دروس خارج

جلسه صد و نوزدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- اطراد (نظر محقق بروجردی و نظر محقق خویی)

جلسه ۱۱۹ – PDF جلسه صد و نوزدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- اطراد (نظر محقق بروجردی و نظر محقق خویی) ۱۳۹۲/۰۳/۰۸   بحث در اماریت اطراد بر معنای حقیقی و عدم اطراد بر معنای مجازی بود، عرض کردیم کسانی که قائل به اماریت اطراد بر معنای حقیقی هستند تفسیرهای مختلفی از حقیقت اطراد و وجوه گوناگونی برای اماریت اطراد ذکر کرده‏اند، بر همین اساس ما کلمات بعضی از بزرگان را نقل کردیم. کلام محقق بروجردی (ره) ایشان اطراد را علامت حقیقت و عدم اطراد را علامت مجاز می‏داند، اجمال نظر ایشان این است که اطراد عبارت است از: حُسن الاطلاق فی جمیع المواقع و عدم اطراد عبارت است از: حُسن الاطلاق فی بعض المواقع. برای اینکه این مطلب

جلسه صد و هجدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- اطراد (نظر محقق اصفهانی و محقق عراقی)

جلسه ۱۱۸ – PDF جلسه صد و هجدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- اطراد (نظر محقق اصفهانی و محقق عراقی) ۱۳۹۲/۰۳/۰۷   ۴- اطراد در مورد اطراد علاوه بر بحث از اماریت و عدم اماریت اطراد بر حقیقت بحثی هم در مورد خود معنای اطراد وجود دارد، در مورد سایر علامات مثل صحت حمل یا تبادر اختلاف و اجمالی در معنای خود اماره نبود، معنای تبادر، صحت حمل و تصریح اهل لغت هم معلوم بود لکن اینجا در اینکه مراد از اطراد چیست اختلاف است و نیاز به بحث و توضیح دارد که اطراد یعنی چه؟ بعد از اینکه معنای اطراد معلوم شود بحث از اماریت و علامیت اطراد بر معنای حقیقی هم مطرح می‏شود، برای اینکه بحث طولانی

جلسه صد و هفدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- صحت حمل (اشکالات)

جلسه ۱۱۷ – PDF جلسه صد و هفدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- صحت حمل (اشکالات) ۱۳۹۲/۰۳/۰۶   خلاصه جلسه گذشته بحث در اماریت صحت حمل بر وضع یا معنای حقیقی بود، عرض کردیم اماریت صحت حمل مبتلا به اشکالاتی است، یک اشکال را در جلسه گذشته عرض کردیم، محصل اشکال اول این بود که اگر کسی بخواهد معنای مشکوک مورد نظر را بر لفظ حمل کند تا معنی برای او معلوم نباشد نمی‏تواند آن را بر لفظ حمل کند و اگر هم آن را حمل می‏کند به این معناست که معنی را می‏داند و به آن التفات و توجه دارد که در این صورت تشکیل قضیه حملیه برای کشف معنای حقیقی ضرورتی نخواهد داشت و لغو و بی

جلسه صد و شانزدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- صحت حمل

جلسه ۱۱۶ – PDF جلسه صد و شانزدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- صحت حمل ۱۳۹۲/۰۳/۰۱   خلاصه جلسه گذشته بحث در اماره سوم وضع بود، اماره سوم، صحت حمل یا به عبارت دیگر عدم صحت سلب بود، در مورد این اماره و وجه اماریت آن مطالبی بیان شد، عرض کردیم اشکالاتی بر اماریت صحت حمل واردح شده، اولین اشکال، اشکال دور است که در مورد تبادر هم مطرح شده بود، همان پاسخ‏هایی که در رفع اشکال دور در تبادر مطرح شد اینجا هم بیان شده، یکی از راه تغایر دو علم بود به این معنی که در یک طرف، مراد، علم اجمالی ارتکازی است و در طرف دیگر، مراد، علم تفصیلی است، منظور از علم اجمالی هم علمی

جلسه صد و پانزدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- صحت حمل یا عدم صحت سلب

