اصل تغییر بنابر ضرورت ها و نیازها و مقتضیات زمان و تشخیص بزرگان امری است که سابقه و پیشینه دارد.
در اینکه دغدغه مسئولان و مدیران حوزه، اصلاح امور و ارتقاء سطح علمی حوزه است، تردیدی ندارم.
پیشرفت فقه، پیشرفت اصول که پایه حوزه را تشکیل می دهد مرتبط با میراث گذشته و در عین حال توجه به مسائل جدید است.
آیت الله سید مجتبی نورمفیدی استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و مدیر پژوهشگاه فقه معاصر است. تا کنون آثار متعددی از ایشان در حوزه های مختلف فقهی، اصولی، تفسیر، کلام، فلسفه و موضوعات اجتماعی و سیاسی منتشر گردیده است. وی در گفت و گو با حریم امام ضمن ارج نهادن به تغییرات متناسب با زمان، نکاتی درباره طرح اصلاح و تعیین محدوده کتب درسی حوزوی و ایرادهای جدی که بر آن وارد است را مطرح کرد.
حریم امام: استحضار دارید که اخیرا معاونت آموزشی حوزه های علمیه و مرکز مدیریت طرحی را به مرحله اجرا گذاشته به عنوان طرح اصلاح و محدوده کتب درسی، نقطه نظرات مختلفی در موافقت و مخالفت با این طرح مطرح شده؛ علاقمندیم که از نگاه حضرتعالی در این رابطه مطلع شویم، به عنوان سؤال اول اساسا نظر شما درباره اصل تغییر در متون درسی چیست و آیا ضرورتی برای آن احساس میکنید؟
پاسخ:بسم الله الرحمن الرحیم من نیز تشکر میکنم از شما. به طور کلی سابقه تغییرات متون درسی حوزه های علمیه اگر بررسی شود، میبینیم که هر از چند گاهی متون درسی تغییر کرده. کتابهایی که در سطوح مختلف حوزه در گذشته تدریس میشده، چندین بار تغییر کرده. این تغییرات نه تنها در محدوده متون درسی، بلکه در مورد مراحل و سطوح آموزشی هم اتفاق افتاده، بنابراین اصل تغییر بنابر ضرورتها و نیازها و مقتضیات زمان و تشخیص بزرگان امری است که سابقه و پیشینه دارد. منتهی آنچه که مهم است این است که یک سری امور به عنوان سنتهای اصیل حوزه از قدیم الایام وجود داشته که باید آنها را در هر شرایطی حفظ کنیم. این سنتها پایههای نظام تربیتی و آموزشی متعالی حوزه است؛ مثلا پیش مطالعه، مطالعه بعد از درس و مباحثه و رجوع به کتابهای پیرامونی کتب درسی و تحقیق و در کنار اینها امکان انتخاب آزادانه استاد، صمیمیت و رفاقت بین استاد و شاگرد و نظارت بر برنامههای علمی و اخلاقی و حمایت از شاگرد در مشکلات و سختیهای زندگی از جمله مهمترین این سنتهاست. واقعا اینها وقتی به دنیا عرضه میشود به عنوان مترقیترین و جامعترین نظامهای آموزشی و تربیتی ارزیابی میگردد. مسئله دیگر که از گذشته در حوزهها بسیار مورد توجه بوده تقویت قوه تفکر و اجتهاد و قدرت استنباط در عرصههای مختلف علوم اسلامی بویژه فقه است. طلاب علوم دینی باید به گونهای تربیت شوند که صرفا حامل برخی محفوظات نباشند بلکه همچون چشمه دارای جوشش فکر و اندیشه و علم باشند. در کنار اینها اهتمام به روز آمدی و آشنایی با تحولات فکری را هم میتوان از مؤلفههای برجسته حوزهها (حداقل در برخی ادوار) دانست.
