جلسه اول-مقدمات

دانلود-جلسه اول-PDF

جلسه اول
مقدمات
01/۰۸/۱۳۸۹

مقدمتاً درباره تاثیر و نقش حدیث در علوم اسلامی نکاتی را عرض می­کنیم تا معلوم شود که میزان تاثیر به چه اندازه بوده و نقش محوری آن مشخص شود. این مباحث به صورت اجمال مطرح می­شود.

در ابتدا دانش اسلامی منحصر در قرآن و سخنان پیامبر (ص) بود، بعدها که دانشمندان اسلامی در رشته­های مختلف وارد شدند اعم از ادبیات، تاریخ، سیره، اصول، فقه، کلام و حتی حکمت آنگاه همه این علوم با حدیث توأم شد. به نحو اشاره در مورد تاریخ و سیره عرض می­کنیم که این دو علم شعبه­ای از حدیث بودند یعنی کتب حدیثی به بیان مسائل تاریخی و سیره پیامبر (ص) می­پرداختند و هنوز هم در برخی کتب حدیثی مثل صحیح بخاری اینها از هم جدا نشده و احادیث در کنار بیان سیره پیامبر و مسائل تاریخی قرار گرفته است و احادیث هم معمولاً با سلسله سند در این کتب نقل می­شدند.

در علوم ادبیات در ابتدا اگرچه استشهاد به حدیث کم بود ولی به مرور توسعه پیدا کرد گرچه بیشتر استشهادات به آیات قرآنی و اشعار بود که از قدیم رایج بوده ولی به مرور مشاهده می­شود که استشهاد به احادیث هم در ادبیات عرب زیاد شده است. البته این مسئله در ادبیات فارسی بیشتر است. متون نثر یا نظم، اشعار شاعران بزرگ مانند مولانا، سعدی و حافظ اکثراً ریشه­های قرآنی و حدیثی دارند. تفسیر در ابتدای امر مبتنی بر منقولات روایی بود و این بحث­های تفسیری بعدها توسط مفسرین مطرح شد و کتب متعددی نوشته شد ولی در ابتدای امر بیشتر به منقولات روایی و حدیثی اکتفا می­کردند. لذا به شعب مختلف علوم اسلامی که نگاه می­شود به نقش اساسی و محوری حدیث پی می­بریم. در فقه و اصول این مسئله جلوه بیشتری دارد در مسائل مختلف احکام منابع مهم این استنباط روایات و احادیث هستند، لذا واقعاً حدیث یک تأثیر بسیار مستقیم و مهم در فقه و کلام و سیره و تاریخ اسلام دارد. در برخی علوم تأثیرات غیر مستقیم است و در برخی از علوم مانند آنچه ذکر شد تأثیرات مستقیم است.

تعریف علم الحدیث:

علم حدیث علمی است به سبب آن احوال سند و متن شناخته می­شود. این دو جهت در تعریف مهم است یعنی بخشی از علم حدیث مربوط به متن و بخشی از آن مربوط به سند حدیث است، براین اساس علم الحدیث به دو شاخه اصلی تقسیم می­شود: علم روایة الحدیث و علم درایة الحدیث. آنچه که مربوط به سند یا سلسله ناقلان حدیث می­باشد اصطلاحاً به آن روایة الحدیث یا اصول الحدیث می­گویند و آنچه مربوط به فهم کلام معصوم است به عنوان درایة الحدیث شناخته می­شود.

روایة الحدیث علمی است که از کیفیت اتصال احادیث به معصوم از جهت احوال روات و یا از لحاظ کیفیت سند بحث می­کند. منظور از احوال روات یعنی اینکه روات اهل ضبط هستند یا نیستند، عادل هستند یا نیستند، ثقه هستند یا نیستند و آنچه که مربوط به کیفیت سند است مثل اینکه بگوییم سند متصل است یا منقطع. پس علم روایت الحدیث به دو شعبه تقسیم می­شود: علم به احوال روات و علم به کیفیت سند. اگر از احوال یک یک رجال سند بحث شود به نحو مستقل از حیث عدالت، وثوق، اعتماد، ضبط، این به عنوان علم رجال شناخته می­شود و اگر از کیفیت نقل حدیث توسط روات به جهت اتصال و انقطاع زنجیره حدیث یا داشتن سند و ارسال و مانند آن بحث شود از آن به عنوان مصطلح الحدیث نام برده می­شود و گاهی از آن به درایه تعبیر می­گردد.

پس ببینید فرق بین رجال و درایه یا مصطلح الحدیث طبق این اصطلاح چیست؟

در درایه از احوال سند حدیث به نحو اجمال بحث می­شود و در رجال از احوال روات به نحو مستقل بحث می­شود و به عبارت دیگر بحث در علم درایه کبروی و در علم رجال صغروی است، این یک تعریف مورد اتفاق و قبول همه شاید نباشد به عنوان نمونه مثلاً شهید ثانی در تعریف درایه این طور بیان می­کند «درایة هو علم یبحث فیه عن متن الحدیث و طرقه» علمی که در آن از متن حدیث و طرق حدیث بحث می­کند، طرق یعنی شرائط قبول و رد و براین اساس می­فرماید موضوع درایه راوی و مروی است. این تعریف با تعریف ما متفاوت است. البته تعاریف مختلفند اما برای اینکه آشنایی اجمالی با این تعابیر پیدا بکنیم خلاصه­ای از مطالب را عرض می­کنیم.

نتیجه: پس تا اینجا معلوم شد علم الحدیث دو شعبه اصلی دارد یکی روایة الحدیث یا اصول الحدیث و یکی درایة الحدیث که علم روایة الحدیث دو شعبه دارد علم رجال السند یا تاریخ رجال و علم مصطلح الحدیث که درایه نیز به آن می­گویند. شعبه دیگر درایة الحدیث یا فقه الحدیث علمی است که در مفاد الفاظ متن حدیث مثل شرح لغات حدیث، بیان اطلاق و تقیید حدیث، عموم و خصوص و داشتن معارض و امثال آن بحث می­کند که به این فقه الحدیث گفته می­شود.

پس علم حدیث در یک تقسیم کلی می­شود علم روایة الحدیث و علم درایة الحدیث، روایة الحدیث تقسیم می­شود به رجال و درایه، و آنچه مربوط به متن است به عنوان فقه الحدیث شناخته می­شود. این شعب اصلی علم الحدیث است. البته شعب فرعی هم زیاد دارد یعنی الآن در علوم حدیث رشته­های مختلفی وجود دارد که هر کدام به عنوان یک علم شناخته می­شود مانند علم ناسخ و منسوخ که یکی از علوم و رشته­های مربوط به علم الحدیث است، علم به وضع و جعل و مواردی که بالغ به چند رشته می­شود که از همه اینها بحث نمی­کنیم و فقط معلوم بشود که رجال به عنوان موضوع بحث است و به ضمیمه آن درایه جایگاه اینها در مجموعه حدیث کجاست و به چه جنبه و چه حیثی از علوم حدیث مربوط می­شوند آنچه محل بحث ما است آشنایی با رجال و درایه است. یعنی آشنایی با یک بحث کبروی مربوط به نقل حدیث و یک بحث صغروی مربوط به نقل حدیث و آشنایی با آنچه که مربوط به یکایک رجال سند از حیث وثاقت و عدالت و امثال آن است و آنچه که مربوط به کیفیت نقل حدیث از حیث اتصال و انقطاع و داشتن سند و یا ارسال سند و امثال آنها است. لذا این دو را تلفیق می­کنیم.

«والحمد لله رب العالمین»