جلسه سی و پنجم-مقدمه واجب- مباحث مقدماتی – تقسیم چهارم: مقدمه متقدمه، مقارنه، متاخره- جهت اول: صحت تقسیم- تتمه کلام محقق نایین


دانلود-جلسه سی و پنجم-PDF

مقدمه واجب- مباحث مقدماتی – تقسیم چهارم: مقدمه متقدمه، مقارنه، متاخره- جهت اول: صحت تقسیم- تتمه کلام محقق نایینجلسه سی و پنجم
مقدمه واجب- مباحث مقدماتی – تقسیم چهارم: مقدمه متقدمه، مقارنه، متاخره- جهت اول: صحت تقسیم- تتمه کلام محقق نایین
۲۴/۰۹/۱۳۹۵

 
مروری بر جلسات گذشته

بحث پیرامون کلام محق نایینی درباره شرط متاخر بود و همانطور که بیان شد کلام ایشان شامل دو بخش است:
بخش اول: مربوط به تبیین محل نزاع در شرط متاخر بود که فرمودند: آن چه در نزاع در شرط متاخر داخل است، فقط شرائط تکلیف و شرائط وضع است ولی شرائط مامور به مثل علل غائیه یا فائته، علل عقلیه و عناوین انتزاعیه مثل تقدم و تاخر از محل نزاع خارج می باشند.
بخش دوم: با ذکر سه مطلب محقق نایینی به این نتیجه رسیدند که شرط مؤخر طبق معنایی که بیان شد(شرط تکلیف یا شرط وضع)  نمی تواند متاخر از حکم باشد. ایشان در این بخش سه مطلب بیان نمودند:
۱.     تعریف قضایای حقیقیه و تعریف قضایای خارجیه و فرق بین آن ها.
۲.    جعل احکام شرعیه به نحو قضایای حقیقیه می باشد.
۳.     به طورکلی شرائط حکم به موضوع بر می¬گردد. یعنی شرط حکم در واقع قید موضوع است و نسبت موضوع و حکم نیز «کنسبة العلة و المعلول» است. لذا فرمودند: اگر چیزی شرط حکم باشد، کانه قید موضوع است و موضوع مقدم بر حکم است لذا موضوع یا قید یا قیودی از موضوع که منها الشرط می باشد نمی تواند متاخر از حکم باشد. همان طوری که تاخر علت از معلول ممتنع است، تاخر موضوع یا قیود موضوع نیز از حکم ممتنع است.
لذا ایشان با توجه به نکاتی که بیان نمودند ملتزم شدند که شرط متاخر ممتنع است. یعنی اگر ایشان شرط مامور به را از محل نزاع خارج کرد، به این دلیل است که در شرط مامور به نظر ایشان تاخر شرط مامور به از مشروط قابل تصویر است و بعد از تعیین محل نزاع در این محدوده ایشان  قائل به امتناع شده¬اند، بر خلاف کثیری از بزرگان که متعرض نظر ایشان در جلسات قبل شدیم و گفتیم که هشت راه حل برای تصویر معقولیت شرط متاخر توسط آن بزرگان بیان شد. اگر چه آن راه حل ها به نظر ما مشکل داشت ولی  قائلین به آن اقوال مدعی بودند که توانسته اند معقولیت شرط متاخر را اثبات کنند. اما به هر حال محقق نایینی در این محدوده قائل به امتناع شده اند.

