جلسه سی ام
آیه ۵۵ و ۵۶ – بررسی احتمالات در مورد زمان درخواست مشاهده و درخواست کنندگان
۱۴۰۲/۱۲/۱۴
مروری بر مباحث گذشته
یک فاصله دو هفتهای و بلکه بیشتر بین آخرین جلسه و این جلسه پیش آمد؛ این فاصلهها گاهی ما را مجبور به مرور و تکرار بحثهای گذشته میکند. اجمالاً عرض میکنم که ما درباره تفسیر دو آیه ۵۵ و ۵۶ به اینجا رسیدیم که در آیه اول دو جهت قابل بررسی است و در هر دو جهت احتمالاتی وجود دارد.
جهت اول مربوط به درخواست غیر معقولانه بنیاسرائیل از حضرت موسی برای رؤیت و مشاهده خداوند بود. زمان این درخواست نامعقول مورد بحث قرار گرفته؛ «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ»، آنها تقاضای رؤیت و مشاهده خداوند را کردند و بعد صاعقه فرود آمد؛ سؤال این بود که این درخواست و فرود صاعقه و موت آنها چه زمانی اتفاق افتاد؟ این جهت اولی بود که در این بخش مورد اشاره قرار گرفت. گفتیم سه احتمال در این جهت وجود دارد: یک احتمال اینکه بعد از امر به قتل گوسالهپرستان، این تقاضا مطرح شد. احتمال دوم اینکه بعد از عمل به این امر این حادثه پدید آمد. سوم اینکه اینها همزمان با گوسالهپرستی تقاضای مشاهده و رؤیت کردند. این سه احتمال در جهت اول ذکر شد.
جهت دوم این بود که درخواستکنندگان چه کسانی بودند؛ چه کسانی تقاضای مشاهده خداوند را نمودند؟ آیا همه بنیاسرائیل بودند یا یک گروهی از بنیاسرائیل، یعنی کسانی که گوساله نپرستیده بودند، بعد از اینکه امر خداوند را اطاعت کردند و گوسالهپرستان را به قتل رساندند، اینها وقتی همراه موسی به کوه طور رفتند، تقاضای مشاهده و رؤیت خداوند را نمودند.
گفتیم احتمالی که در جهت اول برگزیده میشود و احتمالی که در جهت دوم برگزیده میشود، باید هم مؤید به روایات و آیات باشد و هم بین آنها تطابق باشد. مجموعاً در جهت اول این احتمال که تقاضای مشاهده بعد از گوسالهپرستی واقع شده باشد، هر چند با برخی از آیات سازگار است اما مورد اشکال قرار گرفت؛ چون در مقابل آیه «وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا» ، آیه ۱۵۳ سوره نساء را داریم که میفرماید: «فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ…»؛ ظهور آن آیه قویتر و روشنتر از آیه سوره اعراف است. لذا اینکه این ماجرا بعد از گوسالهپرستی اتفاق افتاده باشد، با این آیه سازگار نیست. این آیه نشان میدهد تقاضا واقع شده و صاعقه فرود آمده، آنگاه گوسالهپرستی صورت گرفته است. «فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ»، «ثم» ظهور در ترتیب زمانی و بعدیت دارد و این یعنی اتخاذ العجل بعد از تقاضای مشاهده و فرود صاعقه بوده است. این واضحتر از آیه دیگر است و به نحو روشنتری بر تأخر گوسالهپرستی از تقاضای مشاهده دلالت میکند.
بررسی احتمالات در مورد زمان درخواست مشاهده و درخواستکنندگان
ما یک احتمال را نفی کردیم اما احتمالات دیگری هم اینجا هست؛ به علاوه، اگر بخواهیم در جهت دوم درخواستکنندگان را معرفی و تبیین کنیم، باز به مشکل برخورد میکنیم. طبق بیان صدر المتألهین که مستظهر به یک روایتی از تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) است، کسانی که درخواست مشاهده کردند، کسانی بودند که گوساله را نپرستیده بودند؛ اینها کسانی بودند که گوسالهپرستان را به قتل رساندند؛ و این با این احتمال که گوسالهپرستی بعد از تقاضای مشاهده و فرود صاعقه واقع شده، سازگار نیست. ظاهر آیه ۱۵۳ سوره نساء این است که اتخاذ العجل بعد از تقاضای مشاهده و فرود صاعقه بوده است؛ اما آنچه که صدر المتألهین فرموده و در تفسیر کبیر هم توسط فخر رازی مورد اشاره واقع شده، این است که اینها تقریباً یک گروه هفتاد نفره بودند که هم به دستور خدا عمل کردند و اقدام به قتل مشرکان کردند، و هم همراه موسی به کوه طور رفتند، و لذا افراد برگزیده بودند و بعد از آن ماجراها به حضرت موسی عرض کردند «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً»، لذا این با آن آیه سازگار نیست.
