بهمن ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه پنجاه و چهارم-معانی حرفیه – مسلک دوم

جلسه ۵۴ – PDF جلسه پنجاه و چهارم معانی حرفیه – مسلک دوم ۱۳۹۱/۱۰/۲۶   خلاصه جلسه گذشته بحث در مورد مسالک مختلف درباره معنای حرفی بود، مسلک اول در معنای حرفی این بود که اساساً حروف برای هیچ معنایی وضع نشده‏اند و همانند حالات اعراب می‏باشند، اشکالات این مبنا بیان شد و این نظریه کنار گذاشته شد. مسلک دوم که مختار مرحوم آخوند است این بود که معنای حروف مانند معنای اسماء، عام و مطلق است؛ یعنی وضع عام و موضوع‏له عام و مستعمل‏فیه هم عام است. کلام مرحوم آخوند دو بخش داشت؛ بخش اول در واقع ایراد اشکال به مشهور بود، ایشان نسبت به مشهور که معتقدند وضع در حروف عام و موضوع‏له خاص است اشکال کردند که

جلسه پنجاه و سوم-معانی حرفیه- مسلک دوم

جلسه ۵۳ – PDF جلسه پنجاه و سوم معانی حرفیه- مسلک دوم ۱۳۹۱/۱۰/۱۱   خلاصه جلسه گذشته عرض شد مرحوم آخوند به مشهور که وضع حروف را از قبیل وضع عام و موضوع‏له خاص می‏دانند اشکال دارند. ایشان فرمودند منظور از این خاص جزئی است و جزئیت مساوق با وجود است و وجود هم یا وجود ذهنی است و یا وجود خارجی، اگر مراد وجود خارجی باشد مبتلا به یک اشکال است که آن را در جلسه گذشته عرض کردیم. اشکالات احتمال دوم اگر منظور از خاص جزئی ذهنی باشد مبتلا به سه اشکال است، یعنی اگر فرض کنیم واضع وقتی می‏خواسته لفظ «مِن» را برای معنایی وضع کند مفهوم کلی ابتداء را تصور کرده و لفظ را برای ابتدائی

جلسه پنجاه و دوم-معانی حرفیه- مسلک دوم

جلسه ۵۲ – PDF جلسه پنجاه و دوم معانی حرفیه- مسلک دوم ۱۳۹۱/۱۰/۱۰   عرض کردیم در مورد معنای حرفی سه مسلک وجود دارد، مسلک اول این بود که اساساً حروف برای هیچ معنایی وضع نشده‏اند و همانند حرکات اعراب صرفاً علامت برای بیان یک حالت و وضعیتی در مدخولشان هستند. این مسلک مورد نقد و اشکال واقع شد. مسلک دوم مسلک دوم که مورد قبول صاحب فصول و به تبع ایشان مرحوم آخوند قرار گرفته این است که حروف هم مانند اسماء برای معانی وضع شده و هیچ فرقی با آنها ندارند، یعنی موضوع‏له در حروف عین موضوع‏له در اسماء است. این مسلک هم مانند مسلک اول به نجم الائمه (شیخ رضی) نسبت داده شده و یکی از دو

جلسه پنجاه و یکم-اقسام وضع – وقوع قسم سوم- معانی حرفیه(مسلک اول)

جلسه ۵۱ – PDF جلسه پنجاه و یکم اقسام وضع – وقوع قسم سوم- معانی حرفیه(مسلک اول) ۱۳۹۱/۱۰/۰۹   خلاصه جلسه گذشته عرض شد در مورد وقوع قسم سوم از اقسام وضع بحث شده که آیا مثال و مصداقی برای آن وجود دارد یا نه؟ مشهور وضع حروف و اسماء اشاره را از قبیل وضع عام و موضوع‏له خاص می‏دانند بنابراین لازم است هم در باب وضع حروف و هم در باب وضع اسماء اشاره و ضمائر که از آنها به مبهمات تعبیر می‏شود مستقلاً بحث کنیم. بحثی که در این دو مورد واقع شده بحثی طولانی و مبسوط است، نخست از بحث حروف شروع می‏کنیم، در این باره در دو مقام بحث می‏شود: مقام اول درباره اصل معنای حرفی

جلسه پنجاه-اقسام وضع – وقوع قسم دوم (شبهه در مورد اعلام شخصیه)

جلسه ۵۰ – PDF جلسه پنجاه اقسام وضع – وقوع قسم دوم (شبهه در مورد اعلام شخصیه) ۱۳۹۱/۱۰/۰۶   خلاصه جلسه گذشته بحث در شبهه‏ای بود که پیرامون اعلام شخصیه مطرح شده، مشهور برای وضع خاص و موضوع‏له خاص به اعلام شخصیه مثال زده‏اند لکن شبهه‏ای مطرح شد که محصل آن این است که ما نمی‏توانیم اعلام شخصیه را از قبیل وضع خاص و موضوع‏له خاص بدانیم چون منظور از موضوع‏له خاص یک معنی و مفهوم جزئی است و از آنجا که جزئیت مساوق با وجود است و وجود هم یا ذهنی است یا خارجی، پس این معنای موضوع‏له یا باید یک موجود ذهنی و متصور ذهنی باشد یا یک موجود خارجی در حالی که هیچ کدام امکان ندارد؛ چون

