استغفار می­کنند. این استغفار از گناه به معنای عصیان نسبت به خدا نیست بلکه به معنای غفلتهائی است که بخاطر زندگی در دنیا بر آنها عارض می­شده و ائمه(ع) از آن غفلتها به سوی خدا استغفار می­کردند.

سؤال: چرا پیامبر(ص) نیاز به تقویت روحیه داشت؟

استاد: آزار و اذیت کفار و مشرکین از یکطرف و عدم هدایت مردم از طرف دیگر دو عاملی بودند که باعث اندوه و ناراحتی پیامبر شده بود. «و کلاً نقصّ علیک مِن اَنباء الرُّسل ما نُثبّت به فُؤادک» [۴] ،«…حتی یقول الرسول والذین ءامنوا معه متی نصرالله…» [۵] که این آیات اشاره دارد به اینکه پیامبر در راه هدایت مردم سختی­ها و مشقات زیادی را متحمل شده است. «لعلک باخعٌ نفسک علی ءاثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفاً» [۶] ، در این آیه خداوند به پیامبر تسلای خاطر می­دهد و می­فرماید: نزدیک است که بخاطر عدم ایمان امّتت به قرآن جان عزیزت را هلاک سازی.

و یا در روایت آمده که: امام حسن یا امام حسین از علی سؤال می­کند: پیامبر را برای من توصیف کنید؟ حضرت می­فرماید: پیامبر اینقدر نسبت به مردم دلسوز بود که «فصار أباً لهم»، که علی از پیامبر تعبیر به پدر امت می­کند که بهترین تشبیه درباره پیامبر نسبت به امت است.

پس اذیت و آزار کفار و عدم هدایت مردم باعث ناراحتی و اندوه پیامبر شده بود و نزول تدریجی قرآن و ارتباط دائمی پیامبر با خداوند باعث دلداری و تقویت روحیه پیامبر می­شد و باعث می­شد که ناراحتی پیامبر برطرف شود.

بحث جلسه آینده: بررسی بقیه علل نزول تدریجی قرآن خواهد بود. «والحمد لله رب العالمین»


[۱] . فرقان، آیه۳۲.

[۲] . فرقان، آیه ۳۲.

[۳] . قدر، آیه۱.

[۴] . هود، آیه۱۲۰.

[۵] . بقره، ۱۱۴.

[۶] . کهف، آیه۶.