جلسه هشتم
مباحث مقدماتی- واجب نفسی و غیری-تنبیهات- تنبیه دوم: بررسی زمان استحقاق عقاب در مقدمات مفوته
۱۳۹۶/۰۷/۲۵
جدول محتوا
خلاصه جلسه گذشته
نتیجه بحث ما در جلسات گذشته این شد که واجبات غیریه ثواب و عقابی مستقل از ثواب و عقاب در واجبات نفسیه ندارند هر چندبیانات متفاوتی از این قضیه ارائه شده. ملاحظه فرمودید،اگر چه نظر امام خمینی از حیث نتیجه مانند محققق خراسانی بود ولی بیان و راهی که ایشان بیان کردند متفاوت بود. به هر حال نتیجه این شد که واجبات غیریه ثواب و عقابی مستقل ندارند.
تنبیه دوم: بررسی زمان استحقاق عقاب در مقدمات مفوته
اگر ترک واجب غیری و مخالفت با آن مستلزم استحقاق عقاب نیست؛ چنان چه شخصی مقدمه ای که مربوط به واجب استقبالی است را ترک کند، به نحوی که ترک این مقدمه موجب شود نتواند آن واجب را در ظرف خودش اتیان کند، آیا عقابی که بر ترک واجب نفسی مترتب می شود از زمان ترک این مقدمه است یا از زمان ترک خود واجب نفسی یا ذی المقدمه؟ مثلا روزه روز ماه رمضان یک واجب نفسی است که مکلف باید از فجر تا مغرب و در آن فاصله زمانی از اموری قربة الی ا… امساک کند.اگر کسی قبل از فجر جنب شود، برای این که بتواند فردا روزه بگیرد باید قبل از فجر غسل کند. یعنی غسل قبل الفجر نسبت به روزه فردا یک مقدمه مفوته است که قبلا در مورد آن بحث کردیم. مقدمه مفوته یعنی مقدمه ای که اگر ترک شود، دیگر بعدا قابل جبران نیست واگر اکنون این مقدمه ترک شود و این غسل انجام نشود، دیگر بعدا امکان اتیان به آن نیست و این ترک غسل موجب عدم امکان روزه فردا می شود و مکلف فردا نمی تواند روزه بگیرد. یعنی اینگونه نیست که مکلف بگوید الان غسل نمی کنم و فردا صبح غسل می کنم، برخلاف غسل قبل از نماز که هر زمان قبل از نماز خواندن می تواند غسل کند.پس در مورد غسل قبل از روزه این امکان وجود ندارد یعنی«لو ترکت لفات ذی القدمه فی ظرفه»، اگر مقدمه ترک شود باعث می شود که واجب در ظرف خودش قابل اتیان نباشد.
اما موضوع بحث در این تنبیه عبارت است از این که اگر مقدمه مفوته یک واجب غیری مانند غسل نسبت به روزه فردا باشد و فرض این است که واجب غیری نیز عقاب ندارد و اگر مکلف غسل نکند بخاطر غسل نکردن عقاب نمی شود، ولی چون این غسل نکردن باعث می¬شود صوم که یک واجب نفسی است ترک شود، عقاب بخاطر ترک صوم که یک واجب نفسی استشامل مکلف می شود.یعنی شارع کاری با این ندارند که مکلف غسل کرده یا نه،بلکه می گوید چون روزه نگرفتی عقاب می شوی. پس استحقاق عقاب برای ترک واجب غیری نیست بلکه برای ترک واجب نفسی است. ولی آیا این استحقاق عقاب از زمان ترک واجب نفسی است، یعنی لحظه فجرکه زمان استحقاق عقاب درست از زمان فجر شروع می شود، چنانچه مکلف قصد روزه نداشته باشد. یا زمان استحقاق عقاب از حین ترک مقدمه است. مثلا از دو ساعت قبل که می توانسته غسل کند و نکرده و بعد همامکان غسل و تیمم نیز برایش نبودهآیا از آن زمان استحقاق عقاب پیدا می شود؟
پس موضوع نزاع و بحث زمان استحقاق عقاب بر ترک واجب نفسی است که بخاطر ترک واجب غیری این مشکل پیش آمده یعنی آیا از زمان مخالفت با خود واجب نفسی استحقاق آن پیدا می شود یا از زمان ترک واجب غیری یا به عبارت دیگر ترک مقدمه؟
اقوال
محقق خراسانی در کفایه می فرماید: از حین ترک مقدمه مکلف مستحق عقاب می شود. یعنی از زمانی که غسل را ترک می-کند نه از اول فجر. در مقابل بسیاری از بزرگان از شاگردان ایشان و غیر شاگردان ایشان و از جمله شیخ انصاری استاد محقق خراسانی معتقدند استحقاق عقاب از زمان ترک خود واجب نفسی پیدا می شود.
