آذر ۱۳۹۹(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه چهل – آیا نهی از شئ مقتضی فساد است یا خیر؟ تنبیه امر هشتم – بررسی مجعولیت صحت و فساد – بررسی کلام محقق خراسانی

جلسه ۴۰ – PDF جلسه چهل آیا نهی از شئ مقتضی فساد است یا خیر؟ تنبیه امر هشتم – بررسی مجعولیت صحت و فساد – بررسی کلام محقق خراسانی ۱۳۹۹/۰۹/۰۸         خلاصه جلسه گذشته بحث در مجعولیت و عدم مجعولیت صحت و فساد بود. عرض کردیم محقق خراسانی تفصیل از جهاتی قائل شدند بین عبادات و معاملات، بین کلی و جزیی، بین فقه و کلام، یعنی این جهاتی است که محقق خراسانی به نوعی برای برخی از آنها در مسئله مجعولیت یا عدم مجعولیت مدخلیت قائل شده است. ما عرض کردیم بعضی از آنچه که محقق خراسانی گفتند محل اشکال است. در مورد عبادات سخن ایشان مبنی بر تفاوت بین مأموربه به امر اولی و بین مأموربه

خارج اصول – جلسه صد و بیست – تعبدی و توصلی – مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت دوم: اتیان واجب عن ارادة و اختیار أم مطلقا)

جلسه ۱۲۰ – PDF  جلسه صد و بیست تعبدی و توصلی – مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت دوم: اتیان واجب عن ارادة و اختیار أم مطلقا) ۱۳۹۴/۰۲/۰۳   بررسی راه سوم (محقق نائینی) عرض شد محقق نائینی در شک در تعبدیت و توصلیت به معنای شک در مدخلیت اراده و اختیار یا عدم مدخلیت اراده و اختیار مکلف در واجب، فرمود: اصل لفظی یا اطلاق به دو دلیل اقتضای تعبدیت می‏کند، یعنی اگر مکلف واجب را از روی اراده و اختیار انجام ندهد، تکلیف از او ساقط نمی‏شود. وقتی مولا خطابی را متوجه مکلفین می‏کند و قید و قرینه‏ای ذکر نمی‏کند، اطلاق کلام و امر او اقتضا می‏کند که تکلیف باید با اختیار و اراده توسط مکلف

خارج اصول – جلسه صد و نوزدهم – تعبدی و توصلی – مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت دوم: اتیان واجب عن ارادة و اختیار أم مطلقا)

جلسه ۱۱۹ – PDF  جلسه صد و نوزدهم تعبدی و توصلی – مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت دوم: اتیان واجب عن ارادة و اختیار أم مطلقا) ۱۳۹۴/۰۳/۰۲   خلاصه جلسه گذشته گفتیم که در مورد شک در تعبدیت و توصلیت بنابر معنای غیر مشهور اگر شک در اعتبار اراده و اختیار مکلف در واجب داشته باشیم، سه راه برای اعتبار اراده و اختیار ذکر شده است، یعنی گفته‏اند اطلاق و اصل لفظی تعبدیت را اقتضا می‏کند به این معنا که واجب حتماً باید با اراده و اختیار مکلف اتیان شود و چنانچه از روی اختیار و اراده نباشد، تکلیف ساقط نمی‏شود. راه اول این بود که بگوییم اعتبار اراده و اختیار در اتیان به واجب از خود

خارج اصول – جلسه صد و هجدهم – تعبدی و توصلی – مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت اول: اتیان واجب بالمباشرة أم مطلقا)

جلسه ۱۱۸ – PDF  جلسه صد و هجدهم تعبدی و توصلی – مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت اول: اتیان واجب بالمباشرة أم مطلقا) ۱۳۹۴/۰۲/۳۰   خلاصه جلسه گذشته عرض شد در مورد شک در تعبدیت و توصلیت به این معنا که آیا مباشرت در انجام واجب معتبر است یا نه، مشهور قائلند که اطلاق اقتضای توصلیت دارد لکن محقق خویی (ره) در مقابل مشهور فرمود که اطلاق اقتضای تعبدیت دارد یعنی حتماً واجب باید توسط خود مکلف، مباشرةً انجام شود و چنانچه دیگری اقدام به اتیان واجب کند، موجب سقوط امر نخواهد بود. بررسی کلام محقق خویی (ره) ایشان سه احتمال در این مقام ذکر کرد که دو احتمال را رد کرد و احتمال سوم را پذیرفت.

خارج اصول – جلسه صد و هفدهم – تعبدی و توصلی– مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت اول: اتیان واجب بالمباشرة أم مطلقا)

جلسه ۱۱۷ – PDF  جلسه صد و هفدهم تعبدی و توصلی– مقتضای اصل بر طبق معنای غیر مشهور (جهت اول: اتیان واجب بالمباشرة أم مطلقا) ۱۳۹۴/۰۲/۲۹   خلاصه جلسه گذشته گفتیم در مورد شک در تعبدیت و توصلیت طبق معنای اول که عبارت است از شک در اعتبار مباشرت در فعل واجب و عدم اعتبار مباشرت، سه صورت ثبوتاً محتمل است: صورت اول را گفتیم غیر معقول است، یعنی اینکه واجب، فعل مکلف یا غیر مکلف باشد، ثبوتاً ناممکن است. اما صورت دوم این است که خطاب و تکلیف متوجه به قدر مشترک و جامع بین فعل مکلف و استنابه للغیر باشد. یعنی اینکه مکلف خودش انجام دهد یا نیابةً انجام گیرد. فرق صورت اول با صورت دوم این است

