پایگاه خبری جماران: آیت الله سید مجتبی نورمفیدی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با تأکید بر ضرورت تحقق وحدت در جامعه، گفت: افراد باید همدیگر را به رسمیت بشناسند، گفت و گو کنند و راهی که منفعت آن برای مردم بیشتر است و با ارزشهای دینی و فرهنگی آنان سازگارتر است، انتخاب شود.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در پی می آید:
یکی از موضوعاتی که رهبری اخیراً در فرمایشات خود روی آن تأکید کردند، ضرورت توجه به مسأله «اتحاد ملی» بود و درباره این موضوع تعابیری به کار بردند. علاقه مندیم دیدگاه حضرتعالی درباره اتحاد ملی بشنویم و اینکه شالودههایی که اتحاد ملی را شکل میدهند، چیست؟
اگر به درستی شخصیت پیامبر(ص) را بشناسیم و به اجزای رفتاری و سیره آن حضرت توجه کنیم، بدون تردید یکی از عالیترین جلوههای رفتاری ایشان و از برجستهترین نکاتی که در فرمایشات رسول گرامی اسلام میتوان برشمرد تأکید بر اتحاد، همدلی و همراهی برای تقویت بنیه جامعه، و تضعیف و خنثی کردن نقشههای دشمنان است.
موضوع سخن و سؤال شما با مبعث پیامبر(ص) پیوند آشکاری دارد. مسأله اتحاد و وحدت نه تنها در نظام تشریع بلکه در نظام تکوین هم امر بسیار مهمی است. برخی از اندیشمندان بزرگ اسلامی با مقایسه نظام تشریع و نظام تکوین در مباحث مختلف، در اموری استفادههایی میکنند؛ از جمله در مسئله اتحاد، همراهی و هم جهتی اجزاء عالم است که اگر اینگونه نبود نظام عالم به هم میریخت.
پس شالوده نظام تکوین بر حرکت اجزای عالم با هم به سوی هدف مشخصی است. در نظام تشریع نیز در همه ادیان الهی، در کتب آسمانی و در نصائح پیامبران مسئله وحدت همیشه به عنوان یک مؤلفه غیر قابل تغییر مطرح بوده است. در اسلام ریشههای وحدت را در قرآن باید جستجو کنیم. وقتی میگوییم ریشههای مسئله وحدت در قرآن است، یعنی یک امر تغییرناپذیر است، عارضی و تاکتیک نیست، بلکه یک استراتژی است.
در روایات اسلامی و سخنان پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام، درباره وحدت مطالب و سخنان زیادی گفته شده، هم بر اصل اتحاد تأکید شده و هم بر آثار سوء تفرقه، تشتت و تنازع اشاره شده است که مهمترین آنها ضعف، فشل شدن و از بین رفتن جامعه است.
این امری است که عقل آدمی آن را درک میکند؛ چه بسا میتوانیم بگوییم اتحاد توصیه ارشادی است؛ و اگر در کلمات اولیای دین به چیزی که مطابق عقل و فطرت آدمی است اشاره میشود، ارشاد به حکم عقل است. لذا وقتی موضوعی در این درجه از اهمیت باشد قهراً نباید از سوی پیروان آن پیامبر عظیم الشأن و رهروان آن شخصیت بزرگ، نادیده گرفته شود و هر کسی برخلاف آن عمل کند از دیانت و پیروی از پیامبر بزرگ فاصله گرفته است. بنابراین وحدت از ارکان دیانت و قوام جامعه است.
ما اگر تاریخ صدر اسلام را کنار بگذاریم، در دهههای اخیر اگر انقلاب اسلامی به پیروزی رسید یکی از مؤلفههای مهم برای به ثمر رسیدن تلاشهای امام راحل و مردم، مسئله وحدت بوده است؛ بدون وحدت امکان نداشت انقلاب به پیروزی رسد و امام، مردم و وحدت سه شاخص مهم پیروزی انقلاب بودند. در اوائل انقلاب و دوران دفاع مقدس اگر پیروزیهایی برای مردم، انقلاب و نظام رقم خورد در سایه وحدت بود. هر جا وحدت و اتحاد قوی شد، نتائج درخشانی داشت و هر جا تفرقه، تنازع و تخاصم جایگزین شد ما شکست خوردیم.
در طول همه این سالها مقاطع بسیار مهمی برای کشور، نظام و انقلاب پیش آمد که چه بسا دشمنان امید بسته بودند که از تلاشهای خود نتیجه بگیرند اما وحدت و اتحاد مردم تمام نقشههای آنها را نقش بر آب کرد. لذا وحدت تنها نیاز امروز نیست، نیاز بشر، جوامع، ادیان و دین اسلام در همه دورانها است و امری واضح و روشن میباشد.
