جلسه ۱۳ – PDF

جلسه سیزدهم

مقدمات – مقدمه هفتم: موضوع مالکیت فکری – سه پرسش – پرسش سوم: چیستی موضوع مالکیت معنوی – مقدمه – ۱. اقسام کلی موضوع – ۲. اهمیت تعیین موضوع – احتمالات هفت‌گانه در موضوع –  احتمال اول: عین جزئی خارجی – بررسی احتمال اول – احتمال دوم: عین کلی خارجی – بررسی احتمال دوم – احتمال سوم: فعل پدید آورنده – بررسی احتمال سوم   

۱۴۰۴/۰۸/۰۶     

                                         

خلاصه جلسه گذشته

بحث در موضوع مالکیت معنوی یا فکری بود؛ عرض کردیم سه پرسش در مورد موضوع مالکیت معنوی مطرح است. یکی اینکه آیا موضوع آن جدید است یا قدیمی؟ دوم اینکه موضوع واحد دارد یا متعدد؟ سوم اینکه در هر صورت موضوع چیست؟ ما دو پرسش اول را بررسی کردیم؛ پرسش اول پاسخ داده شد. پاسخ پرسش دوم این بود که موضوع مالکیت معنوی واحد است. الان باید درباره خود موضوع بحث کنیم.

پرسش سوم: چیستی موضوع مالکیت معنوی

مقدمه

قبل از اینکه احتمالات یا دیدگاه‌های مختلف را درباره موضوع مالکیت معنوی یا فکری ذکر کنیم، مقدمه‌ای بیان می‌شود.

۱. اقسام کلی موضوع

موضوع این مالکیت ممکن است یک امر اعتباری باشد یا ممکن است یک امر حقیقی باشد. اگر این موضوع واحد یک امر اعتباری باشد، قهراً محتاج اعتبار و منشأ اعتبار است؛ چون اعتبار به ید معتبر صورت می‌گیرد. خود ملکیت قطعاً امر اعتباری است؛ در اعتباری بودن ملکیت، فرقی بین ملکیت امور واقعی و خارجی و ملکیت معنوی و فکری نیست. اصل ملکیت مسلماً اعتباری است، اما موضوع ملکیت می‌تواند یک امر اعتباری یا یک امر حقیقی باشد. اگر ما موضوع مالکیت معنوی را یک امر اعتباری دانستیم، آنگاه باید ببینیم منشأ این اعتبار چیست؟ در مورد منشأ اعتبار هم می‌توانیم بگوییم همان پدیده‌ای است که به وسیله پدیدآورنده محقق شده است. وقتی که معتبر می‌خواهد اعتبار کند، به این جهت کاملاً عنایت دارد. این اعتبار باعث می‌شود یک سری حقوق ثابت شود، اعم از حقوق اخلاقی یا حقوق اقتصادی. طبیعتاً حقوق اخلاقی ناظر به اضافه و نسبتی است که بین پدیده و پدیدآورنده وجود دارد؛ حقوق اقتصادی هم به خود آن پدیده ناظر است. لذا گاهی می‌بینیم این پدیده انتقال به غیر پیدا می‌کند یا اگر حقی نسبت به آن وجود داشته باشد، آن را اسقاط و به غیر واگذار می‌کند.
علی أیحال در یک تقسیم‌ کلی، این موضوع واحد یا یک امر اعتباری است یا یک امر حقیقی.
موضوع اعتباری هم چند احتمال در مورد آن ذکر شده است. اگر هم موضوع یک امر حقیقی باشد، این امر حقیقی محتمل است که چند چیز باشد. پس با عنایت به این نکته که موضوع مالکیت معنوی اولاً واحد است، ثانیاً حقوق مختلفی از آن ناشی می‌شود و ثالثاً می‌تواند یک امر اعتباری یا یک امر حقیقی باشد، ما یک فهرست اجمالی از موضوعاتی که اینجا ذکر شده و نوعاً هم قائل دارد، ارائه می‌کنیم.

