آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در مصاحبه با نشریه حضور: آنچه که یک کسی مثل آیت الله بجنوردی را از بقیه متفاوت می کند دانشی آمیخته با بینش است

آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در مصاحبه با نشریه حضور: آنچه که یک کسی مثل آیت الله بجنوردی را از بقیه متفاوت می کند دانشی آمیخته با بینش است

 

 

سوال: سلائق و گرایش های حوزوی ایشان بیشتر به چه موضوعاتی بود، فقه، فلسفه، کلام ، عرفان و میزان دانش و معلومات ایشان در این حوزه ها به چه مقداری بوده است، حال با هر مقدمه ای که می‎خواهید شروع بفرمایید.
آیت الله نورمفیدی:  باید به این نکته توجه کنیم که مرحوم آیت الله بجنوردی در یک بیت عریق و ریشه دار تربیت شد. پدر ایشان مرحوم آیت الله العظمی میرزا حسن بجنوردی از شاگردان مرحوم نایینی و اعلام ثلاثه بود و از بزرگان حوزه نجف به شمار می‎رفت، کتاب قواعد فقهیه ایشان کتابی است جامع و مبسوط درباره قواعد فقهی که هم از نظر تعداد قواعد و هم از نظر محتوا و کیفیت ورود به بحث و تنظیم مباحث انصافا کتاب کم نظیری است یا کتاب منتهی الاصول که در آن ضمن اختصار به آراء و انظار مختلف و ادله آنها پرداخته است. به هر حال مرحوم آیت الله العظمی میرزا حسن بجنوردی از بزرگان حوزه نجف و تقریبا شخصیت جامعی بود. خود مرحوم آیت الله بجنوردی گاهی از احاطه و اشراف پدرشان به علوم مختلف حتی ادبیات فارسی سخن می‎گفت و می‎فرمود پدرم هزاران بیت شعر فارسی و عربی حفظ بود و اینها را به مناسبت های مختلف می خواند. به هر حال خود مرحوم میرزا حسن بجنوردی یک شخصیت علمی و جامع و مورد توجه در حوزه نجف بود. این مزیتی بود برای کسی مثل مرحوم آقای بجنوردی که در این بیت و در دامن چنین پدری تربیت شود.
از ناحیه مادری نیز نواده مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بود که او نیز مرجع علی الاطلاق در زمان خودش بود و عالم تشیع مرجعیت مطلقه داشت. شخصیت کاملا مورد توجه و احترام که هم زعامتش خیلی برجسته بود و هم از نظر علمی شاخص بود. امام خمینی کتاب تحریر الوسیله را بر مبنای کتاب وسیلة النجاة مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی نوشتند و یک کتاب مشهوری شد. به هر حال تربیت ایشان در چنین خانواده ای مزیت و فرصتی بود که برای هر کسی فراهم نمی شود.
علاوه بر اینها خود مرحوم آیت الله بجنوردی در حوزه نجف نزد اکابر اساتید آن حوزه تلمذ کردند؛ هم نزد پدرشان و هم نزد مرحوم آیت الله خویی و شاید حدود چهارده سال (اینطور که خودشان می گفتند) از محضر امام خمینی نیز بهره بردند. طبیعتا محیط خانوادگی و محیط حوزه با نشاط نجف و البته استعداد و تلاش خود ایشان دست به دست هم دادند و زمینه های موفقیت ایشان را فراهم ساختند. او واقعا شخص کوشا و مستعد و خوش حافظه ای بود، اینها همه به ضمیمه وجود برخی از دوستان و رفقایی که هم از جهت علمی و هم از جهات دیگر با هم مأنوس بودند ایشان را در یک فضایی قرار داد که بتواند رشد علمی خوبی داشته باشد. ایشان نیز البته خیلی حافظه خوبی داشتند، خود ایشان نیز اشعار فارسی و عربی زیادی حفظ بود و گاهی یک قصیده بلند عربی یا فارسی را از حفظ می خواند به هر حال هم خوش حافظه بود و هم خوش فهم و خوش استعداد.