احتمال دیگر در جهت دوم این بود که همه بنیاسرائیل به موسی گفتند «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً». اگر زمان درخواست بعد از فرود صاعقه و بعد از قتل بوده، چگونه ممکن است که خطاب به همه باشد؟ این باید خطاب به یک گروه برگزیده باشد.
پس آن دو احتمالی که در جهت دوم مطرح شده هیچ کدام با آیه ۱۵۳ سوره نساء قابل انطباق نیست؛ چون طبق این آیه اتخاذ العجل بعد از تقاضای مشاهده و فرود صاعقه است، اما طبق آن دو احتمالی که در مورد درخواستکنندگان مطرح شد، ظاهرش این است که تقاضای مشاهده و فرود صاعقه بعد از آن بوده که آنها گوساله را مورد پرستش قرار دادند و خداوند هم امر به قتل آنها نمود؛ لذا اینها با هم سازگار نیست.
بنابراین اینکه ما براساس احتمالاتی که ذکر شد بخواهیم یک جمعبندی روشن از آن دو جهت بدست بدهیم، یک مقداری مشکل است؛ مخصوصاً اینکه روایاتی که در این باره وارد شده، اکثراً از نظر سندی قابل اعتماد و اتکا نیستند و دلالتاً هم گاهی با هم ناسازگار هستند؛ بالاخره مشکل است بخواهیم در این مورد به یک نتیجه روشن برسیم؛ یعنی هم در مورد زمان آن درخواست نامعقول هر یک از آن احتمالات مبتلا به مشکلات و موانعی است، و هم در مورد درخواستکنندگان که چه کسانی بودند، هر دو احتمالی که اینجا ذکر شده خالی از اشکال نیست.
اگر بخواهیم آیه ۱۵۳ سوره نساء را ملاک قرار بدهیم، به حسب ظهور روشنی که دارد باید بگوییم تقاضای مشاهده یا همزمان با گوسالهپرستی اتفاق افتاده یا قبل از گوسالهپرستی؛ چنانچه مرحوم طبرسی هم در مجمع البیان این را فرموده و قبلاً هم اشاره کردیم که میفرماید صحیح این است که جریان گوسالهپرستی و تقاضای مشاهده مربوط به میعاد اول است و برخی از مفسران همین را میگویند، و روایت علیبن ابراهیم هم همین را میگوید. اگر ما این را بگوییم، مشکلی ایجاد نمیشود؛ یعنی اینها تقاضای مشاهده کردند و بعد گوسالهپرستی اتفاق افتاد، حالا یا با فاصله یا اگر هم گفته میشود همزمان، در واقع به حسب کل واقعه میگوید همزمان است، و الا به نظر دقیقتر حتماً این بعد از آن واقع شده است، آن هم به خاطر کلمه «ثم». بنابراین آنچه از این آیه فهمیده میشود این است که اتخاذ العجل بعد از تقاضای مشاهده یا همزمان با آن واقع شده است.
حال اگر ما این را بخواهیم معیار قرار بدهیم، باید دید درخواستکنندگان چه کسانی هستند؟ اگر این ملاک باشد، امر به قتل یا عمل به قتل میشود متأخر؛ آن وقت چطور میتوان گفت که درخواستکنندگان فقط آن هفتاد نفر بودند که با موسی به کوه طور رفتند، (یا همه آنها یا بخشی از آنها)؛ اینها کسانی بودند که به امر خدا دیگران را قتل رساندند، آن وقت اینها تقاضای مشاهده و رؤیت کردند و گفتند «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ». اگر هم بگوییم عموم بنیاسرائیل این تقاضا را داشتند؛ یعنی اینها کسانی بودند که خداوند برای آنها بینات فراوانی آورده بود؛ از تورات و معجزات و کرامات قبلش، با این حال شروع کردند به گوسالهپرستی و امر به قتل هم بعد از آن واقع شد، در این صورت لازمهاش این است که صاعقه به همه بنیاسرائیل اصابت کرده باشد و همه را از بین برده باشد که این هم قابل قبول نیست. لذا اگر ما بخواهیم بگوییم همه بنیاسرائیل از خداوند این خواسته را داشتند، آن وقت باید بگوییم «فاخذتهم الصاعقة» هم به همه برمیگردد، یعنی صاعقه به همه بنیاسرائیل برخورد کرده و همه مردند، بعد خداوند آنها را دوباره احیا کرد؛ این هم قابل التزام نیست، یعنی واقع این است که هر دو طرف ماجرا مشکل دارد. از آن طرف درخواستکنندگان هر یک که باشد با این احتمالاتی که در مورد زمان درخواست مشاهده و فرود صاعقه گفتیم سازگار نیست. اینها ابعاد مختلف این ماجراست؛ تأملی بفرمایید تا در جلسه آینده مطالب را جمعبندی کنیم.
نظرات