جلسه نهم-مشکلات جوامع حدیثی

دانلود-جلسه نهم-PDF

جلسه نهم
مشکلات جوامع حدیثی
۰۸/۰۹/۱۳۸۹

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در مشکلات در جوامع حدیثی و مجامیع حدیثی، به اینجا رسید که نقل و انتقال روایات، از اصول اربعمأة به جوامع اولیه و از جوامع اولیه به جوامع ثانویه و مجامیع، مشکلاتی در نقل حدیث به وجود آورد. علل و اسباب این مشکلات چند امر است. اولین عامل کوتاه کردن سند با تکیه بر قرائن است به این معنی که در کتب و اصول اولیه، بخاطر قرائنی که وجود داشت اسناد روایات کوتاه شده بود ولی در انتقال روایات از کتب، به جوامع و مجامیع، قرائن، نادیده گرفته شد و یا منتقل نشد و باعث بروز اشتباهات و مشکلاتی در اسناد روایات گردید.

عرض کردیم برای کوتاه کردن سند با تکیه بر قرائن چهار روش وجود دارد که در جلسه گذشته به سه روش اشاره کردیم و یک روش دیگر باقی ماند که در ذیل ذکر می­کنیم.

۴. ادغام اسناد. گاهی اوقات اسناد در هم ادغام می­شوند و غرض از این کار، کوتاه کردن سند است. مؤلف برای اینکه دچار تکرار نشود با توجه به قرائنی که وجود دارد، اسناد را در هم ادغام می کند. مثلاً به این سند توجه کنید، علی­بن­ابراهیم عن ابیه و محمدبن­اسماعیل عن الفضل­بن­شاذان عن صفوان و ابن­ابی­عمیر جمیعاً عن معاویه­بن­عمار عن ابی­عبدالله(ع) قال… ، در اینجا محمد­بن­اسماعیل به وسیله واو حیلوله، به ما قبل خودش عطف شده، این واو، را حیلوله گویند، چون دو طبقه از راویان را به دو طبقه دیگر، عطف کرده است، علی­بن­ابراهیم عن ابیه، در دو طبقه هستند، محمدبن­اسماعیل عن الفضل­بن­شاذان هم، در دو طبقه قرار دارند که بر هم عطف شده­اند. عطف دومی هم، در این روایت هست و آن، عطف ابن­ابی­عمیر بر صفوان است، البته اینها در یک طبقه قرار دارند. در اینجا چهار سند در هم ادغام شده اند به این نحو که علی­بن­ابراهیم عن ابیه و محمد­بن­اسماعیل عن فضل­بن­شاذان دو سند هستند و صفوان و ابن­ابی­عمیر هم دو تا سند هستند که در هم ادغام شده­اند و کلمه «جمیعاً»، قرینه بر این ادغام است، یعنی چهار سند در هم ادغام شده­اند که اگر می خواست این روایات، جداگانه ذکر شود باید با چهار سند جداگانه ذکر می­شد.

پس ادغام سند، یکی از روشهای مهم کوتاه کردن سند است، ادغام سند، در منابع اولیه مشکلی ایجاد نمی­کرد ولی در نقل و انتقال روایات به جوامع و مجامیع روائی، قرائنی که دال بر ادغام سند بود، حذف شده و این باعث ایجاد مشکل در اسناد روایات گردید. کتابهایی از جمله: بحارالانوار، وسائل الشیعه، کتب اربعه و… دچار این مشکل هستند.

به طور کلی این مسئله در تشخیص سند مهم است چون مرحله اول در اطمینان به صدور روایت، تشخیص سند است. تشخیص سند، متوقف بر این است که سند درست ذکر شده باشد، با توجه به ادغام­هایی که در اسناد، صورت گرفته است، تشخیص سند مشکل است، وقتی تشخیص سند مشکل باشد بررسی سند از جهت اعتبار و عدم اعتبار با مشکل روبرو می­شود.

