بهمن ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه چهارم-نظرات و بررسی آنها

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم نظرات و بررسی آنها ۱۳۹۱/۰۷/۰۳   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم درباره موضوع علم اصول چهار نظریه اصلی وجود دارد، تا اینجا دو نظریه را مورد بررسی قرار دادیم، یکی نظریه مشهور بود که موضوع علم اصول را ادله اربعه با وصف دلیلیت می­دانند و دیگری نظریه صاحب فصول و مرحوم نراقی و مرحوم شیخ که تا حدودی به این نظریه متمایلند که موضوع علم اصول را ذوات الادلة الاربعة می­دانند. این دو نظریه مورد نقد و اشکال واقع شد. بررسی نظریه مرحوم آخوند ایشان ضمن اینکه با اشکال صاحب فصول به مشهور موافقت داشت اما راه حل صاحب فصول را نپذیرفت، توجیه شیخ هم برای نظریه صاحب فصول از دید مرحوم آخوند ناتمام

جلسه سوم-بررسی نظر صاحب فصول

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم بررسی نظر صاحب فصول ۱۳۹۱/۰۷/۰۲   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم درباره موضوع علم اصول نظریات مختلفی بیان شده، نظر اول نظر مشهور بود که مورد اشکال قرار گرفت. نظر دوم نظر صاحب فصول بود، البته مرحوم نراقی هم معتقد به این نظر هستند و می­توان گفت که مرحوم شیخ هم تا حدودی به این نظریه متمایل است و آن اینکه موضوع علم اصول ذوات الادلة الاربعة یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل است. عرض شد که این نظر از ناحیه مرحوم آخوند مورد اشکال واقع شده است. محصل اشکال مرحوم آخوند [۱] به صاحب فصول این شد که درست است نظر مشهور مبتلا به اشکال است و اشکال شما به مشهور وارد است

جلسه دوم-بررسی نظر مشهور

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم بررسی نظر مشهور ۱۳۹۱/۰۷/۰۱   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در مورد موضوع علم اصول چهار نظریه اصلی وجود دارد، مشهور قائلند موضوع علم اصول ادله اربعه با وصف دلیلیّت است. یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل مع وصف الدلیلیة. صاحب فصول معتقد است موضوع علم اصول عبارت است از ذوات الادلة الاربعة. مرحوم آخوند موضوع علم اصول را یک کلی منطبق بر موضوعات مسائل مختلف اصول می­داند یعنی قدر مشترک بین موضوعات مسائل علم اصول که برای ما مجهول است. عرض کردیم محقق اصفهانی و محقق نائینی این قدر مشترک را مجهول نمی­دانند، محقق اصفهانی معتقد است آن قدر مشترک و جهت جامع عبارت است از حجت بر حکم شرعی لکن محقق نائینی

جلسه اول-مروری بر مباحث گذشته

جلسه ۱ – PDF جلسه اول مروری بر مباحث گذشته ۱۳۹۱/۰۶/۲۹   مروری بر مباحث گذشته امروز روز اول درس است و لازم است مختصری از آنچه که در گذشته مطرح شده را اشاره کنیم. ما عرض کردیم مرحوم آخوند در کفایه یک مقدمه و هشت مقصد و یک خاتمه دارد. خاتمه کتاب بحث اجتهاد و تقلید است، در مقدمه هم سیزده امر را بیان می­کند که امر اول مشتمل بر هفت مطلب است و امر سیزدهم هم درباره مشتق است. بعد از امر سیزدهم که درباره مشتق بحث می­کند مقصد اول از مقاصد هشت­گانه درباره اوامر است. مقصد دوم در نواهی و نهایتاً مقصد هشتم درباره اصول عملیه. امر اول از مقدمه هم مشتمل بر هفت مطلب است، از

جلسه صد و نوزدهم – عدم ولایت و عدم نفوذ تصرفات مجتهد غیر عادل

جلسه ۱۱۹ – PDF جلسه صد و نوزدهم عدم ولایت و عدم نفوذ تصرفات مجتهد غیر عادل ۱۳۹۲/۰۳/۰۸       خلاصه جلسه گذشته       در مسئله هفتاد و یکم چند فرع وجود دارد که دو فرع را در جلسه گذشته بیان کردیم. فرع سوم و اما فرع بعدی این است «و کذا لایفذ حکمه و لا تصرفاته فی الامور العامة و لا ولایة له فی الاوقاف و الوصایا و اموال القصر و الغیب» همچنین مجتهدی که عادل نیست یا مجهول الحال است حکمش و تصرفاتش در امور عامه نافذ نیست و اساساً در اوقاف و وصایا و اموال قصر و غیب ولایت ندارد. وجه این مسئله هم روشن است یعنی وجه اینکه حکم، تصرفات و ولایت مجتهد غیر

جلسه صد و هجدهم – اجراء اصل توسط مقلد – حجیت فتوای مجتهد غیر عادل برای خودش

جلسه ۱۱۸ – PDF جلسه صد و هجدهم اجراء اصل توسط مقلد– حجیت فتوای مجتهد غیر عادل برای خودش ۱۳۹۲/۰۳/۰۷              مسئله هفتاد «لایجوز للمقلد اجراء اصالة البرائة أو الطهارة أو الاستصحاب فی الشبهات الحکمیة و أما فی الشبهات الموضوعیة فیجوز بعد أن قلّد مجتهده فی حجیتها مثلاً إذا شکّ فی أنّ عرق الجنب من الحرام نجسٌ أم لا لیس له اجراء اصل الطهارة لکن فی أنّ هذا الماء أو غیره لاقته النجاسة أم لا یجوز اجرائها بعد أن قلّد المجتهد فی جواز الاجراء». مرحوم سید در این مسئله می­فرماید: اجراء اصول عملیه و قواعدی مثل قاعده طهارت از طرف مقلد در شبهات حکمیه جایز نیست ولی در شبهات موضوعیه جایز است. سپس ایشان می­فرماید:

جلسه صد و هفدهم – موارد جریان و عدم جریان تقلید – اعتبار اعلمیت

جلسه ۱۱۷ – PDF جلسه صد و هفدهم موارد جریان و عدم جریان تقلید – اعتبار اعلمیت ۱۳۹۲/۰۳/۰۶              در مسئله شست و هفت موضوع بحث بررسی موارد جریان و عدم جریان تقلید است؛ تا اینجا پیرامون پنج مورد بحث کردیم و شقوق و صور مختلف این موارد را بیان کردیم. مورد ششم: موضوعات صرفه مرحوم سید می­فرماید: «و لا فی الموضوعات الصرفة فلو شکّ المقلد فی مایعٍ أنه خمر أو خلّ مثلاً و قال المجتهد إنه خمرٌ لایجوز له تقلیده نعم من حیث أنه مخبرٌ عادل یقبل قوله کما فی اخبار العامی العادل و هکذا و أما الموضوعات المستنبطة الشرعیة کالصلوة و الصوم و نحوهما فیجری التقلید فیها کالاحکام العملیة». در ادامه مواردی که

جلسه صد و شانزدهم – موارد جریان و عدم جریان تقلید

جلسه ۱۱۶ – PDF جلسه صد و شانزدهم موارد جریان و عدم جریان تقلید ۱۳۹۲/۰۲/۰۱              خلاصه جلسه گذشته مرحوم سید در مسئله شست و هفتم فرمود: «محل التقلید و مورده هو الاحکام الفرعیة العملیة فلایجری فی اصول الدین و فی مسائل اصول الفقه و لا فی مبادئ الاستنباط من النحو و الصرف و نحوهما و لا فی الموضوعات المستنبطة العرفیة و او اللغویة» تا اینجا درباره چهار مورد از موارد مورد نظر در بحث تقلید بحث شد؛ پنجمین مورد تقلید در موضوعات مستنبط عرفی و لغوی است. مورد پنجم: موضوعات مستنبطه عرفیه و لغویه منظور از موضوع مستنبط یعنی موضوعی که محتاج دقت و تأمل و نیازمند نظر است؛ چون موضوعات گاهی مبین و

جلسه صد و پانزدهم – موارد جریان و عدم جریان تقلید

جلسه ۱۱۵ – PDF جلسه صد و پانزدهم موارد جریان و عدم جریان تقلید ۱۳۹۱/۰۲/۳۱              خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در مورد تقلید در مسائل اصول فقه محل بحث در مورد مجتهدی است که در مسائل فرعی اجتهاد کرده ولی می­خواهد در مسائل اصولی تقلید کند؛ اینجا بر اساس دو مبنی باید مسئله را پیگیری کنیم یک مبنی مبنای معروف در باب اجتهاد است که اجتهاد به معنای قدرت و ملکه استنباط است و مبنای دیگر اینکه در اجتهاد فعلیت استنباط را دخیل بدانیم و مجتهد یعنی کسی که حداقل یک یا چند مسئله را استنباط کرده؛ در فرض اول و بر اساس مبنای اول بحث کردیم. مبنای دوم: اعتبار فعلیت در اجتهاد اما

جلسه صد و چهاردهم – موارد جریان و عدم جریان تقلید

جلسه ۱۱۴ – PDF جلسه صد و چهاردهم موارد جریان و عدم جریان تقلید ۱۳۹۲/۰۲/۳۰              خلاصه جلسه گذشته بحث در مسئله شست و هفتم بود؛ عرض کردیم مرحوم سید در باره جریان و جواز تقلید پیرامون هفت مورد بحث می­کند مورد اول تقلید در احکام فرعیه فقهیه است که چنانچه گفتیم در مورد این بحثی نیست و اصلاً اساس بحث تقلید حول احکام عملیه فرعیه است. مورد دوم تقلید در اصول دین بود نتیجه بحث این شد که تقلید در اصول دین جریان ندارد این عبارت که «لایجری فی اصول الدین» چون در چند مورد دیگر هم وجود دارد لذا مناسب است اینجا بحثی درباره این عبارت مطرح شود. مراد از عدم جریان تقلید