اسفند ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه ششم-۲- روایات: بررسی شبهه عدم اعتبار روایات تفسیری

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم ۲- روایات: بررسی شبهه عدم اعتبار روایات تفسیری ۱۳۹۰/۰۷/۳۰ بررسی شبهه عدم اعتبار روایت تفسیری به مناسبت بحث از روایات به عنوان یک منبع مهم برای تفسیر قرآن باید به یک مسئله با اهمیتی رسیدگی شود و آن بررسی نظر بعضی از بزرگان مبنی بر عدم اعتبار روایات تفسیری است، موضوع بحث این است که آیا حجیت خبر واحد مختص به احکام شرعیه است یا غیر از احکام فرعیه شرعیه را هم شامل می­شود چون مسئله فقط در مورد روایات تفسیری نیست، بعضی از اخبار آحاد ناظر به یک واقعه تاریخی هستند یا مثلاً بعضی از اخبار آحاد مربوط به اصول اعتقادات است، روایاتی که از لسان ائمه معصومین(ع) نقل شده یا مربوط به

جلسه پنجم-۲- روایات

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم ۲- روایات ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ قواعد بهره ­گیری از روایات در تفسیر عرض کردیم یکی از منابع مهم تفسیری بعد از قرآن روایات است، در مورد روایات اگر بخواهیم قواعدی را برای بهره­گیری از روایات برای تفسیر آیات ذکر کنیم می­توانیم چند ضابطه یا قاعده را ذکر کنیم که در این چارچوب­ها روایات به نوعی به تبیین و توضیح و تفسیر یا حتی تأویل آیات می­پردازند که ما به چند مورد اشاره می­کنیم: قاعده اول قاعده اول این است که بعضی از روایات در مقام استنباط یک حکم شرعی به آیه­ای استدلال می­کنند و در آیات الاحکام این مورد بیشتر به چشم می­خورد؛ روایتی از امام(ع) وارد شده که از ایشان درباره حکمی سؤال کرده­اند و

جلسه چهارم-۱- قرآن

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم ۱- قرآن ۱۳۹۰/۰۷/۱۸ قاعده ششم قاعده ششم برای استفاده قرآن به عنوان منبع تفسیر، پاسخ بعضی از پرسش­هایی است که در آیات وجود دارد، بعضاً در آیات، مطالبی بیان شده که در ذهن انسان ایجاد سؤال می­کند؛ یعنی در آن آیات بالصراحة سؤالی ذکر نشده که محتاج جواب صریح باشد ولی مطلبی گفته شده که به طور قهری در ذهن انسان ایجاد سؤال می­کند، پاسخ سؤالات برخاسته از بعضی از مطالبی که در بعضی از آیات وجود دارد در آیات دیگر یافت می­شود، از باب نمونه به یک مورد اشاره می­کنیم؛ مثلاً در آیه شریفه:«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّاب» [۱] ، در این

جلسه سوم-قرآن مهم ترین منبع تفسیر

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم قرآن مهم ترین منبع تفسیر ۱۳۹۰/۰۷/۱۶ خلاصه جلسه گذشته بحث در بعضی از قواعد بهره­گیری از آیات قرآنی برای تفسیر بود، عرض شد که قرآن به عنوان مهمترین منبع تفسیر برای خود آیات قرآن بسیار منبع مطمئنی است، نحوه استفاده از آیات قرآنی برای تفسیر بعضی از آیات را می­توانیم در چارچوب ضوابطی تعریف کنیم، ما در جلسه گذشته به یک قاعده اشاره کردیم و گفتیم یکی از قواعدی که در بهره­گیری از آیات قرآن به عنوان منبع تفسیر مورد توجه است این است که آیات قرآنی ملاک پذیرش یا رد روایات هستند؛ یعنی روایاتی که در مقام تفسیر یا توضیح آیه­ای هستند یا حتی روایاتی که به طور عام مطلبی را بیان می­کنند

جلسه دوم-قرآن مهم ترین منبع تفسیر

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم قرآن مهم ترین منبع تفسیر ۱۳۹۰/۰۷/۱۱ خلاصه جلسه گذشته بحث در منابع تفسیر بود، عرض کردیم منظور از منابع تفسیر متونی است که به ما برای استفاده از مقاصد و مدالیل آیات کمک می­کند، مهم­ترین منبع تفسیر، خود قرآن است که به عنوان اولین منبع به آن اشاره کردیم، چند دلیل بر اینکه قرآن منبع تفسیر است ذکر شده دلیل اول روش عقلاء بر استناد به کلام متکلم برای فهم سایر کلمات او بود که عرض شد این روش از آن جایی که شارع قصد افهام مقصود خودش را به عقلاء دارد قطعاً در خود کتاب خدا هم مورد استفاده قرار گرفته است؛ یعنی به استناد همین روش عقلائی می­توانیم از خود آیات برای

