جلسه دوازدهم-راه حل محقق عراقی برای محذور نقض غرض


دانلود-جلسه دوازدهم-PDF

راه حل محقق عراقی برای محذور نقض غرضجلسه دوازدهم
راه حل محقق عراقی برای محذور نقض غرض
۱۹/۰۷/۱۳۹۰

خلاصه جلسه گذشته:

عرض کردیم محقق عراقی در مورد محذور نقض غرض، با یک بیان مفصل و مبسوط راه حلی را ذکر کرده­اند، البته اشاره کردیم که کلام ایشان صرفاً در خصوص نقض غرض نیست، ایشان به محاذیر سه­گانه؛ یعنی اجتماع مثلین یا ضدین، تفویت مصلحت و نقض غرض به عنوان محاذیر تعبد به ظن اشاره کردند و بر مبنای مقدماتی راه حلی را برای این محاذیر ارائه دادند و در ذیل بیانات خود به بررسی انظار و آراء اعلام و بزرگانی مثل مرحوم آخوند، محقق نائینی هم پرداخته­اند، ما کلام ایشان را با تکیه بر آنچه که در مورد نقض غرض و برای رفع این محذور فرموده­اند نقل می­کنیم، خلاصه فرمایش ایشان این شد که به طور کلی در دو مورد شبهه نقض غرض پیش خواهد آمد؛ یکی در فرض انفتاح بنا بر موضوعیت که البته این محذور به اضافه سایر محاذیر در این فرض مطرح است، همچنین در فرض انفتاح بنا بر طریقیت شبهه نقض غرض پیش خواهد آمد البته در کنار آن، شبهه تفویت مصلحت هم مطرح می­شود ولی بنا بر طریقیت و موضوعیت در حال انسداد شبهه نقض غرض پیش نخواهد آمد. ما اشکال محقق عراقی به محقق نائینی را عرض کردیم و اکنون راه حل محقق عراقی را ذکر می­کنیم.

بخش سوم: راه حل محقق عراقی برای محذور نقض غرض

ایشان ابتداءاً چهار مقدمه ذکر می­کنند که ما فقط مقدمه سوم و چهارم را عرض می­کنیم و بعد با استفاده از این دو مقدمه راه حل ایشان را برای رفع محذور نقض غرض بیان خواهیم کرد.

مقدمه سوم: در مقدمه سوم ایشان می­گویند اگر اراده تشریعیه مولی به چیزی متعلق شود تحقق این مراد در خارج نیازمند مقدماتی است، فرض کنید اراده تشریعیه خداوند به نماز جمعه تعلق گرفته و می­خواهد نماز جمعه به عنوان فعلی که دارای مصلحت است در خارج تحقق پیدا کند، اولین کاری که مولی برای تحقق این مراد باید بکند و به عنوان مقدمه اختیاری تحقق مرادش لازم است صورت بگیرد این است که مراد خود را به صورت خطاب به مردم اعلام کند، اراده خداوند تا زمانی که با خطاب به مردم ابراز نشود کمکی به تحقق مراد او نمی­کند و صرف اینکه شارع اراده کند نماز جمعه خوانده شود برای تحقق مرادش کفایت نمی­کند بلکه باید مرادش را با خطاب به مردم ابراز کند و بگوید:«ایها الناس اذا نُودی للصّلوة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله» مولی باید این خطاب را که موجب علم مأمور به اراده آمر می­شود داشته باشد، این یک مقدمه اختیاری است که باید از ناحیه مولی و شارع تحقق پیدا کند و آن اراده باید در قالب خطاب ابراز شود تا زمینه­های تحقق مراد شارع در خارج فراهم شود و اگر بخواهد این اراده را ابراز کند، طبیعتاً اراده­ای که به خود متعلق؛ یعنی خود صلوة جمعه تعلق گرفته به تنهایی کافی نیست؛ یعنی صرف اینکه شارع نماز جمعه را اراده کند برای خطاب کفایت نمی­­کند بلکه باید یک اراده دیگری هم داشته باشد و آن اراده به ابراز اراده است؛ یعنی اول اراده تشریعیه مولی به تحقق نماز جمعه تعلق می­گیرد ولی این به تنهایی برای تحقق مراد کافی نیست بلکه مولی باید این اراده را با خطاب ابراز کند که خود این خطاب و ابراز اراده، اراده دیگری غیر از اراده به تحقق صلوة(اراده تشریعیه) را می­طلبد که ما از آن به اراده ابراز اراده تعبیر می­کنیم؛ یعنی صرف اراده به صلوة جمعه برای تحقق مراد شارع کفایت نمی­کند چون تحقق مراد شارع احتیاج به مقدماتی دارد که یک مقدمه ابراز اراده از ناحیه شارع است و این نیازمند اراده ابراز اراده است چون خطاب، مقدمه تحقق مراد شارع است، پس یک اراده­ای وجود دارد و این اراده مقدماتی لازم دارد از جمله خطاب، این مقدمه و این خطاب در طول اراده تشریعیه خداوند است؛ یعنی اول باید اراده تشریعه باشد بعد در طول این اراده تشریعیه سخن از خطاب و ابراز آن اراده تشریعیه پیش می­آید، پس اراده به صلوة جمعه برای ابراز این اراده و خطاب کفایت نمی­کند بلکه یک اراده دیگری را می­طلبد که در طول اراده اولی است.

