خمس

جلسه صد و یکم – مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء)

جلسه ۱۰۱ – PDF جلسه صد و یکم مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء) ۱۳۹۴/۰۱/۳۱         از روایاتی که در دلیل سوم برای وجوب تعریف کنزی که واجد در مملوک خودش پیدا کرده، مورد استناد واقع شد. روایت اول مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که روایت اول نمی‏تواند وجوب تعریف کنز به بایع را ثابت کند. بررسی روایت دوم اما روایت دوم روایت اسحاق بن عمار بود. روایت اسحاق بن عمار هم دلالت بر وجوب تعریف کنز ندارد و به عبارت دیگر اجنبیٌّ عمّا نحن فیه. دلیل بر این مسئله این است که مورد روایت دراهمی است که در منازل مکه پیدا شده و قبلاً هم گفتیم منازل مکه مخصوصاً برای سکونت زوّار

جلسه صدم – مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء)

جلسه ۱۰۰ – PDF جلسه صدم مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء) ۱۳۹۴/۰۱/۳۰ خلاصه جلسه گذشته بحث در دلیل سوم لزوم تعریف کنزی بود که واجد آن را در مملوک خود پیدا کرده است. گفتیم سه روایت مورد استناد قرار گرفته که هر سه روایت را نقل کردیم و تقریب به استدلال به آنها بیان شد. استدلال به روایت اول مورد اشکال قرار گرفت. محصّل اشکال این شد که این روایت مربوط به مال مجهول المالک است و ربطی به کنز ندارد. ان قلت اینجا ممکن است یک اشکالی به ذهن برسد که در مورد روایات بعدی هم قابل طرح است و آن اینکه: لقائلٍ ان یقول که درست است این روایت مربوط به حیوانی است که در

جلسه نود و نهم – مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء)

جلسه ۹۹ – PDF جلسه نود و نهم مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء) ۱۳۹۴/۰۱/۲۹         خلاصه جلسه گذشته بحث در ادله لزوم تعریف در کنزی بود که در مملوک واجد، پیدا شود؛ گفتیم اگر کنز در اراضی یا خانه‏ای یافت شود که مملوک و متعلق به واجد است اعم از اینکه به ابتیاع یا به اسباب قهری انتقال به او منتقل شده، باشد، امام (ره) و همچنین مرحوم سید می‏فرمایند: لازم است که به بایع تعریف کند و اگر بایع اطلاع نداشت به بایع قبلی و هکذا. مشهور هم قائل به لزوم تعریف هستند لکن یک اختلافی بین امام و مرحوم سید و بین مشهور وجود دارد و آن اینکه اگر نهایت امر اگر

جلسه نود و هشتم – مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء)

جلسه ۹۸ – PDF جلسه نود و هشتم مقام سوم: ملکیت کنز (جهت دوم: موارد استثناء) ۱۳۹۴/۰۱/۲۶         جهت دوم: موارد استثناء در مورد کنز در ابتدای بحث گفتیم در چند مقام بحث می‏کنیم. مقام اول پیرامون اصل وجوب خمس بود؛ مقام دوم درباره تفسیر کنز بود؛ مقام سوم درباره ملکیت کنز بود که گفتیم در دو جهت بحث داریم: یکی در مورد ملکیت واجد و اینکه به طور کلی در چه صورتی واجد، مالک می‎شود که دو قول در این رابطه ذکر شد و ادله قولین هم بیان شد. اما جهت ثانیه درباره مواردی است که از ملکیت واجد استثنا شده، عمده فرق بین جهت اولی و جهت ثانیه از این حیث است که در جهت

جلسه نود و هفتم – مقام سوم: ملکیت کنز (بررسی کلام محقق همدانی)

جلسه ۹۷ – PDF جلسه نود و هفتم مقام سوم: ملکیت کنز (بررسی کلام محقق همدانی) ۱۳۹۴/۰۱/۲۵         خلاصه جلسه گذشته تتمه‏ای از بحث در جهت اولی از مقام سوم باقی مانده که این را عرض می‏کنیم و بعد وارد بحث از جهت ثانیه در مقام سوم می‏شویم. عرض کردیم محقق همدانی بین آنجا که عرفاً علقه ملکیت بین مال و مالک منقطع شده مثل کنزهای قدیمی باشد و آنجا که عرفاً ملکیت منقطع نشده باشد مثل کنزهای جدید باشد تفصیل داده با تحفظ بر همان تفصیل اصلی بین دار الاسلام و غیر دار الاسلام. به نظر ایشان اگر کنز قدیمی باشد عرفاً بعد از این فاصله زمانی طولانی علقه ملکیت بین مال و مالک از بین

