اسفند ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه دوم-اشکال به بعضی از بزرگان، احتمالات به حسب مقام ثبوت

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم اشکال به بعضی از بزرگان، احتمالات به حسب مقام ثبوت ۱۳۹۴/۰۶/۲۱   خلاصه جلسه گذشته در مورد قاعده تسامح نکاتی را جلسه گذشته عرض کردیم، در مورد اهمیت این قاعده، مواضعی که در آن از این قاعده بحث شده و مقصود از خبر ضعیف که دراخبار و روایات بیان شده سخن گفتیم. البته ما روایات را بعدا انشاالله مفصلاً بررسی خواهیم کرد، اما اجمالا در مورد مفاد این قاعده نکاتی را باید عرض بکنیم. معنای اجمالی قاعده را هم جلسه گذشته بیان کردیم. اشکال به بعضی از بزرگان مفاد قاعده اجمالا این است که در ادله سنن تسامح و آسان گیری صورت می‌پذیرد و سخت گیری در ادله سنن راه ندارد، وقتی می‌گوییم ادله

جلسه اول-اهمیت، مواضع بحث از قاعده، تنقیح موضوع، منابع

جلسه ۱ – PDF جلسه اول اهمیت، مواضع بحث از قاعده، تنقیح موضوع، منابع ۱۳۹۴/۰۶/۱۷   اهمیت قاعده تسامح قاعده تسامح در ادله سنن از قواعد عامه فقهیه است. قواعد فقهی دو دسته هستند: ۱) یک دسته از قواعد فقهی مختص به یک باب خاصی هستند؛ مثل قاعده طهارت که مختص به باب طهارت است. قواعد مختص به هر بابی تقریبا در بعضی از کتاب های مربوطه احصاء شده و مورد بحث قرار گرفته اند. ۲) اما برخی از قواعد فقهی در همه ابواب فقهیه جریان دارند ومختص به باب خاصی نیستند. مثل قاعده لاضرر یا قاعده لا حرج. قاعده تسامح از قواعد عامه است؛ چون مدار و موضوع این قاعده بر مستحبات، بنابر قولی و اعم از مستحبات و

جلسه بیست و یکم-جمع‌بندی ادله قاعده_ تطبیقات قاعده

جلسه ۲۱ – PDF جلسه بیست و یکم جمع‌بندی ادله قاعده_ تطبیقات قاعده ۱۳۹۶/۱۱/۰۳   جمع‌بندی ادله قاعده محصل مباحثی که درباره ادله قاعده حرمت اعانه علی الاثم بیان کردیم این شد که از بین پنج دلیل، نَه آیه و نَه روایات و نَه اجماع دلالت بر حرمت اعانه علی الاثم ندارد، اما حکم عقل و عقلا می‌تواند حرمت اعانه علی الاثم را اثبات کند. بر این اساس اگر ما دلیل قاعده را حکم مستقل عقل بدانیم همانطور که در گذشته هم گفتیم، فرقی نمی‌کند که مقدمه از مقدمات بعیده باشد یا قریبه، مقدمه منحصر باشد یا غیر منحصر، جزء اخیر علت تامه باشد یا نباشد، قصد به ترتب معان علیه از سوی معین باشد یا نباشد، علم به تحقق

جلسه بیستم-بررسی یک اشکال به دلیل چهارم

جلسه ۲۰ – PDF جلسه بیستم بررسی یک اشکال به دلیل چهارم ۱۳۹۶/۱۰/۲۷   اشکال به دلیل چهارم درباره دلیل عقل اشکالی از ناحیه برخی ازبزرگان مطرح شده که مناسب است این اشکال مورد رسیدگی قرار بگیرد. اشکال این است که بین اعانه بر حرام و منع از منکر خلط صورت گرفته است، آنچه از نظر عقل قبیح است اجتناب از منع از منکر مع التمکن منه است. یعنی اگر کسی بتواند از منکر منع کند ولی این کار را انجام ندهد این از نظر عقل مستحق مذمت است و این کار قبیح است، چون منع از منکر مع التمکن واجبٌ، و اینجا در واقع بین این مسئله و مسئله اعانه بر حرام خلط شده است، آنچه در دلیل عقلی

جلسه نوزدهم-ادله قاعدة_ دلیل چهارم و پنجم: عقل و عقلاء

جلسه ۱۹ – PDF جلسه نوزدهم ادله قاعدة_ دلیل چهارم و پنجم: عقل و عقلاء ۱۳۹۶/۱۰/۲۶   دلیل چهارم: حکم عقل دلیل چهارم بر حرمت اعانه بر اثم عقل است، عقل حکم می‌کند به قبح اعانه بر معصیت و این به ملاک حکم به قبح اتیان خود منکر است، این مسلم است، یعنی به همان ملاکی که اتیان منکر عقلاً قبیح است، اعانه هم قبیح است، به همان ملاکی که امر به معصیت و منکر قبیح است، اعانه هم حرام است، به همان ملاکی که اغراء به معصیت و منکر حرام است، اعانه هم حرام است، یعنی عقل مستقلاً حکم می‌کند به قبح تهیه اسباب و اعانه بر فعل قبیح و منکر و چنین کسی از دید عقل مستحق عقوبت

