جلسه سوم
مطلب پنجم: فرق قرعه، استخاره و استقسام بالأزلام
06/۰۷/۱۳۹۸
خلاصه جلسه گذشته
در فصل اول مطالبی را به عنوان مقدمه یا کلیاتی که لازم است مورد رسیدگی قرار بگیرد عرض کردیم و انشاءالله بر اساس همان ساختار کلی ای که در اول بحث ارائه دادیم، مباحث را دنبال خواهیم کرد.
بحث ما رسید به بیان فرق قرعه، استقسام بالأزلام و استخاره؛ اجمالا معنای قرعه را توضیح دادیم. در مورد استقسام بالأزلام هم بعد از بیان معنای أزلام و استقسام، گفتیم که این ترکیب در دوران قبل از اسلام در سه هدف و سه منظور استعمال میشده. یکی اینکه بوسیله أزلام یا چوب هایی که تراشیده شده بود و آماده پر و پیکان گذاشتن بود، گاهی قمار انجام میشد که نوعا در مورد گوشت شتر و در ایام قحطی مخصوصا این کار انجام میشد و بازندگان و برندگان بر اساس تکالیفی که بر عهده آنان بود مشخص میگردید. گفتیم در آیه سوم سوره مائده، به نظر مرحوم علامه که نظر درستی هم هست، استقسام بالأزلام به این معنا بکار رفته است خلافاً لبعض المفسرین که معنای دیگری برای استقسام بالأزلام ذکر کرده اند.
نوع دوم استقسام بالأزلام
منظور دیگری که از استقسام بالأزلام تعقیب میشد، طلب خیر و قسمت کردن ارزاق بوسیله این أزلام بود. آنها در واقع برای کارهایی که در نظر داشتند انجام بدهند، طلب خیر میکردند به این ترتیب که بر روی سه تیر یک عنوان مینوشتند. بر یکی مینوشتند «اَمَرنی ربّی»، بر دیگری مینوشتند «نَهانی ربّی» و روی برخی هم هیچ چیزی نمینوشتند و یا مینوشتند «غفل» به معنای پوچ. این سه تیر را در جعبه ای قرار میدادند و یکی از این تیر ها را خارج میکردند. اگر اَمَرنی ربّی خارج میشد، آن را کار را انجام میدادند و اگر نَهانی ربّی خارج میشد آن را ترک میکردند و اگر غفل خارج میشد، آن را میانداختند و دوباره یک تیر دیگری بر میداشتند. این کار را معمولا در مورد سفر، مسکن، ازدواج، کسب و کار و امور مهمه انجام میدادند.
نوع سوم استقسام بالأزلام
هدف سوم در واقع همان چیزی بود که ما قبلا گفتیم؛ یعنی برای قرعه و خروج از تحیر، این را بیشتر در دو یا سه مورد انجام میدادند. یکی تعیین نسب مشکوک، تعیین پرداخت کننده دیه و گاهی هم برای مشخص کردن قاتل. اگر برای تعیین نسب بود روی یکی از تیر ها مینوشتند «منکم»، بر روی دیگری مینوشتند «من غیرکم» و روی سوم مینوشتند «ملصق» یعنی مجهول النسب.
یا مثلا در مورد دیه اگر بود مینوشتند «العقل» یعنی دیه، «الغفل» یعنی پوچ و آنوقت یکی از اینها را خارج میکردند و حکم معلوم میشد.
در اینکه قرعه کدام یک از این اقسام است را در جمع بندی عرض خواهم کرد. ولی مسئله این است که در بین مفسرین اختلاف است که استقسام به کدام یک از این اقسام ناظر است. مثلا در سوره مائده عرض کردیم که نظر مرحوم علامه همان میسر و قمار مدّ نظر است در حالی که زمخشری و فخر رازی آن را به عنوان تعیین خیر و شر دانستند و لذا علامه برای رد این دو تأکید میکنند که در اینجا استقسام بالأزلام به معنای قمار و تعیین برنده و بازنده در مسئله شتر است.
زمخشری در کشاف در همین آیه معتقد است که این به معنای تعیین خیر و شر است.
فخر رازی هم تقریبا این مطلب را تأیید کرده چون میگوید که أزلام در این آیات به معنای برد و باخت در مسئله گوشت شتر توسط لغویین معنا شده، اما جمهور مفسران استقسام بالأزلام را به معنای شناخت خیر و شر در امور آینده دانسته اند.
