جلسه هفدهم
آیه ۴۸ – بخش سوم – شفاعت کنندگان در دنیا و آخرت
۱۴۰۱/۰۹/۲۸
جدول محتوا
دسته دوم: شفاعت کنندگان در دنیا و آخرت
عرض کردیم شفاعت تشریعی مربوط به مسلمانان توسط یک گروه یا افرادی یا اشخاصی فقط در این دنیا و توسط برخی هم در دنیا و هم در آخرت صورت میگیرد؛ یعنی بعضی امور فقط در دنیا شفیع محسوب میشوند، ایمان، عمل صالح، توبه، قرآن بنابر بعضی از انظار فقط در دنیا شفاعت میکند. اما بعضی از امور و اشخاص هم هستند که هم در دنیا و هم در آخرت شفاعت میکنند.
۱. قرآن
در مورد قرآن که عرض کردیم اختلاف است، برخی معتقدند که قرآن هم در دنیا و هم در آخرت شفاعت میکند. در مورد شفاعت قرآن در دنیا در جلسه گذشته توضیح دادیم؛ اما در مورد آخرت برخی از روایات دلالت میکند بر شفاعت قرآن در آخرت. در نهج البلاغه از امیرمؤمنان علی(ع) وارد شده: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ» ؛ میفرماید بدانید که قرآن شفاعت میکند و شفاعت آن مقبول است؛ قرآن گویندهای است که سخنش مورد تصدیق قرار میگیرد و … عمده اینجاست؛ اینکه «شافع مشفع» شفاعت میکند و شفاعتش مقبول است، این اطلاقش هم دنیا را میگیرد و هم آخرت را. بعد میگوید «وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ»، کسی که قرآن در قیامت از او شفاعت کند، این شفاعت پذیرفته میشود. اینجا به وضوح و به روشنی و بلکه به صراحت بر شفاعت قرآن در روز قیامت تأکید میکند.
اینکه من عرض کردم در مورد قرآن اختلاف است، به جهت است که برخی شفاعت قرآن را اختصاص دادهاند به دنیا، به همان بیانی که عرض شد؛ مثلاً در «فی ظلال نهج البلاغه» گفته «و المراد بشفاعة القرآن أنه یشهد بلسان الحال أن هذا المؤمن قد ائتمر بامره و انتهی بنهیه» ، اینکه گفته شده قرآن شفاعت میکند، منظورش این است که با زبان حال شهادت میدهد که مثلاً این مؤمن به دستورات عمل کرده و از اوامر پیروی کرد و از نواهی هم اجتناب کرده است؛ منظور از شفاعت قرآن این است. ظاهر این بیان آن است که شفاعت قرآن مختص به حال دنیاست، مربوط به دنیاست، آنچه در قیامت اتفاق میافتد شهادت است و شفاعت نیست؛ ولی ظاهر کلام امیرالمؤمنین در نهج البلاغه این نیست، ظاهرش این است که شفاعت میکند و شفاعت او مورد پذیرش قرار میگیرد؛ تعبیر نهج البلاغه را دقت بفرمایید: «وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ»، اینکه بگوییم شفع به معنای شهد است، این خلاف ظاهر است؛ اگر این بود، حضرت میفرمود مَن شهد له القرآن یوم القیامة، پس قرآن از اموری است که هم در دنیا و هم در آخرت شفاعت میکند.
