جلسه چهل و سوم
آیه ۴۵ _ بخش اول: «استعینوا بالصبر و الصلاۀ» _ مطلب سیزدهم: استعانت به نماز _ بخش دوم: «و إنها لکبیرۀ الا علی الخاشعین»
۱۴۰۰/۱۱/۱۷
جدول محتوا
مطلب سیزدهم: استعانت به نماز
در بخش اول آیه ۴۵ مطالب متعددی مطرح شد که عمدتا درباره استعانت بود و استعانت به صبر. درباره استعانت به نماز هم میتوان از مجموع آیات و روایات استفاده کرد که اساسا این یک سنت الهی و رایج بین انبیاء و خود پیامبر و بعد از آن هم اولیاء خدا و ائمه معصومین (ع) به شمار میرود. اگر نماز به عنوان امری معرفی شده که باید به کمک آن انسان بر مشکلات غلبه کند، چیزی نیست که قابل فهم و هضم نباشد. نماز که عالی ترین تجلی ارتباط انسان با خدا است، یک حلقه اتصال و پلی است میان انسان و خداوند و قهرا در میانه گرفتاری ها و مشکلات، غم ها و هم ها، اگر انسان به نماز پناه ببرد که در حقیقت پناه بردن به خداوند تبارک و تعالی است، میتواند فواید بسیاری برای مستعین داشته باشد. اینکه عرض شد این یک سنت است و انبیاء عظام الهی هرگاه مواجه با مشکلی میشدند به نماز پناه میبردند، در روایات بر آن تاکید شده و این توصیه را انبیاء پیشین به امت های خودشان هم داشتند. قرآن میفرماید: «قالَ موسی لِقومه اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا»، به خدا استعانت بجویید و صبر کنید. اینکه میفرماید به خدا استعانت بجویید، مؤید مطلبی است که عرض کردم که نماز عالی ترین جلوه ارتباط با خدا و استعانت به نماز در حقیقت استعانت به خداوند تبارک و تعالی است.
در روایتی از پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد شده: کانَ الأنبیاءُ إذا فزعوا إلی الصلاۀ. پیامبر میفرماید انبیاء اینچنین بودند که اگر مشکلی برایشان پیش میآمد و گرفتار فزع میشدند، به نماز پناه میبردند و از نماز استعانت میجستند.
اینکه پیامبر در مورد سایر انبیاء فرمود، خود رسول خدا هم اینچنین بود.
در روایتی وارد شده است: کانَ رسول الله إذا حزبه امرٌفزع إلی الصلاۀ. وقتی خود رسول خدا در شرایط سختی قرار میگرفت به نماز پناه میبرد. همه ائمه ما اینچنین بودند، بنا به گفته امام صادق امیر مؤمنان اگر برایش مشکل و گرفتاری پیش میآمد، به نماز پناه میبرد. عن أبی عبدالله (ع): کانَ علیٌ (ع) إذا أهاله شیئٌ قام إلی الصلاۀ ثم تلی هذه الآیۀ: «و استعینوا بالصبر و الصلاۀ». امام صادق بعد از بیان اینکه امیرالمؤمنین اینچنین عمل میکرد، این آیه را تلاوت فرمود. پس اینکه میگوییم این یک سنت الهی و توصیه اکید از ناحیه خداوند است و همه انبیاء اینچنین بودند و هم به قومشان این دستور را میدادند، به گواهی آیات قرآن و روایات است که بالاخره استعانت به نماز امری است که حتما ما به عنوان مسلمانان و پیروان نبی مکرم اسلام و اهل بیت باید مد نظر داشته باشیم.
روایتی از امام صادق (ع) در این رابطه وارد شده که خطاب به مسمع میفرماید: یا مسمع ما یمنع أحدکم إذا دخل علیه غمٌ من غموم الدنیا أن یتوضأ ثم یدخل مسجده فیرکع رکعتین فیدعوا الله فیهما أما سمعت الله یقول: «و استعینوا بالصبر و الصلاۀ». امام صادق میفرماید: چه چیزی مانع شماست که وقتی گرفتاری و غمی از غموم دنیا بر شما عارض میشود، وضو بگیرید و داخل مسجد شوید و دو رکعت نماز بخوانید و خدا را در آن دو رکعت طلب کنید، مگر نشنیده اید که خدانوند میفرماید: «واستعینوا بالصبر و الصلاۀ»؟ این راهی است که در غموم دنیا، در مشکلاتی که برای انسان پیش میآید، کمک کند و هم آرامش روحی دهد و هم توان برای مقابله با مشکلات و غلبه بر مصائب و سختی هایی که در دنیا برای انسان پیش میآید.
