جلسه نوزدهم-بررسی اشکالات وارده بر اعتبار کافی

دانلود-جلسه نوزدهم-PDF

جلسه نوزدهم
بررسی اشکالات وارده بر اعتبار کافی
۳۰/۱۱/۱۳۸۹

بررسی احتمال دوم:

بحث ما رسید به پاسخ به احتمال دوم از اشکال دوم که به اعتبار روایات کافی شده بود، اشکال دوم این بود که اگرصحت در مورد روایات کافی به این معنا باشد که روایات با وجود قرائن دیگری صحیح باشند یعنی فی نفسها واجد شرائط حجیت نباشند اما به اعتبار وجود قرائنی ما قائل شویم به اینکه روایات کافی صحیح است این احتمال یعنی صحت به جهت وجود قرائن ولو اینکه راویان این روایت ضعیف باشند فی نفسه ممکن است و هیچ بعدی ندارد که روایتی به دلیل وجود قرائنی صحیح باشد اما مستشکل می­گوید:

اولاً: این خیلی بعید است که همه این روایات به اعتبار این قرائن صحیح باشند.

ثانیاً: اگر این احتمال مراد باشد که بگوییم صحت در کلام کلینی به این معنا است، این در حقیقت اجتهاد و استنباطی است از ناحیه مرحوم کلینی یعنی اخبار عن حدسٍ است نه عن حسٍ و استنباط مرحوم کلینی برای ما حجت نمی­باشد.

پاسخ:

پاسخ این است که این قرائن چه قرائنی است که بواسطه آن­ها روایت صحیح تلقی می­شود، قرائن مشخص و معلوم است یعنی قرائن مضبوط است و در نزد ما به عنوان قرائن متعارف و مشخص شناخته می­شوند. قرائنی که روایت بواسطه آنها صحیح تلقی می­شود نمی­تواند خارج از این چهارچوب متعارف باشد این قرائن در کتب توسط بزرگان معلوم شده مثلاً مرحوم شیخ طوسی در تهذیب و در استبصار این قرائن را ذکر کرده که این قرائن یا موافقت با نص کتاب، ظاهر کتاب، عموم دلیل کتاب، خصوص دلیل کتاب است یا موافقت با اجماع و یا موافقت با یک سنت قطعی است یا اینکه مثلاً روایت از اصل یا کتاب مشهور اخذ شده باشد، همین که مرحوم کلینی روایتی را از اصل یا کتاب مشهوری اخذ کرده باشد شاید برای او این اطمینان را ایجاد کرده باشد که این روایت صحیح است به هر حال این قرائن، قرائن غیر متعارفی نیست. اگر ما این قرائن را بنگریم عمدتاً اخبار از خبری که محفوف به این قرائن باشد اخبار حسی می­باشد و اجتهاد و استنباط نیست پس ما در جواب مستشکل می­گوییم صحت روایات کافی با اعتماد بر قرائن، اجتهاد و استنباط و اخبار عن حدسٍ نیست چون خبر اگر خبر حسی باشد معتبر است و ادله حجیت خبر واحد خبری را حجت می­داند که حسی باشد و خبر حسی هم خبری است که کسی مستند به حواس خودش واقعه­ای را بشنود یا ببیند و بعد برای دیگران نقل بکند که اگر مخبر چنین خبری ثقه باشد این خبر حجت است اما خبر عن حدسٍ حجت نیست به این معنا که یک مقدمات و مبادی وجود داشته باشد و مخبر از روی آن مقدمات و مبادی حدس بزند و استنباط بکند و استنباط و حدس خودش را برای دیگران نقل کند که در این صورت آن خبر حجت نمی­باشد چون ادله حجیت خبر واحد شامل خبر از روی حدس و استنباط نمی­شود.

خلاصه اشکال و پاسخ:

همه نزاع ما و مستشکل این است که مستشکل می­گوید: کلینی که مدعی است روایات کافی صحیح است اگر صحت به این معنا باشد که کلینی با تمسک به قرائنی که حول این روایات وجود داشته استنباط کرده که این روایات صحیح می­باشند در این صورت اخبار کلینی به صحت روایات کافی اخبار حدسی می­باشد و حجت نیست چون استنباط و اجتهاد کلینی برای ما اعتبار ندارد و نمی­تواند صحت روایات کافی را ثابت کند.

