جلسه چهارم – طرق تحمل روایت (مناوله، اعلام و کتابت)

جلسه ۴ – PDF 

جلسه چهارم

طرق تحمل روایت (مناوله، اعلام و کتابت)

۱۳۹۲/۰۷/۲۸

بحث در طرق تحمل روایت بود، تا اینجا به سه طریق از طرق تحمل روایت اشاره کردیم که عبارت بودن از: سماع، قرائت و اجازه.

طریق چهارم: مناوله

مناوله عبارت از این است که شیخ کتاب یا مجموعه‏ای از روایات خود را به شاگردش اعطاء می‏کند و به او می‏گوید: «انت مجازٌ فی روایته». در گذشته کسانی که از اصحاب روایت و محدثین بوده‏اند کتاب داشته‏اند که ما در گذشته پیرامون کتاب و اصل و تصنیف به طور مفصل بحث کردیم، حال اگر فرض کنید شیخی کتاب خودش را که متضمن روایات جمع آوری شده توسط خودش است؛ یعنی خودش از طریق سماع یا اجازه یا طرق معتبر دیگر روایات را اخذ کرده و در کتابی جمع آوری کرده آن را به شاگردش اعطاء می‏کند و می‏گوید تو مجاز به روایت این کتاب هستی، گاهی هم شیخ این کتاب یا مجموعه روایت را به شاگردش می‏دهد بدون اینکه به او بگوید: «انت مجازٌ فی روایته»، پس اعطاء کتاب و مجموعه‏ای از روایات تارةً مقترن به کلام شیخ مبنی بر اجازه روایت از آن کتاب هست و اخری مقترن به این کلام نیست، جایی که می‏گوید: «انت مجازٌ فی روایته» به صراحت اجازه در نقل روایت می‏دهد و اشکالی در اعتبار آن نیست و در حقیقت مثل اجازه است و فرق آن با اجازه در این است که در اجازه در خصوص یک روایت صراحتاً می‏گوید: «اجزتُ» ولی اینجا مجموعه‏ای از روایات را در اختیار شاگرد قرار می‏دهد و می‏گوید: «انت مجازٌ فی روایته» لذا بحثی در اعتبار مناوله در صورتی که مقرون به کلام شیخ دال بر اجازه باشد، نیست.

اما در جایی که شیخ کتاب را به شاگرد خود می‏دهد و نمی‏گوید: «انت مجازٌ فی روایته» ولی می‏گوید: «هذا کتابی رویته عن شیخی» که شاید بتوان یک نحوه اجازه‏ای از آن بدست آورد، در این قسم اختلاف واقع شده که آیا این نحوه از اعطاء کتاب اعتبار دارد یا نه؟ در این رابطه دو قول وجود دارد:

بعضی قائل به عدم جواز شده‏اند و گفته‏اند این شخص حق ندارد روایات کتاب شیخ را نقل کند به ادعای اینکه از ناحیه شیخ مجاز در روایت است.

بعضی دیگر قائل به صحت روایت از کتاب یا آن مجموعه شده‏اند.

همان طور که عرض کردیم به نظر می‏رسد این عمل؛ یعنی اعطاء شیخ کتاب و مجموعه‏ای از روایاتش را به آن شخص به ضمیمه اینکه می‏گوید: این کتاب من است که از شیخ خودم روایت کرده‏ام، دال بر اذن و اجازه باشد، یعنی این گونه نیست که صرفاً از باب این باشد که کتابی را به دیگری هدیه می‏دهد، پس وقتی شیخ کتاب را به شاگرد خودش که در زمینه روایت و نقل حدیث تلمّذ می‏کند اعطا می­کند به نوعی متضمن اجازه است.

مؤید: عن احمد بن عمر قال قلت لابی الحسن (ع): «الرجل مِن اصحابنا یؤتینی الکتاب و لا یقول أروِه عنه، یجوز لی أن أوریَ عنه؟ فقال: إذا علمتَ انّ الکتاب له فاروه عنه»؛ احمد بن عمر می‏گوید به امام رضا (ع) عرض کردم: کسی از اصحاب ما کتابی به من داده لکن به من نگفته از آن کتاب روایت کن، آیا من می‏توانم از آن کتاب روایت کنم یا نه؟ حضرت فرمودند: اگر یقین پیدا کردی آن کتاب متعلق به اوست می‏توانی از آن روایت کنی. این روایت هم می‏تواند مؤید بر این باشد که اعطاء کتاب به شاگرد متضمن اجازه روایت است.