تتمه کلام محقق نائینی

محقق نایینی بعد از بیان مسئله می فرماید: بهترین وجه از وجوهی که برای حل مشکل شرط متاخردر این مقام بیان شده، این است که شرط، عنوان تعقب و وصف انتزاعی است و اگر شرط متاخر را این¬ گونه تصویر کنیم قابل تعقل است اما اگر بخواهیم وجود خارجی شرط را ملاک قرار دهیم مسلما معقول نیست؛ زیرا تقدم معلول بر علت محال است. ولی اگر شرط را نفس تعقب بدانیم یا یک وصف انتزاعی بدانیم این قابل تعقل است. مثلا در مورد صوم نگوییم وجود خارجی غسل لیل شرط برای صوم نهاری است بلکه بگوییم آنچه که موضوع تکلیف است «الصوم المتعقب للغسل» است یعنی صومی که بعدا دنبالش غسل انجام می شود و شرط را«تعقب للغسل» قرار دهیم  نه خود غسل، در این صورت می توان گفت: «تعقب للغسل» الان نیز موجود است و همین الان که مکلف این روزه را می گیرد، «تعقب للغسل» نیز موجود است. لذا مقارنت بین شرط و مشروط محقق شده است.
ایشان می فرماید: این وجه محذور عقلی ندارد، زیرا تقارن بین موضوع و حکم و شرط و مشروط دراین وجه موجود است به این جهت که  همانطور که بیان شد محذور عقلی زمانی است که شرط متاخر از مشروط باشد. اگر بخواهد معلول مقدم بر علت باشد و علت بعدا وجود پیدا کند این عقلا محال است. اما اگر شرط و مشروط و علت و معلول مقارن با هم باشند دیگر محذور عقلی وجود ندارد و چون طبق این وجه شرط و مشروط مقارن با هم وجود دارند دیگر محذور عقلی وجود ندارد.
لکن ایشان می فرماید: این وجه  با اینکه محذور عقلی ندارد اما دو اشکال دارد.
۱.     اگر بخواهیم شرط را به وصف تعقب یا یک امر انتزاعی برگردانیم محتاج دلیل هستیم و ما دلیلی بر این امر نداریم .  
۲.    این ارجاع نیازمند مساعدت عقل و اعتبار است. یعنی عقل نیز باید این ارجاع را قبول کند. به عبارت دیگر در اشکال دوم ایشان می فرمایند: ما همین طوری پیش خود نمی¬توانیم شرط را که در مثال ما همان غسل شب است، تبدیل به «تعقب للغسل» کنیم و بگوییم این شرط است بلکه باید دید در لسان دلیل، چه چیزی شرط قرار داده شده است. مثلا در لسان دلیل، عقد فضولی مشروط به اجازه لاحق شده و ظاهر دلیل این است که شرط، خود اجازه است نه این که با توجیهات مدرسه ای بگوییم شرط عبارت است از «تعقب للاجازه». زیرا دلیل مساعد آن نیست و ظاهر دلیل این چنین نیست. از هیچ جای روایات و ادله استفاده نمی شود که «تعقب للغسل» شرط صوم است یا «تعقب للاجازه» شرط برای صحت عقد فضولی است بلکه ظاهر دلیل این است که خود اجازه و غسل شرط صحت عمل و عبادت می باشند.
لذا ارجاع شرط متاخر و برگرداندن شرط متاخر به عناوینی مثل تعقب و یک امر انتزاعی نیازمند دلیل است و بدون دلیل نمی-توان این کار را کرد. به علاوه عقل و اعتبار نیز مساعد این ارجاع نیست. چون چطور می¬توان یک حقیقتی را که خودش شرطیت دارد و معقول نیست با عوض کردن صورت ظاهریش معقول جلوه دهیم؟
 لذا کانه ایشان می فرماید: راهی نیست جز این که بگوییم شرط متاخر، چه شرط تکلیف باشد و چه شرط وضع باشد ممتنع است. و لذا ایشان قائل می شوند به امتناع و عدم معقولیت شرط متاخر .
توجه: آنچه تا کنون بیان شد در حقیقت مربوط به مقام ثبوت است. یعنی این که آیا شرط متاخر ممکن است یا خیر و کاری نداریم که لسان دلیل چیست. مثال هایی هم که بیان شد جهت تقریب به ذهن بود.
لکن بعد از فراغ از مقام ثبوت و اصل امکان شرط متاخر و معقولیت آن، می¬رویم سراغ مقام اثبات و این که بزرگانی که قائل به امتناع شرط متاخر شدند پس عقد فضولی را چگونه حل می کنند؟ زیرا همانطور که بیان شد اجازه لاحقه شرط صحت عقد فضولی است حال اگر کسی مثل ایشان به این موضوع ملتزم شد که شرط متاخر ثبوتا ممکن نیست آیا معنایش این است که در شرع امر غیر معقول صورت گرفته و خدا مرتکب محال شده است؟ لذا در مواردی که در شرع شرط متاخر وارد شده چه در احکام وضعیه و چه در احکام تکلیفیه، باید آن را توجیه کنند.
از آن طرف بزرگانی که به طور کلی قائل به امتناع شرط متاخر می باشند و می¬گویند محال است که شرط از مشروط متاخر باشد، آیا معتقدند که در شرع یک مورد هم شرط متاخر وجود ندارد؟ اگر موردی داریم آن را چگونه توجیه می کنند؟

