مقدمات تفسیر

جلسه بیست و سوم-شمول تحدی نسبت به همه زمان¬ها

جلسه ۲۳ – PDF جلسه بیست و سوم شمول تحدی نسبت به همه زمان ها ۱۳۹۰/۱۲/۰۶ شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها بحث دیگری که درباره تحدی وجود دارد این است که تحدی نسبت به همه زمان­ها جریان دارد، ما سابقاً گفتیم تحدی قرآن به اتیان به مثل قرآن یا حتی سوره­ای از سور قرآن صرفاً منحصر به مردم زمان نزول قرآن نبوده، بلکه این اعجاز همیشگی است و ناتوانی و اعجاز دیگران در این رابطه ابدی است. سؤال: آیا تحدی فقط نسبت قرآن است یا نسبت به کتب آسمانی دیگر هم تحدی صورت گرفته است؟ استاد: اولاً: ما متون اصلی کتب آسمانی دیگر را در اختیار نداریم تا ببینیم آیا در آن تحدی واقع شده یا خیر؟ ثانیاً: در

جلسه بيست و دوم-جاودانگی اعجاز قرآن

جلسه ۲۲ – PDF جلسه بيست و دوم جاودانگی اعجاز قرآن ۱۳۹۰/۱۲/۰۱ خلاصه جلسه گذشته بحث در جاودانگی اعجاز قرآن بود، عرض کردیم آیاتی از قرآن بر جاودانگی اعجاز قرآن دلالت می­کند که یک آیه را در جلسه گذشته مورد بررسی قرار دادیم. آیه دوم آیه شریفه:« قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اْلإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيرًا » [۱] ؛ بگو: اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يکديگر را (در اين کار) کمک کنند. ما این آیه را قبلاً هم در بحث از تحدی به کل قرآن ذکر کردیم، این آیه دلالت می­کرد

جلسه بیست و یکم-جاودانگی اعجاز قرآن

جلسه ۲۱ – PDF جلسه بیست و یکم جاودانگی اعجاز قرآن ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ خلاصه جلسه گذشته نتیجه بحث گذشته این شد که مسئله اعجاز قرآن از آیات مشتمل بر تحدی قابل استفاده است. در آیات تحدی اثبات شد که دیگران نمی­توانند حتی سوره­ای مثل سوره­های قرآن بیاورند و فرقی هم بین سوره­های کوتاه و بلند نیست؛ چون تحدی به کل قرآن، به ۱۰ سوره و حتی به یک سوره هم در قرآن آمده است لکن در مورد کمتر از یک سوره مثل یک جمله از قرآن از آیات تحدی چیزی استفاده نمی­شود؛ یعنی در قرآن مبارزه طلبی و هم آورد خواهی به یک جمله از جملات قرآن نشده و مثلاً در آیه­ای از آیات قرآن نیامده هیچ کس نمی­تواند حتی یک

جلسه بیستم-معنای اعجاز

جلسه ۲۰ – PDF جلسه بیست معنای اعجاز ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ خلاصه جلسه گذشته بحث در معنای اعجاز قرآن بود، عرض کردیم اعجاز عبارت است از ناتوان ساختن دیگران نه به این معنی که ابزار قدرت و توانایی دیگران از آنها سلب شود بلکه به این معنی که قرآن در حدی از فصاحت، بلاغت و… است که دیگران نمی­توانند مثل آن را بیاورند؛ یعنی به قدری مرتبه قرآن والا است که دور از دسترس دیگران است. عرض شد در قرآن لفظ اعجاز ذکر نشده و مسئله تحدی؛ یعنی مبارزه طلبی مطرح شده که تحدی یا به کل قرآن است چنانچه در بعضی آیات اشاره شده یا به ۱۰ سوره از قرآن و یا به یک سوره از قرآن است چنانچه در آیات

