آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در مصاحبه با هفته نامه حریم امام: متون درسی باید تصحیح شود، اما در چارچوب سنت های اصیل حوزه

 اصل تغییر بنابر ضرورت‎ ها و نیازها و مقتضیات زمان و تشخیص بزرگان امری است که سابقه و پیشینه دارد.

 در اینکه دغدغه مسئولان و مدیران حوزه، اصلاح امور و ارتقاء سطح علمی حوزه است، تردیدی ندارم.

 پیشرفت فقه، پیشرفت اصول که پایه حوزه را تشکیل می دهد مرتبط با میراث گذشته و در عین حال توجه به مسائل جدید است.

آیت الله سید مجتبی نورمفیدی استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و مدیر پژوهشگاه فقه معاصر است. تا کنون آثار متعددی از ایشان در حوزه های مختلف فقهی، اصولی، تفسیر، کلام، فلسفه و موضوعات اجتماعی و سیاسی منتشر گردیده است. وی در گفت و گو با حریم امام ضمن ارج نهادن به تغییرات متناسب با زمان، نکاتی درباره طرح اصلاح و تعیین محدوده کتب درسی حوزوی و ایرادهای جدی که بر آن وارد است را مطرح کرد.

حریم امام: استحضار دارید که اخیرا معاونت آموزشی حوزه های علمیه و مرکز مدیریت طرحی را به مرحله اجرا گذاشته به عنوان طرح اصلاح و محدوده کتب درسی، نقطه نظرات مختلفی در موافقت و مخالفت با این طرح مطرح شده؛ علاقمندیم که از نگاه حضرتعالی در این رابطه مطلع شویم، به عنوان سؤال اول اساسا نظر شما درباره اصل تغییر در متون درسی چیست و آیا ضرورتی برای آن احساس می‏کنید؟
پاسخ:بسم الله الرحمن الرحیم من نیز تشکر می‏کنم از شما. به طور کلی سابقه تغییرات متون درسی حوزه های علمیه اگر بررسی شود، می‏بینیم که هر از چند گاهی متون درسی تغییر کرده. کتاب‏هایی که در سطوح مختلف حوزه در گذشته تدریس می‎شده، چندین بار تغییر کرده. این تغییرات نه تنها در محدوده متون درسی، بلکه در مورد مراحل و سطوح آموزشی هم اتفاق افتاده، بنابراین اصل تغییر بنابر ضرورت‏ها و نیازها و مقتضیات زمان و تشخیص بزرگان امری است که سابقه و پیشینه دارد. منتهی آنچه که مهم است این است که یک سری امور به عنوان سنت‏های اصیل حوزه از قدیم الایام وجود داشته که باید آنها را در هر شرایطی حفظ کنیم. این سنت‏ها پایه‏های نظام تربیتی و آموزشی متعالی حوزه است؛ مثلا پیش مطالعه، مطالعه بعد از درس و مباحثه و رجوع به کتاب‏های پیرامونی کتب درسی و تحقیق و در کنار اینها امکان انتخاب آزادانه استاد، صمیمیت و رفاقت بین استاد و شاگرد و نظارت بر برنامه‎های علمی و اخلاقی و حمایت از شاگرد در مشکلات و سختی‎های زندگی از جمله مهمترین این سنت‎هاست. واقعا اینها وقتی به دنیا عرضه می‎شود به عنوان مترقی‎ترین و جامع‎ترین نظام‎های آموزشی و تربیتی ارزیابی می‎گردد. مسئله دیگر که از گذشته در حوزه‎ها بسیار مورد توجه بوده تقویت قوه تفکر و اجتهاد و قدرت استنباط در عرصه‎های مختلف علوم اسلامی بویژه فقه است. طلاب علوم دینی باید به گونه‎ای تربیت شوند که صرفا حامل برخی محفوظات نباشند بلکه همچون چشمه دارای جوشش فکر و اندیشه و علم باشند. در کنار اینها اهتمام به روز آمدی و آشنایی با تحولات فکری را هم می‏توان از مؤلفه‏های برجسته حوزه‎ها (حداقل در برخی ادوار) دانست.
بر این اساس هر تغییری باید ناظر به این سنت‏های اصیل حوزه باشد. ما قبل از هر چیز باید تلاش کنیم این سنت‏های اصیل حفظ شود. اگر می‏خواهیم بار علمی طلاب ارتقاء پیدا کند و با نیازهای زمان هماهنگ شوند باید تمام هم و غممامتوجه این مطلب باشد و همه برنامه‏ریزی‎ها و تغییرات به تقویت این جنبه‎های مثبت از نظام آموزشی حوزه منجر شود. اما با کمال تأسف باید گفت که این سنت‏ها دارد ضعیف می‏شود و این علل و عوامل مختلفی دارد که بایددر جای خود مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی آنچه مایه افتخار حوزه‏ها بوده رو به سستی می‎رود. این را باید در درجه اول تقویت کرد، هر تغییر و برنامه‏ای باید به تقویت این سنت‏های اصیل کمک کند.
نکته دیگر اینکه ما تغییر متون درسی را به عنوان جزیی از یک برنامه کلان آموزشی ببینیم، نظام آموزشی اجزاء مختلفی دارد، یکی از آنها متون درسی است. لذا باید تغییر را در یک برنامه جامع و آینده نگرانه و کلان در نظر بگیریم و هماهنگی بین اجزای آن را لحاظ کنیم تا برخی اجزای آن نافی بعضی دیگر از اجزا نباشند.
یک مسئله دیگری که باز اینجا به نظر می‏رسد باید به آن توجه کرد این است که اگر متن درسی که سالهای متمادی در حوزه‎ها رایج بوده، بخواهد تغییر کند حتما این تغییر باید همراه با رفع نواقص متون درسی پیشین و مشتمل بر مزیت‏هایی در متون درسی جدید باشد. لذا اصل تغییر موضوعیت ندارد، تغییر و تحول باید مثبت باشد لذا خیلی مهم است که این تغییر چه سمت و سویی دارد و واقعا آیا جایگزین کتاب‏های درسی فعلی از این ویژگی‏ها و مزیت‏ها برخوردارند که ما مجموعا بگوییم این جایگزینی مثبت تلقی می‏شود یا خیر؟
بنابراین اصل تغییر یک امری است که دارای سابقه است و چنانچه به منظور رفع نواقص و تکمیل صورت بگیرد بسیار هم خوب است و فکر نمی‏کنم کسی از آن رویگردان باشد. مخصوصا شرایط و زمانه‏ای که در آن بسر می‎بریم و گستردگی مسائل و موضوعات جدید چه بسا چنین اقتضایی را داشته باشد. به هر حال این کبری مورد تایید همه است منتهی بحث و اختلاف در صغرا و تطبیق است و اینکه مکانسیم تغییر چگونه باشد و در چه فرایندی صورت بگیرد.

