جلسه ۲۷ – PDF

جلسه بيست و هفتم

بررسی قول به عدم تفسیر قرآن رأساً

۱۳۹۰/۰۲/۱۱

 

امکان تفسیر قرآن

بحث ما رسید به امکان تفسیر، این بحث مستقلاً مورد بررسی قرار نگرفته و کمتر به آن پرداخته شده، بحث از امکان تفسیر در دو بخش مطرح می­شود:

۱) بحث از امکان تفسیر قرآن رأساً.

۲) بحث از امکان تفسیر در مورد بخشی از آیات قرآن.

دلیل قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن رأساً

دلیلی که بر عدم امکان تفسیر قرآن به نحو کلی ارائه شده این است که معارف قرآن بسیار بلند و رفیع است و به جهت اشتمال بر این معانی بلند که به واسطه شأن بالای پدید آورنده این کتاب است درک آن از عهده عموم مردم خارج است و تنها کسانی می­توانند معانی قرآن را درک کنند که به عنوان راسخون فی العلم شناخته شده­اند که عبارتند از: پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع)، پس عمده محور استدلال این قول بر رفعت معارف و عمق معانی کتاب خداست و اینکه این معانی عمیق و رفیع را فقط کسانی که با صاحب این کتاب و پدید آورنده این کتاب انس و الفت خاص دارند درک می­کنند بنابراین سایر مردم توانایی درک این مفاهیم و معانی عمیق را ندارند لذا نمی­توانند آیات را تفسیر و معانی آیات را واضح و آشکار بکنند چون آشکار کردن معنای یک لفظ و عبارت کلام فرع بر این است که آن کلام و معانی و مفاهیم برای خود مفسّر درک شده باشد تا بتواند برای دیگران تبیین بکند وقتی درک این معانی توسط مردم عادی امکان ندارد بنابراین چگونه می­خواهند مراد و مقصود و معانی آیات را برای دیگران بیان بکنند بعد تنظیر می­کنند به کتب مهم و برجسته­ای که متعلق به افراد صاحب علم و فن و اشخاص برجسته می­باشند و می­گویند مثلاً شما کتاب­های مهم نوشته شده در این دنیا مثل کتب ابن سینا یا ملاصدرا را بنگرید و ملاحظه کنید که این کتاب­ها را همه نمی­فهمند و فقط کسانی می­فهمند که یا شاگرد این افراد بوده­اند و یا انس جدی با آراء و دیدگاه­های صاحبان این کتب داشته­اند پس تفسیر قرآن هم برای عامه مردم امکان ندارد این عمده بیان این عده است و بر این اساس خواسته­اند بگویند اصلاً امکان تفسیر قرآن نیست این بیان را که ما توضیح دادیم مرحوم آقای آخوند در کفایه نقل کرده­اند. [۱]

اشکال

اولاً: قرآن کتابی است که برای هدایت عامه مردم نازل شده و به عنوان معجزه جاودانه پیامبر اکرم الی یوم القیامه می­خواهد برنامه زندگی مردم را بیان بکند و مردم را به سوی سعادت راهنمایی بکند حال اگر امکان تفسیر چنین کتابی نباشد به این معنا که امکان کشف معانی آیات و آشکار شدن مقصود و مراد گوینده آن نباشد چگونه می­خواهد مردم را به سوی سعادت راهنما باشد و برنامه زندگی انسان را بیان بکند ممکن است بگویید همین قدر که این کتاب با این عبارات نازل شده همین معانی که از ترجمه ظاهری آیات قرآن فهمیده می­شود کافی است که در جواب می­گوییم قطعاً صرف ترجمه آیات و معنای متفاهم ابتدایی از این آیات نمی­تواند سعادت انسان را تضمین کند چون خیلی از موارد هست که ابهام دارد که باید آن ابهامات برطرف شود و شأن نزول آنها بیان شود و همچنین در مورد عام و خاص آن صحبت شود حال کسی و به معنای متفاهم ابتدایی از آیات اکتفاء بکند ممکن است در جایی فقط عام را ببیند و اصلاً به خاص قرآن توجه نکند یا فقط ناسخ را ببیند و به منسوخ توجه نداشته باشد که قطعاً برنامه جامع زندگی انسان­ها با صرف یک فهم ابتدایی از آیات قرآن به دست نمی­آید و حتماً محتاج به تفسیر مراد گوینده در بسیاری از موارد است کما اینکه در قوانین عادی این تفسیرها ضرورت دارد و در قرآن هم به عنوان یک قانون جامع زندگی تفسیر آیات ضرورت دارد لذا اگر تفسیر آیات قران امکان نداشته باشد نقض غرض خواهد شد.

سؤال: درست است که ما امکان تفسیر نداریم ولی راسخون فی العلم امکان تفسیر دارند و آنها آیات قرآن را تفسیر می­کنند و به ما هم می­گویند و لذا برنامه جامع زندگی و سعادت انسان به وسیله راسخون فی العلم برای ما بیان می­شود پس هیچ نقض غرضی صورت نگرفته است.

