جلسه چهاردهم
مقدمات – مقدمه هفتم: موضوع مالکیت فکری – سه پرسش – پرسش سوم: تعیین موضوع – احتمال چهارم و بررسی آن – احتمال پنجم و بررسی آن – احتمال ششم و بررسی آن – احتمال هفتم و بررسی آن
۱۴۰۴/۰۸/۰۷
جدول محتوا
خلاصه جلسه گذشته
بحث پیرامون موضوع مالکیت معنوی یا فکری بود؛ بعد از آنکه معلوم شد مالکیت معنوی یا فکری دارای موضوع واحد است، آنگاه نوبت به این رسید که این موضوع واحد چیست. عرض کردیم تعیین موضوع بسیار اهمیت دارد، چون اساساً باید ببینیم در موضوع قابلیت ملکیت تصویر میشود یا نه؛ این یک پایه و اساس برای بحث از ادله این مسئله است. گفتیم اهم اموری که به عنوان موضوع در این مقام ذکر شده، هفت امر است. به عبارت دیگر، در مورد موضوع مالکیت معنوی یا فکری، هفت احتمال، بلکه قول وجود دارد. سه احتمال و قول را در جلسه گذشته بررسی کردیم.
احتمال چهارم
احتمال چهارم این است که موضوع حقوق مالکیت معنوی یا فکری، خود افکار و اندیشههای اشخاص است. یعنی مالکیت همانطور که نسبت به اشیاء و اعیان قابل تحقق است، نسبت به افکار و اندیشهها هم میتواند محقق شود؛ بلکه مالکیت نسبت به اشیاء و اعیان ناشی از مالکیت نسبت به افکار است. کتابی که منتشر میشود، مؤلف در واقع مالک افکار خودش است که در قالب کلمات و الفاظ و واژهها نمود پیدا کرده است. مالکیت انسان نسبت به افکار هم به این جهت است که انسان مالک خودش است؛ انسان مالک بدن خودش، مالک اعضا و ذهن و فکر و اندیشه خودش است. پس همانطور که مالک دست و پا و گوش و چشم است، مالک محصولات ذهنی خودش هم میشود. لذا اگر ما سخن از مالکیت معنوی یا فکری به میان میآوریم، در واقع مربوط به مالکیت انسان بر افکار و اندیشههای خودش است.
این احتمال و بلکه این دیدگاه قائلینی دارد؛ فقها چندان از این منظر به این مسئله نپرداختهاند. عمدتاً کسانی که درباره حقوق مالکیت معنوی یا فکری در مغرب زمین بحث کردهاند، درباره موضوع آن به بحث و بررسی پرداختهاند.
بررسی احتمال چهارم
این احتمال محل اشکال و مناقشه است؛ چون مالکیت نسبت به فکر و اندیشه هیچگاه پایان و انتها ندارد. اگر مثلاً یک فکر و اندیشهای هزار سال قبل یا پانصد سال قبل به وجود آمده و مثلاً منجر به ساخت هواپیما یا برخی دیگر از وسایل زندگی شده، چنانچه بگوییم مخترع و مبدع هواپیما و ماشین مالک این فکر و اندیشه است، قهراً این ملکیت هیچگاه تغییر نمیکند و سلب نمیشود؛ چون خود فکر و اندیشه قابل واگذاری نیست. ممکن است کسی بگوید نتیجه و محصول آن قابل واگذاری است؛ اگر بحث روی محصول و نتیجه آن فکر و اندیشه باشد، قهراً مثل احتمال اول یا دوم میشود؛ اما اگر گفتیم ملکیت نسبت به اندیشه و فکر محقق میشود، لازمهاش آن است که تا آخر دنیا باید حقوق مبتکر و مخترع رعایت شود؛ یعنی باید از او استیذان کند، ولو بخواهد شکل جدیدی برای آن در نظر بگیرد. لذا از این دیدگاه و احتمال، به عنوان یک دیدگاه افراطی و مستلزم مشکلات جدی در زندگی بشر یاد میکنند.
