سایر دروس

جلسه دوم-مقدمه پنجم: اقسام دخالت شخص در صدور حرام از دیگری

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم مقدمه پنجم: اقسام دخالت شخص در صدور حرام از دیگری ۱۳۹۶/۰۷/۱۹ دیروز مقدماتی را عرض کردیم، مقدمه اول درباره اهمیت بحث از این قاعده بود، مقدمه دوم درباره پیشینه این قاعده، مقدمه سوم درباره فرق بین اعانه و تسبیب بود، مقدمه چهارم فرق بین اعانه بر حرام و مقدمه حرام بود. ادامه مقدمه چهارم: فرق بین اعانه بر حرام و مقدمه حرام محصل فرق را بین اعانه بر حرام و مقدمه حرام اگر بخواهیم با یک بیان دیگری ذکر کنیم این است که نوعاً در جایی که سخن از مقدمه حرام است فاعل مقدمه همان فاعل ذی المقدمه است، یعنی همان کسی که مقدمه را مرتکب می‌شود خودش ذی المقدمه را هم اتیان می‌کند،

جلسه اول-مقدمات

جلسه ۱ – PDF جلسه اول مقدمات ۱۳۹۶/۰۷/۱۸ مقدمات موضوع بحث و قاعده‌ای که قرار است درباره آن بحث کنیم قاعده اعانه بر اثم و به تعبیر دقیق¬تر حرمت اعانه بر اثم است، ابتدا لازم است مطالبی مقدمتاً بیان شود. مقدمه اول: اهمیت قاعده اهمیت این قاعده به چند جهت است که بنده بطور خلاصه به این جهات اشاره می‌کنم. ۱.اولین جهت این است که این قاعده‌ای است که در اکثر ابواب فقه جریان دارد و مختص به بابی دون باب نیست، هم در معاملات و هم در عبادات، حال کیفیت جریان آن در معاملات و عبادات به چه نحو است ان¬شاءالله بعداً اشاره می‌کنیم. ۲.دوم اینکه یک قاعده‌ای کاربردی است به این معنا که در حوزه روابط اجتماعی خیلی

جلسه هفدهم-اکراه بر اقرار- صور جائزه- اصل اولی(عدم جواز)

جلسه ۱۷ – PDF جلسه هفدهم اکراه بر اقرار- صور جائزه- اصل اولی(عدم جواز) ۱۳۹۵/۰۲/۲۸ خلاصه جلسه گذشته نتیجه بحث‌های جلسه گذشته این شد که مقتضای اصل اولی عدم جواز تعرض به شخص و تعذیب و ایذاء و اکراه بر اقرار به مجرد احتمال تهمت است، این اصل اولی است، ادله به تفصیل بیان شد، هم مقتضای روایات است، هم مخالف حریّت و سلطه شخص بر خودش است و هم اگر شک کنیم اصل برائت چنین اقتضایی دارد، لذا برای خروج از این اصل اولی ما نیاز به دلیل متقَن داریم. روایت خاصه بعلاوه روایات مطلقی هم غیر از آنچه که گفته شد به خصوص در این مورد وارد شده مثلاً در بعضی از تعبیراتی که از امیرالمؤمنین (علیه السلام)وارد

جلسه شانزدهم-اکراه بر اقرار – بررسی ادله

جلسه ۱۶ – PDF   جلسه شانزدهم اکراه بر اقرار – بررسی ادله ۱۳۹۵/۰۲/۲۵ خلاصه جلسه گذشته بحث در مسئله اکراه بر اقرار بود، بعد از اینکه معنای اکراه را بیان کردیم و تفاوت آن با اجبار واضطرار مشخص شد، گفتیم چند نکته را برای اینکه اطراف و جوانب موضوع مورد بحث روشن شود، باید مورد توجه قرار دهیم: ۱ . اکراه بر اساس احتمال باشد یا بر اساس علم و یقین. ۲ . مکره قاضی باشد و حاکم یا شخص عادی. ۳ . اکراه بر حق باشد یا بر ناحق. اینها همه اموری است که قطعاً در استنتاج ما تاثیر دارد. نکته ای در اینجا مهم است و در گذشته وجود داشته این بوده که خلفا و اُمراء در