استاد: در بسیاری از موارد از ابتدا تا انتهای قرآن این تفسیرها صورت نگرفته و آنچه از تفاسیر آیات که از معصومین(ع) به دست ما رسیده کافی نیست و صرف تفسیر روایی و منقولات از ائمه(ع) ذیل بعضی از آیات برای راهنمایی انسان به سوی سعادت کفایت نمی­کند چون مجموع آیات قرآنی در سعادت انسان­ها دخیل هستند و اطلاع بر تفاسیر بعضی از آیات کافی نیست بله اگر مصحف امیرالمؤمنین(ع) که شامل شأن نزول آیات، تفسیر و تأویل­هایی که پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) تعلیم داده بودند و قرائت صحیح بود به دست ما می­رسید نیازی به تفسیر قرآن نبود ولی آن مصحف به دست ما نرسیده است پس با توجه به اینکه ما نیازمند به برنامه جامع زندگی هستیم و تفسیر تمام آیات هم توسط ائمه به ما نرسیده ما نمی­توانیم به همان اندازه که تفسیر آیات از ائمه معصومین به دست ما رسیده اکتفاء بکنیم (کما اینکه اخبارییون گفته­اند به همان مقدار اکتفا می­کنیم) چون صرف اطلاع بر تفسیر بعضی از آیات قرآن نقض غرض است و نمی­تواند راهنمای سعادت انسان­ها و برنامه جامعی برای زندگی انسان باشد.

ثانیاً: در خود قرآن همه مردم مورد خطاب قرار گرفته­اند و از آنها خواسته شده که در قرآن تدبر کنند و تدبر در قرآن به منظور کشف معانی و روشن شدن مقاصد آیات است، اگر تفسیر قرآن امکان نداشت امر به تدبر هم لغو بود چون تفسیر قرآن می­تواند به عنوان نتیجه یک تدبر صحیح باشد پس اینکه خداوند امر به تدبر می­کند دال بر این است که تفسیر آیات قرآن امکان دارد و اگر منظور معانی ابتدایی الفاظ قرآن بود که نیازی به تدبر نداشت چون تدبر برای پی بردن به مقاصد و مراد گوینده و شناخت کلام متکلم است در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده:«لاخیر فی قرائة لیس فیها تدبر» که دلالت می­کند خواندن معمولی قرآن فایده­ای ندارد بلکه آن خواندنی مفید است که همراه با تدبر باشد، هدف قرآن تحول انسانها است و این تحول با تدبر حاصل می­شود و تدبر هم جز کشف معانی و مقاصد چیز دیگری نیست پس امر به تدبر در آیات قرآن دال بر این است که تفسیر آیات قرآن امکان دارد.

ثالثاً: فهم همه معارف و معانی قرآنی و احاطه به بطون قرآن غیر از تفسیر است چون تفسیر به معنای تبیین معانی آیات است آنچه که این دلیل اقتضاء می­کند این است که فهم همه معانی و معارف قرآنی و پی بردن به بطون قرآن برای عامه مردم امکان ندارد و مختص به پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است اما این از بحث ما خارج است چون بحث ما در امکان تفسیر است نه کشف همه معارف و رمز و رازهای قرآن و همه بطون قرآن و ما هم قبول داریم که کشف همه معارف قرآنی از عهده عامه مردم و حتی خواص مردم خارج است و فقط راسخون فی العلم امکان کشف همه معارف و معانی قرآنی را دارند پس دلیلی که بر عدم امکان تفسیر قرآن ارائه شده ربطی به ما نحن فیه ندارد و فوقش عدم امکان تأویل قرآن را ثابت می­کند که فقط راسخون فی العلم می­توانند قرآن را تأویل کنند و گرنه تفسیر قرآن برای غیر راسخون فی العلم هم امکان دارد.

رابعاً: وقتی گفته می­شود تفسیر ممکن است منظور این نیست که همه مردم توانایی تفسیر آیات قرآن را دارند بکله منظور این است که تفسیر بعد از طی مقدمات و تحصیل علوم مقدماتی تفسیر و ابزاری که برای تفسیر لازم است امکان دارد پس موضوع بحث این نیست که هر کسی بتواند قرآن را تفسیر بکند بلکه منظور این است که کسی می­تواند قرآن را تفسیر بکند که به علوم مقدماتی تفسیر آشنا باشد و ابزاری که برای تفسیر لازم است را در اختیار داشته باشد لذا نباید این دو مسئله با هم خلط شود و ما هم قبول داریم کسانی که تخصص ندارند و اهل فن محسوب نمی­شوند مجاز به تفسیر آیات قرآن نیستند ولی اینکه عده­ای از مردم یا اکثر مردم اجازه تفسیر قرآن را ندارند به این معنا نیست که امکان تفسیر وجود ندارد پس ما می­گوییم تفسیر برای کسانی که با علوم مقدماتی تفسیر آشنا هستند و اهل فن هستند امکان دارد لذا در مجموع به نظر می­رسد که امکان تفسیر آیات قرآن به نحو کلی امری قطعی و مسلم است و استدلال کسانی که می­گویند امکان تفسیر آیات قرآن رأساً وجود ندارد باطل است.

بحث جلسه آینده

ادعای عدم امکان تفسیر بخش اعظم آیات قرآن و دلیلی که بر این ادعا ارائه شده را در جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . کفایه،طبع مؤسسه آل البیت، ص ۲۸۲.