جلسه ۱۱۵ – PDF جلسه صد و پانزدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- صحت حمل یا عدم صحت سلب ۱۳۹۲/۰۲/۳۱   ۳- صحت حمل یا عدم صحت سلب گفته‏اند صحت حمل معنی بر لفظ یا بالعکس، دلیل بر حقیقی بودن و وضع آن لفظ برای آن معناست، یا اینکه عدم صحت سلب معنی از لفظ اماره حقیقی بودن آن معناست. به قرینه تقابل، عدم صحت حمل یا صحت سلب علامت و اماره مجاز است. توضیح عنوان در ابتدا لازم است خود این عنوان شرح داده شود که منظور از اینکه گفته می‏شود صحت حمل اماره حقیقی بودن معناست چیست؟ چون ممکن است گمان شود دانستن و شناخت معنای حقیقی و وضع لفظ برای یک معنی چه ارتباطی به قضیه

جلسه صد و چهاردهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر (تنبیهات)

جلسه ۱۱۴ – PDF جلسه صد و چهاردهم امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر (تنبیهات) ۱۳۹۲/۰۲/۳۰   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در ذیل بحث از اماریت تبادر چند مطلب را لازم است به عنوان تنبیه ذکر کنیم، تنبیه اول این بود که اگر ما شک کنیم آیا آنچه از تبادر یا اِخبار اهل اطلاع بدست می‏آید همان معنایی است که در گذشته و در حال وضع مورد نظر بوده، اینجا از راه اصالة عدم النقل که یک اصل عقلایی است ثابت می‏کنیم که این معنی در زمان گذشته مثل زمان تبادر و زمان اِخبار به همین معنی بوده و همان طور که این معنی در گذشته از این لفظ استفاده می‏شد الآن هم همین طور است. تنبیه دوم

جلسه صد و سیزدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر (قول دوم و سوم)

جلسه ۱۱۳ – PDF جلسه صد و سیزدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر (قول دوم و سوم) ۱۳۹۲/۰۲/۲۹   قول دوم: عدم اماریت تبادر در مقابل مشهور برخی معتقدند تبادر علامت حقیقت نیست، بر این مدعا دو دلیل اقامه شده که عبارتند از: دلیل اول دلیلیت و اماریت تبادر در واقع متقوم به دلیل و اماره دیگری است و با وجود آن دلیل و اماره معنی ندارد که تبادر اماره وضع لفظ برای معنی و حقیقی بودن معنی باشد، آن دلیل و اماره‏ای که تبادر متقوم به آن است اِخبار اهل اطلاع است، یعنی وقتی اهل اطلاع و اهل لغت خبر می‏دهند که مثلاً معنای «اسد» حیوان مفترس است، این اِخبار موجب علم و آگاهی به معنای لفظ

جلسه صد و دوازدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر- اشکال دور

جلسه ۱۱۲ – PDF جلسه صد و دوازدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر- اشکال دور ۱۳۹۲/۰۲/۲۸   بحث در اماریت تبادر بر معنای حقیقی بود، اشکال مهم دور بر این اماره و دو پاسخ از مرحوم آقای آخوند به آن اشکال را در جلسه گذشته ذکر کردیم. پاسخ سوم: محقق عراقی اصل اشکال این بود که اگر تبادر بخواهد اماره بر وضع و معنای حقیقی باشد مشکل دور پیش خواهد آمد چون طبق فرض کشف معنای حقیقی متوقف بر تبادر است، یعنی از راه تبادر می‏خواهیم وضع و معنای حقیقی را کشف کنیم، پس کشف معنای حقیقی و معنای موضوع‏له متوقف بر تبادر است، از طرف دیگر هم برای انسباق و تبادر یک معنی به ذهن باید به

