شرح رساله حقوق – جلسه هفتاد و چهارم – انواع چشم از جهت کسب آگاهی و عدم آن

جلسه ۷۴ – PDF

جلسه هفتاد و چهارم

انواع چشم از جهت کسب آگاهی و عدم آن

۱۴۰۱/۰۸/۱۱

انواع چشم از جهت کسب آگاهی و عدم آن

بحث ما در مورد حق چشم بود. عرض کردیم چشم نیز مانند گوش از دید امام سجاد (علیه السلام) دروازه‎های آگاهی و معرفت انسان هستند. انسان از طریق چشم و گوش می‎تواند معرفت کسب کند و شناخت پیدا کند. حال این شناخت، سطوح مختلف دارد. وقتی که می‎گوییم دروازه آگاهی، این معنایش این است که قابلیت بهره‎برداری و کسب آگاهی با چشم وجود دارد، اما لزوما مورد استفاده قرار نمی‏گیرد. یعنی انسانها دو دسته هستند: یک دسته از این ابزار آگاهی استفاده بهینه می‎کنند و یک عده استفاده نمی‏کنند.
چشم نیز گویا از دید قرآن دو نوع است: ۱. چشمی که می‎بیند؛ ۲. چشمی که نمی‏بیند آنچه را که باید ببیند. اینجا اشاره به کور و نابینا نمی‎کند، می‎گوید کسی ممکن است چشم داشته باشد و با آن ببیند یعنی کسب معرفت و آگاهی کند، اما کسی ممکن است چشم داشته باشد و اشیاء ظاهری را ببیند ولی آن را وسیله‎ای برای کسب معرفت قرار نمی‎دهد. لذا خداوند متعال در سوره اعراف در مورد کافران می‎فرماید: «لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها» بعضی چشم دارند و در این دنیا می‎بینند ولی «لایبصرون بها»، در جای جای قرآن به این دو رفتار اشاره شده. یعنی انسان‎هایی که چشم دارند و می‎بینند، انسانهایی که از این قوه بینایی برخوردار هستند، اما بینائیشان را محصور در مشاهده اشیاء ظاهری کردند، اینکه از این امور به امور دیگری منتقل شوند تأمل و تفکر کنند و به علم و معرفت حقیقی دست پیدا کنند، اینطور نیست. طبیعتا انسان با چشمش آگاهی‎های جدید پیدا می‏کند، یعنی وقتی اشیاء را می‎بیند طبیعتا یک زوایایی از آن شئ مشاهَد برایش آشکار می‎شود. فرض کنید تا حالا انسانی را ندیده یا یک حیوانی را ندیده یا جایی را ندیده، وقتی می‏بیند این اطلاعات او افزوده می‎شود، اما این ظاهر قصه است.
خداوند متعال در آیات فراوانی امر به دیدن همراه با تأمل و دقت می‎کند و در آیات متعددی کسانی را که می‎بینند و تأمل و دقت نمی کنند سرزنش می‎کند. شما جستجو کنید، آیاتی که با «انظروا» یا «أ ولم ینظروا» وارد شده، یعنی اثبات و نفی، امر به نظر و سرزنش به خاطر ندیدن؛ جایی می‎فرماید: «فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» نگاه کنید عاقبت تکذیب کنندگان چه بوده، یعنی از راه آثار و نشانه‎های تکذیب کنندگان پی ببرید که تکذیب الهی چه نتیجه‎ای دارد؟ اینجا نیز دیدن است ولی دیدنی است که آگاهی و علم حقیقی به انسان می‏دهد، علم و معرفت حقیقی، علم و معرفت به مبدأ هستی است و هر آنچه که خداوند تبارک و تعالی خواسته یا در مثلا در آیه «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ؛ ای رسول به مردم بگو که در زمین سیر کنند و ببیند که خداوند چگونه این موجودات را آفرید، سپس خدا عالم آخرت را ایجاد می‏کند و او بر همه چیز قادر و تواناست، اینکه می‎فرماید «انظروا کیف کان بدءالخلق» ببینید خداوند چطور عالم را خلق کرد، همانطور نیز آخرت را خلق خواهد کرد، این هم امر می‎کند به دیدن ولی یک وقت دیدن برای این است که انسان در این متوقف شود، یا این را مبدأ حرکت ذهنی و آگاهی بخشی خودش قرار دهد؟ از این قبیل ما زیاد داریم.
در مقابل کسانی که از چشمشان استفاده می‎کنند، ولی این موجب علم و آگاهی آنها نمی‎شود سرزنش می‎کند. «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ » ؛ نمی بینند که این شتر چگونه خلق شده، آسمان چگونه برافراشته شده، این کوه‏ها چگونه استوار شدند و ثابت شدند؟ این برای دیدن است. یعنی کسی که کوه و آسمان و شتر را می‏بیند، خدا از او می‎خواهد که در آنها تأمل کند و اینها منشأ علم و آگاهی انسان شوند یا در آیه دیگری می‏فرماید: «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ» آیا اینها در ملکوت آسمانها و زمین نگاه و تأمل نمی‏کنند؛ آسمان و زمین و آنچه که خداوند آفریده ولو «من شئ»، یعنی کوچکترین چیز، اینها را انسانها می‏بینند، این نمی‏خواهد بگوید که انسانها نابینا هستند، نه این همان «لهم اعین لایبصرون بها» همین را می‏خواهد بگوید یک عده‎ای چشم دارند و اشیاء را می‏بینند اما این دیدن آنها دروازه علم و آگاهی و معرفت برای آنها نیست.
پس ما دو دسته انسان داریم، انسان‎هایی که دیدن و چشم و نظر را ابزاری برای آگاهی و معرفت قرار می‏دهند اما بعضی را وسیله کسب و آگاهی معرفت قرار نمی‎دهند «لهم اعین لا یبصرون بها». این چیزی است که در آغاز امر باید به آن توجه کرد سپس می‎آییم سراغ کارهایی که چشم باید کند و نباید بکند.