سایر دروس

جلسه هشتم – مستند قاعده الزام: ۱. آیات

جلسه ۸ – PDF  جلسه هشتم مستند قاعده الزام: ۱. آیات ۱۳۹۲/۰۷/۲۷ خلاصه جلسه گذشته بحث در آیه هشتم برای اثبات قاعده الزام بود تا این جا هفت آیه مورد بررسی قرار گرفت، آیه هشتم آیه ۴۷ سوره مائده است «وَ لْيَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» عرض کردیم در این آیه دو قرائت وارد شده است، یکی نصب ولیحکمَ و یکی هم به صورت امر یعنی جزمی خوانده می شود، طبق قرائت اول گفته شد دلالت بر قاعده الزام ندارد، اما طبق قرائت دوم که به صورت امری قرائت شود و جزم در میم باشد سه احتمال وجود دارد، احتمال اول این که این آیه در مقام حکایت

جلسه هفتم – مستند قاعده الزام: ۱. آیات

جلسه ۷ – PDF  جلسه هفتم مستند قاعده الزام: ۱. آیات ۱۳۹۲/۰۷/۲۰ خلاصه جلسه گذشته تا این جا استدلال به پنج آیه بیان شد، در چهار آیه اول گفته شد نمی توان به این آیات برای قاعده الزام استدلال کرد، در آیه پنجم که آیه ۴۲ سوره مائده بود، اجمالاً امکان استدلال ثابت شد ولی قدر متیقّن از آن آیه این است که در خصومت و نزاع بین پیروان مذاهب و اهل کتاب حکم بر طبق ملت آنها نافذ، مشروع و مجاز است، اما این که آیا در محدوده قاعده الزام قرار می گیرد یا نه، باید بعد از بیان ادله و مفاد آنها ثابت شود. آیه ششم «وَ کَيْفَ يُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فيها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ

جلسه ششم – مستند قاعده الزام: ۱. آیات

جلسه ۶ – PDF  جلسه ششم مستند قاعده الزام: ۱. آیات ۱۳۹۲/۰۸/۱۶ خلاصه جلسه گذشته بحث در استدلال به آیه ۴۲ سوره مائده بر قاعده الزام بود، عرض کردیم آنچه که به این آیه ثابت می شود تخییر بین حکم بر طبق ملت اهل کتاب یا حکم بما انزل الله می باشد، نفس این تخییر از این ایه استفاده می شود، گفته شد أو أعرِض عَنهم به معنای رها کردن و روی گرداندن نیست، بلکه به معنای أعرض عن الحکم بما انزل الله و اینکه بین آنها بر طبق ملت خودشان و توسط حاکمان و علماء شان حکم شود، لکن دو نکته در این رابطه باید مورد توجه واقع شود: نکته اول قدر متیقن از این آیه و مستفاد از

جلسه پنجم – مستند قاعده الزام: ۱. آیات

جلسه ۵ – PDF  جلسه پنجم مستند قاعده الزام: ۱. آیات ۱۳۹۲/۰۷/۱۳ خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم به آیاتی برای اثبات قاعده الزام استدلال شده، چهار آیه را در جلسه گذشته بیان کردیم و معلوم شد هیچ کدام دلالت بر قاعده الزام ندارد، پنج آیه از آیات سوره مائده هم مورد استناد قرار گرفته است. آیه پنجم سمّاعونَ لِلکَذِبِ أکّالونَ لَلسُّحتّ فَإن جَاءُوکَ فَاحکُم بَینَهُم أو أعرِض عَنهُم وَ إن تُعرَض عَنهُم فَلَن یَضُرُّوکَ شَیئَاً وَ إن حَکَمتَ فَاحکُم بَینَهُم بِالقِسطِ إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطینَ. در این آیه خداوند تبارک وتعالی می فرماید: آنها به حرف وسخن تو بسیار گوش می دهند، ولی این گوش دادن برای این است که آن را تکذیب کنند، مال حرام بسیار می خورند، اگر