جلسه پانزدهم-فرع دوم مورد اختلاف«بررسی دلیل اول و دلیل دوم»- اکراه بر اقرار

جلسه ۱۵ – PDF جلسه پانزدهم فرع دوم مورد اختلاف«بررسی دلیل اول و دلیل دوم»- اکراه بر اقرار ۱۳۹۵/۰۲/۲۱ بررسی دلیل اول و دلیل دوم دو دلیل برای اثبات اینکه در فرع دوم این نحوه بیان اقرار محسوب می‌شود بیان شد، لکن به نظر می‌رسد این ادله نمی‌تواند اثبات کند که اینها اقرار هستند، چند اشکال مشترکاً به هر دو دلیل وارد است: اشکال اول اشکال اول اشکال تعلیق است، به هر حال در هر دو دلیل این جهت مغفول واقع شده است که اگر شخصی در پاسخ مدعی بگوید«إن شهد لک فلانٌ فهو صادقٌ»، این تعلیق است و ما در بحث از تعلیق در اقرار گفتیم تعلیق چه بر یک امر محقق الوقوع باشد و چه بر یک امر

جلسه چهاردم-فروع مورد اختلاف قاعده اقرار(فرع دوم)

جلسه ۱۴ – PDF جلسه چهاردم فروع مورد اختلاف قاعده اقرار(فرع دوم) ۱۳۹۵/۰۲/۱۸   فرع دوم  یکی از فروعی که مورد اختلاف است این است که: اگر مدعی یک مالی یا حقی را علیه کسی ادعا کند، مثلاً بگوید: من فلان مبلغ از تو طلبکار هستم، شخص مخاطب بگوید: «إن شهد لک فلانٌ فهو صادقٌ» اگر فلانی به نفع تو شهادت دهد، یعنی بگوید من این مبلغ را به تو بدهکار هستم، او راست می‌گوید، در اینجا اختلاف شده که آیا این جمله«إن شهد لک فلانٌ فهو صادقٌ» اقرار محسوب می‌شود یا خیر؟ جمعی از بزرگان و فقها قائل به این شده اند که این اقرار است و به آنچه که مدعی ادعا کرده است ملزم می‌شود، از جمله شیخ

جلسه سیزدهم-فروع قاعده اقرار(فرع اول و فرع دوم)

جلسه ۱۳ – PDF جلسه سیزدهم فروع قاعده اقرار(فرع اول و فرع دوم) ۱۳۹۵/۰۲/۰۷ خلاصه جلسه گذشته در بحث از فروع قاعده اقرار گفتیم بعضی از فروع محل وفاق است و اختلافی در مصداقیت آنها برای قاعده اقرار نیست، لکن برخی از موارد محل اختلاف است. حال در بحث تطبیقات و بیان فروع این قاعده بنا نداریم وارد فروع متعدد این قاعده شویم چه که این فروع در کتاب الاقرار تفصیلاً بیان شده است. فروع اختلافی قاعده اقرار بعضی از فروع که محل اختلاف است را متعرض می‌شویم و بحث از آنها هم خالی از فایده نیست، از جمله این فرع: اگر مدعی بصورت سوالی از مخاطب خویش این پرسش را مطرح کند که: آیا تو به من فلان مبلغ

جلسه دوازدهم-تنبیهات: تنبیه سوم و تنبیه چهارم

جلسه ۱۲ – PDF جلسه دوازدهم تنبیهات: تنبیه سوم و تنبیه چهارم ۱۳۹۵/۰۱/۳۱ تنبیه سوم تنبیه سوم پیرامون مطلبی است که در تنبیه قبلی مطرح شده است. در تنبیه قبلی بحث این بود که آیا لازم است اقرار در مقابل کسی باشد که مدعی است، یعنی ادعا نسبت به مقرّ به دارد، یا ضرورتی ندارد. اقرار در مقابل ادعای نسبت به مقرّ به باشد؟ به دنبال این بحث در تنبیه سوم بحث در این است که اگر بگوییم اقرار باید به دنبال ادعا نسبت به مقرّ به باشد، باید آن چیزی که اقرار به آن شده، به مدعی تسلیم شود و اگر تسلیم شد او حق تصرف دارد ولی اگر بگوییم اقرار لازم نیست در مقابل ادعا باشد، بلکه اقرار