حریم امام: ارزیابی جنابعالی از این طرح چیست و چه ایراداتی را متوجه آن می‎دانید؟
پاسخ: به نظر من این طرح از چند جهت اشکالاتی دارد که شاید لازم باشد مورد بازنگری قرار بگیرد. من در اینکه دغدغه مسئولان و مدیران حوزه، اصلاح امور و ارتقاء سطح علمی حوزه است تردیدی ندارم.
آنها انگیزه مقدسی در این برنامه دارند و دغدغه‏های آنها برای ما قابل درک است و از زحمات آنها تقدیر و تشکر می‏کنیم ولی مسئله این است که واقعا آنچه که به عنوان جایگزین کتاب‏های درسی فعلی مطرح شده، به نظر ما از وزن کافی برای جایگزینی برخوردار نیست. آنچه که رسائل و مکاسب و کفایه را سالها بر حوزه‏ها مسلط کرده و آنها را به عنوان دروس اصلی حوزه قرار داده به غیر از استحکام مبانی مؤلفان این کتاب‏ها و اتقان اندیشه‏های فقهی و اصولی ایشان، وصاحب مکتب بودن آنها و نیز عمیق بودن مطالب آن و روشی است که مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند در بررسی مطالب در پیش گرفته‎اند که به تربیت علمی طلاب و تقویت قوه اجتهاد و تفکر آنها کمک می‏کند.
ممکن است امروزه ما با نوشته‎ها و تألیفات بسیار خوبی هم مواجه شویم و حتی ممکن است نوآوری هم در آنها شده باشد، الان کم نیستند کتاب‏ها و مقالاتی که در موضوعات مختلف نوشته می‏شود و مؤلفان آنها خیلی هم زحمت کشیده‎اند، و واقعا هم قابل استفاده است. اما مسئله این است که آیا هر نوشته‏ای که هر کسی که نوشته ولو خوب و قابل استفاده، قابلیت تبدیل شدن به متن درسی را دارد یا خیر؟ آیا این مؤلفان صاحب مکتب و اندیشه خاصی هستند و آیا اندیشه‏های آنان از اتقان کافی برخوردار است و آیا بر مبانی محکمی استوار شده؟ آیا روش آنها به تقویت قوه اجتهاد کمکی می‎کند یا صرفا عرضه یک فکر و نظر است؟ واقعا قیاس این‏ها قیاس مع الفارق است. البته در خصوص حلقات شهید صدر من معتقدم مزیت‎هایی دارد که قابل توجه است. این کتاب واقعا به طلبه یک دید جامع و خاصی در علم اصول می‎دهد و مطالبی را به دست می‎آورد که چه بسا خود او پس از سالها هم نتواند به آن دست پیدا کند. برخی از این حلقات باید خوانده شود ولی اینکه حلقه سوم جایگزین کفایه شود از چند جهت اشکال دارد.
آنچه که به نظر می‎رسد این است که اولا حذف بعضی از کتاب‏ها و بعضی از قسمت‏های این کتاب‏ها جای بررسی بیشتر دارد که واقعا اگر قرار است محدوده ای حذف شود، کجا باشد؟ البته بعضی می‏گویند از باء بسم الله تا آخر این کتب را باید درس گرفت؛ نه، این ضرورتی ندارد که تمام کتاب من البدو الی الختم با استاد گذرانده شود بعضی از اساتید و بزرگان مثل امام خمینی اینطور نبودند که یک کتاب را از اول تا آخر با استاد بگذرانند، بعضی از کتب را با استاد می‏گذراندند و بعد بخشی را خود ایشان (البته این شرط دارد، اینکه آن فوت و فن استفاده از کتاب را به دست بیاورد) مطالعه می‎کردند.
به هر حال آنچه که این کتب را ممتاز کرده، آن ویژگی ها را در هر کتاب جدید پیدا کنیم بسیار خب این هیچ منعی برایش نیست. مثلا در مرحله مقدمات از قدیم در حوزه های ایران جامع المقدمات را می‏خواندند و در نجف شرح ابن عقیل و قطرالندی بعضی از این کتاب‏ها را می‏خواندند، گرچه اینجا نیز شرح ابن عقیل نیز خوانده می‏شد یا مثلا کتاب صرف ساده که آمد، پذیرفته شد زیرا این کتاب در حقیقت همان محتوا را در یک قالب و نظم و اسلوب جدید بیان می‎کرد و کسی نیز مخالفتی نکرد و به رسمیت شناخته شده حداقل از طرف بخشی از حوزه. این تغییر در مقدمات اعمال شد. اما مسئله سطح متفاوت است، در دروس سطح، مسئله یک دوره اصول به صورت اجمالی و بخشی از اصول به صورت نیمه تفصیلی و یک دوره فقه به صورت نیمه استدلالی و یک بخشی از فقه به صورت استدلالی خوانده می‎شود که طلبه را با روش اجتهادی و استنباطی شیخ انصاری به عنوان یک صاحب مکتب که آراء او هنوز بر حوزه‏ها مسلط است آشنا می‎کند. ولی الان این (روشی که باید جداگانه درباره ویژگی‏هایش بحث شود) در کتاب‏های جدید وجود ندارد و خاصیت تقویت قوه اجتهاد و استنباط که برای یک طلبه خیلی ضروری است، در کتاب‏های جایگزین نیست. ضمن اینکه از مولفان و نویسندگان برخی از این کتاب‏ها من تشکر می‏کنم، زحمت کشیدند، نباید یکسره هر تلاشی را نفی کنیم. بالاخره هر کسی هر گامی برای بهتر شدن بر می‏دارد باید قدر دان باشیم. واقعا نفی کلی و تایید کلی در هر مسئله‏ای بدون ملاحظات و نکات و دقایق شاید درست نباشد. نه اخلاقا و نه شرعا.
