جلسه بيست و دوم-خصوصیات کتاب من لا یحضره الفقیه

دانلود-جلسه بيست و دوم-PDF

جلسه بيست و دوم
خصوصیات کتاب من لا یحضره الفقیه
16/۱۲/۱۳۸۹

خلاصه جلسه گذشته:

شرح حال مرحوم شیخ صدوق و بعضی از بخش­های مهم شخصیت ایشان بحثی بود که در جلسه گذشته به آن پرداختیم، همچنین به مشایخ و شاگردان و کتبی که مرحوم شیخ صدوق تألیف نموده اشاره کردیم و در پایان هم راجع به کتاب من لایحضره الفقیه و انگیزه­ی شیخ صدوق از تدوین و نگارش این کتاب اشاره­ای داشتیم، قبل از اینکه به اصل بحث یعنی اعتبار کتاب من لایحضره الفقیه بپردازیم همان­طور که درباره­ی کتاب کافی گذشت به بعضی از ویژگی­های کتاب من لایحضره الفقیه اعم از ویژگی­های متنی و ویژگی­های سندی اشاره می­کنیم.

خصوصیات متنی من لایحضره الفقیه:

خصوصیت اول:

اولین خصوصیت کتاب من لایحضره الفقیه توجه به علل احکام می­باشد یعنی بعضی از روایاتی که مبین علل احکام و شرایع می­باشد در کتاب من لایحضره الفقیه ذکر شده، شیخ صدوق در دو کتاب مستقلاً به این بحث پرداخته که عبارتند از: علل الشرایع و عیون اخبار الرضا که در این دو کتاب به طور مبسوط به علل احکام اشاره کرده­اند اما در من لایحضره الفقیه بعضاً روایاتی که دال بر علت احکام یا حکمت احکام است ذکر شده که برای مثال به یک مورد اشاره می­کنیم؛ راجع به علت نهی از سجود بر مأکولات و ملبوسات روایتی در من لایحضره الفقیه آمده که می­فرماید:«…لان السجود خضوعٌ لله عز و جل فلا ینبغی ان یکونَ علی ما یُؤکل او یُلبس لان ابناء الدنیا عبید ما یأکلون و یلبسون والساجد فی سجوده فی عبادت الله عز و جل فلا ینبغی أن یضع جبهته فی سجوده علی معبود ابناء الدنیا الذی اغتروا بغرورها والسجود علی الارض افضل لانه ابلغ فی التواضع و الخضوع لله عز و جل » [۱] سجود، خضوع در برابر خداوند عز و جل است پس بر مأکولات و ملبوسات سزاوار نیست برای اینکه اهل دنیا بنده­ی خوراک و پوشاک هستند و بخش عمده­ی مشکلات بشر به تأمین خوراک و پوشاک برمی­گردد لذا سزاوار نیست کسی که در برابر خدا خضوع می­کند در سجده پیشانی خود را بر چیزی قرار بدهد که معبود اهل دنیا است و باعث فریب اهل دنیا می­شود لذا سجده­ای که باید به عنوان خضوع در برابر خدا و قطع وابستگی­ها و دلبستگی­ها باشد بر چیزی که خودش نشانه وابستگی و جلب توجه است سزاوار نیست و سجده بر زمین افضل است برای اینکه در تواضع در برابر خداوند رساتر و واضح­تر است.

خصوصیت دوم:

دومین خصوصیت من لا یحضره الفقیه کتاب نوادر است که در آخر کتاب ذکر شده، نوادر مشتمل بر مواعظ و نصایح اخلاقی است که در جلسه گذشته هم به آن اشاره کردیم، حدود ۱۵۰ روایت اخلاقی در آن بخش ذکر شده البته در لابلای کتاب هم به مناسبت­های مختلف روایات اخلاقی آورده شده.

خصوصیت سوم:

سومین خصوصیت ذکر آیات قرآن در صدر بعضی از ابواب است که مرتبط به آن باب می­باشد که این خصوصیت در کتاب­های دیگر وجود ندارد.

خصوصیت چهارم:

چهارمین خصوصیت شرح حدیث است، گاهی از اوقات خود مرحوم صدوق حدیث را شرح داده­اند مثلاً روایتی از امام صادق ذکر کرده­اند که امام می­فرمایند:«ایاکم و مخالطه السفله فانه لا یؤل الی خیر» از همنشینی و انس با انسان­های پست پرهیز کنید، ذیل این روایت از قول شیخ صدوق آورده­اند که:«قال مصنف هذا الکتاب(ره) جائت الاخبار فی معنی السفله علی وجوه » که شیخ صدوق ذیل روایت چندین معنا برای سفله ذکر می­کند مثلاً یکی از معانی سفله این است که«لا یبالی ما قال و لا ما قیل له» یعنی سفله کسی است که نسبت به آنچه می­گوید و برای او می­گویند بی مبالات است، یا مثلاً گفته­اند:«یضرب بالتنبور» و یا گفته­اند: سفله کسی است که برای او فرقی نمی­کند که به او احسان شده یا نه و اصلاً به احسان توجه نمی­کند یعنی معنای احسان را درک نمی­کند.