۲. اهمیت تعیین موضوع

باز هم تأکیداً عرض می‌کنم که درک موضوع مالکیت معنوی برای بررسی فقهی آن بسیار مهم است. برای اینکه اهمیت این مطلب بیشتر روشن شود، مثالی می‌زنم؛ مثلاً اگر کسی معتقد باشد هیأت ترکیبی از ماده و صورت موضوع مالکیت معنوی است، آن وقت باید ببینیم از نظر فقهی و شرعی آیا ملکیت نسبت به هیأت قابل تصویر است یا نه. یک وقت می‌گوییم موضوع مالکیت معنوی یک شیء خارجی است؛ اینجا ملکیت نسبت به شیء خارجی بحثی ندارد؛ همه معتقدند اشیاء و اعیان خارجیه می‌توانند مملوک واقع شوند. لذا وقتی که می‌خواهند از ادله بحث کنند، در شمول آن ادله نسبت به این ملکیت یا عدم شمول آن یا اطلاق یا تقیید آن بحث می‌کنند؛ یعنی اصل شمول موضوعی ادله نسبت به این شیء خارجی محل مناقشه نیست. اما مثلاً اگر کسی گفت موضوع مالکیت معنوی یک شیء خارجی و مادی نیست، بلکه یک هیأت یا خلاقیت یا اطلاعات است و نظر او این بود که مالکیت نسبت به آنها ممکن نیست، دیگر نمی‌تواند از عمومات و اطلاقات و ادله‌ای که در سایر موارد مورد استفاده قرار می‌گیرد، اینجا استفاده کند. بعضی از انکارها از ناحیه فقها چنانچه ملاحظه فرمودید بیشتر بر این پایه است که موضوعاً ادله را شامل مالکیت معنوی نمی‌دانند؛ چون می‌گویند مالکیت نسبت به فکر و اندیشه و خلاقیت و ابتکار معنا ندارد؛ لذا رأساً آن را انکار می‌کنند. پس این خیلی مهم است که ما بدانیم موضوع مالکیت معنوی یا فکری چیست؛ اگر تکلیف این را معلوم کنیم، مسیر بحث ما در بررسی ادله کاملاً آشکار و روشن می‌شود.

احتمالات هفت‌گانه در موضوع

من حدوداً هفت موضوع که تقریباً اینها قائل هم دارد را ذکر می‌کنم تا بعد ببینیم کدام یک از اینها را می‌توانیم به عنوان موضوع قرار بدهیم.
احتمال اول: عین جزئی خارجی
یک دیدگاه این است که موضوع مالکیت معنوی، خود اشیاء جزئی خارجی هستند؛ یعنی یک عین و شیء جزئی خارجی موضوع مالکیت معنوی قرار می‌گیرد. مثلاً کسی که کتاب می‌نویسد و نوشته‌ای را تألیف می‌کند، ملکیت نسبت به خود این کتاب محقق می‌شود که یک عین جزئی خارجی است. کسی که در گذشته با قلم و خودکار و خودنویس کتابی را می‌نوشت، آن صفحات و اوراقی که بین الدفتین قرار می‌گرفت، به عنوان یک موجود معیّنِ خارجیِ جزئی محصول کار این مؤلف بوده است. یا اگر کسی یک چیزی را اختراع می‌کند، همان چیزی که اختراع کرده موضوع برای مالکیت معنوی است. ابعاد و تفاوت‌های این احتمال در قیاس با دو سه احتمال دیگر بیشتر معلوم می‌شود.

بررسی احتمال اول

آیا ما می‌توانیم بگوییم خود این موضوع مالکیت معنوی است؟ این لازمه‌اش آن است که اگر از روی این کتاب یا نوشته تکثیر و استنساخ و کپی کنند، اینها ملک او نباشد؛ چون او فقط نسبت به عین خارجی مالکیت دارد و موضوع مالکیت معنوی این است. شما فرض کنید امروزه که صنعت چاپ و نشر و کپی اینقدر گسترده شده، اگر هزاران یا میلیون‌ها نسخه از این کتاب تکثیر کنند، هیچ کدام از اینها مملوک این شخص نخواهد بود. چون فرض این است که موضوع را خود همین عین خارجی در نظر گرفته‌اند؛ پس او نسبت به آنها هیچ حقی ندارد. این چیزی است که عقلا آن را نمی‌پذیرند و تقریباً آنچه که به عنوان قانون در حمایت از اینگونه آثار تدوین شده، چه در کشورها و چه در سطح بین‌المللی، عمدتاً ناظر به آن نسخه‌ها یا تکثیرها یا کپی‌هایی است که از اینها صورت می‌گیرد؛ هیچ کسی نمی‌گوید او فقط مالک خود این عین است و نسبت به بقیه هیچ حقی ندارد. اگر کسی گفت موضوع مالکیت معنوی همین است و این شخص فقط مالک همین اثر است، نتیجه‌اش آن است که او نسبت به هیچ یک از موارد تکثیر شده مالکیت ندارد؛ وقتی هم که مالکیت ندارد، هیچ حقی برای او ثابت نمی‌شود.