احتمال پنجم
احتمال پنجم این است که هیأت حاصل از فکر و اندیشه که در قالب اثر مادی و در عالم خارج تحقق پیدا میکند، موضوع مالکیت معنوی یا فکری است. فرق این احتمال با احتمال قبلی آن است که طبق احتمال قبلی، خود فکر و اندیشه موضوع مالکیت واقع میشود؛ اما طبق این احتمال، فکر و اندیشه موضوع مالکیت نیست بلکه ترکیبی که باعث میشود آن شیء خارجی یک شکل و هیأت خاص پیدا کند، خود آن هیأت، آن چیزی که محصول فکر است و در قالب یک شیء فیزیکی و مادی در عالم خارج تحقق پیدا میکند، موضوع است. مثلاً کسی که کتاب تألیف میکند، حتماً یک فکر و اندیشهای دارد که آن را در قالب واژهها و کلمات و جملات و به وسیله نوشتن، تحقق میبخشد. این مفاهیم و معانی که در قالب الفاظ و کلمات و جملات تجلی پیدا کرده، موضوع مالکیت در اینجا است. بالاخره آن فکر یک هستهای دارد، لکن این در قالب فصول، بخشها، کلمات، جملات و پاراگرافها متجلی میشود و آنچه مملوک واقع میشود، این هیأت است.
طبق این احتمال، منظور خود این کتاب و شیء فیزیکی و مادی نیست، نه منظور خود این جسم و عین خارجی است، نه عین کلی خارجی، نه کار این شخص است و نه فکر و اندیشه او. آن هیأتی که حاصل فکر اوست، این هیأت موضوع مالکیت معنوی یا فکری واقع میشود.
قهراً وقتی ما هیأت را به عنوان موضوع قرار بدهیم، این یک امر حقیقی نیست بلکه یک امر اعتباری است. به عبارت دیگر، منشأ انتزاع آن حقیقی است اما خودش یک اضافه و نسبت و اعتبار است. چون هیأت به معنای ایجاد ربط بین اجزاء است؛ خود ربط در خارج تحقق دارد ولی وابسته به طرفین یا اطراف ارتباط است. لذا به یک معنا میتوانیم بگوییم این حقیقی است و به یک معنا میتوانیم بگوییم حقیقی نیست.
توضیح بیشتر این احتمال این است که اگر کسی اثری را خلق کند، اعم از یک اثر ادبی یا صنعتی، در واقع متشکل از دو چیز است؛ به عبارت دیگر آفریننده اثر در حقیقت دو چیز را خلق میکند. یکی آن ایده که در ذهن او محقق میشود و دیگری هم ترکیب خاصی که در یک اثر ادبی بین اجزاء ایجاد میکند، مثلاً در کتاب بین کلمات یک ترکیب خاصی را ایجاد میکند؛ یا مثلاً در مورد یک اثر صنعتی، یک ایده وجود دارد و یک ترکیبی که بین برخی از اجزاء خارجی به وجود میآید. شما یک ماشین را در نظر بگیرید؛ این ماشین از سرهم کردن هزاران قطعه تحقق پیدا کرده است. بنابراین ایده به اضافه این ترکیب، موضوع مالکیت معنوی است. البته خود این شعب گوناگون دارد و چهبسا بتوان برای آن انواعی تصویر کرد، که حالا ما با آن کار نداریم.
بررسی احتمال پنجم
این احتمال و دیدگاه، خالی از اشکال و شبهه نیست. چون واقعاً مسئله ایده یا هیأت مبهم است؛ ایده آن چیزی است که در ذهن شکل میگیرد. طبق این احتمال این ایده وقتی با ترکیب اجزا متجلی میشود، یک هیأتی را پدید میآورد که موضوع مالکیت معنوی یا فکری است. سؤال این است که این هیأت در همه نمونهها و مصادیق این فکر موضوع است یا فقط در اولین اثری که توسط آفریننده اثر خلق شده است؟ شما فرض کنید کسی مجسمهای ساخته و نقاشی کشیده یا کتابی نوشته؛ خود این مجسمه با این هیأت و اجزائی که آن را تشکیل میدهند، محصول ایده این مجسمهساز است. اگر این تکثیر شد، آیا هیأت حاصل از ترکیب این اجزاء در مورد سایر مصادیق هم مملوک میشود؟ وقتی شما میگویید موضوع مالکیت معنوی این هیأت است، آیا منظور هیأت همین فرد خاص است که این شخص آن را خلق کرده یا همه مواردی که با این مصداق مشابهاند، هیأت آنها هم موضوع مالکیت است؟ لذا مسئله هیأت تشکیلدهنده اجزاء یا هیأت حاصل ایدهها و افکار، نمیتواند موضوع مالکیت معنوی قرار بگیرد.