در این دانش هایی که نام بردید دستی در آتش داشت اما عرصه ای که بیشتر در آن به تدریس و تألیف پرداخت و تخصص داشت عرصه فقه و فقاهت بود و از مجموع تألیفات و تدریس ها و اظهارات او می‎توان این مسئله و نیز تمایل و گرایش ایشان را به دست آورد، همین عرصه است. البته نیازها و ضرورت هایی هم که مخصوصا بعد از انقلاب پیش آمد این را تقویت کرد.

سوال: اینطور که فرمودید بینش فقهی ایشان بیشتر متأثر از خانواده و تربیت محیط بود یا عوامل دیگری نیز تأثیر گذار بودند؟
آیت الله نورمفیدی:  ایشان خمیر مایه دانش فقه را طبیعتا در محضر پدر بزرگوارشان و عمدتا امام خمینی و مرحوم آیت الله خویی کسب کردند، اما همانطور که می دانید بالاخره در آن حوزه اشخاص زیادی تحصیل کردند، اینکه کسی بینش خاصی پیدا کند به مقتضیات جامعه خودش توجه کند، به مسائل مورد نیاز اهتمام داشته باشد و گره ها را بتواند تشخیص دهد و در صدد باز کردن این گره ها و گشودن بن بست ها باشد، عمومیت ندارد. در میان محصلان حوزه های علمیه یا خصوص حوزه علمیه نجف همه از این ویژگی برخوردار نبودند. ایشان می گفت که فقیه شدن امروز مشکل تر از زمان مرحوم علامه و امثال ایشان است؛ برای اینکه در آن موقع هم جهان و هم موضوعات تا این حد گسترده و پیچیده نبود و توسعه نیافته بود ولی الان با دنیایی مواجه هستیم که مسائل گسترده ای در آن پدید آمده و موضوعات جدیدی در آن پیدا شده است و لذا فقاهت در این دوران سخت تر از گذشته است. وجه آن هم روشن است؛ زیرا اگر فقاهت محصور به موضوعات و مسائلی باشد که در کتب قدماء مطرح شده و در مورد آن بحث شده است، این خیلی موونه ای ندارد ولی اگر بنا باشد از آن قوه و استعداد برای حل مسائل جدید استفاده کنیم این مبتنی بر دو سه گام پیشینی است. اول موضوع شناسی باید صورت بگیرد که یک مسئله خیلی مهمی است. اینکه انسان بداند چه موضوعاتی پدید آمده است. در مرحله بعد مسئله شناسی است و در گام سوم به کار گیری توان و قوه استنباط برای ارائه راه حل و پاسخ دادن به مسئله است. خیلی ها همین الان بین موضوع شناسی و مسئله شناسی خلط می کنند در حالیکه موضوع شناسی در یک مرحله پیشینی نسبت به مسئله شناسی است. وقتی شما در یک دنیایی زندگی میکنید که اگر بگویم لحظه به لحظه در آن موضوعات جدید پدید می آید، اغراق نیست، شناخت این موضوعات، (حالا آن بخشی که به زندگی انسان مربوط بوده و تبدیل به مسئله می شود) خودش یک تلاش جدی می خواهد یک آگاهی خاصی لازم دارد. لذا فقاهتی که بخواهد مسئله شناسی کند و راه حل بدهد، مشکل تر است، یک مسئله ای که همه از آن بحث کرده را‎ اگر انسان مطرح کند، فوقش این است که یک اشکالی به راه حل دیگران بکند و بعد یک راه حل دیگری ارائه دهد، این کجا و اینکه شما بخواهید یک بنایی را از اول شروع کنید به ساختن یعنی ابتدا موضوعش را منقح کنید بعد خود مسئله مشخص شود و آنگاه بخواهید از توان و استعداد خود کمک بگیرید برای اینکه یک راه حلی ارائه دهید. خوب واضح است که استفاده از اطلاقات و عمومات و قواعد فقهیه باید به جا و در چارچوب باشد، این کار آسانی نیست. ما الان یک مشکلی که در مورد ابواب جدید فقهی داریم کمبود منابع است. البته کارهایی در حال انجام است ولی واقعش این است که یک مانع بزرگ بر سر راه طلاب و پژوهشگران و اساتید برای ورود به این عرصه فقدان یا کمبود منابعی است که بتواند به آنها کمک کند.
