خارج اصول – جلسه هشتاد و پنجم – اطمینان – اقوال – قول چهارم – قول پنجم – قول ششم – حق در مسئله مقام اول: بررسی حجیت اطمینان – اشکال به دلیل اول حجیت    

جلسه ۸۵ – PDF

جلسه هشتاد و پنجم 

اطمینان – اقوال – قول چهارم – قول پنجم – قول ششم – حق در مسئله مقام اول: بررسی حجیت اطمینان – اشکال به دلیل اول حجیت     

۱۴۰۱/۱۲/۱۵

     

خلاصه جلسه گذشته

عرض کردیم درباره حجیت اطمینان، اقوال مختلفی وجود دارد؛ قول اول، دوم و سوم بیان شد.
در مورد قول سوم، بنابر یک احتمال می‎توان آن را یک قول مستقلی محسوب نمود، اما بنابر یک احتمال این ملحق به همان نظر مشهور است که حجیت اطمینان را از باب حجیت سیره عقلا می‎دانند که انشاء الله نظر مشهور را نیز شرح خواهیم داد.

قول چهارم

در میان برخی از کسانی که قائل به حجیت اطمینان از باب حجیت قطع، یا از باب حکم عقل شده‎اند یا به تعبیر دیگر آنهایی که حجیت اطمینان را ذاتی می‎دانند. برخی معتقدند که اطمینان حجیت ذاتی دارد، مطلقا چه برای اهل فهم و اهل خرد و بصیرت و اشخاص خبره، چه برای افراد عادی و می‎گویند فرقی نمی‎کند در حجیت اطمینان بین اینکه اطمینان از اسباب عادی حاصل شود یا اسباب غیر عادی و بین اینکه آن شخصی که اطمینان برای او حاصل شده از اهل فهم و خبره باشد یا از اهل فهم و خبره نباشد، کغالب الناس، لذا اطمینان حجیت ذاتی دارد و این اطلاق دارد، هم به جهت اسباب، اعم از اینکه اسباب حصولش عادی باشد یا غیر عادی و هم به جهت اشخاص، اعم از اینکه آن اشخاص اهل فهم و بصیرت باشند یا نباشند.
اما در مقابل برخی مثل مرحوم سید یزدی اطمینان را برای کسانی که اهل فهم و بصیرت و خبره باشند حجت می‎داند. ایشان می‎گوید اطمینان غالب مردم به ادنی شئ پدید می‎آید که این ارزش ندارد، غالب مردم با یک سبب خیلی جزیی اطمینان پیدا می‏کنند در حالی که برای کسانی که تا حدی اهل فهم و خرد هستند، این موجب اطمینان نمی‎شود. عبارت ایشان این است «والحاصل أنه يكفي الوثوق والاطمئنان للشخص من أيّ وجه حصل» اینجا بین سبب حصول اسباب قطع نیز تفکیک نمی‎کند «بشرط كونه من أهل الفهم والخبرة والبصيرة والمعرفة بالمسائل لا من الجهال ولا ممن يحصل له الاطمئنان والوثوق بأدنى شيء كغالب الناس» ایشان ضمن اینکه بین اسباب حصول قطع فرق نمی‎گذارد اما از آن طرف ادنی شئ را نیز برای حصول اطمینان کافی نمی‎داند، اینکه حالا چیز بسیار جزیی سبب اطمینان و وثوق شود، به نظر ایشان کافی و مفید نیست. البته ممکن است این اختلاف بین قائلین به حجیت ذاتی نباشد؛ حتی کسانی هم که حجیت اطمینان را از باب سیره عقلا می‎دانند، آنها نیز این تفصیل را بپذیرند. به هر حال این هم می شود قول چهارم. پس قول چهارم اختصاص حجیت ذاتی اطمینان به کسانی است که اهل فهم و خرد و بصیرت هستند.