محصل کلام محقق نایینی
اگر بخواهیم محصل فرمایش ایشان را در مقایسه با مطالبی که قبلا از بزرگان طی هشت راه حل بیان کردیم ذکر کنیم؛ باید بگوییم کانه ایشان یک تفصیلی را در مسئله بیان کرده است.
کسانی مانند محقق خراسانی تقدم شرط تکلیف و شرط وضع و مامور به را معقول دانسته¬اند و بقیه نیز به همین ترتیب در صدد حل مسئله بودند. اما مرحوم نایینی در حقیقت می¬گویند: شرط متاخر تنها در صورتی معقول است که شرط مامور به باشد. زیرا اولین امری که ایشان از محل نزاع خارج کرد شرط مامور به بود. به عقیده ایشان این یک مطلب کاملا واضح و روشنی است که شرط مامور به مانند جزء ماموربه می تواند متاخر واقع شود. اما در مورد دو قسم دیگر یعنی شرط حکم تکلیفی و شرط حکم وضعی یا به تعبیردیگر شرط تکلیف و شرط وضع، قائل به امتناع شده است . لذا در یک قسم قائل به جواز تاخر شرط شده اند و در دو قسم قائل به امتناع شده است.

سوال:
استاد: گاهی اوقات بزرگان مقدماتی را ضمیمه می کنند و یک نتیجه ای می گیرند. خیلی مهم است که ربط بین مقدمات را  کشف کنیم و بفهمیم که چگونه آن مقدمات آن چیزی را که مستدل می¬خواهد به آن استدلال کند نتیجه می دهد.  
در تعریف قضیه حقیقیه اختلاف است، محقق نایینی می فرماید: موضوع قضیه حقیقیه طبیعت و عنوان کلی است که ناظر به افراد و مصادیق و مرآت برای مصادیق است اما امام خمینی(ره) معتقدند که موضوع قضیه حقیقیه طبیعت است و این جهت مرآتیت افراد نیز در آن نیست. آثاری بر این اختلاف نیز مترتب می شود. یکی ا زمبانی نظریه خطابات قانونیه امام خمینی(ره) همین قضیه حقیقیه است.  
 مطلب بعدی که ایشان می فرماید این است که شروط حکم در واقع قیود موضوع می باشند و رابطه موضوع و حکم  مانند رابطه علت و معلول است. پس در واقع شرط حکم یعنی قید موضوع حکم و موضوع علی ای حال مقدم بر حکم است.
اگر موضوع مقدم بر حکم باشد قید موضوع و شرط موضوع نیزمقدم بر حکم است لذا قید یا شرط نمی توند متاخر از موضوع باشد، زیرا نسبت بین حکم و موضوع نسبت علت و معلول است.
لذا به طور کلی شرائط حکم اعم از تکلیفی و وضعی  نمی¬تواند متاخر از مشروط باشد و از آنجا که  قول به تاخر شرط حکم و شرط وضع مثل قول به تاخر علت ا زمعلول است لذا التزام به تاخر شرط معقول نیست.