جلسه چهارم – مستند قاعده الزام: ۱. آیات

جلسه ۴ – PDF  جلسه چهارم مستند قاعده الزام: ۱. آیات            ۱۳۹۲/۰۷/۰۹ مقدمه بعد از مقدماتی که پیرامون قاعده الزام مطرح شد، لازم است ابتدا مدرک و مستند ویا ادله این قاعده مورد بررسی واقع شود. ولی لازم است قبل از بیان ادله، چند موضوع که محل اختلاف است اشاره شود، تا در حین بررسی ادله ای که مورد قبول واقع می شود، به این موضوعات التفات پیدا کنیم. چندین مطلب این جا مورد اختلاف واقع شده است، که طرح این ها قبل از ورود به ادلّه فوایدی دارد و  به همین جهت لازم است به این موضوعات توجه پیدا کنیم، وحداقل دلالت آن دلیل خاص را نسبت به این جهات مورد بررسی قرار دهیم لذا این چند مورد را

جلسه سوم – سیر تطور قاعده الزام

جلسه ۳ – PDF  جلسه سوم سیر تطور قاعده الزام ۱۳۹۲/۰۷/۰۲ سیر تطور قاعده الزام یکی از مقدماتی که در ابتدای بحث، مناسب است مورد بررسی قرار بگیرد، سیر تطوّر قاعده الزام است، که اساساٌ ریشه این قاعده چه بوده و به مرور چه تطوّری پیدا کرده و چه دامنه و وسعتی برایش حاصل شده است. در مورد همه قواعد فقهیه تقریباٌ این سیر به نوعی با تفاوت هایی قابل تطبیق است، یعنی همه آن چه که امروز به عنوان قواعد فقهیه مطرح شده از ابتداء به عنوان قاعده مطرح نبوده، یعنی حتی عنوان قاعده هم برای شان ذکر نمی شده است، ابتداءٌ در کلمات معصومین «علیهم السلام» در موارد خاصی ذکر شده، بعد به مرور در موارد دیگری به

جلسه دوم – مرز بندی قاعده الزام با بعضی قواعد

جلسه ۲ – PDF  جلسه دوم مرز بندی قاعده الزام با بعضی قواعد ۱۳۹۲/۰۶/۳۰ خلاصه جلسه گذشته  عرض کردیم مرز قاعده الزام باید با چند قاعده کاملاٌ روشن شود و بعضی از قواعد هم که حداقل در عنوان ، در ماده اصلی اشتراک  دارند با قاعده الزام، آنها را هم یادآوری بکنیم، با اینکه شاید تفاوت آنها معلوم باشد، یعنی قاعده الزام ، قاعده لزوم یااصالة الزوم، قاعده تلازم، قاعده التزام وقاعده ملازمه، که البته اگر آن را از قواعد فقهی محسوب بکنیم، به هر حال ریشه اشتقاق همه این ها یکی است مفاد قاعده الزام راتوضیح دادیم، ومفاد قاعده لزوم یا اصاله الزوم هم بیان شد. قاعده تلازم  قاعده ی دیگری داریم به عنوان قاعده تلازم، قاعده تلازم به

جلسه بیستم – آیه ۳۵ _ بخش دوم _ معنای درخت ممنوعه

جلسه ۲۰ – PDF جلسه بیستم آیه ۳۵ _ بخش دوم _ معنای درخت ممنوعه ۱۳۹۹/۰۹/۱۱ خلاصه جلسه گذشته بحث ما رسید به موضوع درخت ممنوعه و فرمود: «ولا تقرَبا هذه الشجرۀ». عرض کردیم بحث است که این شجره ممنوعه، این درختی که از أکل آن منع شده چه درختی است. به انظار و اقوال مختلف اشاره کردیم و روایاتی که در این رابطه وارد شده را نقل نمودیم. گفتیم بین این اقوال و انظار و این روایات می‌توان جمع کرد همچنان که فیض کاشانی بعد از نقل این روایات، این‌ها را جمع کرده است. همچنین گفته شد که کلمه شجر از نظر معنای لغوی هم این ظرفیت را برای جمع فراهم می‌کند. چون شجر یعنی هر چیزی که دارای