بنابراین آنچه در این طرح وجود دارد به نظر می‏رسد از این جهت یک خلأ بزرگی را ایجاد می‏کند. بله برخی از طلاب دنبال ساندویچی شدن علوم هستند، می‏خواهند همه چیز ساندویچی در اختیارشان قرار بگیرد، یک بخشی اینطور هستند، بالاخره می‏خواهد زودتر این مراحل را طی کنند، اما پیشرفت فقه، پیشرفت اصول که پایه حوزه را تشکیل می‏دهد مبتنی بر ارتباط با میراث گذشته و در عین حال توجه به مسائل جدید است. این کتاب‏ها می‏توانند به عنوان منابعی برای مطالعه یا دروس جنبی از این جهت که حوزه به موضوعات جدید توجه پیدا کند، خوب است. حتی می‎تواند جنبه الزامی هم پیدا کند. این خیلی خوب است که یک درسی را آن هم نه هر روز، برای این منظور اختصاص دهند مثل اینکه الان مدیریت حوزه برای ترویج درس‏های فقه معاصر دارد تلاش می‏کند که کار ارزشمندی است. اینکه دروس حوزه به موضوعات جدید توجه کند خیلی خوب است ولی توجه به موضوعات جدید در قالب متن آموزشی می‏تواند در کنار متون فعلی قرار بگیرد زیرا متون فعلی امتیازاتی دارد که هنوز جایگزینی برایش پیدا نشده است. روشی که طلبه‏ها باید با آن آشنا شوند خیلی مهم است، مثلا الان می‏توانیم به عنوان مکمل درس‏های اصلی فعلی حوزه بگوییم که روش اجتهادی شیخ انصاری در مقایسه با روش اجتهادی محقق خراسانی چگونه است؟ بله ممکن است طلبه‏ای سالها مکاسب و کفایه بخواند اما هنوز قدرت این مقایسه را نداشته باشد. یا فقهای معاصر مثل محقق اصفهانی با محقق نایینی با محقق عراقی روش استنباطی و اجتهادیشان چگونه بوده یا در اصول از نظر مبانی چه اشتراکات و تفاوت‏هایی دارند. اینها همه می‏تواند به عنوان واحدهای درسی در کنار این کتاب‏ها خوانده شود. اینها چیزهایی است که لازم است واکنون در خیلی از مراکز فقهی حوزه نیز تدریس می‏شود مثل روش تحقیق مناهج استنباط نزد علماء و فقها و تفاوت‏هایی که دارند اینها ارائه می شوند.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد می‎توان ادعا کرد که این جایگزین اقوی نیست در حالی‎ که جایگزین باید قوی‏تر باشد و اینکه در یک نظام جامع و کلان دیده شود، تغییر متون درسی جزیی از یک برنامه کلان باشد و آن برنامه کلان باید ارائه شود زیرا گاهی اخبار نگران کننده ای از بعضی برنامه‏ها می‏شنویم که اصلا به صلاح حوزه نیست. اینکه مثلا از سال چهارم یا پنجم،دروس را تخصصی کنند. طلبه بدون اینکه فقاهت حوزه را بچشد و اصول فقه را بفهمد چطور می‏خواهد از سال چهارم یا پنجم یا ششم وارد رشته های تخصصی شود.انتظار از روحانیت به عنوان سخن‏گوی دین این است که بتواند با اتکا به منابع و مبانی، معارف دینی و احکام شرعی را به خوبی بیان کند. اگر قرار باشد ما مجموعه‎ای از اطلاعات را به طلاب عرضه کنیم و از هر دانشی یک مقداری محفوظات را در ذهن طلاب بکنیم، می شود یک حوض وسیع با عمق بسیار کم، سطح دانش را گسترده می‏کنیم، اما عمقش روز به روز ضعیف‏تر می‏شود. آنگاه با این برنامه چطور می‏خواهیم علمای مورد نیاز جامعه را تربیت کنیم. همان‏هایی هم که نمی‏خواهند راه استتباط و اجتهاد را بروند اینها بالاخره باید از یک حداقل‏هایی برخوردار شوند. ما این کف دانش مورد نیاز روحانیت را پایین‏تر نبریم.
ما نباید به دنبال این باشیم که رضایتمندی زودگذر طلاب را تأمین کنیم. بسیاری از دانش‏پژوهان و طلاب ممکن است علاقمند باشند که سریع این مراحل را طی کنند. الان شما نگاه کنید، واقعا یک مشکل جدی که وجود دارد این است که بسیاری از طلاب ما با میراث سلف ارتباطشان قطع شده است. این بسیار نگران کننده است، بسیاری از محصلان حتی با آراء فقها و بزرگان معاصر هم آشنا نیستند. با اجرای این طرح چه بسا این مشکل بیشتر خودنمایی می‎کند.