مسئله وحدت از محوری ترین مسائل جهان اسلام است
چون ایام، ایام هفته وحدت است و بعضی از امور به جهت تکرار تبدیل به یک شعار و تشریفات می شوند و اهمیت شان مورد غفلت واقع می شود، مطالبی را در این رابطه خدمت شما تقدیم می کنم.
یکی از مسائل بسیار مهم، مسئله وحدت امت اسلامی است. این نقطه، نقطه آسیب پذیر دنیای اسلام و مسلمین در طول تاریخ بوده.
شما طلاب را به خواندن تاریخ سفارش می کنم به خصوص تاریخ اسلام. اصلا از لوازم کار ما احاطه به مسائل تاریخی است. مخصوصا تاریخ اسلام، مطالعه تاریخ هم جذاب است هم وقت هایی که انسان حوصله تفکر عمیق راجع به مسائل علمی ندارد می¬تواند کتاب تاریخ بخواند. سعی کنید یک کتاب تاریخ همیشه کنارتان باشد و موقع خواب و اوقاتی که خسته می¬شوید آن را مطالعه کنید. واقعا مسائل تاریخ را بخوانید و ببینید که چقدر بین عصرها و مصرها شباهت است، بین دوره ها و بین بلاد و شهرها، بخوانید و ببینید درتاریخ اسلام چه خون دل هایی برای حفظ اتحاد مسلمین در برابر اجانب خورده شده و چه آسیب هایی از اختلاف بین مسلمین متوجه جامعه اسلامی شده است.
گاهی در حوزه مشاهده می کنیم که به عنوان دفاع از مکتب اهل بیت، رفتارها و سخنانی انجام وزده می شود که قطعا اهل بیت(ع) رضایت به این رفتارها و سخنان ندارند. شما اگر از قم مقداری دور شوید، کمی از ایران دور شوید، ثمرات بعضی از این کش مکش¬ها و نزاع ها را می بینید که چه ثمرات تلخی است.
وحدت مراتب دارد، جامعه شیعی نیاز به وحدت دارد جامعه ایرانی نیاز به وحدت دارد، وحدت جامعه شیعی، وحدت جامعه ایرانی  هر کدام تابع ملاک¬های خودش است. جامعه اسلامی به معنای عام هم نیاز به وحدت دارد. آن هم با توجه به ملاک های خاص خودش. هیچ¬گاه  مقصود از وحدت این نیست که هر کسی دست از عقائد خودش بردارد و شیعه، سنی شود یا سنی، شیعه شود. امامت اهل بیت(ع) ولایت اهل بیت(ع) جزء ارکان اعتقاد ما است و ما قرار نیست در سایه وحدت دست از این اعتقاد عمیق برداریم. همچنین اهل سنت نیز قرار نیست در سایه وحدت از عقائدشان دست بردارند. اما مهم این است که در شرایطی که اساس اسلام در خطر است باید صفوف مسلمین منسجم تر شود. اسلام همواره از دو ناحیه در خطر است یکی از ناحیه کفار و اجانب و مستکبران و کسانی که اساس دیانت را قبول ندارند و با اساس اسلام مشکل دارند و در سایه سلاح و قدرت و زور با مسلمین برخوردهای سخت می کنند مانند رفتاری که در کشور میانمار یا برمه با مسلمین می کنند یا کارهایی که در آفریقا با مسلمین انجام میدهند یا در بعضی از بلاد دیگر جان و ناموس و مال و مسلمین را مورد تعرض قرار می¬دهند  اگر فرصت پیدا کنند نه به شیعه و نه به سنی به هیچ کس رحم نمی کنند. آن ها از نام رسول الله می ترسند. کتاب قرآن برای آنها خطرناک است. می خواهند با این کتاب و نام مبارزه کنند و برای آن ها فرقی نمی کند که طرف مقابل آن ها شیعه باشد یا سنی. این خطری است که از ابتدای ظهور اسلام بوده و خواهد بود.