طبیعتا فقاهت در چنین عرصه ای کار سخت تری است. ایشان نیز همین را می گفت و به نظر من مطلب درستی است که فقاهت الان کار سخت و مشکلی است. آنچه ایشان را تا حدودی متمایز می‎ کرد (و البته نمی‎توانیم بگوییم که این محصول یک استاد یا یک محیط و یا صرفا به خاطر پدرشان بوده، هرچند پدر ایشان حتما تأثیر داشته است) دوستانی که داشته، مطالعاتی که داشته، بالاخره مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داده که ایشان را نسبت به فقه معاصر یا فقاهت معاصر حساس تر و دغدغه مندتر بکند.

سوال: حضرت استاد آیا می‎توانیم ایشان را یک فقیه نو اندیش بنامیم؟ چرا و اگر اینطور بودند، ویژگی های نو اندیشی ایشان چه بود؟
آیت الله نورمفیدی: اگر بخواهیم معیاریهای نواندیشی در فقه را بیان کنیم احتیاج به یک بحث مبسوطی دارد. باید معلوم شود که منظور از نو اندیشی چیست؟ شاید تلقی برخی این باشد که نواندیشی یعنی نظری ارائه شود که مطابق با ذائقه مسلط بر جامعه یا هیجانات جامعه باشد. برخی نظرات مخصوصا در این زمان مطرح می شود که اینها بر گرفته از برخی مبانی نادرست یا تحت تأثیر غلبه رسانه ای است. گاهی یک بحث ها و حرف هایی در دنیا راه می افتد چه در محیط های علمی چه در محیط های عمومی و عده ای می خواهند با آن همراهی کنند. ما که نمی توانیم با این فضا سازی ها همراهی کنیم و بگوییم این چون یک مسئله فراگیر شده و تمایلات و گرایش ها به این سمت سوق پیدا کرده ما نیز با آن ها همراه شویم. این نوع مرعوب شدن را ما در بعضی می بینیم که متأسفانه به انکار برخی از مسلمات و قطعیات می انجامد این مورد قبول نیست و ما نمی توانیم این را نو اندیشی و مبتنی بر مبانی صحیح بدانیم. نو اندیشی در فقه به معنای دقیق همانطور که گفتم این است که فقیه جهان پیرامون خود را بشناسد، مقتضیات زمانی و نیازها را درک کند و بتواند در چارچوب های پذیرفته شده فقهی و بر اساس منابع شناخته شده به مسائل جدید پاسخ صحیح دهد و یا حتی در مسائلی که در گذشته مطرح بوده یک راه حل جدیدی ارائه دهد به بیان دیگر اگر به موضوعات جدید بپردازد و مسائل جدید را شناسایی کند و راه حل مبتنی بر مقتضیات ارائه دهد یا مسائلی که در گذشته مطرح بوده را بازخوانی کند و راه حلی جدید ارائه کند چنین فقیهی را می توانیم بگوییم فقیه نو اندیش. البته این می تواند ضمائمی هم داشته باشد مثلا کسی قواعد جدیدی را از فقه به واسطه نیازهایی که پیش آمده استکشاف کند یا حتی مثلا در دانش اصول که روش و فن استنباط را به ما می آموزد یک قواعدی را استخراج کند، فقیه نو اندیش چنین کسی است نه اینکه هر کسی که درس نخوانده و دو تا اصطلاح بلد شده بیاید یک نظری بدهد، به او بگویند فقیه نو اندیش، این روزها این را داریم مشاهده می کنیم. من این را تظاهر می دانم و جو زدگی و حتما آسیب می زند. امام خمینی یک فقیه نو اندیش واقعی است. امام خمینی که بحث دخالت عنصر زمان و مکان را در استنباط مطرح می کند این نو اندیشی حقیقی است. هرچند این مطلب را نیز باید درست تفسیر کرد، بعضی که اصلا فکر جامدی دارند. یک عده نیز که یک مقدار جلوتر هستند