تقریبا مطالبی که در بخش اول لازم بود مطرح شود، بیان شد.
بخش دوم: «وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ»
باید دید مرجع ضمیر در «إنّها» چیست. چه چیزی را خداوند با تأکید میفرماید «لکبیرۀٌ». هم «إنّ» و هم «لام» در «لکبیرۀ» به چه مطلبی اشاره دارند و چه چیزی را میخواهند بگویند که کبیر است مگر برای خشوع کنندگان؟
احتمالات چهارگانه در مرجع ضمیر
در مورد ضمیر «إنّها» و مرجع این ضمیر، چهار احتمال ذکر شده است. مفسرین این چهار احتمال را ذکر کرده اند، حال بعضی سه احتمال، بعضی هم دو احتمال.
احتمال اول: این است که به صلاۀ برگردد، أی إنّ الصلاۀَ لَکَبیرَۀٌ إلّا علی الخاشعین. یعنی نماز ثقیل است، کبیرۀٌ به نماز میخورد، مگر بر آنهایی که خاشع اند. برای خاشعین نماز سنگین نیست.
احتمال دوم: این است که به «استعانت» برگردد. یعنی درست است که استعانت بعینه در جمله قبلی ذکر نشده، اما از مضمون این جمله به دست میآید. وقتی میفرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلاۀ و إنّها»، أی إن الاستعانۀ. این استعانت از همان امر «استعینوا» استفاده شده است. این نظری است که برخی از اهل تفسیر آن را پذیرفته اند. فخر رازی هم این را به عنوان یک احتمال در کنار سایر احتمالات ذکر کرده است.
احتمال سوم: اینکه به همه تکالیف و اموری که در آیات قبل مورد اشاره قرار گرفته است، برگردد. چون در آیات قبل فرمود: «اذکروا نعمتی التی أنعمتُ علیکم»، تا رسید به اینجا که فرمود: «و استعینوا بالصبر و الصلاۀ». چون انجام و رعایت و توجه به آنها سخت و مشکل است، پس برای اینکه این سختی وجود دارد، به صبر و صلاۀ استعانت بجویید. چون این تکالیف «لکبیرۀ»، مگر برای آنهایی که اهل خشوع اند. آنگاه اینکه میفرماید خشوع دارند، در حقیقت یعنی اگر کسی اهل خشوع باشد، آن تکالیف برایش سخت نیست، ثقیل نیست و با استعانت به صبر و صلاۀ آن ثقل از بین میرود و دیگر سنگین نخواهد بود. پس احتمال سوم این است که رجوع به همه آن اموری کند که بنی اسرائیل امر به آنها شده اند. از یاد آوری نعمت گرفته تا به آخر.
احتمال چهارم: این است که به حسب ظاهر به صلاۀ برگردد ولی مقصود هر دو باشد، هم صبر و هم صلاۀ. یعنی إن الصبر و الصلاۀ لکبیرۀ إلا علی الخاشعین. اینجا چه بسا گفته شود چطور ممکن است دو چیز به عنوان مرجع باشد، اما ضمیر تثنیه نباشد. نگفته که إنهما لکَبیرۀٌ إلا علی الخاشعین، اگر میخواست به صبر و صلاۀ برگردد، باید میگفت «إنّهما»، در حالی که ضمیر در اینجا مفرد است؛ چگونه ممکن است که رجوع به هر دو کند؟
در پاسخ گفته شده که نظیر این در قرآن کرارا بیان شده است. مثلا در سوره جمعه میفرماید: «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا». میگوید وقتی آنها با تجارت یا لهو مواجه میشوند، «انْفَضُّوا إِلَيْهَا». ظاهر این است که ضمیر «هاء» به تجارت بر میگردد، اما مقصود هر دو است، نه خصوص تجارت. درست است که نفرموده «إلیهما»، اما با اینکه مرجع خصوص تجارت است، روشن است که هر دو منظور است. یعنی به حسب معنا انفضوا إلیهما است.
