سایر دروس

جلسه چهل و نهم – آیه ۳۸ _ مطلب اول: وجه امر مجدد به هبوط

جلسه ۴۹ – PDF جلسه چهل و نهم آیه ۳۸ _ مطلب اول: وجه امر مجدد به هبوط ۱۴۰۰/۰۱/۱۷   مطلب اول: وجه امر مجدد به هبوط در آیه ۳۸ نکات و مطالبی باید مورد رسیدگی قرار بگیرد. ما در مورد تناسب و ارتباط این آیه با قبل و بعد و نیز مفردات آیه مطالب و نکاتی را ذکر کردیم. لکن درباره تفسیر آیه و مطالبی که در مقام تفسیر آیه باید ذکر شود، نکات و مطالبی باید مطرح کنیم. مطلب اول درباره امر به هبوط است که در صدر این آیه ذکر شده و قبلا در آیه ۳۶ هم بیان شده بود. اینجا میفرماید: «قلنا اهبطوا منها جمیعا». در آیه ۳۶ هم امر به هبوط شده بود. آنگاه بحث

جلسه چهل و هشتم – آیه ۳۸ _ ارتباط آیه با آیات قبل و بعد _ مفردات

جلسه ۴۸ – PDF جلسه چهل و هشتم آیه ۳۸ _ ارتباط آیه با آیات قبل و بعد _ مفردات ۱۴۰۰/۰۱/۱۶   آیه ۳۸ این است: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یأتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیه و لا هم یحزنون». ترجمه تحت اللفظی آیه روشن است. خداوند متعال میفرماید: ما گفتیم همگی از آن جنت هبوط کنید؛ پس در صورتی که از ناحیه ما هدایتی برای شما رسید، چنانچه کسی از هدایت من تبعیت کند آنگاه نه گرفتار خوف و نه گرفتار حزن نخواهد شد. ارتباط آیه با آیات قبل و بعد ارتباط و تناسب این آیه با آیه قبل و آیه بعد روشن است. چه اینکه در آیات قبلی سخن از این بود که شیطان

جلسه هفدهم – تنقیح موضوع بحث _ جهت دوم: اقسام مصلحت

جلسه ۱۷ – PDF جلسه هفدهم تنقیح موضوع بحث _ جهت دوم: اقسام مصلحت ۱۳۹۹/۱۲/۲۴   جهت دوم: اقسام مصلحت تقسیم اول: مصلحت عرفی و شرعی جهت دوم از جهاتی که مربوط به تنقیح موضوع بحث است و به ما کمک می‌کند برای اینکه بتوانیم جهت و مسیر بحث را به درستی پیش ببریم درباره اقسام مصلحت است. ما قبلا گفتیم با اینکه مصلحت در عرف و لغت و در فقه معنای متفاوتی ندارند و همان تلقی که عرف از مصلحت دارد در محیط شرع هم همین تلقی وجود دارد، اما در عین حال این مانع نمی‌شود از اینکه ما بتوانیم مصلحت را متصف به وصف شرعی بکنیم. به عبارت دیگر با اینکه معنا و مفهوم مصلحت در این دو

جلسه شانزدهم – تنقیح موضوع بحث _ جهت اول: معنای ضرر، اضطرار، ضرورت، حرج

جلسه ۱۶ – PDF جلسه شانزدهم تنقیح موضوع بحث _ جهت اول: معنای ضرر، اضطرار، ضرورت، حرج ۱۳۹۹/۱۲/۲۳   ما تا اینجا طی پانزده جلسه که مقداری هم طولانی شد درباره معنای مصلحت به نحو اجمال و همچنین عرصه ها و ساحت های حضور مصلحت در علوم مختلف مطالبی را عرض کردیم و عمدتا درباره پیشینه حضور مصلحت در فقه شیعه و فقه اهل سنت _ آنچه که در این مقام لازم بود _ عرض شد. لزوم تمایز قاعده مصلحت از سایر قواعد موضوع بحث ما قاعده مصلحت است؛ وقتی می‌گوییم قاعده مصلحت، حتما مفاد و قلمرویی دارد و قهرا باید از قواعد فقهی دیگر متمایز و ممتاز باشد. ممکن است ما برخی از قواعد فقهی دیگر را هم به

شرح رساله حقوق – جلسه چهل و هشتم – آثار اخروی غیبت

جلسه ۱۸ – PDF جلسه چهل و هشتم آثار اخروی غیبت ۱۳۹۹/۱۲/۱۸ شرح رسالة الحقوق در باب اولین حق از حقوق زبان که عبارت از گرامیداشت و حفظ زبان از بدگویی و بدزبانی است، برخی از مهم‌ترین مصادیق بدگویی و بدزبانی را ذکر خواهیم کرد. اولین آن غیبت بود. مطلبی که از بحث غیبت باقی مانده، برخی آثار اخروی غیبت است؛ چون گفتیم یک آثار دنیوی دارد و یک آثار اخروی. آثار دنیوی هم تارة فردی است و اخری اجتماعی است؛ ما آثار دنیوی علی کلا قسمیه را بیان کردیم؛ آثار اخروی باقی مانده است. این را هم با استناد به روایات به چند اثر اشاره می‌کنم؛ البته این آثار محصور در این موارد نیست و بیش از اینهاست اما