می خواهند همه مسائل و اموری که پیش می آید را یا با حکم ثانوی یا حکم حکومتی اگر آن را قبول داشته باشند حل کنند. امام خمینی یک گام قبل از اینها تأثیر زمان و مکان را در استنباط بیان می کند و معتقد است اگر فقیه غیر از این عمل کند باعث ایستایی و توقف و دور شدن انسان از تمدن بشری می شود. امام خمینی معتقد است که ما با همین ادله ای که داریم می توانیم با ملاحظه این دو عنصر انسان را از بن بست ها نجات دهیم. حال نمی خواهم وارد این بحث شوم. از این منظر مرحوم بجنوردی استخوان در حوزه خرد کرده بود. یعنی کسی در این جهت نسبت به ایشان تردید نداشت. چارچوب های استنباط را مراعات می کرد البته به جهت برخی از انظار و آراء خیلی مورد هجمه قرار گرفت و به خاطر بعضی از نظرات هم در تهران و هم در قم از ناحیه برخی آقایان به شدت مورد اشکال واقع می شد و حتی من شنیدم بعضی از علماء تهران نزد برادر ایشان مرحوم آیت الله سید مهدی بجنوردی رفتند و از ایشان خواستند جلوی این اظهار نظرها را بگیرد. حالا من نمیخواهم بگویم همه نظرات ایشان درست است ولی به هر حال بعضی از آقایان بعدا به آن ملتزم شدند، مثلا این مسئله که اگر ارزش پول کاهش پیدا کند این ضمان آور است یا خیر؟ ایشان از گذشته می فرمود که حقیقت پول همان قدرت خرید است طبیعتا وقتی ما با پدیده ای به نام تورم مواجه هستیم این قدرت خرید را کاهش می دهد، چیزی که امسال با صد تومان می شود خرید اگر تورم بیست درصد باشد سال آینده با صد و بیست تومان باید آن را خرید و لذا اگر معادل نرخ تورم توسط بانک یا یک فرد یا نهادی غیر از بانک، در قرض اضافه پرداخت شود این ربا محسوب نمی شود. این مبنا هم در مهریه و هم در خمس و در مسئله دیه و … تأثیر دارد. فعلا کار نداریم که حقیقت پول چیست زیرا اختلاف است بین علماء اما بالاخره بعضی از آقایان این نظر را دارند. مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی نیز البته با یک تفاوتی، همین عقیده را دارد، بعضی از آقایان هم معتقدند بین نرخ بالای تورم و تفاوت فاحش یا تفاوت کم باید تفصیل قائل شد. به هر حال همان موقع اعتراض می شد که این چه حرفی است و اشکال می کردند یا در مورد قضاوت زنان که زنان می توانند قاضی شوند یا حتی مناصب دیگر مثل وزارت یا ریاست جمهوری را عهده دار شوند. نمونه هایی از این قبیل مطرح بود و به همین جهت مورد هجمه واقع می شد. الان هم نمی خواهم وارد ماهیت نظر ایشان و استلال های ایشان بشوم که درست است یا غلط. بالاخره طرح این آراء و انظار یک شهامت و شجاعتی می خواهد و یک مخاطراتی دارد. اگر نمونه بخواهم بگویم زیاد است.

سوال: حتی در مورد خانواده و زن، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اجتماع می شود از مرحوم بجنوردی نکاتی را استخراج کرد.
آیت الله نورمفیدی: دو بحث است. یک وقت ما میخواهیم کسی را در تراز نواندیشی فقهی قرار دهیم و یک وقت میخواهیم ببینیم آرائش درست است یا مورد پذیرش است یا خیر؟ صرف نظر از اینکه این آراء تا چه حد از نظر استدلالی صحیح است یا خیر، می‎توان گفت ایشان یک فقیه نواندیش محسوب می شود.