ما در پاسخ مستشکل می­گوییم که اخبار کلینی حسی است نه حدسی برای این که این قرائن معین و معلوم هستند و اگر مرحوم کلینی مستنداً به یکی از این قرائن مثل موافقت کتاب یا موافقت یک سنت قطعی یا اجماع مسلمین و یا اخذ از یک کتاب یا اصل مشهور، روایتی را صحیح دانسته است در این صورت اخبار مرحوم کلینی به صحت روایت اخبار حسی است چون این قرائن برای خود مرحوم کلینی به صحت روایات اطمینان ایجاد می­کند نه اینکه از این قرائن استنباط صحت بکند به عبارت دیگر مرحوم کلینی همانطور که وقتی سند یک روایت کاملاً صحیح باشد به صحت روایت اطمینان پیدا می­کند و وقتی از صحت روایتی خبر می­دهد اخبار او عن حسٍ است وقتی هم که معتمداً بر قرائن متعارف و مشخصی که وجود دارد به صحت روایتی اذعان پیدا کرد اخبار او به صحت روایت حسی می­باشد و روایت صحیح می­باشد چون قرائن، متعارف و مشخص هستند که عمدتاً موجب اطمینان به صدور روایت می­باشند و عمدتاً مستند به حس هستند.

نکته: در مورد بعضی از قرائن ممکن است اشکال استناد به حدس پیش بیاید مثلاً اعتماد به فحوای دلیل کتاب به عنوان قرینه یا موافقت با عقل که اعتماد بر اینگونه قرائن اخبار عن حدسٍ است ولی عمده­ی قرائن مشخص و معلوم است لذا در همین مورد هم که صحت به معنای وجود قرائنی است که موجب اطمینان به صدور روایت و صحت روایت می­شود سخن ما این است که اخبار حسی است و عن حدسٍ نیست و صحت روایات کافی بنا بر این احتمال و آنچه را که خود مرحوم کلینی گفته قابل قبول است.

اشکال:

ممکن است اشکال شود اینکه مرحوم کلینی ادعا می­کند روایات کافی صحیح است مبتنی بر این است که مرحوم کلینی همه راویان روایات کافی را امامی می­دانسته که در این صورت صحت روایات کافی برای ما ثابت نمی­شود زیرا در بین راویان کسانی هستند که امامی نیستند.

جواب:

پاسخ این است که در نزد عمده­ی قدما این مسئله مسلم بود که به روایات اشخاص ثقه و عادل اخذ می­کردند و امامی بودن روایت نزد قدما به هیچ وجه اهمیت نداشته و صرف وثاقت و عدالت راوی در اعتماد به خبر او کفایت می­کرد.

ثمره بحث: ثمره بحث این است که اگر ما قائل شویم به اینکه جمیع روایات کافی صحیح است روایات کافی بررسی سندی نمی­خواهد و صرف اینکه مرجع نقل روایت، کتاب کافی باشد آن روایت صحیح است لذا روایاتی را که مثلاً شیخ طوسی یا شیخ صدوق از کافی نقل می ­ کنند طبق این قول، بررسی سندی لازم ندارد اما اگر قائل شدیم که تمام روایات کافی صحیح نیست و در بین روایات کافی، روایاتی وجود دارد که از نظر سندی اشکال دارند مثلاً مراسیل در بین روایات کافی وجود دارد و همچنین ضعاف و مجاهیل در بین راویان وجود دارند در اینصورت سند روایات کافی باید بررسی شود.

نتیجه: دو اشکال مهم شده بود یکی این بود که عبارت خود مرحوم کلینی در مقدمه کتاب کافی دلالت بر صحت جمیع روایات کافی ندارد چون عمده دلیل قائلین به صحت، استناد به کلام مرحوم کلینی در مقدمه کتاب کافی بود که مستشکل گفت: چنین چیزی از عبارت مرحوم کلینی فهمیده نمی­شود. اشکال دوم این بود که مستشکل گفت: صحت در کلام مرحوم کلینی از دو حال خارج نیست، یا صحت به این معنا است که خبر فی نفسه واجد شرائط حجیت است و یا صحت به این معنا است که خبر مشتمل بر قرائنی است که بواسطه آن قرائن صحیح شمرده شده و هر کدام از این دو معنا که مراد باشد باطل است و ما هم از این دو احتمال جواب دادیم و اشکالات وارد بر صحت روایات کافی را پاسخ دادیم. نتیجه اینکه به نظر می­رسد روایات کافی صحیح و مورد اعتماد است.

بحث جلسه آینده: جمع بندی مباحث مربوط به صحت روایات کتاب کافی بحث جلسه آینده خواهد بود.

«والحمد لله رب العالمین»