اسفند ۱۳۹۸(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

جلسه هشتاد و دوم – شرایط مرجع تقلید (بلوغ)

جلسه ۸۲ – PDF جلسه هشتاد و دوم شرایط مرجع تقلید (بلوغ) ۱۳۸۹/۱۲/۲۳   شرط دوم: عقل شرط دوم از شرایط مرجعیت که عموماً در مفتی معتبر دانسته­اند عقل است. گفته شده اعتبار این شرط «مما اجمع علیه الخلف و السلف» مورد اجماع خلف و سلف است و در بین قدماء و متأخرین اشتراط عقل برای مفتی به عنوان یک امر مسلم تلقی شده و مطلبی است که هم عقلاء و هم متشرعه بر آن تأکید دارند. لذا از آن جهت که مسئله مورد پذیرش هست از نظر اثباتی مسئله چندان مشکلی ندارد به صورت خلاصه ادله­ای که بر اعتبار عقل در مرجع تقلید دلالت دارند را ذکر می­کنیم: دلیل اول: دلیل اول خود ادله­ی جواز تقلید و حجیت فتوای

جلسه هشتاد و يكم – شرایط مرجع تقلید (بلوغ)

جلسه ۸۱ – PDF جلسه هشتاد و يكم شرایط مرجع تقلید (بلوغ) ۱۳۸۹/۱۲/۲۲   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم دلیل هشتمی که قائلین به اعتبار بلوغ در مرجع تقلید اقامه کرده­اند، حسنة ابی خدیجه می­باشد که در مقابل قائلین به عدم اعتبار بلوغ به حسنة ابی خدیجه اشکال کردند، قائلین به عدم اعتبار بلوغ به این دلیل هشتم دو اشکال وارد کرده­اند. دو اشکال به این حسنة وارد شد: اشکال اول: اشکال اول این بود که اصلاً این روایت در باب قضاء می­باشد و ربطی به مسئله افتاء ندارد. اشکال دوم: اشکال دوم این بود که اصلاً کلمه رجل در این عبارت «فانظروا الی رجل منکم» در مقابل صبی نیست، بلکه این رجل از باب مثال ذکر شده یا وارد

جلسه هشتاد – شرایط مرجع تقلید (بلوغ)

جلسه ۸۰ – PDF جلسه هشتاد شرایط مرجع تقلید (بلوغ) ۱۳۸۹/۱۲/۲۱   خلاصه جلسه گذشته بحث در اعتبار بلوغ به عنوان یک شرط در مرجع تقلید بود حدوداً هشت دلیل برای شرطیت بلوغ در مرجع تقلید ذکر شد که این ادله را تا اینجا حدود چهار دلیل را مورد بررسی قرار دادیم. دلیل پنجم دلیل پنجمی که برای اعتبار بلوغ اقامه شده بود این بود که در مرجع تقلید عدالت معتبر است و اعتبار عدالت ملازم با اعتبار بلوغ است یعنی همین که می­گوئیم که مرجع تقلید باید عادل باشد این بالملازمه اثبات می­کند که مرجع تقلید باید بالغ هم باشد. اینجا اشکالی که متوجه این دلیل کرده­اند یا ممکن است اشکال بکنند این است که ملازمه­ای بین اعتبار عدالت

جلسه هفتاد و نهم – شرایط مرجع تقلید (بلوغ)

جلسه ۷۹ – PDF جلسه هفتاد و نهم شرایط مرجع تقلید (بلوغ) ۱۳۸۹/۱۲/۱۸   خلاصه جلسه گذشته بحث در اعتبار بلوغ در مرجع تقلید بود عرض کردیم در مسئله دو قول وجود دارد، قول اول، قول مشهور است که بلوغ را معتبر می­داند و ادله­ی این قول ذکر شد. قول دوم اما قول دوم، قول به عدم اعتبار بلوغ و جواز تقلید از صبی می­باشد. عمده­ی دلیل اینها اشکالاتی است که بر ادله­ی قول مشهور وارد کرده­اند و آن ادله را برای اثبات بلوغ کافی نمی­دانند. اعتبار یک شرط محتاج دلیل است و در جایی که انسان شک بکند یک شرطی معتبر است یا نه، اصل این است که آن چیز، شرط نیست. در مورد بلوغ هم می­گویند دلیلی بر

جلسه هفتاد و هشتم – شرایط مرجع تقلید (بلوغ)

جلسه ۷۸ – PDF جلسه هفتاد و هشتم شرایط مرجع تقلید (بلوغ) ۱۳۸۹/۱۲/۱۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در شرایط مفتی و مرجع تقلید است. مسئله سوم را بیان کردیم و گفتیم که امام(ره) به بعضی از شرایط مرجع تقلید در این مسئله اشاره کردند و بعضی از این مسائل را بعداً در بحث­های دیگر اشاره می­کنند مثلاً شرط حیات را ایشان بعداً در مسئله سیزدهم مورد بررسی قرار می­دهند یا بعضی از شرایط را ایشان در اینجا اشاره کردند. مرحوم سید هم بحث از شرایط مرجعیت را در مسئله بیست و دوم ذکر کرده­اند و مسئله نهم فقط در رابطه با حیات و شرط حیات در مرجع تقلید است. ما در اینجا مجموعه­ی شرایطی که برای مرجع تقلید ذکر