جلسه یازدهم-تقسیم چهارم- تنبیهات:فرعی درتنبیه اول- تنبیه دوم

جلسه ۱۱ – PDF جلسه یازدهم تقسیم چهارم- تنبیهات:فرعی درتنبیه اول- تنبیه دوم ۱۳۹۵/۰۱/۲۸ فرعی در تنبیه اول در تنبیه اول یک مسئله ای باقی مانده که انشاءالله عرض می‌کنیم و وارد تنبیه دوم می‌شویم. موضوع تنبیه اول انکار بعد الاقرار بود. نتیجه این شد که انکار بعد الاقرار مسموع نیست. اما سوال و شبهه ای که در ادامه تنبیه اول مطرح شده این است که: اگر انکار بمنزله شرح و تفسیر اقرار باشد، آیا این انکار مسموع است یا خیر؟ مثلاً کسی که گفته« إنّ داری لزید» تارۀ، می‌آید و رأساً این را انکار می‌کند و می‌گوید:«إنّ داری لی»، این خانه برای زید نیست، من اشتباه کردم، این قطعاً مسموع نیست، انکاری که حقیقتاً انکار اقرار باشد، این قدر

جلسه دهم-تقسیم چهارم – تنبیهات: تنبیه اول- انکار بعد از اقرار

جلسه ۱۰ – PDF جلسه دهم تقسیم چهارم – تنبیهات: تنبیه اول- انکار بعد از اقرار ۱۳۹۵/۰۱/۲۴ خلاصه جلسه گذشته در بحث از اقسام اقرار که به اعتبارات مختلف دارای تقسیمات متعدد بود، به تقسیم چهارم رسیدیم که تقسیم اقرار به اقرار ایجابی و سلبی یا به تعبیر دیگر اقرار وجودی و عدمی بود. گفتیم اقرار به دو صورت محقق می‌شود: گاهی بصورت ایجابی و اثباتی است، که این قطعاً نافذ است و قدر متیقّن از قاعده همین مورد است و گاهی هم اقرار به صورت سلبی یا نفی است، حال نفی یک مال است یا نفی یک حق است یا نفی نسبت است، مثال‌های این موارد را هم ذکر کردیم، بحث به اینجا رسید که فرق این دو نحو

جلسه نهم-اقسام اقرار

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم اقسام اقرار ۱۳۹۵/۰۱/۲۱ بحث دیگری که پیرامون قاعده مطرح است، بحث از تقسیمات اقرار است، اقرار به اعتبارات مختلف دارای اقسامی است، چند جهت برای تقسیم اقرار می‌توانیم ذکر کنیم. تقسیم اول: تقسیم به اعتبار مبرز ابراز اقرار می‌تواند به انحاء مختلف صورت بگیرد. خود این تقسیم اول نیز به اعتبارات مختلف، تقسیمات متعددی دارد. ۱ . اقرار تعلیقی و اقرار تنجیزی گاهی اقرار به صورت معلق بر شرط یا صفتی ابراز می‌شود که به آن اقرار تعلیقی گفته می‌شود. نیز گاهی اقرار معلق بر شرط و صفتی نیست که به آن اقرار تنجیزی گفته می‌شود؛ به عبارت دیگر اقرار بر دو قسم است: منجز و معلق، اقرار منجز قطعاً نافذ است، اما اقرار

جلسه هشتم-ارکان اقرار و شرایط آن‌ها

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم ارکان اقرار و شرایط آن‌ها ۱۳۹۵/۰۱/۱۷ بحث جلسه گذشته بحث در ارکان اقرار و شرایطی بود که در ارکان اقرار معتبر است. رکن اول بهمراه شرایط آن بیان شد. رکن دوم مقرّ له است. در مورد یک شرط بحث کردیم، گفتیم شرط اول، تعیین مقرّ له است. البته در این مسئله اختلاف وجود دارد، بعضی معتقدند تعیین مقرّ له لازم است و برخی را منکر شده اند. شرط دوم: عدم تکذیب مقرّ له اگر مقرّ له تکذیب کند اقرار مقرّ را، این اقرار نافذ نیست، در اینجا نسبت به اقرار مقرّ دو نوع ممکن است برخورد شود: یک وقت می‌گوییم مقرّ له باید مقرّ را تصدیق کند، یک وقت می‌گوییم عدم تکذیب او کفایت