بر این اساس هر تغییری باید ناظر به این سنتهای اصیل حوزه باشد. ما قبل از هر چیز باید تلاش کنیم این سنتهای اصیل حفظ شود. اگر میخواهیم بار علمی طلاب ارتقاء پیدا کند و با نیازهای زمان هماهنگ شوند باید تمام هم و غممامتوجه این مطلب باشد و همه برنامهریزیها و تغییرات به تقویت این جنبههای مثبت از نظام آموزشی حوزه منجر شود. اما با کمال تأسف باید گفت که این سنتها دارد ضعیف میشود و این علل و عوامل مختلفی دارد که بایددر جای خود مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی آنچه مایه افتخار حوزهها بوده رو به سستی میرود. این را باید در درجه اول تقویت کرد، هر تغییر و برنامهای باید به تقویت این سنتهای اصیل کمک کند.
نکته دیگر اینکه ما تغییر متون درسی را به عنوان جزیی از یک برنامه کلان آموزشی ببینیم، نظام آموزشی اجزاء مختلفی دارد، یکی از آنها متون درسی است. لذا باید تغییر را در یک برنامه جامع و آینده نگرانه و کلان در نظر بگیریم و هماهنگی بین اجزای آن را لحاظ کنیم تا برخی اجزای آن نافی بعضی دیگر از اجزا نباشند.
یک مسئله دیگری که باز اینجا به نظر میرسد باید به آن توجه کرد این است که اگر متن درسی که سالهای متمادی در حوزهها رایج بوده، بخواهد تغییر کند حتما این تغییر باید همراه با رفع نواقص متون درسی پیشین و مشتمل بر مزیتهایی در متون درسی جدید باشد. لذا اصل تغییر موضوعیت ندارد، تغییر و تحول باید مثبت باشد لذا خیلی مهم است که این تغییر چه سمت و سویی دارد و واقعا آیا جایگزین کتابهای درسی فعلی از این ویژگیها و مزیتها برخوردارند که ما مجموعا بگوییم این جایگزینی مثبت تلقی میشود یا خیر؟
بنابراین اصل تغییر یک امری است که دارای سابقه است و چنانچه به منظور رفع نواقص و تکمیل صورت بگیرد بسیار هم خوب است و فکر نمیکنم کسی از آن رویگردان باشد. مخصوصا شرایط و زمانهای که در آن بسر میبریم و گستردگی مسائل و موضوعات جدید چه بسا چنین اقتضایی را داشته باشد. به هر حال این کبری مورد تایید همه است منتهی بحث و اختلاف در صغرا و تطبیق است و اینکه مکانسیم تغییر چگونه باشد و در چه فرایندی صورت بگیرد.
حریم امام: ارزیابی جنابعالی از این طرح چیست و چه ایراداتی را متوجه آن میدانید؟
پاسخ: به نظر من این طرح از چند جهت اشکالاتی دارد که شاید لازم باشد مورد بازنگری قرار بگیرد. من در اینکه دغدغه مسئولان و مدیران حوزه، اصلاح امور و ارتقاء سطح علمی حوزه است تردیدی ندارم.
آنها انگیزه مقدسی در این برنامه دارند و دغدغههای آنها برای ما قابل درک است و از زحمات آنها تقدیر و تشکر میکنیم ولی مسئله این است که واقعا آنچه که به عنوان جایگزین کتابهای درسی فعلی مطرح شده، به نظر ما از وزن کافی برای جایگزینی برخوردار نیست. آنچه که رسائل و مکاسب و کفایه را سالها بر حوزهها مسلط کرده و آنها را به عنوان دروس اصلی حوزه قرار داده به غیر از استحکام مبانی مؤلفان این کتابها و اتقان اندیشههای فقهی و اصولی ایشان، وصاحب مکتب بودن آنها و نیز عمیق بودن مطالب آن و روشی است که مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند در بررسی مطالب در پیش گرفتهاند که به تربیت علمی طلاب و تقویت قوه اجتهاد و تفکر آنها کمک میکند.