جلسه نوزدهم-معنای اعجاز

جلسه ۱۹ – PDF جلسه نوزدهم معنای اعجاز ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ اعجاز قرآن از جمله مباحث مهم مقدماتی قرآن مسئله اعجاز قرآن است، این مطلب که قرآن معجزه جاویدان پیامبر اسلام است مکرراً مطرح شده و جای بحث و گفتگو ندارد. اعجاز از ریشه عجز به معنای ناتوان کردن است، ناتوان کردن دیگران به دو نحو ممکن است: گاهی اعجاز و ناتوان کردن دیگران به سلب توانایی­های دیگران است، فرض کنید که توانایی کسی به مال یا قدرت یا مقام است در این صورت اعجاز این شخص به این است که ابزار توانمندی او یعنی مال، مقام و قدرت او از او گرفته شود. اما گاهی اعجاز و ناتوان کردن دیگران به این نیست که توانایی دیگران سلب شود بلکه به این

جلسه هجدهم-رجال و درایه- علوم تجربی و انسانی

جلسه ۱۸ – PDF جلسه هجدهم رجال و درایه- علوم تجربی و انسانی ۱۳۹۰/۱۱/۱۵ خلاصه جلسه گذشته بحث در علوم مورد نیاز تفسیر بود، تا اینجا به تعدادی از علوم مورد نیاز تفسیر اشاره کردیم، چند مورد دیگر باقی مانده که آنها را هم مورد بررسی قرار می­دهیم. رجال و درایه یکی از علوم مورد نیاز تفسیر، علم رجال و درایه است، علم رجال علمی است که درباره اوصاف راویان حدیث از جمله صدق، عدالت و فسق که ممکن است در اعتبار حدیث دخالت داشته باشند بحث می­کند که آیا عدالت، صدق، وثوق و… در اعتبار حدیث دخالت دارند یا خیر؟ علم درایه هم مربوط به کیفیت نقل حدیث از حیث اتصال و انقطاع سند یا مسند و مرسل بودن

جلسه هفدهم-معانی و بیان- کلام- اصول فقه – فقه

جلسه ۱۷ – PDF جلسه هفدهم معانی و بیان- کلام- اصول فقه – فقه ۱۳۹۰/۱۰/۱۲ بحث در علوم مورد نیاز تفسیر بود، تا اینجا در مورد علوم ادبی شامل لغت، صرف و نحو مطالبی را عرض کردیم، معلوم شد که نیازمندی مفسر به علم صرف و نحو مسلم است اما نیازمندی به علم لغت به عنوان اینکه قواعد این علم را بداند لازم نیست. ۴ و ۵) علم معانی و بیان علم معانی عبارت است از اصول و قواعدی که با رعایت آنها کلام با مقتضای حال و با قصد متکلم از بیان کلام مطابق می­گردد. علم بیان هم عبارت است از قواعدی که به سبب آن راه­های بیان یک معنی به اشکال مختلف که از جهت وضوح و روشنی

جلسه شانزدهم-علم صرف و نحو

جلسه ۱۶ – PDF جلسه شانزدهم علم صرف و نحو ۱۳۹۰/۱۰/۱۰ خلاصه جلسه گذشته بحث در علوم مورد نیاز تفسیر بود، عرض کردیم یکی از علوم مورد نیاز برای تفسیر، علوم ادبی است که شامل صرف، نحو، لغت، معانی و بیان است، البته بعضی از علوم ادبی دیگر هم هستند که آنها دخالتی در تفسیر قرآن ندارند، در مورد علم لغت عرض کردیم که آشنایی با لغت به عنوان یک علم لازم نیست؛ یعنی لازم نیست که مفسر با قواعد علم لغت آشنا باشد بلکه با مراجعه به منابع لغوی معتبر می­تواند به این هدف دست پیدا کند. ۲) علم صرف اما راجع به علم صرف باید عرض کنیم که علم صرف در واقع از ساخت کلمه و تبدیل آن