در بین مفسرین اهل سنت، قرطبی أزلام را به همان معنای مَیسر دانسته است.
البته در برخی تفاسیر، مفهوم أزلام را مطلق دانسته و حرمت را شامل هر سه نوعش میدانند.
به هر حال استقسام بالأزلام به سه معنا یا به سه هدف در زمان جاهلیت مرسوم بوده است. در مورد آیات قرآن هم بین مفسران اختلاف واقع شده که اجمالا اشاره شد اما مجال برای بررسی این مسئله در این مقام نیست ولی عمده این است که ببینیم قرعه با استقسام بالأزلام چه فرقی دارد.
فرق قرعه و استقسام بالأزلام
نوع اول استقسام بالأزلام کاملا مشخص است که با قرعه متفاوت است و در آنجا قمار است.
اما نوع دوم یعنی طلب خیر یا تعیین خیر و شر در امور آینده و همچنین تعیین نسب یا پرداخت کننده دیه و امثال این، این دو قسم میتواند با قرعه ای که ما در اینجا درباره اش بحث میکنیم، تصادق داشته باشد. یعنی قرعه از نظر ماهیت یا بر استقسام بالأزلام از نوع دوم، یا از نوع سوم میتواند منطبق شود. بالاخره ما در قسم دوم گفتیم که تعیین خیر و شر میشود و یا در نوع سوم عرض کردیم در یک موارد خاص که چیزی مشکوک و مشتبه است، به این وسیله تعیین میشود. در هر صورت این دو قسم و این دو نوع میتواند منطبق بر قرعه باشد اما نوع اول به کلی از قرعه مسیرش جدا است.
در عین حال آنچه که فارق و مایز بین قرعه و نوع دوم و سوم استقسام بالأزلام است، این است که در استقسام بالأزلام استمداد برای تعیین خیر یا طلب الخیر یا استمداد برای تعیین قاتل و تعیین نسب و نیز پرداخت کننده دیه از اصنام و بت ها بوده است. اما در قرعه استمداد و طلب الخیر چه در امور مهمه و چه در امور مشکله و مشتبهۀ، از خداوند تبارک و تعالی و تفویض امور به خدا و استهداء از او است و لذا یک فرق روشنی بین استقسام بالأزلام و قرعه وجود دارد و این ناشی از این است که در قرعه اساس بر توحید است ولی در استقسام بالأزلام اساس بر شرک است. چون استمداد از چیزی میشود که لا مؤثّریّته له علی وجه. بله شکل ظاهری اینها یکسان است، چون در قرعه هم مثلا تیر ها هست و از بین تیر ها انتخاب میشود و یا بر روی برگه ها چیز هایی را مینویسند اما مسئله این است که در یکی استمداد از خدا است و دیگری از غیر خدا است.
این فرق قرعه و استقسام بالأزلام بود.
سوال:
استاد: اینکه در روایات میبیند که برای قرعه آداب و ادعیه ای ذکر کرده اند، اینها همه برای این است که جهت بدهد به قرعه و عرض کردیم که شارع یک چیزهایی ضمیمه کرده است.
سوال:
استاد: باید دید که آیا عمل به قرعه رخصت است یا عزیمه؟ عمده این است که آیا حقیقت قرعه با استقسام بالأزلام که در جاهلیت بود فرقی دارد یا خیر؟ میگوییم بله. قرعه ای که مشروعیتش را از شریعت اخذ کردیم، این قرعه با استقسام بالأزلام فرق دارد. اینکه چگونه مشروعیتش بدست آمد و چگونگی انجام آن، بعدا خواهد آمد.
سوال:
استاد: هر دو نوع استقسام بالأزلام شرک است.
اما در فرق بین قرعه و استخاره، اول باید دید که حقیقت استخاره تا حدودی چیست و بعد دید که با قرعه فرق دارد یا نه.
۳. استخاره
استخاره انواع و اقسامی دارد، اما اجمالا استخاره یعنی طلب الخیر که تارۀً به دعا است و أخری به نماز و ثالثۀً به قرآن، و رابعۀً به رقاع است و خامسۀً به تسبیح است. اگر بخواهیم انواع استخاره را در یک تقسیم بندی کلی ذکر کنیم، استخاره در واقع بر دو نوع است و آنها اَشکال آن است. یکی طلب الخیر بالدعا او الصلاۀ أو بهما یعنی اینکه بعد از نماز یا دعا خداوند به قلب انسان الهام کند خیر را، و آنچه به قلب انسان خطور کند، آن میشود خیر یعنی در واقع طلب استقرار قلب و فکر بر یکی از دو طرف بعد الدّعاء و الصلاۀ.