أ‌)

ب)استنساخ و رو نویسی.

عامل دوم بروز مشکلات در نقل حدیث مسئله استنساخ و رو نویسی است. با توجه به اینکه تنها راه تکثیر کتب در گذشته استنساخ و رونویسی بوده، در موقع استنساخ، بواسطه اشتباه در نوشتن، اشتباه در کلمات مشابه، حذف اسمی در سند، تبدیل وتغییر کلمات و یا کم و زیاد شدن نقطه­هاو… مشکلات زیادی در اسناد بوجود آمد. مثلاً گاهی کلمه «عن» در موقع استنساخ تبدیل به «بن» می­شد «عن صفوان» به «بن صفوان» تبدیل می­شد.

ج) تقسیم محتوائی مطالب توسط مؤلفین جوامع روائی.

عامل سوم در پدید آمدن مشکلات، مسئله دسته بندی محتوایی مطالب روایات است. در نقل و انتقال احادیث از کتب اولیه به جوامع روائی، دو جابجائی، صورت گرفته است. ابتدا احادیث تدوین شده و هدف این بوده که به این طریق جلو از بین رفتن احادیث گرفته شود و بعداً نسلهای بعدی بخاطر دسترسی آسان­تر به احادیث، آنها را دسته بندی و تبویب نمودند. عمده مشکلی که تبویب احادیث ایجاد کرد، تقطیع روایات می­باشد. تقطیع علاوه بر اینکه در دلالت روایت، مشکل ایجاد می­کند در سند روایت هم باعث بروز مشکل می­شود تا جائیکه گاهی صدر روایت در یک باب و ذیل آن در باب دیگری آمده که گمان می­شود اینها دو روایت هستند، در حالیکه روایت واحدی هستند. یکی از کتبی که در آن تقطیع زیاد اتفاق افتاده است کتاب وسائل الشیعه است.

نکته: برای اینکه مشکلات بوجود آمده در اسناد روایات را بهتر بشناسیم تا بتوانیم سند را تشخیص دهیم و به تنقیح آن بپردازیم باید با علم رجال و روش علما در تدوین و تبویب احادیث، آشنائی کامل داشته باشیم مثلاً باید با روش کلینی، شیخ طوسی، شیخ صدوق و …آشنا باشیم و بهترین راه این است که همیشه به سند اصلی و منبع اصلی احادیث رجوع شود. مثلاً در موارد زیادی روایتی را که تهذیب از کلینی نقل کرده با نقل خود مرحوم کلینی متفاوت است.

آشنایی با کتب اربعه:

یکی از مسائل مهم که باید توجه شود آشنایی با کتب اربعه است در مورد کتب اربعه، اولین کتابی که مورد توجه است اصول کافی است. یک نکته ای که در رابطه با کتب اربعه وجود دارد این است که تمام اخباریین و بسیاری از اصولیین معتقدند روایاتی که در کتب اربعه ذکر شده صحیح می­باشد. مرحوم حاج آقا رضا همدانی مؤلف کتاب مصباح الفقیه، مرحوم نائینی و…معتقدند روایاتی که در کتب اربعه آمده­اند برای وثوق به صدور کافی است. صاحب حدائق در مقدمه کتاب خودش می­گوید: روایات کتب اربعه صحیح می­باشند [۱] . همچنین از قول مرحوم نائینی نقل شده که ایشان می­فرماید: مناقشه در اسناد روایات کافی حرفه عاجز است. البته این مبتنی بر این است که قائل باشیم به اینکه موثوق الصدور بودن روایت، برای حجیت روایت کفایت می­کند. مبانی در باب حجیت خبر متفاوت است بعضی می­گویند خبری حجت است که راوی آن ثقه باشد و بعضی موثوق الصدور بودن را برای حجیت کافی می­دانند.

بحث جلسه آینده: بررسی کتب اربعه خواهد بود.

«والحمدلله رب العالمین»


. [۱] الحدائق الناظره، ج۱،ص۱۴.