سوال: آیا ویژگی های خاصی هم داشتند یا به همین مقدار فرمایشات شما کفایت می کند؟
آیت الله نورمفیدی: بالاخره ببینید خود نو اندیشی یک ویژگی است. این چیز کمی نیست. این یک امری است که جامعه امروز به شدت به آن نیاز دارد. ببنید ما در شرایطی هستیم که دنیا به سرعت در حال پیشرفت است. کاروان فقه و فقاهت اگر پا به پای دنیا حرکت کند، موضوعات را بشناسد و مسائل را استخراج کند و نظام مسائل را در ابواب مختلف فقهی جدید سامان دهد و برای آنها راه حل ارائه دهد می توانیم بگوییم کارآمد است و می تواند عهده دار ساماندهی زندگی بشر در اوضاع کنونی شود. اما اگر پا به پای این کاروان حرکت نکند از این کاروان عقب می ماند. همراهی، نه به این معنا که هرچه مثلا اندیشمندان یا اقتصاددانان یا سیاستمدران شرقی و غربی می گویند ما نیز همان را بگوییم تا همراه بشویم، نه؛ منظور این است که ما موضوعات را بشناسیم و نظام مسائل را تدوین کنیم و مبتنی بر همان چارچوب ها یعنی روش فقه جواهری که به نظر من پویا نیز هست و البته با دخالت عنصر زمان و مکان و شناخت مقتضیات جلو برویم. به روز باشیم نه به روز بلکه دور اندیشانه حتی مسائلی که در آینده می خواهد اتفاق بیفتد را بشناسیم و پیشاپیش نظام مسائلش را تدوین کنیم. اینها را اگر ما با توانمندی بیشتر و اشراف بیشتر سامان دادیم آن وقت می توانیم بگوییم فقه ما کارآمد است و راه حل دارد و مانع نیست، دعوت نمی کند انسان را به بازگشت به گذشته و دوری از تمدن. الان که مخصوصا نظام سیاسی ما نظام مبتنی بر فقاهت است بیشتر باید در این مسیر گام برداریم. واقعا اگر بخواهیم از بعد تأمین زیر ساخت های نظریِ کارآمدی (که یک مقوله مهمی است در حوزه سیاست و اقتصاد و فرهنگ) بخواهیم به این مسئله نگاه کنیم باید این توانمندی را فراهم کنیم و اگر غیر از این باشد طبیعتا ما باز خواهیم ماند و دنیا به حرکت خودش ادامه می دهد و این نهایتا منجر به انزوا خواهد شد.

سوال: نقد جدی ایشان نسبت به آراء مخالفان فکری و فقهی خودشان چه بود؟
آیت الله نورمفیدی:  در موضوعات مختلف به طور خاص ایشان نقدهایی حتما داشته اما به طور کلی می‎توان گفت کسانی که در برابر نو اندیشی و انظار جدید موضع می گرفتند یک بخشی را به نظرم معلول ضعف علمی می دانست، همان که اشاره کردم که می گفتند فقاهت امروز خیلی سخت تر و پیچیده تر از گذشته است. یک بخشی را معلول خوف و ترس و ملاحظات خاص محیط روحانیت و متدینان می دانست چه اینکه می‎گفت برخی عقائدشان این است ولی جرئت ابراز را ندارند، البته این مخصوص این دوره نیز نیست، ما همیشه در همه محیط های علمی و در محیط حوزه نیز این را داشتیم. به هر حال خلاف مشهور سخن گفتن ولو از ناحیه یک فقیه متبحر بالاخره عوارض دارد. این ساده نیست که کسی بیاید بر خلاف مشهور فتوا دهد. البته لزوما پای ملاحظات دنیوی هم در کار نیست، واقعا یک بخشی از این ملاحظات ممکن است روی جنبه های اعتقادی و دینی باشد. مرحوم شیخ انصاری وقتی نوبت به استدلال می رسد بی محابا ادله را نقد می کند، ادله مشهور را به چالش می کشد اما با همه این فراز و فرودها در مقام بررسی ادله، آخر سر که می خواهد فتوا دهد احتیاط می کند، یعنی برای فهم اکثریت فقها و مشهور یک اهمیتی را قائل می شود و چه بسا این را ناشی از یک نقصی در فهم خودش بداند لذا فتوا که می خواهد بدهد احتیاط می کند. این نیز ناشی از یک خدا ترسی است. اینکه انسان نسبت به نظر مشهور یک مراعاتی داشته باشد همیشه ناشی از ترس برای خود نیست گاهی ترس به خاطر خداست این نیز هست و ما قصد تخطئه همه را نداریم. بنابراین یکی همان ضعف علمی است و یکی ترس برای خود و یکی ترس به خاطر خدا، البته این نگرانی از یک جهتی بجاست ولی نباید دست و پا گیر باشد. بالاخره بعضی یک نگرانی دارند که اگر این انظار به هم بریزد یا تغییر کند یا خلاف مشهور سخن گفته شود کم کم ممکن است سرایت کند و همه چیز زیر و رو شود در حالیکه اگر این در یک چارچوب درست باشد این نگرانی وجهی ندارد.