اما قسم دیگر در واقع طلب هدایت قلبی و یا الهام به قلب نیست و نمیگوید آنچه که به قلب من خطور کرد بلکه میگوید آنچه که در این مهره ها یا صفحه قرآن آمد، همان تکلیف من است.
از این پنج شکلی که برای استخاره نام بردیم، قسم اول و دوم در واقع همان هدایت قلبی و الهام قلبی است. مثلا وقتی کسی دعا میکند که خداوندا خیر من را در این امر به من بنمایان، آنچه که قلبش به آن کشش پیدا کرد را انجام میدهد و از هیچ ابزار خارجی هم استفاده نکرده است.
اما آن سه نوع دیگر یعنی استخاره به قرآن، تسبیح و رقاع، در واقع استمداد و استفاده و کمک گرفتن از بعضی از ابزار ها است برای اینکه راه و طریق را نشان دهد.
فرق قرعه و استخاره
این دو قسم یعنی نماز و دعا تناسبی با قرعه محل بحث ما ندارد، چون ما در قرعه از یک ابزاری کمک میگیریم برای تعیین وظیفه و تکلیف.
استخاره بالرّقاع، تسبیح و قرآن، اینها در واقع با قرعه متصادق اند و یک نوعی از انواع قرعه هستند چون قرعه در اصطلاح یعنی اینکه انسان از خداوند طلب هدایت کند و بوسیله یکی از این ابزار ها تکلیفش را تعیین کند که در استخاره به تسبیح و قرآن و ذات الرّقاع هم چنین است.
استخاره ذات الرّقاع همان قرعه است. در مورد استخاره ذات الرّقاع در روایتی از امام صادق (علیه السلام) اینچنین آمده که کسی که میخواهد استخاره ذات الرّقاع کند، شش برگه مینویسد، در سه تا از آنها مینویسد: بسم الله الرحمن الرحیم خیرۀً من الله العزیز الحکیم لفلان ابن فلان افعل. در سه تا دیگر هم مینویسد: بسم الله الرحمن الرحیم خیرۀً من الله العزیز الحکیم لفلان ابن فلان لا تفعل. این شش تا را زیر سجاده نماز میگذارد و دو رکعت نماز میخواند و بعد از نماز صد بار در سجده میگوید: أستخیر الله برحمته خیرۀً فیه العافیۀ، بعد از سجده بر میخیزد و دعا میکند و بعد کاغذ ها را بهم میریزد و یکی یکی اینها را خارج میکند. اگر سه تا افعل بیرون آمد آن را انجام میدهد و اگر سه تا لا تفعل بود، آن را انجام نمیدهد و اگر مختلف بود تا پنج کاغذ را در میآورد و آنچه که اکثریت بود، بر طبق آن عمل میکند.
نوشتن روی این برگه ها از نظر شکلی مانند استقسام است با این تفاوت که اساس این بر توحید است. هرچند هر دو عنوان بر آن صادق است. فقط آن استخاره ای که گفتم، طلب الهدایۀ و الإستهداء من الله تبارک و تعالی برای تعیین خیر و شر، آن میتواند متفاوت باشد.
اللّهم إلا أن یقال اگر ما قرعه را معنا کردیم به نفس الإستهداء من الله به معنای کلی اعم از اینکه از ابزاری کمک گرفته شود یا نه، آن دو یعنی دعا و نماز هم میشود قسمی از قرعه ولی اگر کمک گرفتن از ابزار را در نظر بگیریم، فقط این سه قسم قرعه هستند.
سوال:
استاد: آنجایی که خطور به قلب میشود، بسته به اعتقاد خود شخص دارد و بهترین قاضی وجدان و نفس خود اوست که آیا تمایل او دخالت دارد یا نه؟
علی أیُّحال، فرق بین قرعه و استخاره هم معلوم شد.
برای تکمیل بحث عرض کنم که ابن ادریس به غیر از دو نوع اول و دوم را قبول ندارد و میگوید که مشروع نیست و بعد مرحوم آقای بجنوردی هم به مقدس اردبیلی نسبت داده و میگوید که او هم استخاره را قبول ندارد و میگوید که فرقی با استقسام بالأزلام ندارد؛ این باید بررسی شود.
نظرات