بهمن ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه سی و دوم – فروع – فرع سوم – بحث دوم : بررسی اعتبار اذن حاکم در تصدق

جلسه ۳۲ – PDF جلسه سی و دوم فروع – فرع سوم -ب حث دوم : بررسی اعتبار اذن حاکم در تصدق ۱۳۹۶/۰۹/۲۸         خلاصه جلسه گذشته در فرع سوم عرض شد چند مطلب باید مورد رسیدگی قرار گیرد. مطلب اول، این بود که اگر مقدار مال معلوم باشد اما مالک آن مجهولِ مطلق یا مردد بین عدد غیر محصور باشد، همانطور که امام(ره) در متن تحریر فرمودند، می‎بایست صدقه داده شود. اقوال و انظاری که در مقابل این نظر بود، مورد رسیدگی قرار گرفت و معلوم شد حق در مسأله همان است که ماتن(ره) در تحریر فرموده است. بحث دوم: بررسی اعتبار اذن حاکم در تصدق مطلب دوم و بحث دوم، این است که پرداخت صدقه،

جلسه سی ویکم – فروع – فرع سوم – قول دوم و سوم و چهارم و بررسی آنها

جلسه ۳۱ – PDF جلسه سی ویکم فروع – فرع سوم – قول دوم و سوم و چهارم و بررسی آنها ۱۳۹۶/۰۹/۲۷         خلاصه جلسه گذشته عرض شد در فرع سوم، چهار قول وجود دارد. فرع سوم درباره مالی است که متعلق به غیر است و مقدار آن معلوم است و با مال حلال مخلوط شده است؛ اما مالک آن یا مطلقا مجهول است یا مردد بین عدد محصور است. مشهور معتقدند این مقدار معین باید صدقه داده شود؛ دلیل این قول به همراه اشکالاتی که در این رابطه مطرح شده بیان شد؛ نتیجه این شد که هیچ یک از دو اشکال صاحب حدائق به دلیل قول مشهور، وارد نیست. سه قول دیگر باقی مانده که باید

جلسه سی – فروع – فرع سوم – قول اول و بررسی دلیل آن – نتیجه

جلسه ۳۰ – PDF جلسه سی  فروع- فرع سوم – قول اول و بررسی دلیل آن – نتیجه ۱۳۹۶/۰۹/۲۶         خلاصه جلسه گذشته عرض شد مرحوم صاحب حدائق دو اشکال به استدلالِ قائلین به وجوب صدقه در فرع سوم، کرده است. فرع سوم درباره موردی بود که مقدار مال حرام معلوم است اما صاحب آن یا به طور کلی ناشناخته است یا مردد بین غیر محصور است. مشهور قائل به وجوب صدقه شده‎اند و گفته‎اند این مقدار معلوم را باید صدقه داد. دلیل آن‎ها هم انصراف اخبار خمس از این مورد و شمول اخبار تصدق به مجهول المالک بود و نسبت به آن اشکال اول صاحب حدائق پاسخ داده شد. اشکال دوم ایشان که مهم‎تر است، این

جلسه بیست و نهم – فروع – فرع سوم – قول اول و بررسی دلیل آن (اشکال صاحب حدائق و پاسخ محقق خویی)

جلسه ۲۹ – PDF جلسه بیست و نهم فروع- فرع سوم- قول اول و بررسی دلیل آن(اشکال صاحب حدائق و پاسخ محقق خویی) ۱۳۹۶/۰۹/۲۵         خلاصه جلسه گذشته در فرع ثالث بحث در این بود که اگر مقدار مال، معلوم باشد اما صاحب آن مجهول باشد یا معلوم بالاجمال به نحوی که مردد بین عدد غیر محصور باشد، در این صورت چه باید کرد؟ عرض شد این فرع هم از فروع بحث اشتراط آن دو شرط در ثبوت خمس در مال حلال مخلوط به حرام است. همچنین عرض شد اقوال و محتملات در این رابطه چهار قول است؛ قول اول این بود که این مقدار معلوم باید از طرف مالک صدقه داده شود و این نظر مشهور

جلسه بیست و هشتم – فروع – فرع سوم – قول اول و بررسی دلیل آن

جلسه ۲۸ – PDF جلسه بیست و هشتم فروع- فرع سوم- قول اول و بررسی دلیل آن ۱۳۹۶/۰۹/۲۲         فرع سوم بحث درباره فرع اول و فرع دوم تمام شد. نوبت به فرع سوم رسید. فرع سوم بر طبق عبارت تحریر، این است: «لو جهل صاحبه أو كان في عدد غير محصور تصدق بإذن الحاكم على الأحوط على من شاء ما لم يظنه بالخصوص، و إلا فلا يترك الاحتياط بالتصدق به عليه إن كان محلا له، نعم لا يجدي ظنه بالخصوص في المحصور». این فرع درباره موردی است که صاحب مال مطلقا مجهول باشد یا معلوم بالاجمال باشد، به این نحو که مردد در عدد غیر محصور باشد. در فرع اول، بحث در این مورد بود که