جلسه صد و یازدهم-امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر

جلسه ۱۱۱ – PDF جلسه صد و یازدهم امارات الوضع و ما فی حکمه- تبادر ۱۳۹۲/۰۲/۲۳   وجه اماریت تبادر بحث در «امارات الوضع و ما فی حکمه» بود، عرض کردیم تبادر یکی از علائم و نشانه‏های وضع است، حقیقت تبادر را توضیح دادیم و گفتیم معنای تبادر چیست. نکته‏ای که مهم و لازم است به آن پرداخته شود این است که چرا تبادر نشانه و علامت حقیقی بودن معناست و به عبارت دیگر چرا تبادر به عنوان یکی از علائم قطعیه حقیقت شمرده شده است و چه دلیلی بر علامیت و اماریت تبادر نسبت به معنای حقیقی وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت وقتی یک معنی از بین معانی محتمله به ذهن، انسباق پیدا می‏کند بدون

جلسه صد و دهم-امارات الوضع و ما فی حکمه

جلسه ۱۱۰ – PDF جلسه صد و دهم امارات الوضع و ما فی حکمه ۱۳۹۲/۰۲/۲۲   علائم وضع بحث در «امارات الوضع و ما فی حکمه» بود، در رابطه با امارات وضع، علائم و نشانه‏هایی ذکر شده که برخی از آنها ظنی و برخی دیگر قطعی‏اند، آنچه در کتب متأخرین به عنوان نشانه‏های حقیقت ذکر شده نشانه‏های قطعی است، اما مواردی هم به عنوان علائم ظنیه ذکر شده است. ۱- تصریح اهل لغت یکی از علائمی که در کتب متقدمین برای کشف معنای حقیقی بیان شده تصریح اهل لغت است، تصریح اهل لغت اگر بپذیریم اماره بر معنای حقیقی است یک اماره ظنی است چون به دلیل اعتبار خبر ثقه می‏توان قول لغوی را حجت دانست، این نشانه در کتب

جلسه صد و نهم-امارات الوضع و ما فی حکمه

جلسه ۱۰۹ – PDF جلسه صد و نهم امارات الوضع و ما فی حکمه ۱۳۹۲/۰۲/۲۱   امارات الوضع و ما فی حکمه بحث جدید درباره نشانه‏های وضع و آنچه که در حکم وضع است می‏باشد. قبل از ورود در اصل این امارات و نشانه‏ها لازم است مقدمةً مطالبی را مورد اشاره قرار دهیم: مطلب اول مطلب اول درباره عنوان خود این بحث است، عناوین مختلفی درباره این مسئله مطرح شده است: بعضی مثل محقق عراقی عنوان «امارات الوضع» را مطرح کرده‏اند. [۱] عنوانی که بیشتر مورد استفاده قرار گرفته و شهرت پیدا کرده عنوانِ «علائم الحقیقة و المجاز» است. که این عنوان در کلمات بسیاری از بزرگان ذکر شده و اموری از جمله اطراد، تبادر، صحت حمل و عدم آنها

جلسه صد و هشتم-وضع مرکبات- جمع بندی

جلسه ۱۰۸ – PDF جلسه صد و هشتم وضع مرکبات- جمع بندی ۱۳۹۲/۰۲/۱۸   جمع بندی چهار احتمال در محل نزاع تا اینجا نظرات مشهور، محقق اصفهانی (ره) و امام (ره) ذکر شد، هر یک از اینها در مورد محل نزاع و مراد قائلینِ به وضع مرکبات مطالبی را ذکر کردند، با توجه به آنچه تا به حال گفته شد در مورد محل نزاع چهار احتمال وجود دارد: احتمال اول آیا علاوه بر وضع مفردات کلام که شامل وضع «زید»، وضع «قائم» هیئةً و مادةً و وضع هیئت جمله خبریه است، آیا مجموع جمله هم یعنی مفردات منضمّاً مادةً و هیئةً وضع دارند یا نه بدون اینکه معنایی را افاده کنند و معنای خاصی از آن فهمیده شود. احتمال دوم