سوال: آیا تمایز فکری ایشان با دیگران به سطح دانش وی ارتباط دارد یا به نوع بینش و درایت ایشان؟
پاسخ: من هر دو را دخیل می دانم و به یک معنا اینها از هم جدا نیست. دانش انسان حتما آمیخته با یک نوع بینش است. دانشی که همگان در حوزه ها فرا میگیرند یکسان است طلاب همه از همین کتاب ها و همین اساتید استفاده می‎کنند. کتابهایی که متن درسی است در حوزه همه این متن را می خوانند اساتید یکسان هستند اما چه می‎شود این همه اختلاف در دیدگاهها به وجود می‎آید؟ چند عامل باعث این امر می‎شود. یکی محیط تربیت شخص است که در چه محیط خانوادگی تربیت شده باشد درچه محیط اجتماعی رشد کرده باشد، حتی پدر و مادر، اینها طبیعتا تأثیر دارد. اساتید چه کسانی باشند و چه حدی خودش علاقمندی نشان داده باشد برای شناخت محیط پیرامون خودش و تا چه تلاش کرده باشد. بنابراین می خواهم بگویم آنچه که یک کسی مثل ایشان را از بقیه متفاوت می کند دانشی آمیخته با بینش است و این بینش محصول تربیت و محیط هایی است که در آن رشد کرده است محصول تلاش شخصی خود آن فرد است محصول نگاه استاد است، یعنی وقتی در دامن یک استاد رشد می کند، نگاه استاد بالاخره اثر گذار است. شما نگاه کنید شاگردان امام خمینی (البته نه اینکه این تنها عامل باشد ولی این میزان تأثیرگذاری را بیشتر می کند) با شاگردان مرحوم آقای خویی، طبیعتا مبانی فکری آنها که بخشی از آنها دانشی است اینها اثر دارد، هر دوی اینها اثر گذار است این هم در دانشگاه است و هم در حوزه، چرا باید در حوزه علمیه یا در دانشگاه که تعداد زیادی محصل دارد و همه مشغول تحصیل هستند یک تعدادی (غیر از آن جنبه های نبوغ و استعداد و سخت کوشی افراد) به آن غایت ها نزدیک می شوند یک تعدادی به اهداف مورد نظر طراحان این نظام آموزشی نزدیک می شوند و خیلی ها نمی‎شوند. این نشان می‎دهد این نظام آموزشی یک ضعف هایی دارد که باید به آن رسیدگی شود ولی به هر حال دو رکن اصلی که اینها از هم جدا شدنی نیستند حتما تأثیر گذار است و بدون ملاحظه دیگری نمی توانیم اینجا نظر دهیم.