احتمال ششم
احتمال ششم اینکه خود خلاقیت و ابتکار موضوع مالکیت معنوی باشد. کسی که کتابی را مینویسد، بالاخره چیزی را خلق کرده است؛ این خلق و ابتکار لزوماً به معنای نوآوری نیست. فرض کنید کسی کتابی مینویسد اما این کتاب در گذشته هم تألیف شده منتها با یک ادبیات دیگر و جملهبندی و فصلبندی دیگر، ولو همان مطالب را در قالب جدید قرار داده و نوشته، درست است که نوآوری در آن نیست اما باز هم ایده این شخص است؛ ولو یک ایده ناقص است و کارگشا نیست و به حال جامعه مفید نیست. ولی به هرحال مخلوق این شخص است و این شخص خالق آن محسوب میشود. این خلاقیت و ابتکار موضوع حقوق مالکیت معنوی است.
بررسی احتمال ششم
فیه تأمل؛ چون خلاقیت یا خود ایده (که قبلاً در احتمال چهارم گفتیم)، اگر بخواهد موضوع قرار بگیرد، إلی الابد باید هر کسی که میخواهد از آن استفاده کند، به نوعی استیذان کند؛ یک اثر صنعتی یا ادبی هر کدام به نحوی مورد استفاده قرار میگیرند. به بیان دیگر، موضوع مالکیت معنوی اگر بخواهد خلاقیت باشد، یرجع الی الاحتمال الرابع؛ چه فرقی است بین اینکه ما موضوع را فکر و اندیشه قرار بدهیم یا خلاقیت؟ مآلاً اینها یکی است؛ در احتمال چهارم گفتیم فکر و ایده موضوع مالکیت معنوی است. فکر و ایده چیست؟ خود ایده بالاخره به این معناست که او تصمیم گرفته و بنا گذاشته و طرحی را در ذهنش ساخته که با آن کتاب بنویسد یا چیزی تولید کند. خلاقیت هم همین است؛ خلاقیت در واقع عبارت از ایده و ابتکار و فکری است که یک خروجی و محصول دارد. آن محصول، یک شیء فیزیکی و مادی است؛ اما خود خلاقیت یک امر مادی نیست. لذا خلاقیت هم به دلیل همان اشکالی که در احتمال چهارم گفتیم، نمیتواند موضوع قرار بگیرد.
احتمال هفتم
احتمال یا دیدگاه هفتم این است که موضوع مالکیت معنوی یا فکری، اطلاعات است. اطلاعات یعنی آن آگاهیهایی که شخص دارد و دیگران آن را ندارند. البته ممکن است برای خود این هم احتمالاتی در نظر بگیریم، اما عمده این است که ملکیت معنوی نسبت به این اطلاعات تحقق پیدا میکند. وقتی میگوییم اطلاعات موضوع است، این غیر از فکر است؛ اطلاعات با ابزار و طریق خاصی جمعآوری میشود. کسی زحمت میکشد و مطالعه میکند و اطلاعات و آگاهیهایی را کسب میکند؛ این غیر از ایده و فکر است، غیر از خلاقیت و ابتکار است. تا الان هیچ ایده و ابتکاری در ذهن او نبود؛ یک ایده در ذهن او شکل میگیرد که من مثلاً فلان کار را انجام بدهم یا فلان کتاب را بنویسم، اما هنوز چیزی پیش نیامده است. او وقتی برای تحقق آن ایده دنبال مطالعه و تحقیق در کتابخانه میرود و وارد میدان میشود، یک سری اطلاعاتی را کسب میکند؛ آن اطلاعات بدست آمده در واقع موضوع مالکیت معنوی است.