ممکن است امروزه ما با نوشتهها و تألیفات بسیار خوبی هم مواجه شویم و حتی ممکن است نوآوری هم در آنها شده باشد، الان کم نیستند کتابها و مقالاتی که در موضوعات مختلف نوشته میشود و مؤلفان آنها خیلی هم زحمت کشیدهاند، و واقعا هم قابل استفاده است. اما مسئله این است که آیا هر نوشتهای که هر کسی که نوشته ولو خوب و قابل استفاده، قابلیت تبدیل شدن به متن درسی را دارد یا خیر؟ آیا این مؤلفان صاحب مکتب و اندیشه خاصی هستند و آیا اندیشههای آنان از اتقان کافی برخوردار است و آیا بر مبانی محکمی استوار شده؟ آیا روش آنها به تقویت قوه اجتهاد کمکی میکند یا صرفا عرضه یک فکر و نظر است؟ واقعا قیاس اینها قیاس مع الفارق است. البته در خصوص حلقات شهید صدر من معتقدم مزیتهایی دارد که قابل توجه است. این کتاب واقعا به طلبه یک دید جامع و خاصی در علم اصول میدهد و مطالبی را به دست میآورد که چه بسا خود او پس از سالها هم نتواند به آن دست پیدا کند. برخی از این حلقات باید خوانده شود ولی اینکه حلقه سوم جایگزین کفایه شود از چند جهت اشکال دارد.
آنچه که به نظر میرسد این است که اولا حذف بعضی از کتابها و بعضی از قسمتهای این کتابها جای بررسی بیشتر دارد که واقعا اگر قرار است محدوده ای حذف شود، کجا باشد؟ البته بعضی میگویند از باء بسم الله تا آخر این کتب را باید درس گرفت؛ نه، این ضرورتی ندارد که تمام کتاب من البدو الی الختم با استاد گذرانده شود بعضی از اساتید و بزرگان مثل امام خمینی اینطور نبودند که یک کتاب را از اول تا آخر با استاد بگذرانند، بعضی از کتب را با استاد میگذراندند و بعد بخشی را خود ایشان (البته این شرط دارد، اینکه آن فوت و فن استفاده از کتاب را به دست بیاورد) مطالعه میکردند.
به هر حال آنچه که این کتب را ممتاز کرده، آن ویژگی ها را در هر کتاب جدید پیدا کنیم بسیار خب این هیچ منعی برایش نیست. مثلا در مرحله مقدمات از قدیم در حوزه های ایران جامع المقدمات را میخواندند و در نجف شرح ابن عقیل و قطرالندی بعضی از این کتابها را میخواندند، گرچه اینجا نیز شرح ابن عقیل نیز خوانده میشد یا مثلا کتاب صرف ساده که آمد، پذیرفته شد زیرا این کتاب در حقیقت همان محتوا را در یک قالب و نظم و اسلوب جدید بیان میکرد و کسی نیز مخالفتی نکرد و به رسمیت شناخته شده حداقل از طرف بخشی از حوزه. این تغییر در مقدمات اعمال شد. اما مسئله سطح متفاوت است، در دروس سطح، مسئله یک دوره اصول به صورت اجمالی و بخشی از اصول به صورت نیمه تفصیلی و یک دوره فقه به صورت نیمه استدلالی و یک بخشی از فقه به صورت استدلالی خوانده میشود که طلبه را با روش اجتهادی و استنباطی شیخ انصاری به عنوان یک صاحب مکتب که آراء او هنوز بر حوزهها مسلط است آشنا میکند. ولی الان این (روشی که باید جداگانه درباره ویژگیهایش بحث شود) در کتابهای جدید وجود ندارد و خاصیت تقویت قوه اجتهاد و استنباط که برای یک طلبه خیلی ضروری است، در کتابهای جایگزین نیست. ضمن اینکه از مولفان و نویسندگان برخی از این کتابها من تشکر میکنم، زحمت کشیدند، نباید یکسره هر تلاشی را نفی کنیم. بالاخره هر کسی هر گامی برای بهتر شدن بر میدارد باید قدر دان باشیم. واقعا نفی کلی و تایید کلی در هر مسئلهای بدون ملاحظات و نکات و دقایق شاید درست نباشد. نه اخلاقا و نه شرعا.
