جلسه سی ام-راه های توثیق عام- مشایخ ثقات

دانلود-جلسه سی ام-PDF

جلسه سی ام
راه های توثیق عام- مشایخ ثقات
20/۰۱/۱۳۹۲

ششم: نجاشی

احمد بن علی بن احمد بن العباس ملقب به ابوالعباس که درباره او گفته شده فقط از ثقات روایت نقل کرده و همه مشایخ او از ثقات‏اند، نجاشی از بزرگان علم رجال و صاحب تألیف و کتب او مورد مراجعه در این فن است، اقوال او در مورد توثیق و تضعیف روات فی‏الجمله مورد اعتماد است و یکی از کسانی که به نظر آنها در این رابطه اهمیت داده می‏شود نجاشی است.

دلیل:

عمده‏ترین دلیل بر اینکه نجاشی «لایروی الا عن ثقة» کلماتی است که خود او در مواضع مختلف بیان کرده، دو مطلب در کلمات نجاشی وجود دارد که از ضمیمه آن دو این ادعا ثابت می‏شود که «لایروی الا عن ثقة»:

مطلب اول: نجاشی در مواضع مختلف تصریح کرده که به طور کلی از کسانی که درباره آنها طعنی از حیث روایت وارد شده روایتی نقل نکرده و از ضِعاف و غیر ثقات پرهیز داشته است.

مطلب دوم: خود نجاشی در بعضی موارد مشایخ خود را متصف به ثقات کرده و «مشایخ الثقات» تعبیری است که برای توصیف مشایخ بکار برده است. از ضمیمه این دو مطلب نتیجه گرفته می‏شود که نجاشی «لایروی الا عن ثقة».

اما در مورد مطلب اول که نجاشی تصریح کرده از کسانی که متهم بوده، همچنین درباره آنها طعن وارد شده و اصحاب آنها را تضعیف کرده‏اند روایت نقل نکرده به چند نمونه اشاره می‏کنیم:

نجاشی در ترجمه محمد بن عبدالله بن ابی المفضّل الشیبانی می‏گوید این شخص کوفی است و در طلب حدیث همیشه در حال مسافرت بوده، عمده اصحاب او را تضعیف کرده‏اند «رأیتُ هذا الشیخ و سمعتُ منه کثیراً ثمّ توقفتُ عن الرّوایة عنه الا بواسطةِ بینی و بینه» [۱] ؛ من او را دیدم و روایات زیادی را از او شنیدم اما در روایت از او در مواردی که خودم چیزی را از او شنیده‏ام توقف کرده‏ام مگر اینکه بین من و او واسطه‏ای وجود داشته باشد، پس نجاشی می‏گوید چون اصحاب این شخص را تضعیف کرده‏اند من بی واسطه از او روایت نقل نمی‏کنم ولی با واسطه از او روایت نقل کرده‏ام.

نهایت چیزی که از این مطلب استفاده می‏شود این است که نجاشی، مباشرتاً و بی واسطه از ضِعاف روایت نقل نکرده اما این مطلب ثابت نمی‏کند که همه مشایخ نجاشی ثقه‏اند در حالی که مدعای ما این است که می‏خواهیم مشایخ بی واسطه و با واسطه او را توثیق کنیم در صورتی که این مطلب فقط وثاقت مشایخ بی واسطه او را ثابت می‏کند.

ممکن است گفته شود اگر این شخص ضعیف بوده چرا نجاشی بی واسطه از او روایت نقل نکرده اما با واسطه روایت نقل کرده؟ شاید وجه این مطلب این باشد که اگر واسطه‏ای در کار باشد و آن واسطه هم ثقه باشد مسؤلیت به عهده واسطه است.

مورد دوم درباره احمد بن محمد بن عبدالله بن حسن بن عیاش بن ابراهیم بن ایوب جوهری است، نجاشی می‏گوید من این شخص را دیده‏ام و دوست من و پدرم بود و از او هم روایات زیادی شنیدم، فضائلی هم داشت از جمله اینکه اهل علم و ادب و شعر بود و خط خوشی هم داشت لکن می‏گوید «رأیتُ شیوخنا یضعّفونَه لم أرو عنه شیئاً و تجنّبتُ» [۲] ؛ من دیدم شیوخ ما این شخص را تضعیف می‏کنند لذا به همین خاطر از او احتراز کردم و روایتی از او نقل نکردم. این مطلب هم ثابت می‏کند که نجاشی از غیر ثقات روایت نقل نکرده است.