جلسه هفتاد و هفتم – تتمه: وجوب تقلید

جلسه ۷۷ – PDF جلسه هفتاد و هفتم تتمه: وجوب تقلید ۱۳۸۹/۱۲/۱۶   قبل از اینکه مسئله سوم را شروع بکنیم یک تتمه­ای از بحث گذشته و مربوط به مسئله دوم باقی مانده که به بیان آن خواهیم پرداخت و بعد وارد مسئله سوم خواهیم شد. تتمه: وجوب تقلید اصل مسئله راجع به وجوب تقلید است، ببینید تا اینجا بحث ما از مشروعیت و جواز تقلید بود. اما می­خواهیم بگوئیم غیر از این بحث مشروعیت و جواز که گفتیم این جواز به معنای یک حکمی از احکام خمسه نیست و همان بحث مشروعیت می­باشد بحث دیگری درباره وجوب تقلید مطرح است. یک بحثی سابقاً داشتیم که تقلید جایز است و یک مسئله­ای داشتیم که در آنجا به معنای یکی از

جلسه هفتاد و ششم – ادله جواز تقلید (دلیل پنجم)

جلسه ۷۶ – PDF جلسه هفتاد و ششم ادله جواز تقلید (دلیل پنجم) ۱۳۸۹/۱۲/۱۵   از دسته سوم روایات چند روایت باقی مانده که اینها را بیان کنیم و بعد دسته چهارم را ذکر کنیم. دسته سوم روایاتی بودند که دال بر جواز افتاء بود. عرض کردیم اگر افتاء جایز باشد، قهراً باید ملتزم شویم به جواز تقلید و حجیت فتوای مجتهد و جواز اخذ به فتوای مجتهد و گرنه افتاء و امر به آن لغو خواهد بود. چند روایت را نقل کردیم. دو روایت دیگر را ذکر می­کنیم. روایت سوم: «ما نقله محمد بن ادریس فی آخر السرائر من کتاب هشام بن سالم عن ابی عبدالله(ع) قال: انما علینا آن نلقی الیکم الأصول و علیکم أن تفرعوا» بر ماست

جلسه هفتاد و پنجم – ادله جواز تقلید (دلیل پنجم)

جلسه ۷۵ – PDF جلسه هفتاد و پنجم ادله جواز تقلید (دلیل پنجم) ۱۳۸۹/۱۲/۱۴   بحث در دلیل پنجم برای جواز و مشروعیت تقلید یعنی روایات است. به طور کلی گفتیم روایات دو طایفه هستند: طایفه اول روایاتی که در آنها به خصوص عنوان تقلید ذکر شده است که نمونه­ای از آن را بیان کردیم. طایفه دوم در این طائفه یک عنوانی ملازم با عنوان تقلید ذکر شده است که خود این طایفه چند دسته می­باشد: دسته اول روایاتی هستند که مردم را به اشخاص معینی در مسائل دینی ارجاع می­دهند: روایت اول مانند روایاتی که از امام رضا(ع) در مورد بعضی از اشخاص از جمله عمری و پسرش، یونس بن عبدالرحمن، زکریا بن آدم و بعضی دیگر وارد شده

جلسه هفتاد و چهارم – ادله جواز تقلید

جلسه ۷۴ – PDF جلسه هفتاد و چهارم ادله جواز تقلید ۱۳۸۹/۱۲/۱۱   خلاصه جلسه گذشته بحث در استدلال به آیه ذکر برای جواز تقلید و حجیت فتوای مجتهد بود. یک اشکال از اشکالات به این دلالت ذکر شد و پاسخی که بعضی از بزرگان به این اشکال داده بودند، بیان شد. در بررسی این اشکال و جواب ما گفتیم که این پاسخ نمی­تواند این مشکل را حل بکند. اشکال دوم: اشکال مرحوم آخوند این اشکال، اشکالی است که مرحوم آقای آخوند ذکر کرده­اند. محصل این اشکال این است که اصلاً آیه دلالت بر وجوب سؤال و ترتیب اثر بر جواب ندارد چون سخن مستدل این بود که «فسئلوا اهل الذکر إن کنتم لاتعلمون» دارد جهال را به سؤال از

جلسه هفتاد و سوم – ادله جواز تقلید

جلسه ۷۳ – PDF جلسه هفتاد و سوم ادله جواز تقلید ۱۳۸۹/۱۲/۱۰   خلاصه جلسه گذشته تا اینجا شش اشکال به دلالت آیه نفر بر قبول قول مجتهد و فقیه ذکر کردیم و پاسخ این شش اشکال را دادیم. اشکال ششم این بود که از «لعلهم یحذرون» حذر عملی استفاده نمی­شود، حذر در آیه به معنای خوف نفسانی است و اگر حذر عملی نباشد دیگر نمی­توانیم به آیه استدلال کنیم برای جواز تقلید. پاسخ این اشکال را دادیم و گفتیم که حذر در اینجا حذر عملی می­باشد. اشکال هفتم سلمنا که از آیه، وجوب حذر عملی استفاده بشود و آیه دلالت بر لزوم حذر عمل ی ب کند و صرفاً به معنای خوف نفسانی ن باشد ، مشکل این است