جلسه یکم-قرآن مهم ترین منبع تفسیر

جلسه ۱ – PDF جلسه یکم قرآن مهم ترین منبع تفسیر ۱۳۹۰/۰۷/۰۹ مروری بر مباحث گذشته با توجه به فاصله­ای که به واسطه تعطیلات تابستان پیش آمد لازم است بحث­هایی که تا اینجا در موضوع مقدمات تفسیر مطرح شد مرور شود تا ببینیم چه مباحثی مطرح شده و چه مباحثی باقی مانده است، در بدو بحث، مختصری درباره تدوین کتب علوم قرآنی إشاراتی داشتیم، بعد بحث اول ما در مورد وحیانی بودن الفاظ قرآن بود، ادله­ای که اثبات می­کند الفاظ قرآن وحی شده ذکر شد و در کنار آن ادله­ی قائلین به نبوی بودن الفاظ قرآن و اینکه صرفاً معانی قرآن وحی شده مورد نقد و بررسی قرار گرفت، بحث دوم در مورد اسباب نزول و شأن نزول بود سپس

جلسه سی و هفتم-رجال ابن غضائری

جلسه ۳۷ – PDF جلسه سی و هفتم رجال ابن غضائری ۱۳۹۱/۰۳/۰۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در رجال ابن غضائری بود، عرض کردیم در اینکه این کتاب منسوب به خود غضائری یا ابن غضائری است اختلاف است، هر کدام از این دو احتمال هم قرائن و شواهدی دارد، اما صرف نظر از اینکه این کتاب منسوب به غضائری یا پسرش است اعتبار این کتاب باید مورد بررسی قرار گیرد و اینکه آیا به تضعیفات و توثیقات این کتاب می­شود اعتماد کرد یا خیر؟ عرض کردیم شش قول در این مسئله وجود دارد که در جلسه گذشته به آن اقوال اشاره کردیم، یک قول این بود که این کتاب اصلاً اعتبار ندارد؛ چون احتمال اینکه توسط معاندین نوشته شده باشد

جلسه سی و ششم-رجال ابن غضائری

جلسه ۳۶ – PDF جلسه سی و ششم رجال ابن غضائری ۱۳۹۱/۰۳/۰۲   خلاصه جلسه گذشته بحث در رجال ابن غضائری بود، عرض کردیم در مورد این کتاب یک بحث این است که آیا این کتاب تألیف خود غضائری است یا ابن غضائری آن را تألیف کرده است. ابتداءاً قرار بر این شد که خود غضائری و ابن غضائری را معرفی کنیم و بعد به بررسی کتاب و اعتبار آن بپردازیم، در مورد غضائری مطالبی گفته شد. ابن غضائری در مورد احمدبن حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائری که معروف به ابن غضائری است قدر مسلم این است که مثل پدرش درباره او هم چیزی گفته نشده، هم شیخ و هم نجاشی درباره پدر ابن غضائری مطالبی را گفته­اند و

جلسه سی و پنجم-مصادر رجالی

جلسه ۳۵ – PDF جلسه سی و پنجم مصادر رجالی ۱۳۹۱/۰۲/۳۱   خلاصه جلسه گذشته از بحث مربوط به مصادر اولیه رجالی دو کتاب دیگر باقی مانده که این را هم عرض می­کنیم، تا اینجا درباره چهار کتاب رجالی بحث مختصری داشتیم که عبارت بودند از: رجال کشی، رجال نجاشی، رجال شیخ طوسی و فهرست شیخ. در مورد مصادر اولیه علم رجال عرض کردیم بعضی آنها را چهار مصدر و بعضی پنج مصدر و بعضی آنها را هشت مصدر معرفی کرده­اند اما شاید آنچه به عنوان قدر متیقن از مصادر رجالی اولیه باشد و بیشتر مورد مراجعه باشد همین چهار کتابی باشد که اشاره کردیم. البته مشیخه صدوق و مشیخه تهذیب و استبصار هم تا حدودی می­توانند به عنوان مصادر

جلسه سی و چهارم-رجال و فهرست شیخ

جلسه ۳۴ – PDF جلسه سی و چهارم رجال و فهرست شیخ ۱۳۹۱/۰۲/۲۶   رجال شیخ از جمله مصادر اولیه رجال یکی کتاب فهرست شیخ طوسی و دیگری هم کتاب رجال شیخ است، شیخ مجموعاً سه کتاب رجالی دارند؛ یکی اختیار معرفة الرجال است که در واقع رجال کشی را تهذیب کرده که قبلاً در بحث از رجال کشی به این مسئله اشاره داشتیم، دیگری کتاب رجال و سومی هم کتاب فهرست است. ایشان در کتاب رجال، اصحاب پیامبر(ص) و اصحاب ائمه(ع) را به حسب ترتیب زمانی جمع آوری کرده است. در مقدمه کتاب رجال این گونه آمده که این کتاب برای معرفی روات تألیف شده اما آنچه که در این کتاب دیده می­شود صرفاً ذکر احوال شخصیه این افراد