جلسه شصت
مقدمات
۱۳۸۹/۱۱/۲۰
جدول محتوا
چگونگی تشریع احکام
بحث دیگری که در رابطه با حکم شرعی لازم است طرح شود و بحث نسبتا مهمی است بحث از چگونگی تشریع احکام در شریعت است. در مورد این بحث مقدمتا باید مطالبی ذکر شود.
مقدمه اول: اهمیت بحث
در بین اصولیین این مطلب که جعل احکام و وضع قوانین شرعیه به نحو قضایای حقیقیه میباشد شهرت پیدا کرده و در مواضع متعددی در علم اصول به آن پرداخته شده و آثار مختلفی هم در مباحث مختلف دارد. از جمله در بحث واجب مشروط و معلق، بحث شرط متاخر، بحث از تمسک به عام در شبهه مصداقیه خاص، موضوع ترتب، واجب تعبدی، حجیت خبر واحد، استصحاب کلی، استصحاب شرایع سابقه و بعضا در مسئله تقلید این موضوع مطرح است و دارای اثر میباشد.
مقدمه دوم: پیشینه
اساس این بحث بر طبق آنچه که شهید مطهری در شرح مبسوط منظومه فرمودهاند از زمان شیخ انصاری وارد علم اصول شده، ایشان میفرماید شش ماه شیخ انصاری و حاجی سبزواری در مشهد با هم تلاقی داشتند که در آن مدت حاجی نزد شیخ فقه و اصول تلمذ میکرده و شیخ انصاری هم نزد حاجی سبزواری فلسفه و منطق میخوانده- این مسلک کسانی است که در وادی علم قدم بر میدارند که چیزی را که نمیدانند از اهلش یاد میگیرند، یکی از کسانی که با مرحوم علامه طباطبایی جلساتی داشته نقل میکند که بخش زیادی از این جلسات معطوف به کتابهای عرفان هندی بود و علامه به طور دقیق این مسئله را از کسانی که بلد بودند فرا میگرفتند. در راه علم آموختن یاد گرفتن از کسانی که میدانند باید حسن شمرده شود و نباید عیب شمرده شود- در این ایام این رابطه بین شیخ انصاری و حاجی سبزواری شکل میگیرد. مرحوم آقای مطهری میگویند من خیال میکنم که در همین ایام مرحوم شیخ انصاری این بحث قضایای حقیقیه را از حاجی سبزواری یاد گرفته و وارد علم اصول کرده چون تعبیری که شیخ دارد تقریبا همان تعبیری است که حاجی سبزواری دارد.
بعد از مرحوم شیخ آقای آخوند که شاگرد شیخ بودند این موضوع را مطرح کردند و اتباع و شاگردان مرحوم آخوند به خصوص محقق نائینی به این بحث پرداختند. لذا بحث از قضایای حقیقیه در علم اصول شاید سابقه طولانی و زیادی ندارد.
مقدمه سوم: ثمره
این مسئله ضمن اینکه خودش در علم اصول آثار مختلفی دارد ولی مستقلا و راسا یک اثر مهمی برای آن متصور است و آن فائده و اثر مهم این است که ما در مواقعی که در مورد یک قضیه شک داریم که آیا به نحو قضیه حقیقیه جعل شده یا به نحو قضیه خارجیه اصل کدام است؟ اگر ما گفتیم اصل در جعل احکام شرعیه این است که به نحو قضیه حقیقیه باشد در موقع شک و عدم وجود قرینه آن قضیه را حمل بر حقیقیه میکنیم و این مسئله مهمی است. اگر یک قضیهای به نحو قضیه حقیقیه باشد یعنی این که آن حکم کلی است و قانونی است که برای همه انسان ها در همه زمان ها ثابت است اما اگر یک قضیه ای خارجیه شد دیگر ما نمیتوانیم به عنوان یک حکم کلی برای همه افراد ولو افراد مقدر آن را ثابت کنیم.
بسیاری از روایات در مقام نقل یک واقعیتی یا اتفاقی وارد شدهاند و این نصوص و روایات که مصدر استنباط و استفاده احکام هستند باید مشخص شود که مبین یک قضیه حقیقیه هستند یا مبین قضیه خارجی ؟
اگر گفتیم احکام به نحو قضیه حقیقیه جعل شدهاند آن وقت قابلیت استفاده به عنوان منبع حکم شرعی دارند اما اگر گفتیم قضیه خارجیه است دیگر معلوم نیست آن صلاحیت و شانیت را برای استنباط حکم شرعی داشته باشد.