سوال: از آثار قلمی ایشان خبر دارید و اساسا چه پرسش و سوال اصلی در این آثار و جریان فکری ایشان بارز است؟
آیت الله نورمفیدی: عمدتا آن چیزی که از ایشان باقی مانده، (طبق آنچه که بنده اطلاع دارم) شاید بیشتر آن بحث هایی است که ایشان ارائه داده است و شاگردان ایشان تنظیم و جمع آوری و منتشر کردند و یک بخشی نیز مقالاتی است که به قلم خود ایشان به رشته تحریر در آمده است. اگر بخواهیم ویژگی اصلی آنها را ذکر کنیم به نظر من آن چیزی که دغدغه ایشان بود این است که نگاه نادرست و تلقی ناصحیحی که از دین و فقاهت و روحانیت و حوزه در برخی از اذهان شکل گرفته بود مخصوصا در محیط های روشن فکری یا محیط های دانشگاهی یا حتی خارج از ایران در برخی از سمینارها و کنفراس ها، این نگاه را تصحیح کند و یک چهره کارآمد و به روز از دین و روحانیت ارائه دهد، حال اینکه تا چه حد موفق بوده و تا چه حد توانسته به این هدف برسد، تا چه حدی پشتوانه این انظار قدرتمند بوده، این یک بحث دیگری است ولی آن چیزی که من می توانم بگویم دغدغه ایشان محسوب می شده این بوده است.

سوال: علت اینکه ایشان بیشتر به سمت دانشگاه تمایل پیدا کرد و بیشتر در دانشگاه به تدریس پرداخت چه بود؟
آیت الله نورمفیدی: اوائل که ایشان از نجف برگشته بود در قم مستقر شد ولی شاید ضرورت ها و نیازی که برای حضور در برخی مناصب مثل شورای عالی قضایی به وجود آمد بیشتر باعث شد که ایشان از قم برود ولی من یادم است که ایشان می گفت دلم میخواست قم می ماندم و به همان کار تدریس می پرداختم، پس یک بخشی ناشی از ضرورت های اوائل انقلاب بود و یک بخشی هم نیازی بود که در دانشگاه حس می شد برای حضور شخصیت های علمی حوزوی که هم به لحاظ علمی موجه باشند و هم آن فضا را خوب درک کنند و بتوانند در آن فضا موثر باشند. بسیاری از روحانیون در محیط های دانشگاهی حضور پیدا کردند اما تعداد اندکی از آنها تبدیل شدند به چهره های موثر، قبل از انقلاب مرحوم شهید مطهری حضور پیدا کرد و می دانید که چه تأثیراتی داشت و الان هم بعضی هستند، این بر می گردد به ساخت فکری و قوت علمی اشخاص، بعضی قوت علمی دارند ولی ساخت فکری متناسب با محیط های دانشگاهی ندارند، بعضی ساخت فکری متناسب دارند ولی قوت علمی ندارند. قوت علمی که مورد انتظار یک محیط علمی دانشگاهی است. اگر روحانیت می خواهد واقعا حضور موثر در دانشگاه داشته باشد باید از هر دو جهت برخوردار باشد؛ یعنی یک ساخت فکری و بینش متناسب با آن محیط داشته باشد، کسی که از نظر فکری آن محیط را درک کند. یک وقت کسی می خواهد با رفتار و اخلاقش و ادبش جذب کند این موثر است ولی کافی نیست، یک روحانی که می خواهد در دانشگاه موثر باشد چند امر را باید با هم داشته باشد، تواضع، اخلاق، ادب و مهربانی و سعه صدر و پدری نسبت به همه، این شرط لازم است برای همه برای یک روحانی که در محیط علمی دانشگاهی می خواهد حضور پیدا کند بیشتر لازم است، ولی در کنار این، آن بینش و ساخت فکری مهم است. این ساخت فکری هم باید مشتمل بر درک مقتضیات زمانه باشد و هم جنس دانشجو و دانشگاه را بشناسد. این خیلی مهم است، تحمل می خواهد سعه صدر می خواهد، قوت علمی می‎خواهد، یعنی آنقدر از نظر علمی پایه های محکمی داشته باشد که مثل یک چشمه جوشان بتواند در برابر سوالات و پرسشها و شبهات پاسخگو باشد.

سوال: از اینکه چه مواد و رشته هایی را تدریس می کردند حضرتعالی اطلاع دارید؟
آیت الله نورمفیدی: بیشتر مربوط به رشته های فقه و حقوق بود. جزئیات را خیلی نمی دانم.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , ,