بهمن ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه هشتاد و ششم – اشتباه در نقل فتوای مجتهد – مقام اول

جلسه ۸۶ – PDF جلسه هشتاد و ششم اشتباه در نقل فتوای مجتهد – مقام اول ۱۳۹۱/۱۲/۱۶              خلاصه جلسه گذشته بحث در مسئله سی­ام در این بود که اگر کسی فتوای مجتهدی را اشتباهاً نقل کند بر او لازم است به کسانی که این فتوی را اشتباهاً برای آنها نقل کرده اعلام کند. دو موضوع اینجا باید بحث شود یکی اصل وجوب اعلام است به اینکه به چه دلیل باید این شخص اعلام کند که مثلاً این حکم وجوب بوده اما اشتباهاً آن را استحباب اعلام کردم و ثانیاً اینکه آیا این وجوب اعلام مطلق است یا فقط مختص احکام الزامیه است یعنی اگر حکم الزامی را اشتباهاً به صورت غیر الزامی بیان کرد،

جلسه هشتاد و پنجم – خاتمه بحث عدالت – اشتباه در نقل فتوای مجتهد

جلسه ۸۵ – PDF جلسه هشتاد و پنجم خاتمه بحث عدالت – اشتباه در نقل فتوای مجتهد ۱۳۹۱/۱۲/۱۵              خلاصه جلسه گذشته آخرین نکته­ای که از بحث گذشته باقی مانده پاسخ به یک شبهه و یک سؤال است نتیجه بحث گذشته ما این شد که کسی که می­داند فاسق است نمی­تواند در اموری که عدالت در آن معتبر شده داخل شود. پاسخ به یک شبهه ممکن است به ذهن کسی بیاید که اگر این چنین باشد، این امر موجب تعطیلی بسیاری از امور از جمله نمازهای جماعت و اقامه شهادت خواهد شد؛ الآن بین مردم رایج است که نمازهای جماعت تشکیل می­دهند بعضاً گروهی هستند که مجتمعند کسی را مقدم می­کنند و به او اقتدا

جلسه هشتاد و چهارم – خاتمه بحث عدالت – مطلب سوم

جلسه ۸۴ – PDF جلسه هشتاد و چهارم خاتمه بحث عدالت – مطلب سوم ۱۳۹۱/۱۲/۱۴              بحث در ادله­ی قائلین به عدم جواز دخول کسی است که می­داند فاسق است در اموری که عدالت در آنها معتبر است؛ دلیل اول بیان شد حال به بیان و بررسی دلیل دوم می­پردازیم. دلیل دوم این دلیل در واقع یک قیاس است که از دو مقدمه تشکیل شده است مقدمه اول: تصدی اموری که در آنها عدالت معتبر است از طرف فاسق در واقع اغراء به قبیح است. مقدمه دوم: اغراء به قبیح حرام است. نتیجه: تصدی این اموری توسط فاسق حرام است و هذا هو المطلوب یعنی کسی که می­داند فاسق است ولو آنکه دیگران او را

جلسه هشتاد و سوم – خاتمه بحث عدالت – مطلب سوم

جلسه ۸۳ – PDF جلسه هشتاد و سوم خاتمه بحث عدالت- مطلب سوم ۱۳۹۱/۱۲/۱۳              خلاصه جلسه گذشته بحث در این بود که کسی که خودش می­داند فاسق است آیا می­تواند در اموری که در آنها عدالت معتبراست داخل شود یا نه؟ عرض کردیم در این مسئله دو قول وجود دارد قول اول قول به جواز بود که دو دلیل برای این قول ذکر کردیم و هر دو دلیل را مورد مناقشه قرار دادیم. قول دوم: عدم جواز قبل از اینکه ادله قول دوم را بیان کنیم لازم است مقدمتاً به نکته­ای اشاره شود که این نکته در اتخاذ مبنای صحیح راه گشا می­باشد: نکته کسانی که قائل به عدم جواز ورود در اموری که

جلسه هشتاد و دوم – خاتمه بحث عدالت – مطلب سوم

جلسه ۸۲ – PDF جلسه هشتاد و دوم خاتمه بحث عدالت – مطلب سوم ۱۲/۱۲/۱۳۹۱              خلاصه جلسه گذشته بحث در خاتمه عدالت در چند مطلب بود؛ مطلب اول این بود که آیا عدالت معتبر در حاکم شرع با عدالت معتبر در شاهد و امام جماعت یکسان است یا نه؟ آیا برای حاکم و زعیم جامعه باید مرتبه­ی بالاتری از عدالت را قائل شویم؟ که نهایتاً تنها چیزی که ما در این مطلب به استناد روایت امام سجاد(ع) پذیرفتیم این بود که در مورد قاضی و مفتی باید تأمل و دقت بیشتری شود و صرف حسن ظاهر شاید کفایت نکند و آن هم به خاطر اهمیت این جایگاه و نیابتی است که از ناحیه حضرات