جلسه پانزدهم-مقدار احاطه بر علوم مقدماتی تفسیر- لغت

جلسه ۱۵ – PDF جلسه پانزدهم مقدار احاطه بر علوم مقدماتی تفسیر- لغت ۱۳۹۰/۱۰/۰۵ خلاصه جلسه گذشته در جلسه گذشته در مورد علوم مورد نیاز تفسیر پیرامون ضرورت علم و اطلاع بر این علوم مطالبی را عرض کردیم، نکته دیگری باقی مانده که آن را هم عرض می­کنیم و سپس درباره خود این علوم و اینکه چه علومی برای مفسر مورد نیاز است بحث خواهیم کرد، اما نکته­ای که می­خواهیم عرض کنیم در مورد مقداری است که از این علوم باید دانسته شود، در این رابطه سه دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول: بعضی معتقدند آشنایی اجمالی با این علوم کافی است؛ یعنی همین مقدار که شخص اجمالاً با موضوع و محمول این علوم آشنا باشد و تا حد بسیار کمی

جلسه چهاردهم-عوامل احتیاج به علوم مقدماتی تفسیر

جلسه ۱۴ – PDF جلسه چهاردهم عوامل احتیاج به علوم مقدماتی تفسیر ۱۳۹۰/۱۰/۰۳ علوم مورد نیاز تفسیر بحث ما در منابع تفسیر تمام شد، بحث دیگری که به آن می­پردازیم بحث از علوم مورد نیاز تفسیر است، ما سابقاً هم اشاره کردیم که این دو، دو بحث مستقل هستند، بحث از منابع تفسیر با بحث از علوم مورد نیاز تفسیر متفاوت است، منابع تفسیر اعم از آیات، روایات، منابع تاریخی و عقل در واقع تأثیر مستقیمی در کشف معانی آیات و مقاصد و مدالیل آن­ها دارند و به کمک این منابع انسان می­تواند مقصود متکلم را در قرآن کشف کند اما علوم مقدماتی تفسیر در واقع ابزاری برای استفاده درست از آیات می­باشند؛ به عبارت دیگر علوم مورد نیاز تفسیر

جلسه سیزدهم-وجه تقدم عقل بر سایر منابع تفسیری

جلسه ۱۳ – PDF جلسه سیزدهم وجه تقدم عقل بر سایر منابع تفسیری ۱۳۹۰/۰۹/۲۸ وجه تقدم عقل بر سایر منابع تفسیری آخرین بحثی که در بحث از منابع تفسیر باقی مانده بحث از اهمیت این منابع است به این معنی که عقل در بین این منابع از سه منبع دیگر مهم­تر و بر آنها مقدم است. تقدم عقل بر آیات تقدم عقل بر خود آیات قرآن و ظواهر کتاب به این جهت است که حکم قطعی عقل در واقع به منزله قرینه لفظیه متصله برای ظاهر آیات است، اگر حکم قطعی عقل بر خلاف ظاهر آیه­ای باشد جلو انعقاد ظهور آن آیه را می­گیرد و باعث می­شود ظهور جدیدی برای آن آیه محقق شود. همان طور که نقش قرینه متصله

جلسه دوازدهم-۴- عقل

جلسه ۱۲ – PDF جلسه دوازدهم ۴- عقل ۱۳۹۰/۰۹/۲۶ بحث ما در منابع تفسیر قرآن بود، تا اینجا به سه منبع از منابع تفسیر اشاره کردیم؛ یکی خود آیات قرآن بود، دوم روایات معصومین و سوم منابع تاریخی بود. منبع چهارم: عقل چهارمین منبع که مهم­ترین منبع از منابع تفسیر قرآن است عقل است، منظور از عقل همان حکم قطعی عقل است نه هر چیزی را که عقل به نحو ظنی درک کند پس آن عقلی منظور است که رسول باطنی معرفی شده و اساس معرفت خداوند و توحید و معاد و به طور کلی اصول اعتقادی بر آن استوار است، ادراکات جزمی عقل قطعاً به عنوان منبع مهمی در تفسیر آیات و بلکه مهم­تر از سایر منابع معرفی می­شود