البته بعضی از مقدمات تحقق مراد شارع این خصوصیت را ندارند؛ یعنی برای تحقق، نیازی به اراده مستقلی غیر از ابراز اراده ندارند مثلاً کسی که روز جمعه می­خواهد نماز جمعه بخواند باید از منزل تا محل نماز جمعه طی طریق کند، این هم یک مقدمه است، البته مقدمه­ای که به مکلف مربوط است. ولی آیا شارع باید یک اراده­ای هم به رفتن مکلف به محل نماز جمعه کند؛ یعنی یک بار بگوید نماز جمعه واجب است و مرتبه دیگر بگوید واجب است از منزل تا محل نماز جمعه بروید؟ قطعاً این اراده دوم لازم نیست و همان اراده­ای که به ذی المقدمه؛ یعنی به نماز جمعه تعلق گرفته کفایت می­کند.

به عبارت دیگر مقدمات اراده تشریعیه بر دو قسم هستند: یک قسم از مقدمات با قطع نظر از تعلق اراده مقدمیت دارند مثل طی طریق نسبت به نماز جمعه، اما بعضی از مقدمات در طول تعلق اراده و در طول خطاب به آن شیء است، بعضی از مقدماتی که در طول تعلق اراده و در طول خطاب است به مولی مربوط است و بعضی دیگر به مکلف مربوط می­شود، پس بعضی از مقدمات در طول تعلق اراده است و بعضی در طول تعلق اراده نیست لذا در قسم اول نفس تعلق اراده به آن شیء کافی است تا اراده به مقدمه آن هم تعلق بگیرد و اراده مستقل و خطاب مستقل نمی­خواهد اما مقدماتی که در طول تعلق اراده به متعلق قرار دارند مثل ابراز اراده نیاز دارد که اراده مستقلی به آن متعلق شود. در قسم دوم که در طول تعلق اراده است اراده اول کافی نیست؛ یعنی اراده به نماز جمعه به تنهایی نمی­تواند منشأ ابراز اراده شود بلکه یک اراده دیگری باید فرض شود که آن اراده، منشأ خطاب و ابراز اراده باشد پس یک اراده مستقلی می­خواهد، اول اراده می­کند که نماز جمعه محقق شود بعد اراده می­کند که باید این اراده به تحقق نماز جمعه به مردم هم ابراز شود پس اراده­ی خطاب و ابراز اراده می­کند. پس کلام محقق عراقی در مقدمه سوم این است که ما دو اراده داریم: تارةً اراده تشریعیه به تحقق چیزی در خارج، محتاج مقدمات اختیاریه­ای از ناحیه آمر هست مثل خطاب، تا این خطاب موجب علم به اراده آمر شود و محرک عبد باشد و در نتیجه به تحقق مراد او کمک کند و اگر هم مأمور نسبت به خطاب اول جهل داشته باشد باید یک خطاب دیگری در طول این خطاب از ناحیه آمر وجود داشته باشد، بهرحال این اراده به تنهایی برای آن مقدمات کافی نیست، یک اراده به ذی المقدمه و چون مقدماتی هستند که در طول این اراده شکل می­گیرند یک اراده ثانویه هم باید نسبت به آن مقدمات باشد؛ مثلاً اراده اولی به خود نماز جمعه تعلق گرفته و اراده دومی که بعد از تحقق اراده اول پیدا می­شود نسبت به مقدماتی مثل ابراز اراده است؛ یعنی شارع اول باید نماز جمعه را اراده کند و بعد یک اراده مستقلی کند که وجوب نماز جمعه را باید برای مردم بیان کند اما بعضی مقدمات این گونه نیستند.