از سوی دیگر وحدت نیازمند زمینههایی است که بخشی از آن جنبه معرفتی دارد، شناخت و معرفت عمیق میخواهد و بخشی از آن جنبه عملی دارد. پس در جنبههای نظری و عملی باید به وحدت توجه شود.
اینکه رهبر معظم انقلاب بر وحدت تأکید کردند، فقط متعلق به این ایام نیست؛ ایشان همیشه بر اتحاد امت اسلامی در برابر دشمنان آشکار و پنهان، متحجرین، سلفیها و تکفیریها تأکید داشتهاند و انصافاً در بُعد اتحاد امت اسلامی کارهای ارزندهای صورت گرفته است.
وقتی سخن از وحدت به میان میآید به معنای این نیست که همه عقائد خود را کنار بگذارند یا مذهب خود را رها کنند. منظور از وحدت این نبوده است که شیعه سنی، و سنی شیعه شود. بلکه منظور این است که انسانها و مذاهب با اعتقاداتی که دارند همدیگر را به رسمیت بشناسند، مشترکات را شناسایی کرده و آنها را تقویت کنند. از سوی دیگر اختلافات اگر در بحثهای علمی مطرح شود هیچ مزاحتمی ایجاد نمیکند.
مقام معظم رهبری در طول سالها همیشه بر وحدت تأکید کرده و انصافاً جلو خیلی از مشکلات را گرفته است.
از دیدگاه شما اتحاد ملی در درون مرزهای ایران چگونه باید باشد؟
در داخل کشور، مسأله اتحاد ملی مصداقی از همان اتحاد است که نام بردم. چون اتحاد جلوههای مختلفی دارد. در کوچکترین نهاد اجتماع که خانواده است تا بزرگترین نهادها مثل جامعه ایرانی، عراقی یا جامعه اسلامی، اگر اتحاد نباشد موفقیت هم نیست. اگر در خانوادهای دائماً اختلاف و تنازع باشد، تمام انرژی خانواده هدر میرود، سرمایههای آن نابود میشود و استعدادها از بین میرود؛ نه افراد و نه مجموعه خانواده به یک نقطه روشن و قلّه نمیرسند. در سطح ملی، اتحاد ملی شناخت مشترکات ملت و ایرانیها است؛ برای نمونه وطن، اسلام، دفاع از تمامیت ارضی، رشد و پیشرفت، کوتاه کردن دست اجانب، راه را به سوی اجانب بستن و حفظ استقلال مصادیقی از مشترکات ملت هستند.
نظام جمهوری اسلامی که برخاسته از آراء اکثریت مردم است قطعاً یکی از مؤلفههای اتحاد ملی میباشد، چون انقلاب از دورن مردم جوشیده است. ممکن است امروزه در برخی کارکردها و عملکردهای نظام و دولت اشکالاتی باشد، اما در اساس، اتحاد باید رعایت شود. مهم تر از همه مقصدی که میخواهیم به سوی آن حرکت کنیم را بشناسیم و نیروهایی که میتوانند برای رسیدن به مقصد تجمیع شوند علیرغم اختلاف نظرها، نگاهها و سلیقههای مختلف را باید تجمیع کرد.
فکر نمیکنم کسی از وحدت سخن میگوید نظرش این باشد که همه یک گونه فکر کنند، این امکان ندارد و در یک خانواده هم نمیشود افکار همۀ اعضای یک خانواده را یکسان کرد. مهم این است که برای تنظیم رفتارها و تعامل افرادها با هم معیاری حاکم باشد. اگر اختلاف نظری هست با گفتگوی صمیمانه و دوستانه حل شود و نهایتاً با ملاک قرار دادن قانون به عنوان آنچه که میتواند حاکم بر رفتارها باشد. لذا مهمّ در گام اول شناخت و معرفت مؤلفههای وحدت میباشد و در گام دوم به رسمیت شناختن یکدیگر، پذیرش تنوع و گونه گونی دیدگاهها و افکار و پرهیز از توهین، تکفیر و تخریب است.