حریم امام: به نظر می‏رسد در این طرح از ظرفیت‏های موجود حوزه مخصوصا مراجع و اساتید برجسته استفاده نشده؟ آیا احساس نمی‏کنید این خودش یک خلأ است که حضور اساتید دیده نشده؟
پاسخ:البته در همین مسئله نیز سلیقه‏ها مختلف است. حتما ملاحظه کردید که بخشی از اساتید که سوابق ارزنده‏ای هم دارند با این طرح موافق هستند. اینکه یک برنامه و طرحی مورد تایید همگان و اجماعی باشد، کارمشکلی است. حتما دست اندرکاران در یک جمعی این برنامه را بررسی کردند اما به نظر می‏رسد دو کار در مورد این طرح باید صورت گیرد:
یکی اینکه از عموم اساتید نظر خواهی شود و نقطه نظرات آنها اخذ و جمع‎بندی شود و مورد توجه قرار بگیرد.
دوم اینکه چنین طرح‏هایی، همانطور که مرسوم است، باید ابتدا در یک محدوده خاص و میان جمع خاص به صورت آزمایشی اجراء شود و بعد بازخورد اجرای این برنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و آنگاه ببینند آیا این قابلیت را دارد که تعمیم پیدا کند یا خیر؟
من فکر می‏کنم که هنوز هم دیر نشده است، درست است که این طرح برای اجراء به همه مدارس ابلاغ شده و جنبه رسمی پیدا کرده اما هنوز هم می‏توانند نظرات اساتید بزرگ و مطرح و مراجع محترم را جمع‎آوری کنند و نیز آن را مبدل کنند به یک دوره آزمایشی، آن وقت تصمیم گیری شود برای اجرای این برنامه به صورت عمومی. حتما نظرات اساتیدی که سالها در این زمینه کار کردند و درس دادند و تجربه‎های خوبی دارند، کمک بسیار بزرگی است برایمدیران حوزه وبدیهی است که همراهی اساتید یک حمایت معنوی مهمی است از مدیریت حوزه، همراهی مراجع، حمایت مراجع، لذا جلب نظر اساتید و مراجع معظم در این زمینه خیلی مهم است.