جلسه یازدهم-۳- تاریخ

جلسه ۱۱ – PDF جلسه یازدهم ۳- تاریخ ۱۳۹۰/۰۹/۲۱ بحث ما در منابع تفسیر بود، تا اینجا در مورد دو منبع از منابع تفسیر قرآن بحث کردیم؛ یکی خود آیات قرآنی و دیگری روایات وارده از معصومین(ع) بود، به قواعد بهره­گیری از آیات و روایات برای تفسیر قرآن اشاره کردیم و سرانجام به شبهه­ای که در مورد حجیت روایات تفسیری مطرح شده پاسخ دادیم. منبع سوم: منابع تاریخی سومین منبع از منابع تفسیر قرآن، منابع تاریخی است، یکی از اموری که به عنوان منبع مهمی در تفسیر قرآن شناخته می­شود تاریخ است. علل اهمیت رجوع به تاریخ به عنوان یک منبع تفسیر: علت اینکه ما می­گوییم تاریخ به عنوان یک منبع مهم در تفسیر قرآن محسوب می­شود چند جهت است:

جلسه دهم-۲- روایات

جلسه ۱۰ – PDF جلسه ده ۲- روایات ۱۳۹۰/۰۸/۲۱ خلاصه جلسه گذشته بحث در دلیل دوم قائلین به عدم اعتبار روایات و عدم حجیت اخبار آحادی بود که در مقام تفسیر آیات قرآنی وارد شده است، عرض کردیم این شبهه توسط بعضی از بزرگان مطرح شده که حجیت خبر واحد اختصاص به احکام شرعیه دارد لذا در غیر امور مربوط به عمل مکلفین از جمله در حوادث تاریخی و امور اعتقادی حجت نیست چون هیچ اثر شرعی بر اینها مترتب نمی­شود بنابراین اگر روایتی در مقام تفسیر آیه­ای وارد شود چون به عمل مکلفین ارتباط ندارد حجت نیست مگر اینکه آن روایت به نوعی در مقام تفسیر یکی از آیات الاحکام باشد، فرق دلیل دوم و اول این بود که

جلسه نهم-۲- روایات(بررسی شبهه عدم حجیت روایات تفسیری)

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم ۲- روایات(بررسی شبهه عدم حجیت روایات تفسیری) ۱۳۹۰/۰۸/۰۹ خلاصه جلسه گذشته بحث در ادله قائلین به عدم حجیت روایات تفسیری بود؛ به عبارت دیگر بحث در ادله کسانی بود که قائل شدند به اختصاص حجیت اخبار آحاد به اخبار آحادی که به احکام شرعیه یا موضوعی که دارای یک اثر شرعی هستند مربوط می­شوند، عرض کردیم دو دلیل بر این مدعا اقامه شده، دلیل اول به همراه نقد و بررسی آن بیان شد، دلیل دوم این بود که حجیت خبر واحد به معنای معذریت و منجزیت فقط در رابطه با احکام شرعیه یا موضوع دارای اثر شرعی معنا دارد لذا بر اساس دلیل دوم روایاتی که در مقام تفسیر آیه­ای متعلق به یک حکم

جلسه هشتم-۲- روایات(بررسی شبهه عدم حجیت روایات تفسیری)

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم ۲- روایات(بررسی شبهه عدم حجیت روایات تفسیری) ۱۳۹۰/۰۸/۰۷ خلاصه بحث جلسه گذشته بحث ما در ذکر ادله قائلین به عدم حجیت روایات تفسیری بود، عرض کردیم روایات بعد از قرآن یکی از مهم­ترین منابع تفسیری محسوب می­شوند، بعد از قرآن روایات می­تواند در تفسیر آیات قرآنی به ما کمک کند، ما ادله­ای هم برای منبع بودن روایات ذکر کردیم لکن اینجا شبهه­ای مطرح شده و آن اینکه اساساً روایات تفسیری حجت نیستند تا بخواهند منبع تفسیر محسوب شوند به این مناسبت وارد بحث از حجیت روایات تفسیری شدیم و گفتیم این بحث در واقع از مباحث مربوط به حجیت خبر واحد است، بحث در مورد خبر واحد این است که آیا خبر واحد مطلقا