بنابراین آنچه در این طرح وجود دارد به نظر میرسد از این جهت یک خلأ بزرگی را ایجاد میکند. بله برخی از طلاب دنبال ساندویچی شدن علوم هستند، میخواهند همه چیز ساندویچی در اختیارشان قرار بگیرد، یک بخشی اینطور هستند، بالاخره میخواهد زودتر این مراحل را طی کنند، اما پیشرفت فقه، پیشرفت اصول که پایه حوزه را تشکیل میدهد مبتنی بر ارتباط با میراث گذشته و در عین حال توجه به مسائل جدید است. این کتابها میتوانند به عنوان منابعی برای مطالعه یا دروس جنبی از این جهت که حوزه به موضوعات جدید توجه پیدا کند، خوب است. حتی میتواند جنبه الزامی هم پیدا کند. این خیلی خوب است که یک درسی را آن هم نه هر روز، برای این منظور اختصاص دهند مثل اینکه الان مدیریت حوزه برای ترویج درسهای فقه معاصر دارد تلاش میکند که کار ارزشمندی است. اینکه دروس حوزه به موضوعات جدید توجه کند خیلی خوب است ولی توجه به موضوعات جدید در قالب متن آموزشی میتواند در کنار متون فعلی قرار بگیرد زیرا متون فعلی امتیازاتی دارد که هنوز جایگزینی برایش پیدا نشده است. روشی که طلبهها باید با آن آشنا شوند خیلی مهم است، مثلا الان میتوانیم به عنوان مکمل درسهای اصلی فعلی حوزه بگوییم که روش اجتهادی شیخ انصاری در مقایسه با روش اجتهادی محقق خراسانی چگونه است؟ بله ممکن است طلبهای سالها مکاسب و کفایه بخواند اما هنوز قدرت این مقایسه را نداشته باشد. یا فقهای معاصر مثل محقق اصفهانی با محقق نایینی با محقق عراقی روش استنباطی و اجتهادیشان چگونه بوده یا در اصول از نظر مبانی چه اشتراکات و تفاوتهایی دارند. اینها همه میتواند به عنوان واحدهای درسی در کنار این کتابها خوانده شود. اینها چیزهایی است که لازم است واکنون در خیلی از مراکز فقهی حوزه نیز تدریس میشود مثل روش تحقیق مناهج استنباط نزد علماء و فقها و تفاوتهایی که دارند اینها ارائه می شوند.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد میتوان ادعا کرد که این جایگزین اقوی نیست در حالی که جایگزین باید قویتر باشد و اینکه در یک نظام جامع و کلان دیده شود، تغییر متون درسی جزیی از یک برنامه کلان باشد و آن برنامه کلان باید ارائه شود زیرا گاهی اخبار نگران کننده ای از بعضی برنامهها میشنویم که اصلا به صلاح حوزه نیست. اینکه مثلا از سال چهارم یا پنجم،دروس را تخصصی کنند. طلبه بدون اینکه فقاهت حوزه را بچشد و اصول فقه را بفهمد چطور میخواهد از سال چهارم یا پنجم یا ششم وارد رشته های تخصصی شود.انتظار از روحانیت به عنوان سخنگوی دین این است که بتواند با اتکا به منابع و مبانی، معارف دینی و احکام شرعی را به خوبی بیان کند. اگر قرار باشد ما مجموعهای از اطلاعات را به طلاب عرضه کنیم و از هر دانشی یک مقداری محفوظات را در ذهن طلاب بکنیم، می شود یک حوض وسیع با عمق بسیار کم، سطح دانش را گسترده میکنیم، اما عمقش روز به روز ضعیفتر میشود. آنگاه با این برنامه چطور میخواهیم علمای مورد نیاز جامعه را تربیت کنیم. همانهایی هم که نمیخواهند راه استتباط و اجتهاد را بروند اینها بالاخره باید از یک حداقلهایی برخوردار شوند. ما این کف دانش مورد نیاز روحانیت را پایینتر نبریم.