قول پنجم

قول پنجم قول مشهور است که قائل به حجیت اطمینان هستند و آن را از باب حجیت عقلائیه معتبر می‎دانند. مشهور معتقدند، اطمینان یک راه عقلایی است برای بسیاری از امور، هم در کشف و شناخت موضوعات و هم در احکام. سیره عقلا بر این ست که به اطمینان اخذ می‎کنند، یعنی جایی که درصد بسیار ناچیزی احتمال خلاف می‎دهند به آن اعتنا نمی‎کنند و در جمیع امورشان به اطمینان اخذ و بر آن اثر مترتب می‎کنند، در همه امور اینگونه است. این سیره مسلم است.
شارع نیز از این سیره منع و ردع نکرده است و اگر یک سیره عقلایی از سیر مستحدثه نبود و اتصال تا زمان معصوم هم داشت، یعنی در مرعی و منظر شارع عقلا اینچنین عمل می‎کردند و شارع نیز از آن منع و ردع نکرده، معلوم می‎شود این سیره و بناء عملی حجیت دارد و معتبر است.
مرحوم حکیم می‎فرماید «بل الظاهر مفروغیه ان حجیة الاطمئنان فی المقام بل لعله فی کل مقام» همه جا اینچنین است «لبناء العقلا علیها و عدم ثبوت الردع عنه» زیرا بنای عقلای این است که به اطمینان اخذ می‏کنند و ردع هم از سوی شارع نشده است.
محقق خویی نیز همین مطلب را فرموده«الاطمئنان المعبر عنه بالعلم العادی العقلایی الذی یکون احتمال خلافه موهوما غایته و لا یعتنی به العقلاء، و الا فهو حجة عقلائیه یعتمد علیه العقلاء فی جمیع امورهم و لم یروع عن ان عملهم هذا فی الشریعة المقدسه» ؛ در شریعت مقدس از این عمل عقلا ردع نشده است. این نیز قول پنجم است که حجیت اطمینان را از باب حجیت عقلایی می‎دانند، یعنی سیره عقلاء که از ناحیه شارع ردع هم صورت نگرفته است.

قول ششم

تا اینجا این اقوال پنج‎گانه همه حول حجیت اطمینان بود، یعنی اینها همه اطمینان را حجت می‎دانند، اما اینکه مبنای حجیت کدام است محل بحث است. در مقابل برخی قائل به عدم حجیت شدند. حال ممکن است بین قائلین به عدم حجیت بتوانیم تفکیک کنیم، اینکه مثلا حجیت برای اطمینان هم در موضوعات و هم در احکام ثابت نیست. اینکه من عرض می‎کنم بعضی از عبارات شاید موهم این معنا باشد که اطمینان در باب موضوعات ثابت نیست. حال برخی هم می‏گویند نه در باب موضوعات و نه در باب احکام حجیت ندارند، مثل محقق عراقی و از معاصرین مرحوم سید سعید حکیم که سال گذشته از دنیا رفتند قائل به عدم حجیت شدند که باید ببینیم ادله ایشان بر عدم حجیت چیست و آیا می‎تواند عدم حجیت اطمینان را ثابت کند یا خیر؟
محقق عراقی در تعلیقه‏ای که بر عروه دارند می‎فرمایند: «فی الاکتفاء بالاطمئنان نظر، لعدم ثبوت حجیته خصوصا فی الموضوعات» ظاهرش این است که ایشان حجیت اطمینان را قبول ندارند مخصوصا در موضوعات، یعنی این را با تأکید فرموده، حال اینکه در احکام نیز نمی‎پذیرد یا می‎پذیرد، شاید برخی از عبارات محقق عراقی مشعر به این است که ایشان حجیت اطمینان را در باب احکام می‎پذیرد و آن را فقط در خصوص موضوعات نفی می‎کند.
ایشان به این جمله از روایت مسعده بن صدقه استناد می‎کند که می‎گوید «الاشیاء کلها علی ذلک حتی تستبین او تقوم به البینه»، می‎گوید این سیره‏ای که از سوی عقلاء وجود دارد که به اطمینان اخذ کنند، با این جمله ردع شده و از آن منع شده. زیرا می‏گوید تا زمانی که یقین یا بینه حاصل نشود این اشیاء علی ذلک یعنی بر منع باقی هستند، یقین که معلوم است، یقین همان قطع است، مگر اینکه بگوییم منظور از یقین در اینجا یقین عرفی و عادی است که شامل اطمینان نیز می‏شود، این هم بعید نیست ولی با توجه به فرمایشات خود ایشان در جای دیگر و استدلالی که اینجا می‏کند، ایشان می‎خواهد بگوید اطمینان در دایره این روایت قرار نمی‎گیرد. پس محقق عراقی می‎فرماید: یا یقین باید باشد یا بینه زیرا از این روایت این فهمیده می‏شود.
در اشکال به محقق عراقی می‎توانیم بگوییم که «حتی تستبین» تا برایت آشکار شود، واضح شود، این هم شامل قطع می‎شود هم اطمینان، اینکه «حتی تستبین» را منحصر به فرض یقین کنیم و بگوییم شامل اطمینان نمی‎شود، این خلاف ظاهر است.
مرحوم سید محمد سعید حکیم معتقد است بین قطع و اطمینان تفاوت‎های اساسی وجود دارد و ما اصلا سیره‎ای بین عقلا مبنی بر اینکه به اطمینان اخذ کنند نداریم و بر فرض هم که این سیره وجود داشته باشد، از ناحیه شارع مورد ردع قرار گرفته، یعنی ایشان هم به مقدمه اول مشهور اشکال می‎کند و هم به مقدمه دوم، به هر دو اشکال می‏کند.
مقدمه اول این بود که بناء عملی عقلا این است که به اطمینان اخذ می‎کنند، این مورد انکار قرار گرفته است.
مقدمه دوم این بود که شارع از این سیره ردع نکرده، ایشان مدعی است که شارع از این سیره ردع کرده است.
لذا اشکال ایشان هم در مقدمه اول دلیل مشهور است و هم نسبت به مقدمه دوم. البته می‎گویند این منافاتی ندارد که اطمینان در بعضی موارد خاص به وسیله شارع معتبر دانسته شود، مثل ظنون که اعتباری ندارند ولی گاهی دلیل خاصی بر اعتبار ظنون خاص قائم شده است، در مورد اطمینان نیز همینطور است، در بعضی از موارد شارع اطمینان را حجت کرده و معتبر دانسته است ولی این موارد بسیار کم هستند و خیلی موارد نادری است که اطمینان حجت دانسته شده باشد. این نیز قول ششم است.

