آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در مصاحبه با شبکه اجتهاد: کسی که کوته‌اندیش است را نمی‌توانیم مجتهد بنامیم

رئیس پژوهشگاه فقه معاصر، در گفتگو با شبکه اجتهاد:

کسی که کوته‌اندیش است را نمی‌توانیم مجتهد بنامیم

تقلیل فقه معاصر به مسائل مستحدثه نادرست است

ارزشیابی دروس خارج، نباید دولتی شود

 

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: کسی که کوته اندیش است را نمی‌توانیم مجتهد بنامیم ولو به آیات و احادیث متناسب مسلط باشد، سالیان سال تدریس کرده باشد و کتاب و مقاله‌های زیادی هم نوشته باشد.

 

اختصاصی شبکه اجتهاد: شاید اگر چند دهه پیش کسی سخن از فقه معاصر و برگزاری درس خارج در رابطه با آن می‌کرد، کلام او را حمل بر مزاح می‌کردند اما امروز ده‌ها درس خارج فقه معاصر در قم و سایر شهرهای ایران برقرار است. این دروس، اساتید و محتوای آنها البته موافقان و مخالفانی دارد. برخی آنها را زمینه شکل گیری تمدن اسلامی می‌دانند و پاره‌ای نیز آنها را صرفاً دروسی ضعیف با اساتید و شاگردانی درجه چندم می‎‌انگارند که صرفاً تراز علمی حوزه را تقلیل می‌دهند. در همین رابطه با استاد سیدمجتبی نورمفیدی گفتگو کردیم. استاد قدیمی دروس خارج حوزه علمیه قم، خود نیز فقه سیاسی را به عنوان یکی از فقه‌های معاصر تدریس می‌کند. او همچنین به مناسبت ریاست پژوهشگاه فقه معاصر، کاملا با عرصه فقه‌های معاصر آشناست. با او از شرایط دروس خارج فقه معاصر و بایسته‌های این دروس سخن گفتیم. نورمفیدی معتقد است دروس فعلی، برای آغاز این مسیر خوب هستند اگرچه با ایده‌‎آل فاصله بسیاری دارند.
او نیز بیان دارد: اگر مناسبات و تحولات عصر و زمان و تأثیری که این مطلب در موضوع می‌گذارد شناخته نشود ما را به فتوای مطلوب و کارساز نخواهد رساند… انسان عصر حاضر در عرصه مناسبات، باورها و نیازها تغییر کرده است. نمی‌شود از این انسان غافل شویم و انسان گذشته را معیار قرار دهیم. مشروح گفتگوی «اجتهاد» با رئیس پژوهشگاه فقه معاصر، از نگاه شما می‌گذرد:

 