مقدمه چهارم: محقق عراقی در مقدمه چهارم می­فرماید: مراتب اهتمام شارع و مولی به حفظ مراد نسبت به مقدمات متأخره مربوط به آمر به حسب اهمیت اختلاف مصالح واقعیه مختلف است، ایشان می­فرماید گاهی مصلحت یک شیء به حدی اهمیت دارد که اقتضاء می­کند مولی آن را در همه مراتب متأخره حفظ کند و گاهی به این درجه اهمیت نیست و فقط حفظ وجود آن از قِبل خطاب اول اهمیت دارد، گاهی اراده مولی به نماز جمعه تعلق می­گیرد و مراد مولی تحقق نماز جمعه است و آنچه که متعلق اراده تشریعیه خداوند قرار می­گیرد گاهی خیلی اهمیت دارد و بعضی اوقات خیلی اهمیت ندارد، اگر خیلی اهمیت داشته باشد شارع می­خواهد این اراده را به هر نحوی ابراز کند بر این اساس اراده ابراز اراده را می­کند و تصمیم می­گیرد اراده­اش را ابراز کند چون اصل مراد برای شارع از اهمیت زیادی برخوردار است؛ مثل بقاء شریعت یا حفظ دماء مسلمین که برای شارع خیلی مهم است و چون اصل مراد برای شارع خیلی مهم است می­گوید به هر قیمتی که هست این اراده را باید ابراز کنم و به گوش مردم برسانم که خواسته­ام چیست و این خواسته خیلی برای من مهم است لذا ابراز اراده­اش را اراده می­کند و این اراده را با هر خطابی که ممکن باشد اعم از ظاهری یا واقعی می­خواهد حفظ کند، اول با خطاب واقعی و حکم واقعی اراده می­کند که نسبت به دم و آبرو و مال مسلمین مراقب باشید بعد از هر وسیله­ای مثل حکم ظاهری استفاده می­کند که این خطاب را به مردم برساند. پس گاهی آن قدر مراد برای شارع اهمیت دارد که به خطاب واقعی اکتفاء نمی­کند و به خودش اجازه نمی­دهد که مکلف را در جهل خودش رها کند بلکه می­خواهد این اراده را به هر وسیله­ای حفظ کند اما گاهی مراد خیلی برای او مهم نیست و به خطاب واقعی اکتفاء می­کند و اگر جهل مکلف هم برطرف نشد مهم نیست، شارع می­گوید اگر خطاب واقعی به مکلف رسید که واقع را درک کرده و اگر هم خطاب واقعی به او واصل نشد مهم نیست و مولی ضرورتی نمی­بیند که اراده اولیه خودش را به هر نحو ولو با یک خطاب ظاهری ابراز کند بلکه مولی سکوت می­کند و می­گوید مکلفین می­توانند به کمک عقل خود آن را بفهمند. محقق عراقی این مطلب را به حسب مقام ثبوت می­فرمایند و راجع به مقام اثبات هم مطالبی دارند که برای پرهیز از اطاله کلام از بیان آن خودداری می­کنیم. در این مقام ما به ذکر مقدمه سوم و چهارم از مقدمات چهارگانه­ای که ایشان ذکر کرده­اند اکتفاء کردیم.