ما نباید به دنبال این باشیم که رضایتمندی زودگذر طلاب را تأمین کنیم. بسیاری از دانشپژوهان و طلاب ممکن است علاقمند باشند که سریع این مراحل را طی کنند. الان شما نگاه کنید، واقعا یک مشکل جدی که وجود دارد این است که بسیاری از طلاب ما با میراث سلف ارتباطشان قطع شده است. این بسیار نگران کننده است، بسیاری از محصلان حتی با آراء فقها و بزرگان معاصر هم آشنا نیستند. با اجرای این طرح چه بسا این مشکل بیشتر خودنمایی میکند.
حریم امام: به نظر میرسد در این طرح از ظرفیتهای موجود حوزه مخصوصا مراجع و اساتید برجسته استفاده نشده؟ آیا احساس نمیکنید این خودش یک خلأ است که حضور اساتید دیده نشده؟
پاسخ:البته در همین مسئله نیز سلیقهها مختلف است. حتما ملاحظه کردید که بخشی از اساتید که سوابق ارزندهای هم دارند با این طرح موافق هستند. اینکه یک برنامه و طرحی مورد تایید همگان و اجماعی باشد، کارمشکلی است. حتما دست اندرکاران در یک جمعی این برنامه را بررسی کردند اما به نظر میرسد دو کار در مورد این طرح باید صورت گیرد:
یکی اینکه از عموم اساتید نظر خواهی شود و نقطه نظرات آنها اخذ و جمعبندی شود و مورد توجه قرار بگیرد.
دوم اینکه چنین طرحهایی، همانطور که مرسوم است، باید ابتدا در یک محدوده خاص و میان جمع خاص به صورت آزمایشی اجراء شود و بعد بازخورد اجرای این برنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و آنگاه ببینند آیا این قابلیت را دارد که تعمیم پیدا کند یا خیر؟
من فکر میکنم که هنوز هم دیر نشده است، درست است که این طرح برای اجراء به همه مدارس ابلاغ شده و جنبه رسمی پیدا کرده اما هنوز هم میتوانند نظرات اساتید بزرگ و مطرح و مراجع محترم را جمعآوری کنند و نیز آن را مبدل کنند به یک دوره آزمایشی، آن وقت تصمیم گیری شود برای اجرای این برنامه به صورت عمومی. حتما نظرات اساتیدی که سالها در این زمینه کار کردند و درس دادند و تجربههای خوبی دارند، کمک بسیار بزرگی است برایمدیران حوزه وبدیهی است که همراهی اساتید یک حمایت معنوی مهمی است از مدیریت حوزه، همراهی مراجع، حمایت مراجع، لذا جلب نظر اساتید و مراجع معظم در این زمینه خیلی مهم است.
حریم امام: اگر نکتهای باقی مانده در تکمیل فرمایشات خود بیان کنید.
پاسخ: همانطور که اشاره شد الان سنتهای اصیل حوزه واقعا متروک شده است. شما بروید در بین طلبه ها و ببینید چند درصد طلبهها پیش مطالعه دارند، مطالعه بعد دارند، رجوع به حواشی و شروح دارند، چقدر مباحثه میکنند، چه مقدار با استاد کلنجار میروند، چند درصد از طلاب اینطور هستند؟ بله ده درصد یا بیست درصد اینطور هستند بله ولی بحث این است که ما استعدادهای فراوانی در حوزه داریم که ما باید آنها را جهت دهیم.الان برنامهها آنقدر از لحاظ کمی زیاد شده که به طلبه می گوییم چرا پیش مطالعه نمیکنی؟ چرا مباحثه نمیکنی؟ می گوید فرصتی برای ما باقی نمیماند. این کمیت مقداری غلبه پیدا کرده بر کیفیت. البته این هم بر اثر نیازها بوده، مثلا میگویند: آقا بالاخره باید طلبه این را بداند، باید با مسائل جدید آشنا شود الان هوش مصنوعی وارد فضای علم و دانش شده و نقش آفرینی که هوش مصنوعی میتواند بکند خیلی خارق العاده است، میگویند اینها را باید بداند. این حرف درستی است ولی آیا اینکه طلبه از هر گلی یک بویی استشمام کند، درست است؟ این نهایتش یک حوضی میشود که مساحتش را شما بزرگتر کردید ولی عمقش را کم کردید.ما خوف این را داریم که یک وقت فارغ التحصیلان حوزهها در حد فارغ التحصیلان کارشناسی یا کارشناسی ارشد یا دکترای دانشگاه معارف و الهیات بشوند. نمیخواهم خدای نکرده به آنها جسارت کنم ولی ماهیت حوزه و تحصیل در حوزه متفاوت است. الان خیلی از طلبهها چنین وضعی پیدا کردند. بله متون درسی باید اصلاح شود و تغییر پیدا کند، اما در چارپوب حفظ آن ارزشها که در طول تاریخ همیشه مایه مباهات بوده، ما باید برنامهها را طوری تنظیم کنیم که اینها تقویت شود.