اجتهاد: فقه معاصر به چه معناست؟ آیا فقه بدون قید معاصر هم مطرح است؟
نورمفیدی: فقاهت و اجتهاد متناسب با عصر و زمان یا فقه معاصر را می‌توان از دو منظر نگاه کرد: گاهی معاصرت را قید ذاتی برای فقه می‌دانیم و گاهی معاصرت را قید احترازی و غیر ذاتی برای فقه لحاظ می‌کنیم. شهید مطهری در خصوص ذاتی بودن قید معاصرت می‌فرماید: اگر اجتهاد متوجه مسائل جدید و با در نظر گرفتن نیازهای زمان نباشد به معنای دقیق کلمه، اجتهاد نیست. همچنین محمدجواد مغنیه می‌گوید مجتهد به کسی می‌گویند که در محدوده و منابع و حوزه مسائل فردی و اجتماعی، نوآور و خلاق باشد. لذا کسی که کوته اندیش است را نمی‌توانیم مجتهد بنامیم ولو به آیات و احادیث متناسب مسلط باشد، سالیان سال تدریس کرده باشد و کتاب و مقاله‌های زیادی هم نوشته باشد.
بنابراین اجتهاد از این منظر نمی‌تواند از عنصر معاصرت تفکیک شود. مثلاً کتاب‌هایی که شیخ طوسی تألیف کرده متناسب با شرایط آن زمان نگاشته شده است. این تناسب در کتاب عده الاصول به‌وضوح دیده می‌شود. ایشان در سایر کتب هم با توجه به زمان و مقتضیات آن دوره قلم‌زده است، لذا ایشان صاحب مکتب فقهی می‌شود که تا سال‌ها بر کرسی‌های درس فقها سایه می‌اندازد.
به نظر من، معاصرت عنصری است که فقه را پویا می‌کند و به جایگاه اصلی خود برمی‌گرداند.
ولی اگر قید معاصرت را احترازی بدانیم و آن را به فقه مسائل مستحدثه منحصر کنیم مسئله متفاوت می‌شود. جناب آیت‌الله سبحانی به تعبیر فقه معاصر ایراد گرفته و فرموده بودند: باید به‌جای «فقه معاصر» گفته شود «فقه مسائل مستحدثه»؛ اما به نظر می‌رسد جایگزینی کلمه «مسائل مستحدثه» به جای «معاصر»، به معنای تقلیل دادن فقه به محدوده خاص است. نگاه دیگری که در تبیین فقه معاصر وجود دارد، تعریف آن به فقه مبتنی بر راه‌حل‌های جدید یا طرح مباحث فقهی قدیم با راه‌حل‌های جدید است. به‌طورکلی فقه معاصر می‌تواند جامع همه این مطالب باشد یعنی فقهی که به حوزه مسائل مستحدثه می‌پردازد، راه‌حل‌های جدید را کشف می‌کند و البته مبتنی بر مقدماتی ازجمله توسعه در مبانی روش‌ها و اهداف است.

اجتهاد: بایسته‌های درس خارج معیار در فقه معاصر چه اموری هستند؟
نورمفیدی: عملیات فقاهت با ملاحظه عنصر ذاتی معاصرت، مبتنی بر اموری است که بر اساس آن می‌توانیم تحقق فقاهت به معنی دقیق کلمه را کشف کنیم. این امور به قرار زیر هستند:

۱. شناخت مقتضیات عصر جدید و نوع ارتباطی که در این دوران شکل می‌گیرد، یکی از پایه‌های فقه معاصر است. آثار این شناخت به‌طور واضح در موضوع شناسی مطرح می‌شود. مثلاً حضرت امام، عنصر مکان و زمان را در اجتهاد به‌گونه‌ای مؤثر می‌داند که متفاوت با دیگران است. ایشان می‌فرماید: این موضوع شاید به‌ظاهر تغییر نکرده و همان موضوع گذشته باشد اما در پی تحولاتی که در دنیا پیش‌آمده و مناسباتی که ایجاد شده، شکل دیگری پیدا کرده است، لذا اگر مناسبات و تحولات عصر و زمان و تأثیری که این مطلب در موضوع می‌گذارد شناخته نشود ما را به فتوای مطلوب و کارساز نخواهد رساند.

۲. موضوع شناسی به‌طور خاص در حوزه مسائل مستحدثه جایگاه مهمی دارد.

۳. توجه به مشکلات انسان در عصر حاضر، یکی دیگر از نکاتی است که باید به آن توجه ویژه صورت گیرد. انسان عصر حاضر در عرصه مناسبات، باورها و نیازها تغییر کرده است. نمی‌شود از این انسان غافل شویم و انسان گذشته را معیار قرار دهیم. این نکته در کلمات بعضی از فقها مانند شهید صدر به‌وضوح دیده می‌شود.

۴. نکته دیگر، نگاه نظام‌مند به فقه است تا بتوان نگاه‌های کلان و خُرد را از آن استخراج کرد. متأسفانه هنوز نظام‌های فقه استخراج‌ نشده است که البته به زمان نیاز دارد.

۵. بازنگری در اهداف، روش‌ها و مبانی.

۶. نگاه اجتماعی به فقه در مقابل نگاه فردی که تقریباً در اکثر ابواب فقه سایه انداخته باید تقویت شود. در طول تاریخ فقه، نگاه اجتماعی به دین و احکام تضییق ‌شده است، در حالی که ضرورت دارد نگاه اجتماعی به جایگاه اصلی خود بازگردد.