مبنای قول اول: از زمان ترک واجب غیری
محقق خراسانی در باب تجری مبنایی دارد. ایشان معتقد است خود تجری مستلزم عقاب است. این طور نیست که با ترک فعلی و اطاعت و عصیان فعلی، ثواب و عقاب مترتب شود.ایشان می فرماید: متجری مستحق عقاب است، اما این که عقاب نمی شود سخن دیگری است. ولی ایشان متجری را مستحق عقاب می داند. متجری یعنی کسی که به زعم خودش مخالفت با امر ونهی مولا می کند، در مقابل منقاد یعنی کسی که به زعم خودش اطاعت مولا می¬کند. کسی که لیوان آب را به گمان شراب می خورد مرتکب حرام نشده، ولی جرات و جسارت در مقابل مولا به خرج داده و کسی که انقیاد دارد، یعنی به گمان این که مولا چیزی را حرام کرده از آن اجتناب کردهولی در واقع حرام نیست. چنین شخصی استحقاق پاداش دارد و بایدتشویق شود.
طبق این مبنا قهرا محقق خراسانی معتقد است کسی که می داند این واجب غیری اگر ترک شود نمی تواند به واجبنفسی در ظرف خودش عمل کند، متجری استومستحق عقوبت است. مکلفی که می داند اگر اکنون غسل نکند نمی تواند روزه فردا را بگیرد قهرا از همین اکنون که غسل را ترک می کند مستحق عقاب است؛ با این که غسل یک واجب نفسی نیست و مقدمه است برای روزه فردا و خودش فی نفسه عقاب و ثواب ندارد اما چون این غسل اگر ترک شود دیگر امکان عمل به امر به صوم نیست و مکلف از همان زمان که مقدمه را ترک می کند مستحق عقاب است.
مبنای قول دوم: از زمان ترک واجب نفسی
در مقابل عده ای می گویند: این شخص از حین ترک مقدمه مستحق عقاب نیست. درست است که مکلف مقدمهرا ترک کرده و ترک این مقدمه باعث شده که نتواند به ذی المقدمه عمل کند مثلا ترک غسل باعث شده که روزه فردا را نتواند بگیرد اما زمان استحقاق عقاب همان زمان ترک واجب نفسی است. یعنی از زمانی که واجب نفسی در ظرف خودش امتثال نشود استحقاق عقوبت پیدا می شود؛ اما قبل از آن استحقاق عقوبت نیست زیرا نهایت چیزی که با این کار عبد کشف می شود تجری است. یعنی این شخص اکنون باید غسل کند ولی نمی¬کند و می¬داند اگر این غسل را انجام ندهد، فردا روزه نمی تواند بگیرد، لذا این شخص متجری است. یعنی بنابر مقابله با مولا را دارد ولی هنوز به مرحله عمل نرسیده. لذا زمانی می توانیم به او مطیع یا عاصی بگوییم که زمان واجب نفسی برسد یعنی تا قبل از زمان فجر هنوز وجوب صوم فعلیت پیدا نکرده، لذا نمی-توانیم بگوییم او مخالفت با مولا کرده ولی بعد فجر می توانیم به او بگوییم عاصی یعنی قبل فجر بنای ناسازگاری دارد ولی هنوز عملی انجام نداده.
لذا چون محققین بر این عقیده اند که تجری مستلزم عقاب نیست و متجری و منقاد ثواب و عقاب ندارند.تجری حاکی از یک خبثذاتی و سوء سریره و خبث فاعلی است واگر بنای بر موافقت داشته باشد، حاکی از حسن سریره است، یعنی آدم خوش قلب و خوش باطنی است.