پس فی الجمله می‏توان گفت «مناوله» طریق معتبری برای حمل روایت است و می‏توان از این طریق روایت را تحمل کرد. بله اگر شیخ کتابی را به شاگرد خود بدهد در حالی که خودش هم معتقد به صحت آن کتاب نیست و شاید روایات را از بعضی از اشخاصی شنیده باشد که خود شیخ اطمینان به وثاقت آنها نداشته که در این صورت اعطاء کتاب نمی‏تواند طریق معتبری برای حمل روایت باشد.

طریق پنجم: اعلام

اعلام به این معناست که شیخ به تلمیذ خودش اخبار کند که این کتاب او یا روایات اوست؛ مثلاً در جایی با شاگرد خود نشسته و می‏گوید همه روایاتی که من روایت کرده‏ام در این کتاب جمع آوری شده و به کتاب معینی اشاره می‏کند بدون اینکه اجازه نقل روایت را به شاگرد خود بدهد بلکه فقط صرف اخبار است، لذا اعلام به وجود یک کتاب یا مجموعه‏ای از روایات بدون اینکه اجازه‏ای برای روایت به همراه داشته باشد شاید یک نحوه تحمل روایت باشد.

در موارد قبلی مثل سماع، قرائت، اجازه و مناوله انطباق عنوان تحمل بر آنها مشکلی نداشت اما حال باید آیا عنوان تحمل روایت بر اعلام هم منطبق می‏شود یا نه؟

صرف اخبار و اعلام بدون اینکه مقرون به اجازه باشد معلوم نیست بتواند به عنوان طریقی از طرق تحمل روایت محسوب شود، بله اگر اعلام و اخبار مقرون به اجازه بود مانند مناوله از طرق تحمل روایت محسوب می‏شد ولی مشکل این است که اینجا فقط اعلام و اخبار است و لا غیر؛ یعنی هیچ اجازه‏ای در کنار آن نیامده تا بتوان آن را از طرق تحمل محسوب کرد.

طریق ششم: کتابت

کتابت یعنی اینکه شیخ روایات را برای شاگردش کتابت می‏کند و می‏نویسد. اگر همان زمانی که روایات را می‏نویسد مقترناً بالاجازه این کار را انجام دهد یعنی همان زمان به شاگرد اجازه نقل روایات را بدهد مسلماً از طرق تحمل روایت محسوب خواهد شد، مثلاً در گذشته کسانی که به دنبال جمع آوری احادیث بودند گاهی از اوقات مسافرت‏های طولانی انجام می‏دادند تا کسی که روایت را از پیامبر (ص) شنیده بود ببینند و او روایت را برای او نقل کند، حال اگر شیخ روایت را برای آن شخص می‏نوشت و اجازه نقل روایت را هم به او می‏داد در این صورت قطعاً معتبر خواهد بود و شاید در حد سماع باشد ولی رتبه سماع بالاتر از کتابت است چون در سماع، روایت به طور مستقیم از خود شیخ شنیده می‏شود ولی در کتابت و امثال آن احتمالاتی داده می‏شود که در سماع وجود ندارد؛ مثلاً احتمال دارد خط مربوط به کتابت متعلق به شیخ نباشد لذا بعید است بتوان گفت اعتبار کتابت در حد سماع است لذا اعتبار آن پایین‏تر از سماع است.

اما اگر کتابت مقرون به اجازه نباشد نمی‏توان آن را به عنوان یکی از طرق تحمل روایت محسوب کرد؛ چون شیخ باید شاگردش را شایسته برای نقل روایت بداند و مورد اعتماد او باشد لذا اگر کتابت شیخ مقرون به اجازه نباشد نمی‏توان به آن اعتماد کرد.