جلسه نوزدهم – آیه ۳۵ _ بخش دوم _ منظور از شجره ممنوعه

جلسه ۱۹ – PDF جلسه نوزدهم آیه ۳۵ _ بخش دوم _ منظور از شجره ممنوعه ۱۳۹۹/۰۹/۱۰ معنای شجره ممنوعه در بخش دوم آیه ۳۵ بعد از آنکه معلوم شد سنخ نهی لا تقَرَبا، نهی ارشادی است و بعد از آنکه مشخص شد منهیٌ عنه در این نهی، فعل أکل است و البته أکل لزوما به معنای خوردن در این دنیای مادی و با بدن مادی نیست؛ همانطور که گفتیم می‌تواند أکل متناسب با آن عالم و آن جنت که جنت برزخی است باشد، و می‌تواند کنایه از یک نوع تصرف خاص و حالت خاص باشد که با توجه به بحثی که در پیش داریم بیشتر معلوم می‌شود. چون بحث بعدی در مورد این است که این شجره چه نوع

جلسه نوزدهم – قلمرو قاعده _ ج) حقوق و تکالیف مشترک _ قسم دوم:حقوق با سابقه در کفر _ کلام صاحب عناوین _ مقتضای تحقیق در مسئله

جلسه ۱۹ – PDF جلسه نوزدهم قلمرو قاعده _ ج) حقوق و تکالیف مشترک _ قسم دوم:حقوق با سابقه در کفر _ کلام صاحب عناوین _ مقتضای تحقیق در مسئله ۱۳۹۹/۰۹/۰۹   خلاصه جلسه گذشته در قلمرو قاعده، بحث به آن بخش از حقوقی رسید که مشترک است بین خدا و مردم. عرض کردیم این بخش از حقوق هم خودش بر دو قسم است. یک قسم از حقوق، به نحوی است که سابقه ای در عقیده و مذهب کافر نداشته که مثالش را ذکر کردیم و درباره اش بحث کردیم؛ مسئله خمس و زکات از این قسم به شمار می‌رفت. قسم دوم: حقوق با سابقه در کفر قسم دوم آن دسته از حقوق و تکالیفی است که در اعتقاد کافر

جلسه بیست و نهم – ۷- مفضّل بن عمر

جلسه ۲۹ – PDF  جلسه بیست و نهم ۷- مفضّل بن عمر   ۱۳۹۳/۰۲/۳۰   بررسی ادله وثاقت بحث درباره مفضل بن عمر بود، ادله‏ای بر وثاقت مفضّل ذکر شد و در مقابل چند دلیل هم بر ضعف او ذکر شده اما ما ابتدائاً ادله‏ای که بر وثاقت مفضل بن عمر اقامه شده را مورد بررسی قرار می‏دهیم و بعد از آن ادله ضعف را هم مورد بررسی قرار خواهیم داد. دلیل اول روایت اجلاء بود، عرض کردیم بعضی از اجلاء از جمله ابن ابی عمیر و محمد بن مسلم از مفضّل بن عمر روایت نقل کرده‏اند. همان طور که کراراً عرض کردیم روایت اجلّاء از شخصی دلیل بر وثاقت او نمی‏باشد الا اینکه در اینجا شخصی مثل ابن ابی عمیر

جلسه بیست و هشتم – ۷- مفضّل بن عمر

جلسه ۲۸ – PDF  جلسه بیست و هشتم ۷- مفضّل بن عمر ۱۳۹۳/۰۲/۲۸   ۷- مفضّل بن عمر یکی دیگر از رواتی که از حیث وثاقت و ضعف، مورد اختلاف واقع شده مفضل بن عمر است، بعضی او را توثیق و بعضی دیگر تضعیف کرده‏اند. تعداد روایاتی که در کتب اربعه از او نقل شده بالغ بر۱۰۰ روایت است. هم قائلین به وثاقت و هم کسانی که قائل به ضعف مفضّل بن عمر شده‏اند ادله‏ای را بر اثبات مدعای خود اقامه کرده‏اند که بعضی از این ادله نظیر ادله‏ای است که ما سابقاً در مورد روات قبلی به آنها اشاره کردیم. ادله وثاقت دلیل اول: روایت اجلّاء از او بزرگانی مثل ابن ابی عمیر، محمد بن مسلم، یونس بن عبدالرحمن،