حق در مسئله

دو مسئله باید اینجا مورد بررسی قرار بگیرد اول اصل حجیت و اعتبار اطمینان است و اگر اصل حجیت ثابت شد آنگاه وجه حجیت را باید بیان کنیم. به عبارت دیگر ما ابتدا ادله‎ای که برای عدم حجیت اطمینان ذکر شده را بررسی می‏کنیم و چنانچه این ادله مردود شد و معلوم گردید اطمینان معتبر است و عدم حجیت اطمینان قابل اعتنا نیست، می‎آییم سراغ اینکه وجه حجیت اطمینان چیست، این دو مرحله و دو مقامی است که باید دنبال کنیم.

مقام اول: بررسی حجیت اطمینان

اما عمده بحث‎هایی که در مورد نفی حجیت اطمینان شده در کتاب المحکم فی اصول الفقه، تألیف مرحوم آیت الله سید محمد سعید حکیم است، آنجا این ادله را بیان کرده است و نقد کرده است.
ایشان ادله حجیت اطمینان را ذکر می کند و یکی یکی به اینها اشکال می‏کند.

دلیل اول

یک دلیل بر این که اطمینان حجت است این است که از نظر عرف و عقلا، اطمینان نیز نوعی یقین محسوب می‎شود و چون نوعی یقین محسوب می‎شود پس حکم یقین را دارد. از نظر لغت نیز که به معنای سکون و آرامش و ثبات است، این دقیقا مثل قطع است. در مورد یقین و قطع نیز لغتا چنین معنایی دارد و هم آن اثری که بر یقین و قطع مترتب می‎شود بر اطمینان نیز مترتب می‎شود. پس به دو جهت اطمینان حکم یقین را دارد:
۱. از نظر عرف این قطع و یقین محسوب می‎شود، یعنی شما اگر به عرف بگویی قطع چیست و مصادیقش کدام است حتما اطمینان را از مصادیق یقین می‎دانند لذا ملاحظه کردید که در بعضی از عبارات عنوان یقین عرفی و علم عادی به کار می‎رود.
۲. از نظر لغت نیز معنایش سکون و آرامش و ثبات است، یعنی همانطور که قطع این معنا را دارد، اطمینان نیز این معنا را دارد.
با وجود نظر اهل لغت و اهل عرف، ما چطور بگوییم اطمینان غیر از یقین و قطع است. وقتی همان اثر را دارد، حجیت نیز یکی از آثار قطع است، مثل اینکه بگوییم اطمینان قطع است، یعنی تنزیل کنیم اطمینان را نازل منزله قطع، اطمینان قطع است و قطع حجت است، نتیجه اینکه اطمینان نیز حجت است. کبری که مشکل ندارد، صغری نیز با این معنا روشن شد که هم لغت و هم عرف اطمینان را قطع محسوب می‎کنند.

بحث جلسه آینده

ایشان می‎گوید بین اطمینان و یقین فرق است، چه کسی گفته است یقین همان اطمینان است؟ یقین یعنی هیچ احتمال خلافی داده نشود ولی در اطمینان مقدار ناچیزی احتمال خلاف وجود دارد، این را در جلسه آینده بیان خواهیم کرد.

برچسب‌ها:, , , , , ,