به عبارت دیگر اصل در تشریع و قانونگذاری چیست؟ آیا اصل این است که یک حکم کلی(حقیقی) است یا یک قضیهای است خارجی یعنی مربوط به آن زمان است و یا یک قضیه شخصی که مربوط به آن موضوع و شخص خاص بوده و حتی مربوط به همه افراد در آن زمان هم نبوده؟
علی ای حال این بحث مهمی است و گاهی در این رابطه افراط و تفریط های صورت گرفته به این معنا که بعضی ها تمام قضایای شریعت را به عنوان قضایای خارجیه میشناسند و نوع روایات و نصوص را حمل بر عرف و عادت زمان صدور میکنند و نتیجهاش این میشود که بسیاری از روایات و نصوص ما صلاحیت مرجعیت برای استفاده از حکم شرعی را از دست میدهند که نتیجهاش این خواهد که تنها چند چیز بدیهی از شریعت باقی بماند. البته مرحوم مطهری هم میفرمایند احکام شرعیه به نحو قضایای خارجیه جعل شده است بر خلاف آنچه که اصولیین میگویند که به نحو قضایای حقیقیه جعل شده ولی منظور ایشان از قضایای خارجیه چیزی دیگری است که اشاره خواهیم کرد.
از طرف دیگر کسانی هستند که قائلند همه قضایایی که در شرع وارده شده حقیقی هستند حتی افعال شخصی و احوال شخصیه ائمه به عنوان بشر عادی را هم قضیه حقیقی محسوب میکنند که این یک نوع جمود خطرناک است.
پس ثمره بحث این است که در مورادی که قرینه وجود دارد، ما تمییز میدهیم و مشکلی نیست اما در جاهایی که قرینه نیست و شک داریم در اینکه این قضیه حقیقیه است یا خارجیه اصل کدام یک از این دو مسئله و قضیه است. این را باید به عنوان یک فائده و اثر مهم برای این بحث نگاه بکنیم.
مقدمه چهارم: نمونه
ما برای اینکه این مسئله بیشتر ملموس شود نمونهای را عرض میکنیم تا بیشتر به اهمیت این موضوع واقف شویم. در باب احتکار روایات متعددی وارد شده و مواردی که در رابطه با آنها احتکار از نظر شرع صادق است و حکم حرمت در باره آن ذکر شده بیان شده؛ البته در تعدادش اختلاف هست اما اجمالش این است که در این روایات مصادیقی ذکر شده از گندم، جو، خرما و نمونه های دیگر در اینجا این بحث هست که آیا موارد احتکار منحصر به این مذکورات است یا اعم از اینها است و شامل هر آنچه که مردم به آن احتیاج دارند میشود یعنی مراد ما یحتاج الیه الناس و مایحتاج عمومی است؟ این ما یحتاج عمومی درعصر ها و دوره های مختلف متفاوت است اینجا هم فتوا مختلف است و اکثرا به این حصری که در این روایات ذکر شده توجه کردهاند و موارد احتکار را در همین موارد محصور ذکرکردهاند ولو اینکه بعضی از آنها حتی در بسیاری از جوامع به عنوان ما یحتاج عمومی شناخته نشود اما جمعی هم قائل شدهاند که ذکر آن موارد به عنوان نمونه و مثال است و غرض جلوگیری از احتکار نسبت به ما یحتاج عمومی است .
برای تعدی از این موارد منصوص به غیر محصور و شمول نسبت به همه ما یحتاج مردم راههای مختلفی طی شده یکی از راههایی که بعضی از بزرگان برای این مسئله ذکرکردهاند این است که گفتهاند این روایات که در آنها از ادات حصر و انما استفاده شده این در واقع به نحو قضیه خارجیه است یعنی این روایات از سنخ قضایای خارجیه است نه حقیقیه معنای این سخن این است که این روایات در واقع درمورد وضعیت خارجی موجود در آن زمان سخن گفتهاند یعنی روایت انما الحکرۀ در این موارد است در واقع امام و پیامبر خواستهاند حصر را نسبت به وضعیت خارجی آن روز به کار ببرند. اگر گفتیم این قضیه خارجیه است معنایش این است که امروز یا در زمانهای دیگر احتکار دیگر منحصر در موارد مذکور نخواهد بود آن موارد با توجه به آن شرایط به عنوان مواردی بوده که مورد نیاز مردم بوده اما امروز مسئله فرق میکند اما اگر این قضیه حقیقیه باشد و ما روایتی که با ادات حصر موارد احتکار را در این چند مورد خلاصه میکند به عنوان قضیه حقیقیه نگاه بکنیم یعنی یک حکم کلی و بنا بر این محصور در این ها است و این هم مورد تصریح قرار گرفته و لذا به هیچ وجه نمیتوانیم در هیچ زمانی این را تعدی بدهیم به سایر امور.