جلسه هفتم-ارکان اقرار و شرایط آن‌ها

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم ارکان اقرار و شرایط آن‌ها ۱۳۹۵/۰۱/۱۴ در مورد قاعده اقرار چند بحث را پشت سر گذاشتیم، بحث اخیر، بحث از مفاد و قلمرو قاعده بود که آن هم تمام شد.ارکان اقرار بحث دیگری که در این رابطه مناسب است مطرح شود، بحث از ارکان اقرار است، اقرار چهار رکن دارد: ۱ . مقرّ، یعنی کسی که اخبار می‌کند از حقی یا حکمی بر ضرر خودش. ۲ . مقرّ له، یعنی کسی که از اقرار منتفع می‌شود. ۳ . مقرّ به، یعنی موضوع اقرار. ۴ . لفظ اقرار یا صیغه اقرار. در مورد هر یک از این چهار رکن شرایطی مطرح شده که ما اجمالاً به این شرایط اشاره می‌کنیم. رکن اول: مقرّ در مورد

جلسه ششم-مفاد و قلمرو قاعده

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم مفاد و قلمرو قاعده ۱۳۹۴/۱۲/۱۸ خلاصه جلسه گذشته در مورد مفاد قاعده مطالبی مطرح شد، عرض کردیم اشکالی را مرحوم نراقی در مورد بعضی از اقاریر مطرح کرده، که اگراقرار به امر واحد«لایمکن تحققه إلا بین الإثنین»در این صورت حکم به نفوذ اقرار در آن امر واحد محل اشکال است، یعنی نه در مورد مقرّ و نه در مورد غیر نافذ نیست. در توضیح اشکال ایشان فرموده اند: اینکه در حق غیر نافذ نیست روشن است، اما اینکه در حق مقرّ نافذ نیست، چون اقرار در حق مقرّ بدون ثبوت در حق غیر محقق نمی‌شود، به عبارتٍ اخری یا باید حکم به نفوذ در حق هر دو شود، یا در حق هیچکدام، چون اگر

جلسه پنجم- مفاد و قلمرو قاعده

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم مفاد و قلمرو قاعده ۱۳۹۴/۱۲/۱۵ خلاصه جلسه گذشته قاعده«اقرار العقلاء علی انفسهم جایز» به دو دلیل عمده ثابت شد، یکی سیره عقلا که گفتیم بنای عملی عقلا و سیره قطعی عقلا بر این است که اقرار عاقل علی نفسه به عنوان اماره بر نفوذ و ثبوت مقرّبه شناخته می‌شود بر علیه خودش، لذا اگر اثری برای غیر داشته باشد قابل قبول نیست، دلیل دوم هم روایات بود گفتیم که فی الجمله بر همان چیزی که بنای عقلا برآن استوار است دلالت می‌کند، علی ای حال مضمون این قاعده بوسیله این دو دلیل عمده ثابت شد. با توجه به ادله قاعده ما می‌توانیم، سعه و ضیق قاعده و مفاد قاعده را مشخص کنیم، یعنی مفاد

جلسه چهارم-مدارک و مستندات قاعده

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم مدارک و مستندات قاعده ۱۳۹۴/۱۱/۲۷ دلیل سوم: روایات روایات متعددی بر اعتبار این قاعده نقل شده است. روایت اول مهمترین آنها روایتی است که به عنوان نبوی شهرت پیدا کرده: «اقرار العقلاء علی انفسهم جایز» یعنی همین جمله ای که به عنوان قاعده هم مشهور شده وتعبیر مستفیض یا متواتر در مورد آن بکار رفته است.  صاحب جواهر به عنوان نبوی مستفیض یا متواتر از آن نام می‌برد. بسیار روشن و واضح است که این نبوی همین قاعده را بیان می‌کند و اساساً عنوان قاعده متخذ از همین روایت است، البته ما چون بعداً درباره مفاده قاعده که همین عنوان است، بحث خواهیم کرد، بحث درباره آن را در بحث از مفاد قاعده دنبال