احتمال دوم: عین کلی خارجی

احتمال دوم اینکه موضوع حق یا به تعبیر دیگر موضوع حق مالکیت معنوی، یک عین کلی خارجی است؛ منظور از عین کلی خارجی یعنی این کتاب و هر چه که از آن کپی شود، استنساخ و تکثیر شود، همه اینها مملوک این شخص است. این موضوع حق دانسته شود، نه خصوص آن یک نسخه‌ای که او نوشته است. مثلاً اگر کسی کتابی را تألیف کند، هر چه از این کتاب کپی و استنساخ و تکثیر شود، همه مملوک این شخص است؛ اگر هزاران و میلیون‌ها نسخه از این کتاب بدون اجازه او چاپ و منتشر شود، همه آنها متعلق به این شخص و ملک این شخص است. اگر اینطور باشد، او می‌تواند همه نسخه‌هایی که به صورت غیرمجاز منتشر شده را جمع‌آوری و معدوم کند. این نه فقط در مورد کتاب، بلکه در مورد فیلم هم هست؛ کسی که فیلم یا سریال می‌سازد، یک نسخه برای خود اوست که این همان عین جزئی خارجی است؛ اما اگر از آن کپی و منتشر کنند، هر نسخه‌ای که در هر گوشه عالم از روی این فیلم کپی شود، ملک این شخص است و او نسبت به همه آنها حق دارد؛ مثل این است که دیگری در مال او تصرف کرده باشد.

بررسی احتمال دوم

این هم شاید به یک معنا عرفی نباشد؛ یعنی از نظر عرف بعید است کسی که مثلاً پول کاغذ و چاپ می‌دهد و از روی این کتاب کپی می‌کند، یا مثلاً زحمت می‌کشد و یک نرم افزار را کپی می‌کند، هیچ حقی نسبت به این نسخه کپی شده و استنساخ شده، نداشته باشد؛ اینکه ما به کلی همه نسخه‌های منتشره را ملک این شخص بدانیم و دیگران که برای تکثیر و چاپ و استنساخ غیرمجاز متحمل هزینه شده‌اند، هیچ حق و سهمی برای آنها قائل نباشیم، این قابل قبول نیست. اینکه اختیار همه این نسخه‌ها متعلق به مؤلف یا مخترع یا تهیه‌کننده و امثال اینها باشد، به نظر می‌رسد که این خالی از اشکال نیست.
هم در احتمال اول و هم در احتمال دوم، موضوع اشیاء خارجی است؛ هر دو هم از امور حقیقی هستند و اعتباری نیستند. بله، خود این کتابی که می‌نویسد، اصل ملکیت آن مسلماً مثل سایر ملکیت‌ها اعتباری است، اما خود مملوک و خود آن چیزی که ملکیت به آن متعلق شده یا به تعبیر دیگر متعلق ملکیت، یک امر اعتباری نیست بلکه امر حقیقی است؛ می‌گوییم این عین جزئی خارجی، یا یک عین کلی خارجی (اگر بتوانیم عین کلی خارجی را تصویر کنیم). یعنی هر چیزی که در خارج موجود شود و عنوان این کتاب بر آن منطبق شود.