جلسه هشتاد و یکم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۸۱ – PDF جلسه هشتاد و یکم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۹              قول دوم: اصل بر فسق است قول دوم در مسئله مورد بحث این است که اگر شک کردیم کسی عادل است یا فاسق، اصل بر فسق است. برای این قول هم یک دلیل بیان کرده­اند: دلیل قول دوم دلیل این قول قاعده اشتغال است به این بیان که ما علم اجمالی داریم به اینکه تکالیفی به همه انسان­ها تعلق گرفته یعنی یقین به اشتغال ذمه­ی مردم به یکسری از وظائف و احکام داریم به طور کلی اگر ما شک کنیم آیا از عهده این تکالیف فارغ شده­ایم یا نه، آیا ذمه ما از این تکالیف برئ شده یا نه، قاعده اشتغال اقتضاء

جلسه هشتاد – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۸۰ – PDF جلسه هشتاد خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۸              خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در بحث از اینکه آیا اصل در مسلم عدالت است یا فسق، قول اول این است که اصل در مسلم بر عدالت است؛ این قول بر اساس نظر بعضی مبتنی شده بر تفسیر عدالت به مجرد الاسلام مع عدم ظهور الفسق یعنی اگر ما عدالت را به این معنی بدانیم که اسلام به ضمیمه عدم ظهور الفسق عدالت است (کسی که مسلمان است و فسقی از او ظاهر نشود، عادل است)؛ قهراً در این مقام در شک بین عدالت و فسق اصل عدالت است. به جمعی از متقدمین نسبت دادند که قائلند عدالت عبارت است از مجرد الاسلام مع

جلسه هفتاد و نهم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۹ – PDF جلسه هفتاد و نهم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۷              خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در خاتمه بحث عدالت سه مطلب مورد بررسی قرار می­گیرد؛ مطلب اول اینکه آیا عدالت که در موضوع احکام مختلفی اخذ شده، به یک معناست یا به حسب موارد فرق می­کند؟ نتیجه این شد عدالت در همه اموری که در آنها به نحوی عدالت معتبر شده به معنای واحد است و این معنی همان ملکه نفسانیه است که ملازم با تقوی و اتیان به واجبات و ترک محرمات است تنها مطلبی که ما به استناد آن روایت پذیرفتیم این بود که برای قاضی و مفتی باید تأمل و دقت بیشتری شود و صرف حسن ظاهر شاید کفایت

جلسه هفتاد و هشتم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۸ – PDF جلسه هفتاد و هشتم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۶              خلاصه جلسه گذشته بحث در این بود که در اموری که در موضوع آنها عدالت اخذ شده آیا معنای عدالت متفاوت است یا نه؛ نتیجه این شد که ادله­ای که برای اعتبار مرتبه­ی خاصی از عدالت در مورد مفتی و قاضی اقامه شده تمام نیست بلکه مقتضای ادله آن است که عدالت در همه موارد به یک معناست آنها یا اصل اعتبار عدالت را بیان کرده که این مورد نظر نیست و یا عدالت را تفسیر کرده که با ملاحظه این ادله معلوم شد دلالت بر تفاوت معنای عدالت در امور مختلف ندارد لذا به نظر می­رسد حق در مسئله همان است

جلسه هفتاد و هفتم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۷ – PDF جلسه هفتاد و هفتم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۱/۰۵              خلاصه جلسه گذشته بحث در اشکالاتی بود که نسبت به دلیل دوم قائلین به اخص بودن معنای عدالت در مفتی و قاضی اقامه کرده­اند؛ گفتیم این روایات دو طائفه­اند که طائفه اول و اشکالی که متوجه آن بود، مورد بررسی قرار گرفت. موضع دوم اشکال این بود که مستدل با استناد به این روایت ادعا کرد چون در بین علماء کسانی هستند که دارای صفات مذموم و رذائل اخلاقی می­باشند، لذا به ظاهر آنها نمی­شود اکتفاء کرد بلکه باید در حال آنها دقت شود تا علماء ابرار از غیر علماء ابرار تمییز داده شوند. عرض کردیم این ادعا از چند جهت مخدوش