ممکن است کسی ادعا کند واسطه‏ای بین ضعیف و ثقات نیست و اگر کسی از ضعاف نبود لزوماً از ثقات است و خود این مطلب هم به تنهایی می‏تواند ثابت کند که نجاشی «لایروی الا عن ثقة» اما در مقابل گفته می‏شود عدم نقل از ضعاف به تنهایی نمی‏تواند ثابت کند که همه مشایخ نجاشی ثقه بوده‏اند؛ چون ممکن است وقتی نجاشی می‏گوید من از ضعاف یا کسی که مورد طعن قرار گرفته روایت نقل نمی‏کنم از کسی روایت نقل کرده باشد که نه مدح شده باشد و نه ذم یا از کسی روایت کند که توثیق نشده باشد لذا صرف عدم نقل از ضعاف اثبات نمی‏کند که نجاشی «لایروی الا عن ثقة»، لذا برای اینکه استدلال تکمیل شود باید مطلب دوم را هم به این مطلب ضمیمه کنیم و آن اینکه خود نجاشی در بعضی از عبارات به ثقه بودن مشایخ تصریح کرده از جمله اینکه در ترجمه محمد بن احمد بن جُنید اسکافی ملقب به ابو علی می‏گوید: «وجهٌ فی اصحابنا ثقةٌ جلیل القدر و سمعتُ بعض شیوخنا یذکر انّه کان عنده مالٌ للصاحب (ع) و سیفٌ ایضاً، له کتاب تهذیب الشیعة لاحکام الشریعة و سمعتُ شیوخنا الثقات یقولون عنه انه کان یقول بالقیاس و اخبرونا بالاجازة عنه له بجمیع کتبه و مصنّفاته» [۳] ؛ ابن جنید ثقه و جلیل القدر است و شنیده‏ام که نزد او مال و شمشیری وجود دارد که متعلق به امام عصر (عج) می‏باشد و صاحب کتاب تهذیب الشیعه هم می‏باشد- نقل شده که این کتاب حدود ۲۰ جلد بوده است- و شنیدم از شیوخ ما که همگی ثقه‏اند، لکن مشکل ابن جنید این است که معتقد به قیاس بوده است.

شیخ طوسی هم در مورد ابن جنید می‏گوید: «کان جیّد التصنیف حسنُه الا انه کان یری القول بالقیاس فترکتُ لذلک کتبَه» [۴] ؛ ابن جنید معتقد به قیاس بود لذا من به کتب او اعتماد نکردم.

تعبیر «شیوخنا الثقات» دال بر این است که همه مشایخ نجاشی ثقه بوده‏اند.

با ملاحظه این دو مطلب که نجاشی ادعا می‏کند من از کسانی که اصحاب، آنها را تضعیف کرده یا مورد طعن قرار داده‏اند روایت نقل نکرده‏ام، همچنین مشایخ خودش را متصف به ثقات می‏کند، این مدعا که نجاشی «لایروی الا عن ثقة» ثابت می‏شود.

مؤید: علاوه بر دلیل فوق مؤیدی هم بر این مطلب وجود دارد که نجاشی «لایروی الا عن ثقة» و آن مؤید این است که همه مشایخ نجاشی معلوم و مشخص‏اند یعنی کسانی که نجاشی از آنها روایت نقل کرده مجهول نیستند، مرحوم آقای خویی عدد مشایخ نجاشی را تا ۶۰ نفر ذکر کرده [۵] ، پس مشایخ نجاشی معلوم هستند و در بین آنها ضِعاف وجود ندارند لذا می‏توان گفت نجاشی از غیر ثقات روایت نقل نمی‏کند. پس در مورد نجاشی هم می‏توان گفت که «لایروی الا عن ثقة».

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . رجال نجاشی، ج۲، ص۳۲۲.

[۲] . همان، ص۲۲۶.

[۳] . همان، ج۲، ص۳۱۰.

[۴] . فهرست شیخ طوسی، ص۱۶۰.

[۵] . معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۶۷.