حریم امام: اگر نکته‎ای باقی مانده در تکمیل فرمایشات خود بیان کنید.
پاسخ: همانطور که اشاره شد الان سنت‏های اصیل حوزه واقعا متروک شده است. شما بروید در بین طلبه ها و ببینید چند درصد طلبه‏ها پیش مطالعه دارند، مطالعه بعد دارند، رجوع به حواشی و شروح دارند، چقدر مباحثه می‏کنند، چه مقدار با استاد کلنجار می‏روند، چند درصد از طلاب اینطور هستند؟ بله ده درصد یا بیست درصد اینطور هستند بله ولی بحث این است که ما استعدادهای فراوانی در حوزه داریم که ما باید آنها را جهت دهیم.الان برنامه‎ها آنقدر از لحاظ کمی زیاد شده که به طلبه می گوییم چرا پیش مطالعه نمی‏کنی؟ چرا مباحثه نمی‏کنی؟ می گوید فرصتی برای ما باقی نمی‏ماند. این کمیت مقداری غلبه پیدا کرده بر کیفیت. البته این هم بر اثر نیازها بوده، مثلا می‏گویند: آقا بالاخره باید طلبه این را بداند، باید با مسائل جدید آشنا شود الان هوش مصنوعی وارد فضای علم و دانش شده و نقش آفرینی که هوش مصنوعی می‏تواند بکند خیلی خارق العاده است، می‏گویند اینها را باید بداند. این حرف درستی است ولی آیا اینکه طلبه از هر گلی یک بویی استشمام کند، درست است؟ این نهایتش یک حوضی می‎شود که مساحتش را شما بزرگتر کردید ولی عمقش را کم کردید.ما خوف این را داریم که یک وقت فارغ التحصیلان حوزه‏ها در حد فارغ التحصیلان کارشناسی یا کارشناسی ارشد یا دکترای دانشگاه معارف و الهیات بشوند. نمی‏خواهم خدای نکرده به آنها جسارت کنم ولی ماهیت حوزه و تحصیل در حوزه متفاوت است. الان خیلی از طلبه‏ها چنین وضعی پیدا کردند. بله متون درسی باید اصلاح شود و تغییر پیدا کند، اما در چارپوب حفظ آن ارزش‏ها که در طول تاریخ همیشه مایه مباهات بوده، ما باید برنامه‏ها را طوری تنظیم کنیم که اینها تقویت شود.