پس ملاحظه کردید که مطلبدر این موضوع زمانی روشن می شود که مبنایمان را در باب تجری معلوم کنیم. یعنی اگر قائل به استحقاق عقاب برای متجری باشیم قهرا باید در این موضوع معتقد شویم که از زمان ترک مقدمه استحقاق عقاب پیدا می شود. اما اگر قائل شدیم متجری عقاب ندارد، باید بگوییم مکلف از زمان ترک خود واجب نفسی استحقاق عقاب پیدا می کندواز آن جا که حق این است که تجری عقاب ندارد در این مسئله ملتزم می شویم به این که استحقاق عقاب از زمان ترک واجب غیری پیدا نمی شود بلکه از زمان ترک واجب نفسی حاصل می گردد.
سوال:
جواب: قدر متیقن از تجری هایی است که شخصی قصد انجام گناه داشته باشد و فعلی انجام دهدو بعد معلوم شود که اصلا گناه نبوده، اما کسی که قصد انجام گناه می کند ولی هیچ گناهی نمی کند مثل این که قصد دزدی کند، این هم یک مرحله از تجری است. ولی بعضی از روایات وجود دارد که می¬گوید این ها یک آثار وضعی دارد. به هر حال این ها خودش عزم برگناه است.
به عبارت دیگر: عناوینی مثل مقدمه، اعانه بر حرام، تسبیب بر حرام و قصد بر حرام این عناوین گاهی متداخل و گاهی جدای از هم هستند. یعنی ممکن استگاهی خودش به تنهایی مقدمه حرام باشد و صدق مقدمه حرام بر آن کند واعانه بر حرام هم باشد. ولی گاهی عنوان مقدمه حرام باشد ولی اعانه بر حرام نباشد. این جا از حیث مقدمیت ارتکاب مقدمه حرام، حرام نیست اگر کسی برای دیگری مقدمه ای فراهم کرد که مرتکب حرام شود، این جا صدق مقدمه حرام می کند ولی مقدمه حرام، حرام نیست. اگر اعانه بر حرام صدق کند این جا می شود حرام؛ زیرا خود عنوان اعانه بر حرام مستقلا موضوع حرمت است.این جا نیز همین است. عنوان عزم بر گناه خودش یک عنوان است. مرحله بعد اتیان به مقدمات حرام نیز یک عنوان دیگر است. ما می گوییم عزم بر گناه حرام نیست، البته آثار سوء باطنی دارد، تجری در واقع یعنی این که کسی کاری کندبه گمان این که دارد مخالفت می کند ولی فی الواقع مخالفت نیست ولی دامنه تجری قابل توسعه است و ما می¬توانیم این مراتب را مرتبه ای از تجری بدانیم. خود عزم بر مخالفت مولا مرتبه ای از مراتب تجری است. این طور نیست که این مفاهیم یک مرز بندی آهنین داشته باشد که نتوانیم ما این توسعه یا تضییق را انجام دهیم.
خلاصه بحث
اگر واجب غیری ترک شود به نحوی که در آینده امکان انجام واجب نفسی برای مکلف نباشد می گوییم استحقاق عقاب بخاطر ترک واجب نفسی پیدا شده است. حال سوال این است از حین ترک مقدمه و ترک واجب غیری مستحق عقاب است یا از حین ترک واجب نفسی.
اگر بخواهد از حین ترک واجب غیری مستحق عقاب شود فقط بر مبنای استحقاق عقاب برای متجری می تواند مستحق آن شود وگرنه وجه دیگری ندارد. تنها مسئله ای که می¬توان به عنوان دلیل بر استحقاق عقاب مکلفاز زمان ترک مقدمه استفاده کرد تجری است.
پس تنها ملاکی که می تواند مبنای سخن محقق خراسانی باشد همین است ولی ما می گوییم تجری مستحق عقاب نیست.
بحث جلسه آینده
محقق اصفهانی موضوع این بحث را چیز دیگری قرار داده است. ایشان معتقد است ترک واجب غیری عقاب ندارد اما بیان ایشان یک بیانی است که خالی از اشکال نیست.
«الحمد لله رب العالمین»
نظرات