جلسه بیست و هفتم – ۶- داوود بن کثیر رقّی

جلسه ۲۷ – PDF  جلسه بیست و هفتم ۶- داوود بن کثیر رقّی ۱۳۹۳/۰۲/۲۱   ۶- داوود بن کثیر رقّی نزدیک به ۸۰ روایت از او در کتب اربعه نقل شده است. اقوال پیرامون وثاقت او مختلف است، بعضی مثل مرحوم علامه او را توثیق کرده و اخذ به روایت او را مرجّح دانسته است. بعضی او را ضعیف دانسته و بعضی هم مثل شهید در مورد او توقف کرده‏اند. معمولاً کسانی که در مورد آنها از حیث وثاقت و عدم وثاقت اختلاف واقع می‏شود سه وجه در مورد آنها وجود دارد: گروهی آنها را توثیق کرده، عده‏ای دیگر آنها را ضعیف می‏دانند و عده‏ای هم در مورد آنها توقف می‏کنند. ادله وثاقت داوود بن کثیر رقّی دلیل اول: وقوع

جلسه بیست و ششم – ۵- عمر بن حنظله

جلسه ۲۶ – PDF  جلسه بیست و ششم ۵- عمر بن حنظله ۱۳۹۳/۰۲/۱۶     بحث درباره عمر بن حنظله بود، عرض کردیم به چند دلیل بر وثاقت او استدلال شده که ما به ادله وثاقت در جلسه گذشته اشاره کردیم. بررسی ادله وثاقت اشکالاتی به این ادله وارد شده و به بعضی از آنها مرحوم آقای خویی نیز اشاره کرده که لازم است مورد بررسی قرار گیرد. بررسی دلیل اول در مورد دلیل اول (روایت اجلاء)، اشکال این است که روایت اجلاء دلالت بر وثاقت نمی‏کند و ما قبلاً این دلیل را در مورد روات دیگر هم مورد نقد قرار دادیم و گفتیم به صرف اینکه اجلاء از کسی روایت نقل کنند وثاقت او ثابت نمی‏شود. بررسی دلیل دوم دلیل

جلسه بیست و پنجم – ۵- عمر بن حنظله

جلسه ۲۵ – PDF  جلسه بیست و پنجم ۵- عمر بن حنظله                  ۱۳۹۳/۰۲/۰۹   ۵- عمر بن حنظله در مورد وثاقت عمر بن حنظله هم اختلاف واقع شده، تا اینجا در وثاقت و عدم وثاقت چهار نفر، یعنی علی بن ابی حمزه بطائنی، محمد بن سنان، سهل بن زیاد و معلی بن خنیس بحث کردیم، نفر پنجم عمر بن حنظله است، در مورد این شخص هم اختلاف شده لکن اختلافی که در مورد او واقع شده با اختلافی که در مورد روات گذشته صورت گرفته متفاوت است، در مورد روات قبلی که تا کنون مورد بحث قرار گرفتند اختلاف در این بود که آیا اینها ثقه هستند یا ضعیف؟ یعنی یک طرف از دو طرف اختلاف قائل به وثاقت

جلسه بیست و چهارم – ۴- معلی بن خُنیس

جلسه ۲۴ – PDF  جلسه بیست و چهارم ۴- معلی بن خُنیس ۱۳۹۳/۰۲/۰۷   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم چند دلیل بر وثاقت معلی بن خُنیس اقامه شده که این ادله را در جلسه گذشته اشاره کردیم که اجمال آن ادله همان ادله‏ای بود که در گذشته هم بر وثاقت روات دیگر به آنها استناد شد؛ از جمله روایت اجلّاء، وقوع در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم و مهمترین آنها بعضی روایاتی بود که در مدح معلی بن خنیس وارد شده است. ما گفتیم روایت اجلاء به تنهایی دال بر وثاقت نیست اما وقوع معلی بن خنیس در بخش اول از تفسیر علی بن ابراهیم قمی می‏تواند وثاقت او را ثابت کند چون آنچه محل اشکال است وقوع در بخش