جلسه هفتم-۲- روایات: بررسی شبهه عدم اعتبار روایات تفسیری

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم ۲- روایات: بررسی شبهه عدم اعتبار روایات تفسیری ۱۳۹۰/۰۸/۰۲ خلاصه جلسه گذشته عرض شد در مورد استفاده از روایات برای تفسیر قرآن شبهه و اشکالی مطرح شده که بعضی از بزرگان از جمله مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسی و علامه طباطبایی معتقدند حجیت خبر واحد اختصاص به احکام شرعیه دارد در نتیجه در قضایای تاریخی و امور اعتقادی جعل حجیت معنا ندارد چون اثر شرعی در آن­ها وجود ندارد و معنی ندارد که شارع بما انه شارع مثلاً در یک حادثه تاریخی بگوید من آن را برای شما حجت قرار می­دهم؛ یعنی نمی­توان گفت شارع چیزی را که علم نیست تعبداً نازل منزله علم قرار دهد در محدوده­ای که از حیث شارع بودن

جلسه ششم-۲- روایات: بررسی شبهه عدم اعتبار روایات تفسیری

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم ۲- روایات: بررسی شبهه عدم اعتبار روایات تفسیری ۱۳۹۰/۰۷/۳۰ بررسی شبهه عدم اعتبار روایت تفسیری به مناسبت بحث از روایات به عنوان یک منبع مهم برای تفسیر قرآن باید به یک مسئله با اهمیتی رسیدگی شود و آن بررسی نظر بعضی از بزرگان مبنی بر عدم اعتبار روایات تفسیری است، موضوع بحث این است که آیا حجیت خبر واحد مختص به احکام شرعیه است یا غیر از احکام فرعیه شرعیه را هم شامل می­شود چون مسئله فقط در مورد روایات تفسیری نیست، بعضی از اخبار آحاد ناظر به یک واقعه تاریخی هستند یا مثلاً بعضی از اخبار آحاد مربوط به اصول اعتقادات است، روایاتی که از لسان ائمه معصومین(ع) نقل شده یا مربوط به

جلسه پنجم-۲- روایات

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم ۲- روایات ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ قواعد بهره ­گیری از روایات در تفسیر عرض کردیم یکی از منابع مهم تفسیری بعد از قرآن روایات است، در مورد روایات اگر بخواهیم قواعدی را برای بهره­گیری از روایات برای تفسیر آیات ذکر کنیم می­توانیم چند ضابطه یا قاعده را ذکر کنیم که در این چارچوب­ها روایات به نوعی به تبیین و توضیح و تفسیر یا حتی تأویل آیات می­پردازند که ما به چند مورد اشاره می­کنیم: قاعده اول قاعده اول این است که بعضی از روایات در مقام استنباط یک حکم شرعی به آیه­ای استدلال می­کنند و در آیات الاحکام این مورد بیشتر به چشم می­خورد؛ روایتی از امام(ع) وارد شده که از ایشان درباره حکمی سؤال کرده­اند و

جلسه چهارم-۱- قرآن

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم ۱- قرآن ۱۳۹۰/۰۷/۱۸ قاعده ششم قاعده ششم برای استفاده قرآن به عنوان منبع تفسیر، پاسخ بعضی از پرسش­هایی است که در آیات وجود دارد، بعضاً در آیات، مطالبی بیان شده که در ذهن انسان ایجاد سؤال می­کند؛ یعنی در آن آیات بالصراحة سؤالی ذکر نشده که محتاج جواب صریح باشد ولی مطلبی گفته شده که به طور قهری در ذهن انسان ایجاد سؤال می­کند، پاسخ سؤالات برخاسته از بعضی از مطالبی که در بعضی از آیات وجود دارد در آیات دیگر یافت می­شود، از باب نمونه به یک مورد اشاره می­کنیم؛ مثلاً در آیه شریفه:«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّاب» [۱] ، در این