فعلا این موارد را میتوانیم به عنوان آثار صرف نظر از مصادیقش در نظر بگیریم که بالاخره اگر ما یک قضیه را خارجیه بدانیم یا حقیقیه بدانیم چه تاثیری در محدوده حکم شرعی دارد لذا این بحث به طور کلی یک بحث مهمی است و از جمله بحث هایی است که کمتر در اصول به عنوان بحث مستقل مطرح شده با آنکه در جاهای زیادی از آن استفاده شده است.
اما ابتدائا یک بحث مختصری در رابطه با قضایای حقیقیه و خارجیه داشته باشیم و تعریف منطقیین از این اصطلاحات را بیان کنیم و بعد هم به طور مختصر بیینیم علماء علم اصول چه تعریفی از قضایای حقیقیه و خارجیه دارند.
لزوم بازشناسی فرصتها و تهدیدهای انقلاب در دهه فجر
با توجه به اينكه در دهه فجر هستيم و نزديك به سالگرد انقلاب اسلامي است مناسب است مطالبي را در اين رابطه عرض كنيم. بر خود وظيفه ميدانيم كه اين ايام خجسته را گرامي داشته و نبايد نسبت به اين موضوع بي تفاوت باشيم و ساده از كنار آن بگذريم.
اصل وقوع انقلاب اسلامي ايران يك اتفاق بسيار مهم و نادر در تاريخ روحانيت، تاريخ تشيع، تاريخ ايران، تاريخ منطقه و بلكه در تاريخ بشريت و جهان است. بعد از دوران ائمه (ع) -كه آن هم فقط در يك دوران كوتاهي حاكميت اسلامي معنا پيدا كرد- انقلاب اسلامی باعث شد حاکمیت دین تحقق پیدا کند. درست است در این فاصله حكومتهایي به نام اسلام و حتي به نام تشيع بر سركار آمدهاند- مثلا فاطميها در مصر، آل بويه و صفويه، كه خدمات و در عین حال خيانتهايی داشتهاند يعني در این دوراني كه برای تشيع فضاي مناسبی پيدا شد كارهاي بزرگي انجام گرفت اما در عين حال مظالمي هم از سوي حاكمان سر زده است- اما هيچ كدام از آنها قابل مقايسه با انقلاب اسلامي نيست. انقلاب اسلامي با همه آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده متفاوت و ممتاز است و آن هم به خاطر اين است كه روحانيت پرچم دار اين حركت بود و یک دست پروده حوزه علميه یعنی یک انسان عارف،عالم، جامع و كامل مثل امام(ره) پرچم اين نهضت را به دوش گرفت و علماء همراهي كردند و مردم پيشتيباني كردند و اين انقلاب به ثمر رسيد.
امام(ره) يك شخصيتي بود كه از نظر علمي در يك نقطه و مرتبهاي بود كه هيچ كس نسبت به شخصيت علمي او ترديد نداشت، در ابعاد مختلف فقه، اصول، فلسفه، تفسير عرفان صاجب نظر بود و درعين حال يك شخصيتي بود كه از نظر اخلاقي خود ساخته، اهل تزكيه، تهذیب نفس و همه اين امور مورد اعتراف همه كساني كه در حوزه علميه مشغول بودند و ناظر بودند واقع شده است.
پس اين واقعه به رهبري روحانيت و شخصيتي كه دست پروده حوزه بوده به ثمر رسيد و سرمايههاي زيادي براي اين انقلاب هزينه شد، خون هاي زيادي ريخته شده چه قبل از انقلاب و چه بعد از پيروزي انقلاب. پس انقلاب اسلامي هم از جهت خود واقعه يك واقعه ممتازي است و هم از نظر هزينه هایي كه براي آن شد. هزينه های بسيار مهمي اعم از مادي و معنوي براي پيروزي اين انقلاب داده شده است.