۲. ملائکه
ملائکه و فرشتگان هم در دنیا و هم در آخرت شفاعت میکنند؛ شفاعت ملائکه در دنیا همان استغفار آنهاست، «وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» ، اینکه میگوید «یستغفرون لمن فی الارض» یعنی همه ساکنان روی زمین مشمول استغفار ملائکه هستند؛ این برای دنیاست. منتهی ما به اطلاق این آیات نمیتوانیم اخذ کنیم، یعنی بگوییم استغفار ملائکه شامل کفار و مشرکان و ظالمان هم میشود، چون با برخی آیات دیگر سازگار نیست. ملائکه اگر استغفار میکنند به اذن خداوند تبارک و تعالی است؛ آنها اساساً به امر و نهی الهی کارها را انجام میدهند. اگر آیه «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ» را که قبلاً هم نقل شد ملاحظه کنیم، وقتی خداوند تبارک و تعالی کفار و مشرکان را مشمول مغفرت خودش قرار نمیدهد، دیگر معنا ندارد که ملائکه شفیع و واسطه شوند برای اینکه آنها بخشیده شوند. به عبارت دیگر استغفار ملائکه شامل مشرکان و منافقان و ظالمان نمیشود. به علاوه، آیات دیگری هم که محدود میکند شفاعت شوندگان را به مؤمنان؛ «لا یشفعون الا لمن ارتضی» معلوم است که کفار و مشرکان از دایره من ارتضی خارج هستند؛ قبلاً گفتیم که من ارتضی یعنی کسانی که باورهای اصلی آنان مورد رضایت خدا باشد. حداقل ایمان به خدا و توحید و معاد داشته باشند؛ حالا در عمل صالح ممکن است مشکلاتی داشته باشند که آن با شفاعت، اگر زمینههایش باشد، برطرف میشود.
بالاتر از این، آیاتی که مقید این معناست که با همین مضمون است ولی به جای «من فی الارض»، «الذین آمنوا» را ذکر کرده است. آیه: «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»، اینجا خیلی روشن مسأله مؤمنان را مطرح کرده که ملائکه استغفار میکنند برای کسانی که ایمان میآورند.
این در مورد شفاعت فرشتگان در دنیاست؛ اما ادعای ما این است که هم در دنیا و هم در آخرت شفاعت میکنند. برخی آیات بر این نکته دلالت دارد؛ غیر از آیه »الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ…»، به دنبال آیه ۷ سوره غافر آیاتی ذکر شده که این مطلب را میرساند؛ از جمله «وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ»، یکی در آیه ۷، یکی در آیه ۸ و یکی هم در آیه ۹؛ اینها به وضوح بر شفاعت فرشتگان در روز قیامت دلالت میکند. چون آیات بعدی، یعنی آیه ۱۰ سوره غافر در مورد کافران وارد شده که قطعاً مقصود قیامت است: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ…»، به قرینه اینکه آن مربوط به قیامت است، پس معلوم میشود آنچه ملائکه از خداوند از باب حفظ از عذاب جحیم یا تقاضای دخول در جنات عدن میکنند، مربوط به قیامت است.
پس ملائکه هم در دنیا و هم در آخرت شفاعت میکنند.
۳. پیامبران و نبی مکرم اسلام
پیامبران و خصوصاً نبی مکرم اسلام(ص) از کسانی هستند که در روز قیامت شفاعت میکنند. آیه «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * … يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى…». «اتخذ الرحمن ولدا» مسلماً شامل حضرت عیسی میشود؛ مرحوم علامه طباطبایی یکی از کسانی که ولد الرحمن محسوب شده را حضرت عیسی میداند. بعد در ادامه دارد «و لا یشفعون الا لمن ارتضی»، این «لایشفعون» شامل «من اتخذ الرحمن ولدا» میشود. بنابراین هم «عبادُ مکرمون» و هم «اتخذ الرحمن ولدا»، اینها شامل انبیاء میشود؛ اینها را ذکر میکند و بعد میفرماید «لایشفعون الا لمن ارتضی»؛ «لایشفعون» شامل انبیاء است. پس انبیاء هم حتماً جزء شفاعت کنندگان محسوب میشوند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) به خصوص در بین انبیاء یک جایگاه ویژهای برای شفاعت دارد که هم در قرآن و هم در روایات به تفصیل درباره آن سخن گفته شده است. شاید بالاترین مرتبه شفاعت مربوط به نبی مکرم اسلام(ص) باشد؛ از همه انبیاء بالاتر و از سایر حقایق هم برتر. از جمله آیه «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا» ، آن مقام محمودی که خداوند تبارک و تعالی برای پیامبر قرار داده، آن هم به واسطه تهجد و نماز شب، مقام شفاعت است. این مقام محمود که ذکر شده، همان مقام شفاعت است که به وضوح این برای پیامبر(ص) وجود دارد. تازه در برخی روایات دارد حتی سایر پیامبران هم به شفاعت نبی مکرم اسلام امید دارند؛ یعنی شفاعت پیامبر(ص) مختص گناهکاران و معصیتکاران و اهل کبائر نیست، بلکه اولیاء هم به شفاعت نبی مکرم اسلام(ص) امید دارند. امام باقر(ع) در روایتی با اشاره به آیه «وَلَسَوفَ يُعطِيكَ رَبُّكَ فَتَرضَى» میفرماید این امیدبخشترین آیه نزد اهلبیت است؛ این خیلی مقام بالایی است، چون میگوید خداوند آنقدر به تو عطا میکند تا تو را راضی کند. پیامبر تا راضی نشود، خداوند ادامه میدهد آن عطای خودش را. آن وقت میگویند رحمة للعالمین است، برای همه امت و همه انسانها و همه انبیاء و اولیاء، بالاخره آن عنایت و شفاعت خودش را، بال و پر شفاعتش را باز میکند و شامل انسانها میکند. البته اینطور نیست که این بال و پر آنقدر گشوده شود که کافران را هم دربرگیرد.
مرحوم علامه طباطبایی با استناد به بعضی از روایات میفرماید که غیر از مقام شفاعت که پیامبر از آن برخوردار است، او مظهر رحمت و رأفت الهی هم هست و چنین انسانی و با چنین مرتبه و عظمتی، راضی نخواهد شد که امت او در آتش جهنم بمانند. لذا از این جهت پیامبر یک جایگاه خاصی دارد در روز قیامت به عنوان شفاعتکننده. یعنی شفیع میشود به چند جهت؛ هم به جهت مقام شفاعت و این جایگاه شفاعت که خدا به او داده، و هم به جهت اینکه از طرف خداوند تبارک و تعالی مظهر رحمت و رأفت او قرار داده شده، بنابراین این دایره وسیعی است که همه را دربرمیگیرد.
ممکن است اینجا کسی بگوید کافران و ظالمان و منافقان هم مشمول این رحمت و شفاعت خواهند شد؛ توجیهاتی برای این ذکر کردهاند که درست است پیامبر(ص) انسان کامل است و انسان کامل آنچنان رحیم و رئوف است که وقتی وضع انسانها را در آن شرایط میبیند، ممکن است به یاری آنها بیاید؛ اما ممکن است بگوییم انسان کامل در آن شرایط اساساً از چنین انسانهایی غافل است و در ذهن و ذکر او حضور ندارند؛ چون اگر حضور پیدا کنند، آن رحیمیت و رأفت پیامبر اقتضا میکند که دست اینها را بگیرد و به استغاثه آنها پاسخ بدهد؛ ولی مهم این است که اساساً در آن شرایط صدای اینها به گوش پیامبر(ص) نمیرسد. و آن مسأله اصلی شفاعت که ما گفتیم آمادگی و استعداد برای شمول شفاعت، باید وجود داشته باشد تا شفاعت پیامبر شامل آنها شود. بالاخره «لایشفعون الا لمن ارتضی» و امثال اینها اقتضا میکند که این استعداد و آمادگی تا ایجاد نشود، حتی پیامبر هم نمیتواند همه انسانها را شفاعت کنند.
بحث جلسه آینده
برخی دیگر از شفاعتکنندگان که هم در دنیا و هم در آخرت میتوانند شفاعت کنند باقی مانده که در جلسه آینده عرض خواهیم کرد.
نظرات