همانطور که عرض کردم، این احتمالات را به صورت خیلی خلاصه بیان میکنم؛ و الا هر کدام از اینها بحث دارد و گفتگوها و بگومگوهایی بین صاحبان این دیدگاهها مطرح شده است؛ ما الان وارد آن بحثها نمیشویم، بلکه فقط میخواهیم بین دیدگاه یک مقایسه اجمالی داشته باشیم تا ببینیم بالاخره موضوع مالکیت معنوی چیست.
منظور از اطلاعات و آگاهیها طبق یک احتمال، پیام است؛ یعنی آنچه که میخواهد مطرح شود و به دیگران منتقل شود. کسی که کتاب مینویسد، در واقع میخواهد به مخاطب خودش یک چیزی را القاء کند؛ کسی که یک وسیلهای اختراع میکند، میخواهد به مخاطب خودش یک پیام و مطلبی را منتقل کند که مثلاً میتوان برای تردد از چنین وسیلهای استفاده کرد. آیا ما واقعاً میتوانیم موضوع مالکیت معنوی را اطلاعات یا پیام قرار بدهیم؟ البته این اطلاعات و پیام طبیعتاً یک نمود خارجی هم باید داشته باشد. پیام و اطلاعات نمود خارجی دارد؛ اطلاعات به معنای آگاهیهایی که در ذهن ایجاد میشود در اثر جستجوی میدانی یا در کتابخانهها، خود آن به تنهایی موضوع مالکیت معنوی نیست. اما بالاخره یک نمود خارجی دارد.
بررسی احتمال هفتم
این احتمال چندان روشن و شفاف نیست؛ ما وقتی میگوییم اطلاعات و آگاهیها یا پیام، حقیقتاً چه فرقی با ایده و امثال آن دارد؟ اطلاعات به یک معنا جنبه مقدمی دارد برای ابتکار و آفرینش اثر؛ اما خودش چیزی نیست که فینفسه بتواند موضوع ملکیت قرار بگیرد. در مورد امور دیگر هم بالاخره مقدماتی باید فراهم شود؛ اینجا هم همینطور است؛ یکی از مهمترین مقدمات همین مسئله اطلاعات است. این اطلاعات و آگاهیها تارة بدون ایده و ابتکار و فکر ملاحظه میشود و أخری با آنها؛ اگر بدون آنها ملاحظه شود، عرض کردیم که قابلیت ملکیت ندارد؛ اگر با ایده و ابتکار و سرانجام تحقق آن در عالم خارج در نظر گرفته شود، این یک احتمال در اینجا است. اینکه میگوییم مبهم است و چندان شفاف و روشن نیست، بیجهت نیست.
تا اینجا هفت احتمال را ذکر کردیم؛ حالا حق در مسئله کدام است؟ آیا موضوع مالکیت معنوی یک عین جزئی خارجی است؟ آیا موضوع مالکیت معنوی عین کلی خارجی است؟ آیا موضوع مالکیت معنوی فعل و کار شخص است؟ آیا موضوع عبارت است از فکر و ایده و اندیشه؟ آیا موضوع مالکیت معنوی آن هیأتی است که توسط شخص در نظر گرفته میشود و منجر به تولید یک محصول میشود؟ آیا منظور خلاقیت است؟ آیا منظور اطلاعات و پیام است؟ این هفت احتمال در اینجا وجود دارد و گفتیم همه اینها قائل دارد. حالا اگر کسی گفت موضوع خلاقیت است؛ آیا خلاقیت میتواند ملک کسی باشد یا به دیگری منتقل شود؟ در این احتمالات هفتگانه فقط بعضی از این احتمالات مشکلی در موضوع واقعشدن ندارند؛ اما برخی از آنها از این جهت مشکل دارند.
بحث جلسه آینده
انشاءالله در جلسه آینده مقتضای تحقیق و نظر برگزیده را در باب موضوع مالکیت معنوی، بیان خواهیم کرد.