جلسه دوازدهم
۱- محمد بن سنان
۱۳۹۲/۱۰/۲۲
بحث در مورد محمدبنسنان بود، عرض کردیم او از جمله کسانی است که اقوال مختلفی در مورد او ذکر شده است، بعضی او را مدح، بعضی او را قدح و بعضی هم در مورد او توقف کردهاند، در جلسه گذشته پیرامون قول به ضعف محمدبنسنان مطالبی را عرض کردیم، گفتیم برای اثبات این مدعا عمدتاً به کلمات بعضی از اعلام علم رجال استناد شده، ما کلمات نجاشی، کشی و شیخ مفید را در این رابطه عرض کردیم، کلمات دیگری هم در مورد محمدبنسنان وارد شده که امروزه به آن اشاره میکنیم.
ادامه نظرات اعلام رجال درباره محمد بن سنان:
کلام شیخ طوسی:
ایشان در چند موضع در رابطه با محمدبنسنان اظهار نظر کرده است؛ مثلاً در کتاب فهرست میفرماید: «محمدبنسنان له کتب و قد طُعِن علیه و ضُعِّف و کتُبُه مثل کتب حسین بن سعید علی عددها و له کتابُ النوادر»، البته در این عبارت خودِ شیخ طوسی مستقیماً محمدبنسنان را تضعیف نکرده بلکه این تضعیف را به دیگران نسبت داده و فرموده: «قد طُعن علیه و ضعِّف».
اما در کتاب رجال، محمدبنسنان را از جمله اصحاب امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) برشمرده و در ذیل اصحاب امام رضا (ع) او را تضعیف کرده و فرموده: «محمدبنسنان ضعیفٌ»، شیخ طوسی در این عبارت تضعیف را به غیر نسبت نداده بلکه خودش مستقیماً محمدبنسنان را تضعیف کرده است.
در دو مورد در کتاب تهذیب و استبصار در مسئله مهر از باب نکاح روایتی را نقل کرده که در سند آن روایت محمدبنسنان قرار گرفته و مرحوم شیخ طوسی فرموده: «فی طریق هذه الروایة محمدبنسنان… و محمد بن سنان مطعونٌ علیه ضعیفٌ جدّاً و ما یستبدُّ بروایته و لایشارکه فیه غیره لایعمل علیه».
اینها کلمات شیخ طوسی درباره محمدبنسنان بود که در یک مورد تضعیف و طعن را به دیگران نسبت داده و در دو مورد دیگر مستقیماً خودش محمدبنسنان را تضعیف کرده است.
کلام ابن غضائری:
ایشان در تضعیف ابنسنان گفته: «ضعیفٌ غال یَضع لایلتفت الیه»؛ او را به ضعف و غلو متهم کرده لذا نتیجه گرفته به روایات او توجهی نمیشود.
در جای دیگری در بیان ترجمه زیاد بن منذر میگوید: «و اصحابنا یکرهون ما رواه محمد بن سنان عنه»؛ اصحاب ما نسبت به آنچه محمد بن سنان از زیاد بن منذر نقل کرده میل و رغبتی ندارند و از آن کراهت دارند و دوری میکنند. البته این عبارت ظهور در تضعیف محمد بن سنان ندارد و شاید حیثیت نقل از زیاد بن منذر هم در کراهت اصحاب مدخلیت داشته باشد.
همچنین در جای دیگری در مورد ذُریح عبارتی دارد که به ضعف محمد بن سنان تصریح کرده و میفرماید: «و روی محمد بن سنان عن عبدالله بن جبلّة الکنانی عن ذریح و ضعف هذا الطریق بمحمد بن سنان»؛ این طریق به خاطر وجود محمد بن سنان ضعیف است.
آنچه ذکر شد مجموعه مطالبی بود که بزرگان علم رجال در مورد محمد بن سنان ذکر کردهاند و عمدهترین دلیل بر ضعف محمد بن سنان هم همین مطلب یعنی کلمات بزرگان علم رجال در مورد این شخص است.
ادله مدح:
دلیل اول: مدح بعضی از اعلام رجال
کلام شیخ مفید:
ایشان در کتاب ارشاد تصریح میکند بر اینکه امام رضا (ع) نسبت به محمد بن سنان و پدرش تعریف و تمجید داشته، عبارت شیخ مفید این است: «أنّه من خاصّته و ثقاته و اهل الورع و العم و الفقه مِن شیعته»؛ محمد بن سنان از اهل ورع و علم و از ثقات است.
کلام شیخ طوسی:
ایشان در کتاب الغیبة محمد بن سنان را از وکلاء ممدوحین قرار داده است، سپس یک روایتی را از ابی جعفرٍ الثانی (ع) در مورد او ذکر کرده است.