۷. فقه مقارن و مقایسه بین فتاوا و آرای فقهی شیعه و اهل سنت و مذاهب مختلف آن.

۸. فقط تطبیقی، به این معنا که بین دانش فقه و علوم دیگر، مسائل مورد نیاز تبیین شود، مانند فقه و جامعه‌شناسی و فقه و اقتصاد.

۹. نسبت فقه و قانون‌گذاری و مسائل پیرامون آن دیده شود.

۱۰. اطلاع از مسائل گذشته و راه‌حل‌هایی که ارائه ‌شده است.

۱۱. فهم استدلال‌ها و نقد استدلال‌هایی که گذشتگان ارائه داده‌اند و ارائه راه‌حل‌های جدید با نوآوری و خلاقیت.

البته این موارد، مربوط به دانش فقه است و موارد دیگری که مرتبط با شخص مجتهد است باید به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.

اجتهاد: دروس فعلی خارج فقه معاصر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نورمفیدی: اگر به درس‌های فقه معاصر فعلی که در حال برگزاری است توجه کنیم، نظر به شخص استاد، توان، تسلط و احاطه او به مباحث و معیارهای مدنظر، تا حدودی این دروس قابل‌قبول است ولی اگر با نگاه معیار یا ایده‌آل توجه کنیم دروس خارج فعلی از این معیارها خیلی فاصله دارد و حتی درس شخص بنده نیز از این معیارها فاصله دارد.

اجتهاد: آیا با ارزشیابی دروس خارج توسط نهادی غیردولتی و غیر حکومتی که مبتنی بر نظر کارشناسان و طلاب باشد موافقید؟
نورمفیدی: ارزیابی حقیقی دروس خارج به‌صورت غیر محسوس و غیررسمی توسط فضلا انجام ‌شده و می‌شود. این سیر از گذشته بوده است. اساتیدی که غنای علمی داشتند و حرف دقیق و عالمانه می‌زدند، همیشه مورد توجه بوده‌اند. آثاری که ارائه می‌کردند و شاگردهایی که تربیت می‌کردند، نشان‌دهنده این مسئله بوده است. ولی اساتیدی که محتوای قوی نداشتند و از فضل کافی برخوردار نبودند، کنار زده می‌شدند. پس این‌طور نبوده که تا به امروز نسبت به این مسئله دقتی صورت نگرفته باشد بلکه این روند و این ارزیابی، همواره در حوزه‌های علمیه وجود داشته است.البته این ارزیابی نامحسوس به معنای نفی ارزیابی علنی و آشکار که سره را از ناسره تشخیص بدهد نیست؛ چراکه در گذشته به دلیل محدودیت مکانی و تعداد کم دروس و طلاب، این امر راحت و سریع اتفاق می‌افتاد ولی امروز با این توسعه‌ها و تعداد بالای درس‌ها، کار سخت شده است. بنابراین اصل ارزیابی درس خارج، امر لازمی است.

اجتهاد: به نظر شما، برای ارزشیابی دروس فقه معاصر، چه سازوکاری باید طراحی شود؟
نورمفیدی: این ارزیابی می‌تواند در مبادی و میانه راه و در پایان صورت بگیرد. در مبادی باید مقدماتی شود مثلاً سابقه تدریس در سطح ملاحظه شود، اساتید آن شخص گواهی بدهند، شاگردان و طلاب اظهارنظر کنند، آثار علمی اعم از کتاب و مقاله و تقریر دیده شود و … . البته ارزشیابی در درس خارج باید علمی باشد و ملاحظات و فشارهای بیرونی و مسائل دیگر در آن وارد نشود. اگر می‌خواهد مرکز یا نهادی عهده‌دار این کار شود، به نظر حقیر، باید نهادی باشد متشکل از خود اساتید یا نماینده اساتید، مرکز مدیریت و مجموعه‌های هم‌عرض. البته برای تشکیل چنین نهادی باید سعه‌صدرها را افزایش دهیم و یکدیگر را به رسمیت بشناسیم؛ چراکه برای شکل‌دهی حوزه علمیه تمدن‌ساز، چاره‌ای جز این نداریم.