جلسه بیست و هفتم – فروع – فرع دوم – قول پنجم – حق در مسئله (قول ششم)

جلسه ۲۷ – PDF جلسه بیست و هفتم فروع- فرع دوم- قول پنجم- حق در مسئله (قول ششم) ۱۳۹۶/۰۹/۲۱         خلاصه جلسه گذشته در فرع دوم بحث در این بود که اگر مقدار مال حرام که مخلوط با مال حلال شده، معین باشد ولی صاحب مال دقیقاً مشخص نباشد بلکه مردد بین چند نفر که عددشان محصور است باشد، چهار قول در این رابطه وجود دارد. یکی وجوب التخلص عن الجمیع یا به نحو فتوا یا به نحو احتیاط؛ دوم قرعه، سوم صدقه و چهارم توزیع بالسویه بود. هر چهار قول ذکر و دلیل هر یک از این اقوال نقل شد و اشکال هر یک از این ادله هم بیان شد. نتیجه این شد که نمی‎توان به

جلسه بیست و ششم – فروع – فرع دوم – بررسی قول اول (تخلص عن الجمیع) – قول دوم، سوم و چهارم

جلسه ۲۶ – PDF جلسه بیست و ششم فروع- فرع دوم- بررسی قول اول (تخلص عن الجمیع)- قول دوم، سوم و چهارم ۱۳۹۶/۰۹/۲۰         خلاصه جلسه گذشته محصّل بحث در مورد قول اول یعنی تخلص عن الجمیع، این بود که در موردی که کسی می‎داند چه مقدار از مال غیر با مال او مخلوط شده، اما صاحب مال تعییناً برای او معلوم نیست بلکه اجمالاً برای او مشخص است؛ یعنی مردد بین چند نفر است، این‎جا برخی قائل به وجوب تخلص عن الجمیع شده‎اند؛ یعنی گفته‎اند باید به همه افرادی که احتمال ملکیت آن‎ها داده می‎شود، این مقدار از مال را بدهد، یعنی همه را راضی کند ولو این‎که به هر یک مساوی مقدار معلوم حرام بدهد.

جلسه بیست و پنجم – فروع – فرع دوم – بررسی قول اول (تخلص عن الجمیع)

جلسه ۲۵ – PDF جلسه بیست و پنجم فروع- فرع دوم- بررسی قول اول (تخلص عن الجمیع) ۱۳۹۶/۰۹/۱۹         خلاصه جلسه گذشته در مورد فرع دوم گفته شد اقوال و احتمالاتی وجود دارد. احتمال اول این بود که اگر مقدار مال معلوم است و صاحب مال هم اجمالاً معلوم است، یعنی بین چند نفر محصور است؛ در این صورت تخلص عن الجمیع باید صورت بگیرد. دلیل این مطلب هم ذکر شد. اشکالی که به این دلیل وارد شده، بیان گردید. محصّل دلیل این بود که چون اشتغال یقینی حاصل شده، باید با راضی کردن جمیع کسانی که احتمال ملکیت آن‎ها داده می‎شود، یقین به فراغ ذمه پیدا کرد. یعنی به همه آن افراد این مقدار را بدهد

جلسه بیست و چهارم – فروع – فرع اول – فرع دوم – بررسی قول اول (تخلص عن الجمیع)

جلسه ۲۴ – PDF جلسه بیست و چهارم فروع- فرع اول- فرع دوم- بررسی قول اول (تخلص عن الجمیع) ۱۳۹۶/۰۹/۱۸ خلاصه جلسه گذشته عرض شد که امام(ره) در این بخش از متن تحریر، چند فرع را متعرض شده‎اند. این فروع در واقع به دنبال بحث از اشتراط ثبوت خمس، به دو شرطِ۱- جهل به مقدار مال و ۲- جهل به صاحب مال مطرح شده است. یعنی بعد از این‎که مشخص شد خمسِ واجب در موضوع محل بحث، مشروط به این است که اولاً مقدار مال مجهول باشد و ثانیاً صاحب مال معلوم نباشد، آن‎گاه این فروع مطرح می‎شود. فرع اول این بود که اگر کسی مقدار مال و صاحب مال را بشناسد و برای او معلوم باشد، در این صورت

جلسه بیست و سوم – فروع – فرع اول – فرع دوم

جلسه ۲۳ – PDF جلسه بیست و سوم فروع – فرع اول – فرع دوم ۱۳۹۶/۰۹/۰۹  عرض شد امام(ره) در این بخش از متن تحریر، متعرض فروعی شده‎اند. فرع اول فرع اول این است: «أما لو علم قدر المال فان علم صاحبه دفعه اليه و لا خمس». اگر مقدار مال را بداند و صاحب مال را بشناسد، باید آن مقدار مال را به صاحبش برگرداند و در این صورت خمس ثابت نیست. این حکم، نتیجه قهری اشتراط ثبوت خمس به این دو شرط است. اگر خمس مشروط به جهل به مقدار مال و نیز جهل به صاحب مال بود، قهراً اگر هیچ یک از این دو شرط مهیا نبود، خمس ثابت نیست. اگر یکی از این شروط محقق نشد، مطلبی