جلسه سوم-مفردات- مدارک و مستندات قاعده

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم مفردات- مدارک و مستندات قاعده ۱۳۹۴/۱۱/۲۴ خلاصه جلسه گذشته بحث در اموری بود که به آنها تمسک شده است برای منع از شمول ادله استثناء مؤونۀ شخص نسبت به خمس معدن و کنز و غوص و غنیمت، سه دلیل تا به اینجا ذکر شد و مورد اشکال قرار گرفت؛ دلیل چهارم این بود که ادله نصاب در معدن و کنز و غوص با ادله استثناء مؤونۀ متعارض هستند، طبق یک دلیل خمس قبل از بلوغ إلی النصاب واجب نیست، چه زائد بر مؤونۀ باشد چه نباشد و بر اساس دلیل دیگر خمس در این موارد ثابت است «إذا کان زائداً عن المؤونۀ». جمع بین این دو دلیل متعارض به یکی از این سه طریق

جلسه دوم-معنای لغوی و اصطلاحی – ویژگی‌ها

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم معنای لغوی و اصطلاحی – ویژگی‌ها ۱۳۹۴/۱۱/۲۰ معنای لغوی و اصطلاحی بعد از مطلب مختصری که درباره اهمیت قاعده اقرار و نسبت این قاعده با قاعده من ملک عرض کردیم، مختصراً به دو مطلب دیگر اشاره می‌کنم و سپس وارد بحث از مدرک و دلیل این قاعده خواهم شد: یکی معنای اقرار در لغت و اصطلاح است، گرچه به معنای اصطلاحی اقرار در جلسه گذشته اشاره کردم، از نظر لغت اقرار به معنای، تثبیت، تحکیم، اذعان، اعتراف، و امثال اینها است، اقرار به شئ یعنی اثبات شئ، اعتراف به شئ، در کتب لغت مثل کتاب العین و در کتبی که به معنای این اصطلاح در آیات و روایات اشاره کرده است، مثل مفردات راغب،

جلسه اول-اهمیت- نسبت قاعده با قاعده من ملک

جلسه ۱ – PDF جلسه اول اهمیت- نسبت قاعده با قاعده من ملک ۱۳۹۴/۱۱/۱۷ اهمیت قاعده اقرار مسئله اقرار مبتلا به می‌باشد و دارای اهمیت است، چون هم در فقه و هم حقوق مخصوصاً، به عنوان یکی از امارات مهم در احقاق حق و فصل خصومت به آن استناد می‌شود، و جالب این است که این مختص به فقه وحقوق ایران نیست، که فقط در قانون مدنی ایران به آن استناد شده باشد، در قانون سایر کشورهای دنیا با همه تفاوت‌هایی که از نظر مبانی فکری دارند این مسئله وجود دارد، حقوق دان ها در مورد آن بحث کرده‌اند، در قانون به عنوان دلیل و اماره به آن اخذ می‌کنند، اثر بر آن مترتب می‌کنند، لذا از جهاتی اهمیت دارد:

جلسه پانزدهم-ادله قاعده_ دلیل هفتم( روایات)

جلسه ۱۵ – PDF جلسه پانزدهم ادله قاعده_ دلیل هفتم( روایات) ۱۳۹۷/۰۲/۱۸ خلاصه جلسه گذشته بحث در دلیل هفتم از ادله قاعده(روایات) بود، عرض کردیم به دو طائفه از روایات برای حرمت اهانت به مقدسات استناد شده است، طایفه اولی روایات عامه بود، روایاتی که به نحو مطلق دلالت بر حرمت اهانت به مقدسات عند کل قوم داشت، فی الجمله این بخش از دلیل مورد قبول واقع شد. طایفه دوم: روایات خاصه طایفه دوم طایفه روایاتی است که در موارد خاص وارد شده و عناوینی را ذکر کرده که اهانت به آنها جایز نیست، عناوینی که در این روایات ذکر شده‌اند همه عناوینی هستند که از مقدسات دینی به حساب می‌آیند، لذا این طایفه از روایات دلالت بر حرمت اهانت