جلسه نود و ششم – مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم – تفصیل)

جلسه ۹۶ – PDF جلسه نود و ششم مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم – تفصیل) ۱۳۹۴/۰۱/۲۴         خلاصه جلسه گذشته در مورد ملکیت کنز عرض کردیم دو قول وجود دارد؛ یکی قول به ملکیت کنز مطلقا بود که به مشهور متأخرین نسبت داده شده، چهار دلیل بر این قول اقامه شد که از این چهار دلیل بعضی را پذیرفتیم و برخی را مورد اشکال قرار دادیم. دلیل اول و دلیل چهارم که صحیحه محمد بن مسلم بود اجمالاً مورد قبول قرار گرفت اما مسئله اماریت کون فی دار الاسلام و بودن اثر اسلامی بر آن مال و همچنین استصحاب مورد اشکال واقع شد. مجموعاً قول اول یعنی قول به ملکیت واجد للکنز مطلقا با آن

جلسه نود و پنجم – مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم – تفصیل)

جلسه ۹۵ – PDF جلسه نود و پنج مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم – تفصیل) ۱۳۹۴/۰۱/۲۳         خلاصه جلسه گذشته بحث در مورد ادله قول به تفصیل به اینجا رسید که بین موثقه محمد بن قیس و ذیل صحیحه محمد بن مسلم تهافت وجود دارد. عرض شد جمع بین این دو روایت به این صورت است که موثقه حمل بر مکان مخروبه‏ای شود که مالک دارد و به قرینه فحص و تعریف که در روایت آمده، معلوم می‏شود مالک از آن اعراض نکرده است اما مکان مخروبی که مالک از آن اعراض کرده چنانچه مالی در آن یافت شود متعلق به واجد است. لذا صحیحه که در آن حکم به ملکیت واجد شده، مربوط به

جلسه نود و چهارم – مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم – تفصیل)

جلسه ۹۴ – PDF جلسه نود و چهارم مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم – تفصیل) ۱۳۹۴/۰۱/۲۰         بررسی تهافت بین روایات در مورد موثقه محمد بن قیس و موثقه اسحاق بن عمار عرض شد که به نظر می‏رسد بین این دو روایت یک تهافتی وجود دارد. همچنین بین موثقه محمد بن قیس و ذیل صحیحه محمد بن مسلم (اعم از اینکه ما صحیحه محمد بن مسلم را یک روایت حساب کنیم با دو نقل یا دو روایت محسوب کنیم) لذا باید ببینیم چگونه می‏شود این تهافت را حل کرد. تهافت اول تهافت اول این بود که در موثقه محمد بن قیس حکم جواز تمتع به مال مکشوفه بعد از تعریف در صورتی که صاحب آن

جلسه نود و سوم – مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم)

جلسه ۹۳ – PDF جلسه نود و سوم مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم) ۱۳۹۴/۰۱/۱۹         سه دلیل از ادله قول به تفصیل بین کنز موجود در دار الاسلام و غیر دار الاسلام ذکر شد و هر سه دلیل مورد اشکال قرار گرفت. دلیل چهارم دلیل چهارم روایات خاصه‏ای است که مورد استدلال و استناد این قول واقع شده است. دو موثقه در این بخش مورد استناد قرار گرفته: یکی موثقه محمد بن قیس و دیگری موثقه اسحاق بن عمار. موثقه محمد بن قیس: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: قَضَى عَلِيٌّ (ع) فِي رَجُلٍ وَجَدَ وَرِقاً فِي‏ خَرِبَةٍ أَنْ‏ يُعَرِّفَهَا فَإِنْ‏ وَجَدَ مَنْ‏ يَعْرِفُهَا وَ إِلَّا تَمَتَّعَ بِهَا»؛ امام باقر (ع) می‏فرمایند

جلسه نود و دوم – مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم- تفصیل)

جلسه ۹۲ – PDF جلسه نود و دوم مقام سوم: ملکیت کنز (ادله قول دوم- تفصیل) ۱۳۹۴/۰۱/۱۸         خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در مورد ملکیت کنز اقوال مختلفی وجود دارد. قول دوم قول به تفصیل بین دارالاسلام و غیر دار الاسلام است به این بیان که اگر کنز در دار الاسلام یافت شود یا اثر اسلامی داشته باشد (که البته این به اختلاف تعابیر متفاوت است) در این صورت حکم لقطه یا مجهول المالک را پیدا می‏کند ولی اگر در دار الکفر یافت شود یا اثر اسلامی نداشته باشد، در این صورت متعلق به واجد است یعنی به ملکیت واجد در می‏‏آید و واجد باید خمس آن را بپردازد. در مورد این قول پنج دلیل ذکر