حریم امام:احساس نمیکنید که کم رنگ شدن سنتهای حوزه که شما به آن اشاره کردید به انگیزههای طلاب بر میگردد و اینکه احساس میکنند که دانستههای آنها تطابقی با زمان ندارد و به روز نیست.
پاسخ:اینکه میفرمایید این مطلب به انگیزههای طلاب بر میگردد تا حدی درست است ولی این یک مشکل چند وجهی است. اینکه باید دانش حوزویان به روز شود و نظام آموزشی حوزه نیازمند اصلاح است مطلب صحیحی است ولی اینکه یکسره ما این دانشها و نظام آموزشی را نفی کنیم درست نیست. گاهی مغالطاتی صورت میگیرد مثل اینکه میگویند تا چه زمانی ما باید مسائل کتاب الصلوة و کتاب الطهاره که صدها سال است که در مورد آن بحث میشود را بخوانیم؟
مغالطه اینجاست که مسائل و فروعی که در کتاب الطهاره مطرح میشود ضمن اینکه خودش موضوعیت دارد اما مهمتر آشنایی با روش مواجهه با ادله و منابع و چگونگی استنباط واجتهاد است. بله باید مسائل جدید هم مورد بحث و تدریس قرار گیرد، حال من در عرصه فقه و فقاهت عرض میکنم، مسائل جدید و مستحدث باید مورد بحث قرار بگیرد این خودش یک اقتضائاتی دارد ولی عمده این است که حتی این فروع و مسائل هم که واکاوی میشود هدف این است که طلبه با این روش آشنا شود، آن روش مهم است. مثلا میگویند درس محقق خراسانی مجتهد پرور بود، درس آیت الله بروجردی مجتهد پرور بود. در حالی که، مسائلی که محقق خراسانی و مرحوم بروجردی و امام خمینی مطرح میکردند همین مسائلی است که همه بحث میکردند ولی مهم این است که طلبه بعد از حضور در درس ایشان یاد میگرفت چطور یک مسئله را استنباط کند. بله، خلأ بعضی از دانشها در حوزه احساس میشود ولی این معنایش این نیست که این خلأ صرفا باعث بی انگیزگی شود. مگر دانشجوهای ما چقدر انگیزه دارند، چرا فقط حوزه را میگوییم، آنها که علوم روز را میخوانند، ضعف انگیزه را باید در جاهای دیگر هم جستجو کرد.
حریم امام: مثل چی؟
پاسخ:مسائل مختلفی وجود دارد که از حوصله این بحث خارج است؛ مثل معیشت، فضای عمومی جامعه، خیلی عوامل اینجا تأثیرگذار است. اگر ما بخواهیم اینجا فهرست کنیم خیلی از امور دخالت دارد. اینکه مثلا مردم نسبت به روحانیت چه قضاوتی بکنند، اینکه این شخص با این موقعیت و با این عنوان وقتی وارد جامعه میشود ببیند چطور با او برخورد میکنند. خب افراد کمی هستند که تاب مقاومت در برابر این فشارهای همه جانبه را داشته باشند، اینها دخالت دارد. بعضی از برخوردها و رفتارها دخالت دارد. خیلی امور دخالت دارد. یک جنبهاش این است که اگر حوزه به سمت و سویی برود که خروجی هایش کسانی باشند که کارآمدی دین و روحانیت را تقویت کنند این طبیعتا موثر است.
نظرات