انقلاب آثار و بركات بسيار مهمي را به همراه خود داشته، مردم در سايه يك حكومت ديني توجه شان به ديانت و اصول اخلاقي بيشتر شده؛ در اوائل انقلاب آنچنان فضاي جامعه فضاي اخلاقي بود كه خود اين امر باعث جذب مردم ميشد،
خود محوري نبود ، مردم از حق خودشان براي ديگران ميگذشتند، با اينكه امكانات كم بود اما كم نبودند كساني كه در سرما نفت خود را به ديگران مي دادند و اين طور نبود كه يك اتفاق نادر باشد، اين يك فضاي عمومي بود، مهم تر از همه اينكه وابستگي يك ملت به بیگانگان قطع شد، دست اجانب از اين كشور قطع شد، استقلال سياسي و اقتصادي پيدا شد. اين نكته مهمي است كه يك ملت آقاي خودش باشد و ديگران براي آنها تصميم نگيرند. كه همه اين بركات محصول همراهي مردم و روحانيت بود.
الان هم سه دهه از اين انقلاب گذشته و علل محدثه انقلاب علل مبقيه هم هست يعني رهبري روحانيت، محوريت روحانيت و مرجعيت كه در قانون اساسي در ولايت فقيه تبلور پیدا کرده که یک مسئله مهمي است، اينها بايد حفظ شود
اما دركنار اين بايد به مسائل ديگر هم توجه شود، مثلا توجه به عدالت، توجه به اخلاق و توجه به ديانت و…
متاسفانه معمولا ما يا راه افراط در پيش ميگيريم يا راه تفريط و در هر دورهاي هم اين افراط و تفريط بوده، به قول يكي از بزرگان درست است كه خداوند تبارك وتعالي قول داده كه از دين و مسلمان ها حمايت كند ولي اين مشروط به خود ما هم هست و تضمين نداده كه در هر شرايطي اين كار را بكند، ما اولا وظيفه داريم اين انقلاب عظيم را حفظ كنيم،
بايد واقع بينانه خدمات بزرگي كه انقلاب به اين مملكت در طول اين سي سال كرده از لحاظ رفاه، آباداني و امنيت را بشناسيم و بشناسانيم. البته ما نميگوييم مشكلات نيست، بله، مشكلات هست و خواهد بود و هيچ جاي دنيا بدون مشكل نيست اما قدر اين نعمت ها را بايد بدانيم و خدماتي كه شده را بايد بشناسيم اما در عين حال به آسيبها و مشكلات هم توجه داشته باشيم، يعني فكر نكنيم كه هيچ مشكلي و آسيبي متوجه ما نيست.
پس همانطور كه شناخت خدمات مهم است شناخت آسيب ها هم مهم است و براي حل مشكلات بايد تلاش كرد. در اين جهت هم نبايد افراط و تفريط كرد يعني در بيان خدمات هم نبايد افراط كرد و در بيان آسيب ها هم نبايد افراط كرد و در بيان خدمات هم نبايد تفريط و بي انصافي كرد و در بيان آسيب ها هم همين طور.
از انقلاب دائما باید مراقبت شود مثل مولودي كه به دنيا ميآيد و مراقبت دائم ميخواهد تا سالم باشد و از بيماري ها در امان بماند و رشد كند. تا انقلاب جهاني حضرت مهدي( عج) اين مراقبت را ميخواهد؛ اين مراقبت لازم است و در ابعاد مختلف هم بايد باشد. بايد تلاش كنيم از نظر علمي و عملي روحانيوني باشيم كه مورد توقع امام زمان، اسلام، دين و مردم است و نسبت به مردم متواضع و خادم باشيم و پناه مردم باشيم همچنين نسبت به نظام و انقلاب و ولايت فقيه حمايت داشته باشيم اما در عين حال چشمان تیزبين ما بايد مراقب انحرافات و خطاها و اشكالات باشد البته اين را در چهارچوب منظم و چهار چوبي كه به اصلاح امور كمك كند قرار بدهيم تا ان شاء الله بتوانيم اين پديده بزرگ تاريخ كه براي اين ممكلت افتخار بوده و خدمات زيادي داشته را حفظ كنيم و بتوانيم به سر منزل مقصود برسانيم.
اين ايام فرصتي است برای بازشناسی فرصتها و تهدیدهای انقلاب، براي ارزيابي كارهایي كه انقلاب كرده و هم براي بررسی آسيب هایي كه انقلاب را تهديد ميكند وهم ارزيابي خودمان كه چه كاري كردهايم و چه كارهایي بايد بكنيم و نسبت به انقلاب چه وظايفي داريم. ان شاء الله ملت مسلمان و متدین ایران مثل سالهای گذشته در راهپیمایی باشکوه ۲۲ بهمن شرکت میکنند و همبستگی خودشان را با انقلاب و راه و خط امام(ره) و نظام و رهبری اعلام خواهند کرد.
نظرات