خارج اصول – جلسه صد و شانزدهم – تعبدی و توصلی–مقتضای اصل در تعبدی و توصلی به معنای غیر مشهور(جهت اول: مباشرت و عدم مباشرت)

جلسه ۱۱۶ – PDF  جلسه صد و شانزدهم تعبدی و توصلی–مقتضای اصل در تعبدی و توصلی به معنای غیر مشهور(جهت اول: مباشرت و عدم مباشرت) ۱۳۹۴/۰۲/۲۸   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در مسئله محل بحث یعنی شک در توصلیت و تعبدیت، آنچه مهم است این است که ببینیم مقتضای اصل لفظی یا اطلاق و مقتضای اصل عملی چیست (این موضوع اصلی بحث است) لکن از آنجا که معنای تعبدی و توصلی متفاوت است (چند معنا برای تعبدی و توصلی ذکر شده)، ما این مسئله را بر اساس هر دو معنای توصلی و تعبدی پیگیری می‏کنیم لذا بحث را در دو مقام دنبال خواهیم کرد: مقام اول بحث از مقتضای اصل لفظی و اصل عملی در شک در تعبدیت و

خارج اصول – جلسه صد و پانزدهم – تعبدی و توصلی – تنقیح موضوع بحث

جلسه ۱۱۵ – PDF  جلسه صد و پانزدهم تعبدی و توصلی – تنقیح موضوع بحث ۱۳۹۴/۰۲/۲۷   تنقیح موضوع بحث تا اینجا چند تعریف پیرامون تعبدی و توصلی ذکر کردیم. اگر بخواهیم این تعریفات را دسته بندی کنیم و و مشترکات این تعریفات را ملاحظه کنیم مجموعا دو معنا و دو تعریف برای واجب تعبدی و واجب توصلی ارائه شده است. طبق تعریف اول واجب تعبدی عبارت است از آنچه که در آن قصد قربت معتبر است و واجب توصلی به واجبی گفته می شود که قصد قربت در آن معتبر نیست. طبق تعریف دوم، واجب تعبدی عبارت از واجبی است که امر آن تنها در صورت انجام مباشری و با اراده و اختیار مکلف ساقط می شود و توصلی

خارج اصول – جلسه صد و چهاردهم – تعبدی و توصلی – تعریف

جلسه ۱۱۴ – PDF  جلسه صد و چهاردهم تعبدی و توصلی – تعریف ۱۳۹۴/۰۲/۲۳   خلاصه جلسه گذشته بحث در تعریف توصلی و تعبدی بود. عرض کردیم انظار و آراء مختلفی در این باره ذکر شده است. نظر منسوب به قدماء، نظر شیخ انصاری و نظر محقق خراسانی را بیان کردیم. محصل نظر مرحوم آخوند این بود که واجب توصلی آن است که غرض از آن بدون قصد قربت هم حاصل می شود اعم از اینکه آن غرض معلوم باشد یا مجهول و تعبدی هم عبارت از واجبی است که غرض از آن فقط با قصد قربت حاصل می شود چه آن غرض معلوم باشد و چه مجهول. محقق اصفهانی دو اشکال به آخوند وارد کرد. اشکال اول این بود

خارج اصول – جلسه صد و سیزدهم – تعبدی و توصلی-تعریف

جلسه ۱۱۳ – PDF  جلسه صد و سیزدهم تعبدی و توصلی-تعریف ۱۳۹۴/۰۲/۰۱   خلاصه جلسه گذشته بحث ما درباره تعبدی و توصلی بود. دیروز یک اشکالی را پیرامون عنوان این بحث مطرح کردیم و گفتیم: اگر عنوان بحث را از تعبدی و توصلی به تقربی و توصلی تغییر دهیم بهتر است و وجه آن هم معلوم شد. اما ما برای اینکه مشکلی پیش نیاید بر طبق ممشای مشهور عمل می کنیم و طبق اصطلاح آنها پیش می رویم و همان عنوان تعبدی و توصلی را اختیار می کنیم و الا از اساس بهتر این است که عنوان تغییر کند. به هر حال قبل از هر چیز باید ببینیم که تعبدی و توصلی در اصطلاح به چه معنا است. تعریف تعبدی

خارج اصول – جلسه صد و دوازدهم – تعبدی و توصلی

جلسه ۱۱۲ – PDF  جلسه صد و دوازدهم تعبدی و توصلی ۱۳۹۴/۰۲/۲۱   پاسخ به یک سؤال سؤال: آنچه شما گفتید در مواردی مثل «لا تنقض الیقین بالشک بل انقضه بیقین آخر» دچار مشکل می‏شود. این به نحو اوامر چگونه با بیان شما قابل توجیه است؟ استاد: استصحاب یک اصل عملی است و راهی برای خروج از تحیر در مقام عمل است و در مقام بیان حکم خدا نیست. آن امری که در آنجا می‏کند در مقام بیان حکم شرعی نیست بلکه در مقام ارائه یک طریق برای خروج از تحیر در مقام عمل است یعنی می‏خواهد بگوید اگر در جایی شک داشتید و حکم شرعی را ندانستید و حالت سابقه وجود داشت اخذ به حالت سابقه کنید. این راهی