این که شیخ طوسی محمد بن سنان را از وکلاء ممدوحین قرار داده به صراحت بر وثاقت او دلالت نمیکند اما گویا نفس وکالت از امام (ع) دلیل بر وثاقت او تلقی شده است.
دلیل دوم: روایت اجلّاء از محمد بن سنان
ما قبلاً در بحث توثیقات عامه بحثی داشتیم تحت این عنوان که آیا روایات اجلّاء مثل ایوب بن نوح، فضل بن شاذان، یونس بن عبدالرحمن، حسین بن سعید و امثال اینها از شخصی دال بر وثاقت آن شخص است یا نه؟ عرض کردیم که نفس نقل بزرگان از شخصی بر وثاقت او دلالت میکند.
دلیل سوم:
محمد بن سنان در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی وارد شده است و خودِ وقوع در این اسناد بر مدح او دلالت دارد.
دلیل چهارم:
روایاتی که در مورد محمد بن سنان وارد شده است.
روایت اول: ما رواه الکشّی بسندٍ صحیح عن ابیطالب عبدالله بن الصلت القمی قال: دخلتُ علی ابی جعفر الثانی (ع) فی آخر عمره فسمته یقول: جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عنّی خیراً فقد وفوا لی و لم یذکر سعد بن سعد قال: خرجتُ و لقیتُ موفقاً فقلتُ له إنّ مولای ذکر صفوان و محمد بن سنان و زکریا بن آدم و جزاهم خیراً و لم یذکر سعد بن سعد قال: فعُدتُ الیه فقال: جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم و سعد بن سعد فقد وفوا لی»؛ کشی از ابن صلت قمی نقل میکند که گفت: من در آخر عمر امام جواد (ع) بر ایشان وارد شدم، شنیدم که حضرت (ع) فرمود: خداوند متعال صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و زکریا بن آدم را از طرف من جزای خیر دهد که اینها به من وفا کردند.
روایت دوم: نظیر روایت فوق در جای دیگری از رجال کشی وارد شده که بعید به نظر میرسد روایت مستقلی باشد بلکه همان روایت قبلی است، آن روایت این است:
عن علی بن حسین بن داوود قمی قال: سمعتُ ابا جعفرٍ الثانی یذکر صفوان بن یحیی و محمد بن سنان بخیر و قال: رضی الله عنهما برضائی عنهما لا خالفانی قطُّ هذا بعد ما جاء عنه فیهما ما قد سمعتُه من اصحابنا».؛ ابن داوود قمی میگوید: من از امام جواد (ع) شنیدم که از صفوان بن یحیی و محمد بن سنان به نیکی یاد کرد و فرمود: خداوند متعال از آنها راضی باشد آن گونه که من از آنها راضی هستم، اینها هیچگاه با من مخالفت نکردند و این بیان امام (ع) بعد از آن بود که من مطالبی را از اصحاب در مورد این اشخاص شنیده بودم.
روایت سوم: راوی میگوید من نوشتهای را به خط ابی عبدالله شاذانی دیدم که میگوید: سمعتُ العاصمی یقول: انّ عبدالله بن محمد بن عیسی الاشعری الملقّب ببنان قال: کنتُ مع صفوان بن یحیی بالکوفه فی منزلٍ اذ دخل علینا محمد بن سنان فقال صفوان: هذا ابن سنان لقد همّ أن یطیر غیر مرّة فقصصناه حتّی ثبت معنا»؛ عبدالله بن عیسی الاشعری میگوید: من با صفوان بین یحیی در کوفه در یک منزلی بودیم که محمد بن سنان بر ما وارد شد، صفوان گفت: این ابن سنان است که چند بار تصمیم گرفته پرواز کند- کنایه از اینکه از ما دور شود و فاصله بگیرد- ولی ما با او صحبت کردیم تا اینکه با ما ماند.
کشی روایات دیگری را هم در مورد محمد بن سنان نقل کرده که به جهت طولانی شدن بحث از ذکر آنها خود داری میکنیم و خودِ دوستان میتوانند به آنها مراجعه کنند.
روایت چهارم: مرحوم شیخ طوسی هم روایتی را نقل کرده که مضمون آن مضمون همان روایت اول و دومی است که کشی نقل کرده است. قال: فإنه رُوی عن علی بن الحسین بن داوود قال: سمعتُ ابا جعفرٍ الثانی (ع) یذکر محمد بن سنان بخیرٍ و یقول: رضی الله عنه برضائی عنه فما خالفنی و ما خالف أبی قطُّ»؛ علی بن حسین بن داوود قمی میگوید: از امام جواد (ع) شنیدم که از محمد بن سنان به نیکی یاد کردند و فرمودند: خداوند متعال از او راضی باشد چون من از او راضی هستم، او هیچ گاه با من و پدرم مخالفت نکرد.
نظرات