حریم امام:احساس نمی‏کنید که کم رنگ شدن سنت‏های حوزه که شما به آن اشاره کردید به انگیزه‏های طلاب بر می‏گردد و اینکه احساس می‏کنند که دانسته‎های آنها تطابقی با زمان ندارد و به روز نیست.
پاسخ:اینکه می‏فرمایید این مطلب به انگیزه‎های طلاب بر می‎گردد تا حدی درست است ولی این یک مشکل چند وجهی است. اینکه باید دانش حوزویان به روز شود و نظام آموزشی حوزه نیازمند اصلاح است مطلب صحیحی است ولی اینکه یکسره ما این دانش‎ها و نظام آموزشی را نفی کنیم درست نیست. گاهی مغالطاتی صورت می‏گیرد مثل اینکه می‏گویند تا چه زمانی ما باید مسائل کتاب الصلوة و کتاب الطهاره که صدها سال است که در مورد آن بحث می‏شود را بخوانیم؟
مغالطه اینجاست که مسائل و فروعی که در کتاب الطهاره مطرح می‏شود ضمن اینکه خودش موضوعیت دارد اما مهمتر آشنایی با روش مواجهه با ادله و منابع و چگونگی استنباط واجتهاد است. بله باید مسائل جدید هم مورد بحث و تدریس قرار گیرد، حال من در عرصه فقه و فقاهت عرض می‏کنم، مسائل جدید و مستحدث باید مورد بحث قرار بگیرد این خودش یک اقتضائاتی دارد ولی عمده این است که حتی این فروع و مسائل هم که واکاوی می‎شود هدف این است که طلبه با این روش آشنا شود، آن روش مهم است. مثلا می‎گویند درس محقق خراسانی مجتهد پرور بود، درس آیت الله بروجردی مجتهد پرور بود. در حالی‎ که، مسائلی که محقق خراسانی و مرحوم بروجردی و امام خمینی مطرح می‏کردند همین مسائلی است که همه بحث می‏کردند ولی مهم این است که طلبه بعد از حضور در درس ایشان یاد می‏گرفت چطور یک مسئله را استنباط کند. بله، خلأ بعضی از دانش‏ها در حوزه احساس می‏شود ولی این معنایش این نیست که این خلأ صرفا باعث بی انگیزگی شود. مگر دانشجوهای ما چقدر انگیزه دارند، چرا فقط حوزه را می‏گوییم، آنها که علوم روز را می‏خوانند، ضعف انگیزه را باید در جاهای دیگر هم جستجو کرد.

حریم امام: مثل چی؟
پاسخ:مسائل مختلفی وجود دارد که از حوصله این بحث خارج است؛ مثل معیشت، فضای عمومی جامعه، خیلی عوامل اینجا تأثیرگذار است. اگر ما بخواهیم اینجا فهرست کنیم خیلی از امور دخالت دارد. اینکه مثلا مردم نسبت به روحانیت چه قضاوتی بکنند، اینکه این شخص با این موقعیت و با این عنوان وقتی وارد جامعه می‏شود ببیند چطور با او برخورد می‏کنند. خب افراد کمی هستند که تاب مقاومت در برابر این فشارهای همه جانبه را داشته باشند، اینها دخالت دارد. بعضی از برخوردها و رفتارها دخالت دارد. خیلی امور دخالت دارد. یک جنبه‏اش این است که اگر حوزه به سمت و سویی برود که خروجی هایش کسانی باشند که کارآمدی دین و روحانیت را تقویت کنند این طبیعتا موثر است.

برچسب‌ها:, ,