احتمال سوم: فعل پدیدآورنده

احتمال سوم اینکه ما موضوع مالکیت فکری و معنوی را فعل شخص پدیدآورنده بدانیم؛ یعنی کار و عمل یک شخص، موضوع مالکیت معنوی باشد. در دو احتمال اول، موضوع مالکیت معنوی یک شیء حقیقی و یک موجود حقیقی خارجی بود؛ اما طبق این احتمال، موضوع مالکیت معنوی یا فکری، از نوع عمل و فعل است. البته خود فعل و عمل هم شیءٌ، یعنی عنوان شیء بر فعل و عمل هم اطلاق می‌شود، ولی این یک شیء خارجی به معنای یک جزئیِ معیّن که لباس وجود بر تن کرده و قابل اشاره حسیه باشد، نیست. بالاخره کسی که یک سال زحمت کشیده و کتاب نوشته، فعل و عمل او که در ضمن ساعت‌ها کار محقق شده و نتیجه‌اش این شیء معیّن خارجی شده است، مملوک او می‌باشد و این همان چیزی است که باعث حق اقتصادی یا اخلاقی می‌شود. یعنی این عمل است که هم یک منفعت‌های مادی برای این شخص به دنبال دارد و می‌تواند به ازاء این عملی که انجام داده، پول بگیرد یا مزیت‌هایی را برای خودش در نظر بگیرد، چه مادی و چه معنوی. حق اخلاقی هم همینطور است؛ بالاخره کسی که تلاش کرده و زحمت کشیده و نتیجه کار او یک کتاب یا فیلم یا اثر هنری یا نقاشی و مجسمه یا نرم‌افزار شده، این عمل او منشأ یک حق اخلاقی برای او شده است. این شخص مالک عمل خودش است. مثل کسی که اجیر شده یک کاری انجام بدهد. مثلاً در گذشته یک کسی خیاط می‌آورد و او را اجیر می‌کرد و می‌گفت پنج روز برای من خیاطی کن؛ اجرت او را می‌داد و پارچه هم در اختیار او می‌گذاشت تا نتیجه خیاطت او یک لباس شود. اینجا اجیر بود، چون فعل و عمل او قابل تملیک به دیگران بود؛ او خودش را اجاره می‌داد، منتها عمل خودش را تملیک می‌کرد. اگر بخواهیم این را تقویت کنیم و به ذهن تقریب کنیم، در نظر بگیرید که کسی یک هنری دارد، مثل هنر نویسندگی، هنر فیلم‌سازی، هنر نقاشی یا یک صنعتی را بلد است؛ توسط سازمان یا گروهی استخدام شود تا برای آنها کتاب بنویسد. این مرسوم است؛ مثل اعضاء هیأت علمی در مؤسسات آموزشی و دانشگاه‌ها؛ آنها کسی را به عنوان استاد به استخدام در می‌آورند که هم بنویسد و هم تدریس کند؛ اینها فعل استاد است. هیأت‌های علمی در دانشگاه یک موظفی‌هایی دارند؛ مثلاً هفته‌ای چند ساعت در دانشگاه حضور پیدا کنند و کارهای مشخصی از آنها خواسته می‌شود؛ مثلاً هفته‌ای چند ساعت تدریس کنند و سالی دو یا سه مقاله بنویسند. او در واقع عمل و کار خودش را در قالب قرارداد در اختیار یک مرکز و مؤسسه قرار داده که خروجی آن چند مقاله یا کتاب می‌شود. پس طبق این دیدگاه، موضوع مالکیت معنوی یا فکری عبارت است از فعل و عمل و کار این شخص.

بررسی احتمال سوم

چه‌بسا این احتمال هم مخدوش باشد؛ چون دلیل یا شاهدی که اینجا ذکر شده، اخص است. اینجا بحث ما این است که موضوع مالکیت معنوی چیست؛ کسی که کتاب می‌نویسد، مالک چه چیزی است؟ آیا مالک عمل و فعل خودش است یا مالک این کتاب است؟ اگر شما می‌گویید این مانند استخدام اشخاص برای تألیف در یک اداره و سازمان و مؤسسه آموزشی است، همه‌جا که اینطور نیست. مثلاً کسی از روی علاقه شخصی خودش و بدون اینکه در جایی استخدام باشد، کتاب می‌نویسد؛ اینجا می‌توانیم بگوییم که موضوع مالکیت در اینجا فعل اوست و او مالک عمل خودش است؟ این مشکل است که بگوییم یک شخص مالک افعال خودش می‌شود و بعد می‌تواند این را به دیگری بفروشد. بله، این فعل و عمل و کار او منشأ مالکیت او نسبت به چیزی می‌شود که می‌تواند آن را بفروشد. به هرحال احتمال سوم هم خالی از اشکال نیست.

بحث جلسه آینده

چند احتمال دیگر باقی مانده که در جلسه آینده بیان خواهیم کرد.