جلسه پانزدهم – پیشینه مصلحت در فقه اهل سنت

جلسه ۱۵ – PDF جلسه پانزدهم پیشینه مصلحت در فقه اهل سنت ۱۳۹۹/۱۲/۱۶   خلاصه جلسه گذشته فکر می‌کنم این آخرین جلسه ای باشد که درباره پیشینه مصلحت در فقه اهل سنت سخن بگوییم. البته این بحث مقداری به درازا کشید هر چند ما خیلی فشرده و خلاصه به این موضوع آن هم در حدی که در این مقام به آن نیازمند بودیم پرداختیم. بالاخره سابقه حضور مصلحت در فقه اهل سنت که به یک معنا پر رنگ تر از فقه شیعه است، می‌بایست مطرح شود. البته چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم. امادر عین حال مقداری به داراز کشید و شاید موجب خستگی برخی دوستان هم شده اما به هر حال چاره ای هم نبوده.

شرح رساله حقوق – جلسه چهل و هفتم – آثار اجتماعی غیبت

جلسه ۴۷ – PDF جلسه چهل و هفتم آثار اجتماعی غیبت ۱۳۹۹/۱۲/۱۳ خلاصه جلسه گذشته در ادامه بحث از رسالة الحقوق صحبت از حق اللسان بود؛ گفتیم یکی از مهم‌ترین حقوق زبان این است که با جلوگیری از بدگویی و بدزبانی گرامی داشته شود؛ زبان باید تکریم شود، اکرامه عن الخنا، از بدگویی و بدزبانی حفظ شود. یکی از بارزترین مصادیق بدزبانی، غیبت است. در باب غیبت یکی دو جلسه گذشته مطالبی را عرض کردیم؛ گفتیم آنچه که لازم است اینجا در این حد بگوییم بعد از بیان حقیقت غیبت و چهره باطنی آن، به برخی از مهم‌ترین آثار دنیوی و اخروی غیبت اشاره کنیم. گفتیم غیبت یک سری آثار دنیوی دارد؛ این آثار دنیوی تارة فردی است و اخری

جلسه چهل و هفتم – آیه ۳۷ _ بخش دوم: توبه _ مطلب دوم: توبه عبد و توبه خداوند

جلسه ۴۷ – PDF جلسه چهل و هفتم آیه ۳۷ _ بخش دوم: توبه _ مطلب دوم: توبه عبد و توبه خداوند ۱۳۹۹/۱۲/۱۳   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در بخش دوم که درباره توبه است، مطالبی را باید متعرض شویم. مطلب اول درباره حقیقت توبه بود و تفاوت هایی که با برخی از مفاهیم دیگر مانند استغفار، انابۀ، توبه نصوح و امثال این‌ها دارد. البته بحث های دیگری هم در باب توبه وجود دارد که در اینجا ضرورتی برای پرداختن به آن‌ها نمی‌بینیم و بحث به درازا می‌کشد. اینکه مثلا ارکان و مقومات توبه چیست؟ شرایط توبه چیست؟ آثار توبه نکردن چیست و… بحث هایی است که ضرورتی نمی‌بینیم که در این مقام به آن‌ها بپردازیم. فقط در حد

جلسه چهل و ششم – آیه ۳۷ _ بخش دوم: توبه _ مطلب اول: حقیقت توبه _ فرق توبه با توبه نصوح و انابه و استغفار

جلسه ۴۶ – PDF جلسه چهل و ششم آیه ۳۷ _ بخش دوم: توبه _ مطلب اول: حقیقت توبه _ فرق توبه با توبه نصوح و انابه و استغفار ۱۳۹۹/۱۲/۱۲   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم مطلب اول در بخش دوم آیه ۳۷ درباره حقیقت توبه است. توضیحاتی درباره حقیقت توبه ذکر کردیم و سخن غزالی درباره اینکه توبه قوامش به سه امر است که هر یک موجب و سبب برای دیگری است بیان شد. ایشان گفت: توبه از علم و آگاهی، حال و عمل تحقق پیدا می‌کند. معرفت موجب انقلاب در حال انسان و تألم و اندوه می‌شود و این موجب می‌شود انسان در مقام عمل هم نسبت به گذشته به جبران مافات دست بزند و در حال و

جلسه چهل و پنجم – آیه ۳۷ _ بخش دوم: توبه _ مطلب اول: حقیقت توبه

جلسه ۴۵ – PDF جلسه چهل و پنجم آیه ۳۷ _ بخش دوم: توبه _ مطلب اول: حقیقت توبه ۱۳۹۹/۱۲/۱۱   بخش دوم: توبه بحث ما در بخش اول آیه ۳۷ به پایان رسید. بخش دوم درباره توبه است. آیه این بود: «فتلقی آدم من ربه کلمات فتابَ علیه إنه هو التواب الرحیم». بخش اول درباره تلقی کلمات و مسائل و مطالب مربوط به این موضوع بود که به تفصیل و در حد اقتضای این جلسه بحث کردیم. اما بخش دوم درباره توبه آدم است چون با تلقی کلمات توبه اتفاق افتاد و اساسا زمینه توبه تلقی کلمات بود. حال باید دید حقیقت توبه چیست؟ چه اتفاقی افتاد و چرا در این آیه میفرماید «فتابَ علیه»؟ مگر خداوند توبه دارد؟