جلسه پنجاه و یکم
قول مختار/مقدمات
۱۳۸۹/۱۰/۱۹
جدول محتوا
مقدمه نهم: بررسی نصوص
مقدمه نهم بررسي نصوص مربوط به این بحث است كه يك بحث مهم و تعیین کنندهای میباشد. از مجموع آن چه که در بررسی ادله قول به تبعیت احکام از مصالح و مفاسد مطلقا و قول به عدم تبعیت مطلقا بیان شده، استفاده میشود که نفی تبعیت احکام مطلقا از مصالح و مفاسد واقعیه در متعلقات احکام قابل قبول نیست و آنچه که به عنوان مصلحت پیشین در متعلقات احکام شناخته میشوند قابل انکار نیستند، چه اینکه نصوص- آیات و روایات- این فکر را رد و به نحوی اثبات تبعیت میکنند. از طرف دیگر اصرار بر تبعیت مطلق احکام از مصالح و مفاسد در متعلقات احکام- یعنی قول به مصلحت و مفسده های پیشین که موجب جعل حکم شده باشد به نحو مطلق يعني در همه احکام- نیز قابل قبول نیست، در این رابطه هم نصوصی داریم.
نتیجه گیری کلی را بعد از ذكر اين مقدمه بيان خواهيم كرد. اما به هر حال نصوصی وجود دارد که بعضی را در ضمن ادله دو قول ملاحظه فرمودید و ما پاسخهایی به این ادله دادیم. در این مقدمه میخواهیم راجع به این نصوص جمع بندی داشته باشیم،که بالاخره ادلهای که به این موضوع مربوط میشوند با یکدیگر قابل جمع هستند؟ یا اینکه بین بعضی از ادله با بعضی دیگر از ادله تعارض وجود دارد و اگر تعارض وجود دارد چگونه آن را حل کنیم؟ لذا آنچه که امروز به عنوان نصوص در مقدمه نهم مورد ارزیابی قرار میدهیم، در واقع بعد از بررسی هایی است که در ضمن آن دو قول داشتیم.
دسته بندي ادله
مجموع نصوصی که در این رابطه وارد شدهاند چند دسته است:
دسته اول: نفی تبعیت
دسته اول ادلهای هستند که دلالت بر نفی تبعیت احکام از مصالح و مفاسد فی الجمله میکنند. از جمله آیاتی که نفی تبعیت میکنند:
۱- آيه شريفه: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ» [۱] عرض کردیم که حداقل در مورد این آیه این را میشود ادعا کرد که تبعیت حکم تحریم از یک مفسده واقعی در اینجا فی الجمله منتفی است. چون بنا بر اين آيه تحریم طیبات تابع مفسده نبوده، چون اصلا طیبات مفسده ندارد. اگر حرمتی ثابت شده به خاطر مجازات یهود به جهت اعمال فاسد آنها بوده است. پس اين آیه قطعا بر این مطلب دلالت دارد که تبعیت في الجمله (ولو به خاطر مجازات و تنبیه) رد ميشود و این نشان میدهد ممکن است بعضی از احکام وجود داشته باشند که به هیچ وجه تابع مصالح و مفاسد متعلقاتشان نباشند. پس از این آیه نفي تبعیت فی الجمله( نه به طور كلي) استفاده میشود.
سوال: آيا نميشود گفت كه آيه ناظر به اديان گذشته است؟
استاد: مسئله تبعیت منحصر به این شریعت نیست، احکام شرایع مورد نظر است، اگر ما تبعیت را پذیرفتیم مطلق احکام الهی را میگوییم تابع مصالح و مفاسد است و اگر تبعیت را نفی کردیم مطلق احکام الهي تابع نيستند چه در این شریعت و شرایع سابق، يعني اگر در اين شريعت ميگوييم خدا عادل است آيا قبل از اسلام خدا عادل نبوده!؟ پس اين بحث مختص به اين شريعت نيست و همه شرايع را شامل ميشود.
۲- مورد دوم آیات منسوخه است، از آیات منسوخه هم ميشود نفی تبعیت را استفاده کرد، چون اگر احكام تابع مصالح و مفاسد واقعيه در اشياء باشد یعنی قبل از حکم مصلحتهایی در متعلقات موجود بوده و اگر مصلحتها يا مفسده ها ذاتی باشد تغییرش پذیرفتی نیست؛ به عبارت ديگر از آیات منسوخه نفی تبعیت فی الجمله به دست میآید.