در سوره توبه میفرماید: «الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ». میگوید آنهایی که طلا و نقره جمع میکنند و پنهان میکنند و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، این «هاء» در «لا یُنفقونها»، به حسب ظاهر به «فضه» میخورد، اما مسلم است که خصوص فضه مراد نیست و هر دو را در بر میگیرد، یعنی هم فضه و هم ذهب. اینجا منظور این نیست که یکی را پنهان میکنند و دیگری را انفاق میکنند، بلکه منظور این است که اینها اصلا اهل انفاق نیستند. اینجا ما یقین داریم که حکم آیه شامل هر دو است و مقصود خصوص فضه نیست، بلکه ذهب را هم در بر میگیرد. از این نمونه ها در قرآن زیاد است.
اینجا هم درست است که فرموده: «إنّها لکبیرۀ»، اما منظور در حقیقت إنّهما است و به صورت ضمیر آورده که ظاهرش به صلاۀ بر میگردد ولی هر دو را در بر میگیرد. یعنی إنّ الصبر و الصلاۀ لکبیرۀ إلّا علی الخاشعین. خود صبر سنگین است، واقعا صبر کردن کار ساده ای نیست، اینطور نیست که انسان بتواند در برابر خیلی از امور صبر کند، هم صبر در طاعت، هم صبر در مصیبت و هم صبر در معصیت، سخت و سنگین است. نماز هم همینطور چون این کار برای کسی که هنوز خشوع قلبی پیدا نکرده و به عظمت خدا پی نبرده سخت است، اما اگر کسی اهل خشوع باشد دیگر این ثقیل نیست. نه صبر برای او سخت است و نه نماز؛ و استعانت به این دو طبیعتا به آن سختی نخواهد بود.
بررسی احتمالات چهارگانه
این چهار احتمالی بود که در مورد ضمیر «إنّها» وجود دارد. البته شاید خیلی ضرورتی هم برای ترجیح بعضی از این احتمالات بر برخی دیگر نباشد، اما به حسب ظاهر که با این آیه هم سازگاری داشته باشد بعید نیست بگوییم که احتمال چهارم از احتمالات پیشین اولی است.
به هر حال وقتی امر به استعانت از این دو میکند، و میفرماید این سخت است، اگر سختی هم دارد به تبع سختی خود اینها است. لذا بر این اساس احتمال دوم چیزی جدای از احتمال اول و سوم نیست. اینکه استعانت به صبر و صلاۀ سخت است، سختی به خاطر خود آنها است و الا استعانت چیزی جدای از آنها نیست. اینکه از آنها کمک بگیرید، یعنی صبر کنید و نماز بخوانید. خود صبر کردن و نماز خواندن امری است که سنگین به نظر میرسد مگر برای اهل خشوع. لذا احتمال دوم ضعیف است. بنابراین با توجه به اینکه احتمال اول و سوم نقش محوری در این مسئله دارند، چه بسا احتمال چهارم اولی باشد. تنها چیزی که ما را وادار به پذیرش احتمال اول میکند، این است که بگوییم ضمیر مفرد آمده و الا منعی ندارد، بلکه رجحان دارد که هر دو را ذکر کنیم. محذور این هم با توجه به مطالبی که گفته شد برطرف میشود و در قرآن هم نظیر دارد.
اینکه بگوییم ضمیر «إنّها» به آن تکالیف بر میگردد بدین معنا که این کار ها سخت است مگر برای اهل خشوع، به نظر میرسد این را هم نمیتوانیم بپذیریم. ممکن است اینها را بتوانیم به عنوان یک احتمال ذکر کنیم، اما بحث این است که آن تکالیف همگی سخت نیستند و چون مجموع آن کار ها برای آنها اینچنین بود، امر به استعانت شد. لذا به نظر میرسد که احتمال چهارم اولی است.
در مورد معنای کبیر و خشوع و خاشعین نکاتی باقی مانده که انشاءالله بیان خواهم کرد.
نظرات