خطر دوم رفتارها و عقایدی است که به نام اسلام ظهور کرده و بعضی به نام اسلام جنایت می کنند. تکفریها مانند داعش به هر حال در همین مدت نشان دادند که اگر این تفکر رشد پیدا کند و آمیخته با قدرت و سلاح و امکانات شود چه جنایاتی خواهند کرد. این ها آنقدر چهره اسلام را لکه دار می کنند که بعید است به این زودی¬ها کسی تمایل به جذب اسلام پیدا کند. شما عکس العمل افراد غیر مسلمان را نسبت به این رفتارهایی که به نام اسلام و شعار اسلام و با فریاد الله اکبر انجام می شود را ببینید. در کشورهای دیگر به خاطر این اعمال می بینید با مسلمین چه رفتار زننده¬ای دارند، تضییقات ایجاد می کنند به هر حال یکی از مسائلی که همیشه بهانه به دست امثال داعش داده همین رفتارهای موهنی است که برخی مرتکب می¬شوند و گاهی سخنانی است که از ما منتشر می شود. گاهی انسان می بیند در یک مجالسی گاهی مطالبی گفته می شود که خطرناک است. ما نمی¬گوییم حقیقت امام و ولایت باید مخفی شود. این¬ها حقایقی است که باید با استدلال بیان شود. اما اینکه مثلا فلان اهانت و توهین به مقدسات اهل سنت شود و این باعث شود کسی به خودش نارنجک و بمب ببندد و برود دیگران را از بین ببرد قابل اغماض نیست. این یک واقعیتی است که بسیاری از خون ها با همین بهانه ریخته می شود. این یک ضرورت عقلی، تاریخی، نقلی است. مسئله وحدت از دو ناحیه آسیب می بینید هم از ناحیه بعضی افراطیون شیعه و هم از ناحیه بعضی از افرطیون سنی. این که می¬گوییم وحدت، فقط توصیه به خودمان نمی کنیم و انتظار نداریم که همیشه شیعیان مراقب باشند. این نادانی ها در بین اهل سنت هم وجود دارد.  من بعضا مواجه می شوم با مطالبی که برخی می¬گویند که چون اهل سنت به شیعیان بد و بیراه می گویند و در فلان منطقه دارند فلان کار را انجام می¬دهند. پس ما هم باید همین طور عمل کنیم. بله همان کسی که از افراط در بین اهل سنت خوشحال می شود از افراط در بین شیعیان نیز خوشحال می شود. اصل افلسفه این افراطها، این اهانت ها این است که آتش اختلاف بیشتر شود.  من به جد عرض می کنم رفتاری که وحدت مسلمین را خدشه دار کند مخالف نظر اهل بیت(ع) است، مخالف نظر وجود مبارک امام زمان(ع) است و قطعا با سیره اهل بیت سازگار نیست. قطعا مخالف حکم عقل است. ما باید با رفتار محترمانه و با حفظ وحدت، اسلام و مکتب اهل بیت(ع) را در این شرایط حفظ کنیم.
 این همه خود اهل بیت(ع) و رهبران و بزرگواران و مراجع عالیقدر در طول تاریخ زحمت کشیدند، شما یک مرجع تقلید محوری و مهم را در طول تاریخ پیدا نمی کنید که رفتاری کرده باشد یا فتوایی داده باشد که به این نقطه بخواهد آسیب برساند. همین الان در عراق مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیستانی را ببینید چگونه این مسئله را مدیریت می کند. در گذشته، امام راحل عظیم الشأن را ملاحظه کنید که این مساله را چگونه مدیریت کردند. همین الان رهبر معظم انقلاب را ببینید چقدر روی این مسئله تاکید می کنند، اشرافی که ایشان به مسائل داخل و خارج کشور دارد، اشرافی که ایشان به نقشه های دشمنان در منطقه و جهان دارد، اقتضاء می کند این نگرانی همیشه ابراز بشود ولی متاسفانه انسان می بیند که افراد کم اطلاع گاهی از روی دلسوزی رفتار هایی انجام می دهند یا سخنانی را می گویند و جلساتی را برگزار می کنند که به این مسئله ضربه وارد می کند.
اینگونه نیست که این جلسات و این سخنان  فقط در یک اتاق در بسته مخفی بماند. هر اتفاقی حتی در یک روستا به وقوع می پیوندد  لحظه¬ای بعد در شبکه های اجتماعی فیلمش منتشر می شود. در آن صورت اگر خدای نکرده اتفاقی بیفتد و عده ای مورد تعرض قرار بگیرند همه مسئولیم.
امیدوارم مقداری با تعمق بیشتر و درک بیشتر از نگرانی هایی که وجود دارد اهمیت مسئله وحدت را به خود و دیگران یادآوری کنیم تا خدای نکرده یک وقت در اتفاقات تلخی که می افتد سهیم نباشیم.

«الحمدلله رب العالمین»