وقتی میگوییم همدیگر را به رسمیت بشناسیم، یعنی به کسی که غیر از ما فکر میکند احترام قائل شویم. البته من حساب کسانی که دلبستگی به اسلام و آب و خاک کشور ندارند را جدا میکنم. اگر کسی شعارش این باشد که اگر کشور تجزیه شد ایراد ندارد، قابل گفت و گو نیست و صف آن از صف ملت جداست. یا کسی که خدای نکرده معتقد باشد اسلام مایۀ عقبماندگی کشور است، صف او از صف ملت جداست. چون اکثریت قاطع مردم مسلمان هستند، به اهل بیت(ع) علاقمندند، به تمامیت ارضی عقیده دارند، به حفظ آن معتقدند و دلشان برای آینده کشور میسوزد.
افراد باید همدیگر را به رسمیت بشناسند، گفت و گو کنند و راهی که منفعت آن برای مردم بیشتر است و با ارزشهای دینی و فرهنگی آنان سازگارتر است، انتخاب شود. ما چارهای جز وحدت نداریم. به نظر من اتحاد ملی در شرایط فعلی در حد یک ضرورت انکارناپذیر است که خدای نکرده اگر نسبت به آن کمتوجهی شود خوف آن را داریم که مشکلاتی برای کشور پیش بیاید که آیندگان ما را سرزنش کنند.
از دیدگاه حضرتعالی، بیاعتمادی و ایجاد اختلاف بین دستهجات سیاسی چه تأثیرات منفی بر امید و آینده ایران دارد؟
رهبری هم در فرمایشات خود اشاره کردند که اختلاف نظر، مباحثه و مناظره در مسائل مختلف خیلی خوب است و باعث رشد و شکوفایی است. رشد و پیشرفت علمی در رشتههای مختلف، حاصل مناظرات، مباحثات و نقدها است. افکار نو همیشه از مناظرات، نقدها، اشکالها و ایرادها متولد میشود. اگر نقد و اشکالی نبود، بشر در همان نقاط ابتدایی علم باقی میماند. این مسأله در حوزه مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هر آنچه که به معیشت و زندگی مردم مربوط میشود، جاری است.
پس اینکه رهبر معظم انقلاب فرمودند مباحثه و مناظره خوب است، برای اینکه این سخن مستظهر به تجربه بزرگ تاریخی و مستظهر به فهم و درک عقل آدمی است.
بنابراین، اگر در فضای صمیمانه و دوستانه گفتگو صورت گیرد، نتایج درخشانی خواهد داشت. اما اگر کار به تخاصم بکشد یا کار به جایی بکشد که همه بر باطل هستند و من حق هستم! اگر کسی گمان کند که با حذف میتواند جامعه را به پیش ببرد، این شیوه درست نیست و امکان ندارد.
ما بدون تردید گرفتار ضعفها و مشکلاتی هستیم و زخمهایی در پیکره جامعه ما وجود دارد؛ همه اذعان دارند و قابل کتمان نیست. ضعفها باید برطرف و زخمها درمان شود. در مقابل، دشمنان ما برای مقابله با ملت و نظام، تمام توان خود را به صحنه آوردند و در این مسأله هم هیچ تردیدی نیست. گرچه توانمندیهای نظام نسبت به اوائل انقلاب بیشتر شده است اما دشمنان با هم برای مقابله با ملت و نظام اتحاد دارند. از سوی دیگر ما در برخی از بخشها قدرتهایی به دست آوردیم که باعث هراس دشمنان شده است، اما ضعفها و زخمهای عمیقی داریم، این ضعفها و زخمهای عمیق جز با همکاری، همدلی و استفاده از همه ظرفیتها درمان نمیشود.
الان شرایطی است که ما باید همه نیروها و ظرفیتها را در یک مسیر برای رسیدن به قلههای بلند تعالی ایران اسلامی به کار گیریم. اگر در این شرایط کسی فکر کند که تنها فکر من، گروه من و باند من میتواند این هدف را تأمین کند، این فکر کودکانه و کوتهبینی است و امکان ندارد؛ چند صباحی ممکن است امور را پیش ببرد اما در دراز مدت به جایی نخواهد رسید.
لذا باید بپذیریم که افکار و ایدههای مختلف ممکن است هر کدام بخشی از راه حل را ارائه دهند، به همین دلیل ما باید برای افکار مختلف ارزش و احترام قائل شویم و امکان استفاده از نیروها و ظرفیتها فراهم شود. همچنین اعتماد تنها با حرف شکل نمیگیرد، اعتماد باید عملًا جلب شود. اگر فکر حذف را کنار بگذاریم، فکر دوستی و صمیمیت باشیم، فکر بهرهمندی از همه افکار و انظار باشد و بتوانیم همه معتقدین و دلسوزان را در جهت حل مشکلات به کار بگیریم، بدون تردید هیچ آسیبی به ما نخواهد رسید.
نظرات