نتیجه: محقق عراقی بعد از ذکر این دو مقدمه می­خواهد محذور نقض غرض را برطرف کند، محذور این بود که خداوند متعال از جعل حکم واقعی غرضی دارد که عبارت است از انبعاث و انزجار مکلفین، حال اگر خداوند مکلفین را متعبد به امارات ظنیه کند و امارات و ظنون را برای مردم حجت قرار دهد؛ یعنی جلو باعثیت و زاجریت که غرض از جعل حکم واقعی است را گرفته است پس جعل حکم ظاهری مستلزم نقض غرض از حکم واقعی است، محقق عراقی می­خواهند با دو مقدمه­ای که فرمودند این محذور را برطرف کنند، ایشان می­فرماید: اگر ما احراز کنیم که مصلحت مورد نظر شارع آن قدر مهم است که شارع علی الاطلاق و به هر قیمتی می­خواهد این مصلحت را حفظ کند، حق این است که در این صورت مشکل نقض غرض پیش خواهد آمد و ما راهی برای دفع این محذور نداریم؛ یعنی محذور نقض غرض در صورتی وارد است که ما یقین کنیم شارع از حکم واقعی غرضی را در نظر گرفته که در هر حال باید آن غرض حفظ شود، در این صورت شبهه وارد است و جعل حکم ظاهری مستلزم نقض غرض حکم واقعی می­شود، اما اگر ما احراز نکنیم که مصلحت و غرض مورد نظر شارع آن قدر مهم است که شارع به هر نحوی بخواهد آن را حفظ کند این شبهه وارد نیست و واقعاً هم نمی­توانیم آن را احراز کنیم و راهی برای احراز مصلحتی با این درجه از اهمیت وجود ندارد برای اینکه راه و طریق به سوی مصالح واقعیه خود خطابات واقعیه است و ما به این خطابات واقعیه دسترسی نداریم، وقتی به خطابات واقعیه دسترسی نداریم آنچه که خطابات واقعیه برای ما به نحو قطعی اقتضاء می­کند فعلیت غرض مولی است. هر خطابی اقتضاء می­کند که مراد از ناحیه همان خطاب حفظ شود حال اگر خطابی وارد شد که«اذا نودی للصلوة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله»؛ آنچه این خطاب اقتضاء می­کند این است که مراد از ناحیه همین خطاب حفظ شود ولو اینکه به مکلف هم واصل نشود اما زائد بر این مقدار را نمی­توانیم از خطاب استفاده کنیم چون اطلاق خطاب چنین چیزی را نمی­رساند حال اگر مولی در مراتب متأخره از خطاب به نوعی عمل کند که مراد او تفویت شود؛ مثلاً سکوت کند یا حتی انشاء بر خلاف کند مشکلی ایجاد نمی­کند چون نقض غرض او لازم نمی­آید و حتی می­فرماید اگر مکلف تمکن از فحص هم داشته باشد و فحص نکند مشکلی پیش نمی­آید، پس هیچ نقض غرضی صورت نگرفته است برای اینکه ما یک حکم ظاهری داریم و یک حکم واقعی، یک اراده­ای از طرف شارع به این حکم واقعی تعلق گرفته است و این اراده باید ابراز شود، اراده اول در این موارد آن قدر اهمیت ندارد که باید در همه مراتب حفظ شود لذا اگر یک حکم ظاهری بر خلاف آن بیاید ناقض این اراده اول نیست چون اراده اول محرک به سوی ابراز ندارد تا این ابراز و خطاب، ناقض آن باشد، اراده دوم هم نقض نشده چون مرتبه آن از اول همین مقدار بوده که فقط خطاب واقعی ابراز شود پس هیچ کدام از این دو اراده نقض نشده و هیچ نقض غرضی صورت نگرفته است.

بحث جلسه آینده: بررسی راه حل محقق عراقی و ذکر راه حل مختار بحث جلسه آینده خواهد بود.

«والحمد لله رب العالمین»