دسته دوم: اثبات تبعيت
دسته دوم ادلهاي هستندکه اثبات تبعیت میکنند فی الجمله؛ از جمله:
۱- آیه« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » [۲] این آیه همانطور که سابقا اشاره کردیم دلالت میکند بر اینکه هر چيزي كه از عمل شيطان باشد بايد از آن دوري كرد، اما بحث این است که آیا چیزی غیر از رجس من عمل الشیطان نمیتواند چیز دیگری واجب الاجتناب باشد؟ یعنی آیه میگوید اجتناب از رجس هايی كه از عمل شيطان باشد واجب است اما اثبات انحصار نمیکند، چون اجتناب از امور دیگری هم واجب است. لذا ما مدعی هستیم این آیه فی الجمله اثبات تبعیت میکند و تبعیت مطلق از این فهمیده نمیشود. در اينجا در مقام نفی تبعیت مطلق هستيم.
۲- آیه دوم، آيه« إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ » [۳] این آیه دلالت میکند بر اینکه خداوند امر به عدل و احسان میکند اما باز هم انحصار فهمیده نمیشود یعنی اوامر الهی منحصر در جایی که عدل و احسان باشد نیست يعني اوامر الهي در جايي كه فقط عدل و احسان باشد صادر نشده یا نواهی الهی هم منحصر در فحشا و منکر نیست. به این معنا كه اگر امر و نهی در این موارد ثابت شد لازمه اش این نيست كه در موارد دیگر امر و نهي نيست. آنچه از اين آيه ميشود فهميد اين است كه امر در مواردي كه عدل و احسان باشد يا نهي در مواردي است كه فحشا و منكر باشد وجود دارد. اما اين فهميده نميشود كه امر يا نهي فقط در این موارد است؛ پس انحصار فهميده نميشود.پس این آيه هم اثبات تبعیت فی الجمله میکند.
۳- در مورد آیات مربوط به نماز [۴] ، حج [۵] و زكات [۶] و روزه [۷] هم گفتيم كه اساسا معلوم نيست مبين مصلحت پيشين باشند بلكه چه بسا ناظر به بيان حکمت باشند و یا مصالحی را ذکر می کنند كه بعد از امر بر اين امور مترتب ميشوند. ما اشاره كرديم و بعدا هم خواهيم گفت كه در عبادات چون محتاج قصد قربت هستند نمیشود قبل از امر یک رجحان و مصلحتي در آن ها باشد لذا آنچه که در مورد عبادات گفته شده هیچ کدام دلالت بر مصلحت پیشین ندارد چون مشكل قصد قربت دارند.
۴- يا آيه شريفه« لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ» [۸] كه اشاره كرديم كه اين آيه دلالت بر حکمت و صواب میکند يعني اينكه كارهاي خداوند بر اساس حكمت است و این با تبعيت في الجملۀ هم هيچ منافاتی ندارد روایتی هم موید این معنا است از جابر ابن یزید جعفی از امام باقر(ع) فقلت له یا ابن رسول الله فکیف لا یسال عما یفعل قال لانه لا یفعل الا ما کان حکمتا و ثوابا» [۹] سوال میکند که چطور میشود از کارهایی که خداوند میکند هیچ سوالی نشود؟ امام میفرماید چون خداوند هیچ کاری را نمیکند الا اینکه حکمت و صواب و درستی در آن باشد، این خیلی فرق میکند با اینکه بگوییم آیه دلالت میکند بر اینکه خداوند در کارهایش علت و غرض ندارد، اتفاقا این تقریر این مطلب میشود که چون خداند غرض و علت دارد و چون حکمت و صواب در کارهای او است سوال نمیشود.
همچنین شیخ طوسی در تفسیر تبیان در مورد لایسألون همین بیان روایت را دارد، ایشان میفرماید لا یسأل عما یفعل لانه لا یفعل الا ما هو حکمۀ و صواب که همان متن روایت است اما در ذیلش میفرماید و هم یسألون لانه یجوز علیهم الخطا، اما از بقیه سوال میشود چون خطا در حق آنها ممکن است [۱۰]
نتيجه
نتيجه اينكه تا اینجا ما دو دسته از ادله را ذکر کردیم: دسته اول نفی تبعیت از مصالح و مفاسد موجود در متعلقات احکام میکرد فی الجمله، دسته دوم ادلهای که اثبات تبعیت فی الجمله میکرد، در اینجا بین این دو دسته از ادله تعارضی نمی بینیم چون وقتي ميگوييم اثبات تبيعت في الجمله با نفی تبعیت فی الجمله کاملا با هم قابل جمع هستند چون اثبات تبعیت ناظر به بعضی از جهات است و نفی تبعیت ناظر به بعضی جهات و موارد دیگر است لذا این ها با هم مشکلی ندارند.
[۴] . إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ( سوره عنکبوت، آيه۴۵)
[۵] . جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ( سوره مائده، آيه۹۷)
[۶] . خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا (سوره توبه، آيه ۱۰۳)
. [۷] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ( سوره بقره، آيه ۱۸۳)
[۱۰] . التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۳۹
نظرات