جلسه هجدهم-ادله قاعده_ دلیل دوم( روایات (طائفه اول)

جلسه ۱۸ – PDF جلسه هجدهم ادله قاعده_ دلیل دوم( روایات (طائفه اول) ۱۳۹۶/۱۰/۲۰   طایفه سوم: فحوای روایات دال بر حرمت رضایت بر گناه بحث در استدلال به روایات بر حرمت اعانه علی الاثم بود، دو طایفه از روایات ذکر شد. طایفه سوم فحوای روایاتی است که دلالت بر حرمت رضایت به گناه و معصیت دارد، چند نمونه از این روایات را نقل می‌کنم و بعد تقریب استدلال به این روایات را بیان خواهیم کرد. روایت اول عن جابر الجعفی عن ابی جعفر(ع) قال: «إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیكَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ»، اگر می‌خواهی بدانی که در تو خیر است، به قلب خود نگاه کن، « وَ إذا كانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ

جلسه هفدهم-ادله قاعده_ دلیل دوم: روایات(بررسی طایفه دوم)

جلسه ۱۷ – PDF جلسه هفدهم ادله قاعده_ دلیل دوم: روایات(بررسی طایفه دوم) ۱۳۹۶/۱۰/۱۹   خلاصه جلسه گذشته بحث در استدلال به روایات بر حرمت اعانه علی الاثم بود، عرض کردیم سه طایفه از روایات برای استدلال ذکر شده است، طایفه اولی که خودش متضمن سه قسم بود روایاتی است که دلالت بر حرمت اعانه بر یک معصیت خاص دارد، استدلال به این روایات ذکر شد و معلوم شد که این روایات دلالت بر مدعا ندارد. طایفه دوم: روایات دال بر حرمت معونه الظالمین طایفه دوم، روایات دال بر حرمت معونه الظالمین است، بخش عمده این روایات در باب ۴۲ از ابواب ما یکتسب به، از کتاب التجارة در وسائل ذکر شده است، شاید حدود ۱۷ یا ۱۸ روایت است،

جلسه شانزدهم-ادله قاعده_ دلیل دوم( روایات (طائفه اول)

جلسه ۱۶ – PDF جلسه شانزدهم ادله قاعده_ دلیل دوم( روایات (طائفه اول) ۱۳۹۶/۱۰/۱۳    بحث در ادله حرمت اعانه علی الاثم بود، اولین دلیل یعنی آیه«ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان» مورد بررسی قرار گرفت و نهایتاً مشخص شد که این آیه قابلیت استدلال ندارد، دلیل دوم: روایات دلیل دوم روایات است، روایاتی که در این مقام می‌توانند مورد استناد قرار بگیرند سه طایفه هستند: ۱. طایفه اول روایاتی هستند که دال بر حرمت اعانه در مورد معصیت خاصی می‌باشد، که از مجموع آنها استفاده می‌شود اعانه بر اثم به عنوان کلی حرام است. ۲. طایفه دوم روایات دال بر حرمت معونة الظالمین است. ۳. طایفه سوم فحوای روایات دال بر حرمت رضایت به اثم و گناه است. پس

جلسه پانزدهم-ادله قاعده_ دلیل اول: آیه_ اشکال پنجم و بررسی آن_جمع¬بندی استدلال به آیه

جلسه ۱۵ – PDF جلسه پانزدهم ادله قاعده_ دلیل اول: آیه_ اشکال پنجم و بررسی آن_جمع¬بندی استدلال به آیه ۱۳۹۶/۱۰/۰۶   اشکال چهارم به آیه تعاون مطرح شد و مشخص شد که این اشکال به این آیه وارد است. پاسخ پنجم به اشکال چهارم پاسخ پنجمی هم به این آیه داده شده است که بنظر می‌رسد صحیح نیست. پاسخ این است که درست است که تعاون به معنای مشارکت در فعل و صدور فعل واحد از دو طرف است، یعنی این معنا را پذیرفته است، اما در این آیه از این معنا الغاء خصوصیت می‌شود و حکم مربوط به تعاون تسرّی پیدا می‌کند به اعانه و تهیه مقدمات فعل غیر. اشکال این بود که تعاون به معنای مشارکت در صدور

جلسه چهاردهم-ادله قاعده_ دلیل اول: آیه_اشکال چهارم و بررسی آن

جلسه ۱۴ – PDF جلسه چهاردهم ادله قاعده_ دلیل اول: آیه_اشکال چهارم و بررسی آن ۱۳۹۶/۱۰/۰۵   خلاصه جلسات گذشته بحث در استدلال به آیه «لاتعاونوا علی الاثم و العدوان» برای اثبات حرمت اعانه بر اثم بود. عرض کردیم اشکالاتی متوجه استدلال به این آیه شده است، تا به اینجا چهار اشکال را مطرح کردیم، اشکال چهارم که محقق ایروانی و بعضی از اتباع ایشان مطرح کرده‌اند این است که اساساً در این آیه نهی از تعاون بر اثم شده است، و این با اعانه علی الاثم متفاوت است، مقتضای باب تفاعل، اجتماع بر اتیان به اثم است، مثل اینکه گروهی با هم مشارکت داشته باشند در قتل نفوس و غارت اموال بنابر این لا تعاونوا نهی می‌کند از اجتماع