جلسه صد و هفتم-وضع مرکبات- تقریرات مختلف از محل نزاع

جلسه ۱۰۷ – PDF جلسه صد و هفتم وضع مرکبات- تقریرات مختلف از محل نزاع ۱۳۹۲/۰۲/۱۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در وضع مرکبات بود، گفته شد مهم‏ترین بحث در این مسئله تنقیح محل نزاع است، از مجموع کلمات بدست می‏آید که چند تقریر از محل نزاع بدست آمده، تقریر مشهور این بود که نزاع در وضع مرکبات در این است که آیا همان گونه که مفردات به تنهایی وضع دارند، مثل وضع اعلام شخصیه، وضع ماده و هیئت در مثل «قائمٌ» و وضع هیئت جمله اسمیه که این هم در واقع از اقسام وضع مفردات است، آیا منضمّاً به یکدیگر هم وضع دارند یا نه؟ یعنی منظور از وضع مرکبات وضع مجموع مواد و هیئاتِ مفردات است که به

جلسه صد و ششم-وضع مرکبات

جلسه ۱۰۶ – PDF جلسه صد و ششم وضع مرکبات ۱۳۹۲/۰۲/۱۶   وضع مرکبات بحث در وضع مرکبات است، عرض کردیم مهم‏ترین نکته در این بحث تنقیح محل نزاع است، اینکه مثبتین و نافین وضع مرکبات چه چیزی را اثبات و چه چیزی را نفی می‏کنند خیلی مهم است، این بحث در کلمات بزرگانی مثل صاحب فصول، محقق خراسانی و شاگردان ایشان مطرح شده و نوعاً هم وضع مرکبات را انکار کرده‏اند و گفته‏اند ما وضعی برای مرکبات نداریم اما در بعضی از کلمات این اثبات شده، مهم در این مقام این است که صورت این مسئله منقّح شود، بر این اساس تقریرات مختلفی از محل نزاع شده است. تنقیح محل نزاع اگر به خاطر داشته باشید در قسم سوم

جلسه صد و پنجم-تقسیم سوم: وضع شخصی و نوعی

جلسه ۱۰۵ – PDF جلسه صد و پنجم تقسیم سوم: وضع شخصی و نوعی ۱۳۹۲/۰۲/۱۵   خلاصه جلسه گذشته بحث در ملاک وضع شخصی و نوعی بود، عرض کردیم برای وضع تقسیماتی شده که یکی از آنها تقسیم وضع به وضع شخصی و نوعی است، این تقسیم به اعتبار لفظ یا به تعبیر دقیق‏تر به اعتبار موضوع صورت گرفته است، یعنی به لحاظ خصوصیتی که در موضوع وجود دارد اعم از اینکه این موضوع لفظ باشد یا هیئت، وضع به شخصی و نوعی تقسیم شده لذا مدار در این تقسیم خود لفظ یا موضوع است. عرض کردیم در این رابطه سه نظریه وجود دارد؛ نظریه اول این که ملاک در شخصی و نوعی بودن وضع این است که اگر یکی

جلسه صد و چهارم-تقسیم سوم: وضع شخصی و نوعی

جلسه ۱۰۴ – PDF جلسه صد و چهارم تقسیم سوم: وضع شخصی و نوعی ۱۳۹۲/۰۲/۱۰   تقسیم سوم: وضع شخصی و نوعی بحث در تقسیم سوم وضع است، وضع به حسب لفظ یا موضوع، به وضع شخصی و نوعی تقسیم می‏شود. فرق این تقسیم با تقسیم قبلی در این است که تقسیم قبلی به لحاظ معنای موضوع‏له بود که گفتیم معنای موضوع‏له تارةً کلی (عام) و اخری جزئی (خاص) می‏باشد لکن اینجا وضع به لحاظ خود موضوع یا لفظ به شخصی و نوعی تقسیم می‏شود. ملاک شخصی بودن و نوعی بودن وضع در رابطه با شخصی و نوعی بودن وضع صور مختلفی وجود دارد، در اینکه وضع شخصی و نوعی چیست در بعضی موارد اختلاف است، یعنی در مواردی یقیناً