خصوصیت پنجم:

خصوصیت پنجم این است که شیخ صدوق در موارد زیادی فتوای خودش را هم نقل کرده، مجلسی اول در کتاب روضه المتقین که شرح من لایحضره الفقیه و از جمله کامل­ترین شروح من لا یحضره الفقیه است می­گوید: شیخ صدوق در این کتاب حدود ۵۰۰ مورد از فتاوای خودش را بدون اینکه مستند روائی آن را ذکر کند آورده است. [۲]

خصوصیات سندی من لایحضره الفقیه:

یکی از خصوصیات کتاب من لایحضره الفقیه این است که با توجه به درخواست کسی که از شیخ صدوق خواسته بود کتابی را بنویسد که مورد استفاده عامه مردم باشد و رجوع کننده به آن کتاب از رجوع به فقیه بی نیاز باشد، اکثر روایاتی که در این کتاب ذکر شده بدون سند می­باشد که یا مرحوم شیخ صدوق سند را مرسل آورده، یا معلق آورده، یا اصلاً کل سند را حذف کرده، نقل شده که فقط در سه مورد است که روایت به صورت مسند آمده یعنی از ابتدا تا انتهاء سند به نحو کامل ذکر شده البته مرحوم شیخ صدوق وقتی دید این کتاب مورد استفاده علماء و دانشمندان هم قرار می­گیرد در آخر کتاب بخش مشیخه را هم اضافه کرد و سلسه و طرق اتصال خودش به راویان را در بخش مشیخه بیان کرده که به کمک آن می­شود بخش زیادی از روایات را که در متن کتاب بدون سند ذکر شده مسند کرد، شیخ آقا بزرگ تهرانی از قول شیخ بهائی نقل می­کند که: تعداد کل روایات من لایحضره الفقیه ۵۹۹۸ روایت می­باشد که ۳۹۴۳ روایت مسند است و ۲۰۵۵ روایت مرسل است. [۳] بخش اعظم روایات توسط بخش مشیخه که در آخر کتاب آمده مسند شده وگرنه در متن کتاب فقط سه روایت مسند آمده و بقیه روایات مرسل یا بدون سند می­باشد ولی با تمسک به بخش مشیخه، طرق شیخ صدوق به امام معصوم کشف می­شود و روایات مسند می­شوند. بعضی دیگر مثل مرحوم محدث بحرانی مجموع روایات کافی را ۵۹۶۳ ذکر کرده و می­گوید: روایات مسندی که در کتاب من لایحضره الفقیه آمده ۳۹۱۳ روایت می­باشد و۲۰۵۰ روایت هم مرسل می­باشد، از کلام شیخ بهائی و محدث بحرانی فهمیده می­شود که دو سوم روایات من لایحضره الفقیه مسند و یک سوم روایات مرسل می­باشند. بسیاری از بزرگان در مورد مرسلات شیخ صدوق گفته­اند: مرسلات شیخ صدوق همانند مسانید شیخ است، که باید در جای خودش بحث شود که به چه ملاکی مرسلات شیخ را همانند مسانید می­دانند، پس یکی از خصوصیات کتاب من لایحضره الفقیه حذف اسناد به طور کامل یا حذف بخشی از سند یا ذکر روایت به صورت مرسل یا معلق می­باشد، خود مرحوم شیخ صدوق در مقدمه­ی کتاب می­گوید:«و صنفت له هذا الکتاب بحذف الأسانید لان لا تکثُرَ طرقُه».

شیوه­های حذف سند:

الف) گاهی همه سند حذف می­شود که به دو صورت انجام می­شود: حذف همه سند گاهی همراه با ذکر نام معصوم است مثلاً شیخ صدوق می­گوید:«قال ابو عبد الله(ع) کذا» و هیچ سندی را قبلش ذکر نمی­کند، گاهی بعد از حذف سند حتی نام معصوم(ع) را هم نمی­آورد و می­گوید:«رُوِی انه کذا» که نه نام امام را ذکر می­کند و نه ماقبل امام را ذکر می­کند.

ب) گاهی بخشی از سند حذف می­شود که این هم به دو صورت است: گاهی بخشی از ابتدای سند حذف می­شود مثلاً شیخ صدوق همه راویان قبل از راوی آخر را حذف می­کند و می­گوید:«رَوی محمد بن مسلم عن ابی جعفر(ع) کذا»، گاهی دو یا سه راوی از آخر سند را ذکر می­کند و ماقبل را حذف می­کند مثلاً می­گوید:«رَوی الحسن بن محبوب عن علی بن رئاب عن زراره قال سألت ابا جعفر(ع)….»، پس یکی از خصوصیات مهم کتاب من لایحضره الفقیه حذف اسناد است.

بحث جلسه آینده: بحث از اعتبار روایات من لایحضره الفقیه که آیا همه روایت این کتاب معتبرند یا نه؟ و محدوده اعتبار روایات من لایحضره الفقیه را در جلسه آینده بحث خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷۲،حدیث۸۳۴.

[۲] . روضه المتقین، ج۱۴، ص۳۵۰.

[۳] . شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲۲، ص۲۳۲.