جلسه چهل و نهم-اقسام وضع- وقوع قسم دوم- شبهه در مورد اعلام شخصیه

جلسه ۴۹ – PDF جلسه چهل و نهم اقسام وضع- وقوع قسم دوم- شبهه در مورد اعلام شخصیه ۱۳۹۱/۱۰/۰۵ خلاصه جلسه گذشته بحث در مقام سوم مربوط به اقسام اربعه وضع بود، عرض کردیم مقام سوم پیرامون امثله و مصادیق اقسام اربعه وضع است. گفتیم در مورد وضع عام و موضوع‏له عام، بحث چندانی وجود ندارد. در مورد وضع خاص و موضوع‏له خاص به اعلام شخصیه مثال زده شده و مشهور، اعلام شخصیه را از مصادیق وضع خاص و موضوع‏له خاص می‏دانند لکن یک اشکال و شبهه‏ای در مورد اعلام شخصیه وجود دارد که عرض کردیم امام (ره) [۱] این شبهه را مطرح و پاسخ داده‏اند. اساس شبهه این است که در وضع خاص و موضوع‏له خاص در واقع واضع

جلسه چهل و هشتم-اقسام وضع- مقام سوم- مصادیق اقسام چهارگانه

جلسه ۴۸ – PDF جلسه چهل و هشتم اقسام وضع- مقام سوم- مصادیق اقسام چهارگانه ۱۳۹۱/۱۰/۰۴   خلاصه جلسه گذشته بحث ما درباره تقسیم وضع بود. تقسیم اول، تقسیم وضع به تعیینی و تعینی بود که عرض کردیم ما این تقسیم را قبول نداریم. در تقسیم دوم گفتیم که وضع به اعتبار معنی به این بیان که واضع باید در هنگام وضع معنی را تصور کند به چهار قسم تقسیم می‏شود؛ وضع عام و موضوع‏له عام، وضع خاص و موضوع‏له خاص، وضع عام و موضوع‏له خاص و وضع خاص و موضوع‏له عام. البته تقسیم دیگری هم برای وضع به اعتبار لفظ متصور است که وضع شخصی و نوعی می‏باشد که بعداً به بحث درباره آن خواهیم پرداخت. گفتیم در تقسیم

جلسه چهل و هفتم-اقسام وضع- مقام دوم- امکان قسم چهارم

جلسه ۴۷ – PDF جلسه چهل و هفتم اقسام وضع- مقام دوم- امکان قسم چهارم ۱۳۹۱/۱۰/۰۳   تا اینجا قول به امتناع قسم چهارم از اقسام چهارگانه وضع را بررسی کردیم. نظر محقق خراسانی، محقق عراقی و محقق اصفهانی مبنی بر امتناع وضع خاص و موضوع‏له عام مورد بحث و بررسی قرار گرفت و اشکالات این قول بیان شد. قول به امکان قسم چهارم اما قول دوم قول به امکان قسم چهارم است، یعنی وضع خاص و موضوع‏له عام، محذوری ندارد و ممکن است، حال اینکه در خارج واقع شده یا نه و مثال دارد یا نه؟ بحث دیگری است که در مقام سوم از بحث به آن خواهیم پرداخت. از جمله کسانی که قائل به امکان قسم چهارم شده‏اند

جلسه چهل و ششم-اقسام وضع- مقام دوم- امکان قسم چهارم

جلسه ۴۶ – PDF جلسه چهل و ششم اقسام وضع- مقام دوم- امکان قسم چهارم ۱۳۹۱/۱۰/۰۲   خلاصه جلسه گذشته بحث در امکان قسم چهارم؛ یعنی وضع خاص و موضوع‏له عام بود، عرض شد در این رابطه اختلاف است؛ بعضی قائل به امکان و برخی قائل به امتناع این قسم هستند. مرحوم آخوند، محقق عراقی و محقق اصفهانی قائل به امتناع وضع خاص و موضوع‏له عام می‏باشند. ما کلام محقق خراسانی را نقل کردیم و گفتیم مرحوم آقای خویی هم برای امتناع قسم چهارم همین بیان مرحوم آخوند را بعینه ذکر کرده، سخن محقق عراقی را هم بیان و توضیح ایشان را در این رابطه عرض کردیم. کلام محقق اصفهانی ایشان هم قائل به عدم امکان قسم چهارم هستند لکن

جلسه چهل و پنجم-اقسام وضع- مقام دوم- امکان قسم چهارم

جلسه ۴۵ – PDF جلسه چهل و پنجم اقسام وضع- مقام دوم- امکان قسم چهارم ۱۳۹۱/۰۹/۲۹   نتیجه بحث در امکان قسم سوم نتیجه کلی بحث در امکان قسم سوم، این شد که قسم سوم یعنی وضع عام و موضوع‏له خاص امکان دارد و امکان این قسم هم به این بیان است که واضع مفهوم عام و معنای کلی را در مقام وضع تصور می‏کند ولی این مفهوم عام در واقع یک مفهوم به معنای جامع و قدر مشترک بین افراد و مصادیق که از افراد و مصادیق انتزاع شده می‏باشد مثل فردٌ من الانسان یا شخصٌ من الانسان یا ما ینطبق علیه الانسان و به وسیله این مفهوم به مفاهیم جزئیه اشاره می‏کند و لفظ را برای آن مفاهیم