جلسه صد و سوم-قسم سوم وضع- وضع موصولات- انظار و اقوال

جلسه ۱۰۳ – PDF جلسه صد و سوم قسم سوم وضع- وضع موصولات- انظار و اقوال ۱۳۹۲/۰۲/۰۹   وضع موصولات بحث در این است که وضع موصولات از کدام یک از اقسام چهارگانه وضع است؟ قهراً در مورد موصولات هم ابتدائاً باید درباره معنای آنها بحث کنیم و ببینیم موضوع‏له موصولات چیست تا معلوم شود از کدام یک از اقسام چهارگانه وضع است. ۱- نظریه محقق عراقی (ره) محقق عراقی (ره) می‏فرماید: «انّها موضوعةٌ لمعانٍ مبهمةٍ مقترنةٍ بما یفرضُ صلةٌ لها» ؛ طبق نظر ایشان موصولات برای معانی مبهمه وضع شده‏اند در حالی که مقرون به چیزی هستند که صله آن معانی محسوب می‏شوند، پس موضوع‏له موصولات، معانی مبهمه است لکن خصوصیت زائده‏ای دارد که آن را از اسماء اشاره

جلسه صد و دوم-قسم سوم وضع- وضع اسماء اشاره و ضمایر (نظریه محقق عراقی)

جلسه ۱۰۲ – PDF جلسه صد و دوم قسم سوم وضع- وضع اسماء اشاره و ضمایر (نظریه محقق عراقی) ۱۳۹۲/۰۲/۰۸   ۵- نظریه محقق عراقی ایشان می‏فرماید: معنا و موضوع‏له اسماء اشاره عبارت است از معانی ابهامی که نسبت این معانی به خود ذوات، نسبت اجمال و تفصیل است نه اینکه از قبیل فرد و کلی باشد لکن این معنای مبهم مشتمل بر خصوصیت زائده‏ای مانند اشاره است. توضیح مطلب این است که موضوع‏له اسماء اشاره یک معنای مبهم و مجمل است که نسبت آن معنای مبهم با ذاتی که مورد اشاره قرار می‏گیرد مثل زید و عمرو، نسبت مجمل به مفصل است. برای اینکه این مطلب روشن شود ایشان این مطلب را به شبحی تنظیر می‏کند که از دور

جلسه صد و یکم-قسم سوم وضع- وضع اسماء اشاره و ضمایر (بررسی اشکال به نظریه محقق بروجردی و امام (ره))

جلسه ۱۰۱ – PDF جلسه صد و یکم قسم سوم وضع- وضع اسماء اشاره و ضمایر (بررسی اشکال به نظریه محقق بروجردی و امام (ره)) ۱۳۹۲/۰۲/۰۷   عرض کردیم نظریه مرحوم آیت الله بروجردی و امام (ره) در باب اسماء اشاره این است که اسماء اشاره برای ایجاد اشاره اعتباریه وضع شده‏اند. یک اشکال مهمی متوجه این نظریه است که باید به آن پاسخ داده شود. اشکال به نظریه محقق بروجردی و امام (ره) طبق این نظریه معنای «هذا» عبارت از اشاره است یعنی به واسطه «هذا» اشاره ایجاد می‏شود لذا مشارٌ الیه اگر چه به عنوان یک طرف اشاره، لازم است اما جزء معنای موضوع‏له نیست، پس به طور کلی بر اساس این نظریه نفس مشارٌ الیه چه به

جلسه صد-قسم سوم وضع- وضع اسماء اشاره و ضمایر (نظریه محقق بروجردی و امام (ره))

جلسه ۱۰۰ – PDF جلسه صد قسم سوم وضع- وضع اسماء اشاره و ضمایر (نظریه محقق بروجردی و امام (ره)) ۱۳۹۲/۰۲/۰۴   ۴- نظریه محقق بروجردی و امام (ره) ایشان می‏فرماید: «و قد اشار الی ما ذکرنا بعضُ الاجلّة (دام ظلّه)» [۱] ؛ منظور از «بعض الاجلّة» در این عبارت، مرحوم آیت الله بروجردی می‏باشد. به هر حال اساس این نظریه مربوط به مرحوم آیت الله بروجردی است و امام (ره) آن را بسط داده است. البته اشاره خواهیم کرد که بعضی نظر امام (ره) و مرحوم آیت الله بروجردی را دو نظر جدا از هم می‏دانند از جمله اینکه مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی قول امام (ره) را مستقل از قول مرحوم آیت الله بروجردی ذکر کرده است [۲]