جلسه بیست و سوم – ۴- معلی بن خُنیس

جلسه ۲۳ – PDF  جلسه بیست و سوم ۴- معلی بن خُنیس                        ۱۳۹۳/۰۲/۰۲   ۴- معلی بن خنیس روایاتی که در کتب اربعه از معلی بن خنیس نقل شده به اندازه روایات افرادی که در گذشته مورد بررسی قرار گرفتند نیست، اما بنا بر آنچه مرحوم علامه در رجال فرموده در کتب اربعه حدود۸۰ روایت از معلی بن خنیس نقل شده، البته بعضی از روایات هم صرفاً با نام معلی در کتب اربعه ذکر شده است. اقوال به طور کلی سه قول درباره وثاقت و عدم وثاقت معلی بن خُنیس بیان شده: قول اول: اکثراً قائل به وثاقت معلی بن خنیس شده‏اند، شیخ طوسی از متقدمین و ابن طاووس، وحید بهبهانی، محقق کاظمی و مرحوم آقای خویی از متأخرین از جمله کسانی

جلسه بیست و دوم – ۳- سهل بن زیاد آدمی

جلسه ۲۲ – PDF  جلسه بیست و دوم ۳- سهل بن زیاد آدمی ۱۳۹۳/۰۱/۲۶   خلاصه جلسه گذشته بحث در مورد سهل بن زیاد بود، عرض کردیم سه قول درباره سهل بن زیاد وجود دارد، ادله وثاقت سهل را بیان کردیم، بعضی از این ادله دچار اشکال بود اما بعضی از آنها هم قابل دفاع است. در مقابل وجوهی هم بر ضعف سهل بن زیاد اقامه شده که به آنها اشاره می‏کنیم. ادله ضعف سهل بن زیاد دلیل اول: کلمات بزرگان علم رجال عمده‏ترین دلیلی که بر ضعف سهل اقامه شده استناد به کلمات بزرگان علم رجال درباره اوست. نجاشی، شیخ، کشّی، ابن غضائری و محقق حلی از جمله کسانی هستند که سهل بن زیاد را متهم به ضعف کرده‏اند.

جلسه بیست و یکم – ۳- سهل بن زیاد آدمی

جلسه ۲۱ – PDF  جلسه بیست و یکم ۳- سهل بن زیاد آدمی ۱۳۹۳/۰۱/۲۴   ۳- سهل بن زیاد آدمی سهل بن زیاد از کسانی است که روایات زیادی در کتب اربعه از او نقل شده، مرحوم آقای خویی عدد روایاتی که از او در کتب اربعه نقل شده را بالغ بر ۲۳۰۰ روایت شمرده است. البته این تعداد قطعاً شامل احادیث مکرر که در ابواب مختلف ذکر شده هم می‏شود، شاید اگر مکرّرات را از این تعداد کم کنیم تعداد روایاتی که در کتب اربعه از سهل بن زیاد نقل شده کمتر از عددی باشد که مرحوم آقای خویی نقل کرده است ولی در هر صورت روایاتی که از سهل بن زیاد در کتب اربعه نقل شده روایات زیادی است.

جلسه بیستم – ۲ – علی بن ابی حمزه بطائنی

جلسه ۲۰ – PDF  جلسه بیستم ۲ – علی بن ابی حمزه بطائنی ۱۳۹۲/۱۲/۲۰   خلاصه جلسه گذشته بحث در وثاقت علی بن ابی حمزه بطائنی بود، عرض کردیم ادله‏ای بر وثاقت او اقامه شده که ما به سه دلیل در این رابطه اشاره کردیم؛ اول: وقوع در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی، دوم: روایت اجلّاء و سوم: کلمات بعضی از اعلام علم رجال درباره علی بن ابی حمزه بطائنی. دلیل ضعف علی بن ابی حمزه: کلام بزرگان علم رجال دلیل ضعف علی بن ابی حمزه بعضی از روایات و کلماتی است که بعضی از بزرگان علم رجال در مورد او نقل کرده‏اند. ۱- کشّی عن ابن مسعود عن ابی الحسن علی بن فضال عن ابی الحسن الرضا (ع)