تفسیر – جلسه دهم – آیه ۴۰ _ بخش اول: «اذکروا نعمتی… _ وجوه امر به یاد آوری نعمت 

جلسه ۱۰ – PDF

جلسه دهم

آیه ۴۰ _ بخش اول: «اذکروا نعمتی… _ وجوه امر به یاد آوری نعمت

۱۴۰۰/۰۸/۱۰                                                                             

خلاصه جلسه گذشته

عرض کردیم آیه ۴۰ سوره بقره سه بخش دارد. سخن در بخش اول بود؛ «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ» که البته این خطاب مشترک در سه بخش است. در بخش اول آیه یعنی «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ» چند مطلب را متعرض شدیم. یکی راجع به یاد آوری و فلسفه امر به یادآوری به نعمت، اینکه چرا خداوند تبارک و تعالی دستور می‌دهد این نعمت من را یاد آوری کنید. دیگر اینکه نعمتی درواقع اشاره به جنس نعمت دارد نه یک نعمت مشخص. اگر چه بعضی این را به معنای یک نعمت دانسته اند، اما ظاهر این است که این به معنای جنس نعمت است. «نِعمَتی» یعنی نعمتی که من به شما انعام کردم. گستره نعمت هایی که خداوند تبارک و تعالی به بنی اسرائیل عطا کردند، گستره وسیعی است. این نعمت های بعضا اختصاص به بنی اسرائیل داشت که به بعضی از این‌ها اشاره کردیم. این نعمت های اختصاصی باعث شده بود که بر سایر ملت ها برتری داده شوند. «إنّی فضًّلتُکُم علی العاملین» که در برخی از آیات آمده، یا «إنّه لَم یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِین»، یعنی به هیچ یک از مردمان سایر ملل و اقوام دیگر داده نشده، بالاخره این‌ها نعمت های اختصاصی بودند. اما به غیر از این نعمت های اختصاصی، بالاخره نعمت هایی که همگان از آن‌ها بهره مندند، آن‌ها هم شامل حال بنی اسرائیل بوده. نعمت حیات، نعمت خلق، نعمت رزق، نعمت هدایت و نبوت و شریعت، نعمت هایی که با واسطه به آن‌ها واصل می‌شد و…
اینجا که خداوند میفرماید :«اذکروا نعمتی»، یا اشاره به جنس نعمت دارد که همه نعمت ها را در بر می‌گیرد، اعم از نعمت های مشترک و اختصاصی که اشاره کردم. یا خصوص نعمت هایی که به بنی اسرائیل داده شده.
به هر حال یک نعمت خاص منظور نیست. بالاخره آن نعمت های اختصاصی خداوند که به بنی اسرائیل عطا کرده و باعث شد آن‌ها برتری پیدا کنند، خداوند میفرماید آن‌ها را به یاد بیاورید.

وجوه امر به یادآوری نعمت

حال اهدافی که از امر به یاد آوری نعمت تعقیب می‌شود، یا به تعبیری دیگر وجه امر به یاد آوری این نعمت، به طور کلی می‌تواند چند جهت داشته باشد. البته یکی را قبلا اشاره کردیم.

وجه اول

علت اینکه خداوند تبارک و تعالی در اینجا می‌گوید یادتان بیاید، این است که اگر این نعمت ها در گذشته در اختیار شما بود و الان نیست، مقصر خودتان هستید. خودتان بودید که نعمت را تبدیل به نقمت کردید. شما بودید که با ناسپاسی نسبت به نعمت های خداوند سبب شدید این نعمت ها از شما سلب شود.

وجه دوم

مهمترین جهتی که در اینجا وجود دارد، دعوتی است که خداوند تبارک و تعالی به توحید می‌کند. گفتیم یکی از سه بخش مهم این آیه که به اصل توحید پرداخته همین قسمت است. سوال در این بود که چطور «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ» دلالت بر توحید می‌کند؟
ما اگر نعمت های خداوند تبارک و تعالی را دسته بندی کنیم، برخی از نعمت ها، نعمت هایی است که خاص خداوند تبارک و تعالی است. یعنی دیگران نه بی واسطه و نه با واسطه نمی‌توانند این نعمت را به دیگری عطا کنند. مانند نعمت حیات، خلق و آفرینش. این‌ها چیزی نیستند که دیگران بتوانند این کار را انجام دهند. این خواه یا ناخواه به دست خداوند است و هیچ زمینه ای برای حضور دیگران در این عرصه نیست.
گاهی از اوقات برخی از نعمت ها به واسطه دیگران به انسان می‌رسد. شخصی به دیگری عطایی می‌کند، رزق و روزی برای او فراهم می‌کند، اما این شخص واسطه است که دارد دیگری را بهره مند می‌کند و به او چیزی می‌بخشد، ولی در واقع به خداوند تبارک و تعالی بر می‌گردد. یعنی هم اصل خلقت و آفرینش آن شخص منعم، هم عطیه و هدیه ای که او می‌دهد، و کاری که او می‌کند در واقع بازگشت به خداوند تبارک و تعالی می‌کند. این‌ها نعمت هایی است که در این دنیا از خلق، حیات، رزق و روزی به این ترتیب به خداوند باز می‌گردد.
نعمت های معنوی خداوند هم دامنه بیشماری دارد. این نعمت ها که اساسشان ارسال رسل، انزال کتب و هدایت انسان ها، اطاعت انسان ها است، این‌ها هم در واقع از سوی خدا است. یعنی اگر خداوند تبارک و تعالی شریعتی فرستاده، پیامبری ارسال کرده و ما موفق شدیم به اطاعت نبی و رسول او، خود این اطاعت، خود اینکه هدایت پیدا کردیم به سوی اطاعت، باز از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است.
بنابراین اگر ما بگوییم جمیع نعمت ها از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است، چنانچه در قرآن میفرماید: «وَ ما بکم مِن نعمۀٍ فَمِن الله»، هر چه که از نعمت به شما واصل می‌شود، از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است. اگر امر به یاد آوری به نعمت می‌شود و خداوند میفرماید : «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ»، این نعمت که جنس نعمت است و همه نعمت های خداوند را در بر می‌گیرد، چه مادی و چه معنوی، چه با واسطه و چه بی واسطه، همگی به سوی خدا است و منشأ آن‌ها خدا است. یعنی کأن غیر از خدا هیچ عامل دیگری در این زمینه تاثیراستقلالی ندارد. و هَل هذا إلا التوحید؟ توحید یعنی اینکه ما اعتقاد پیدا کنیم که لامؤثر فی الوجود الا الله. اینجا خداوند تبارک و تعالی به یکی از جلوه های توحید اشاره کرده. وقتی دستور به ذکر و یادآوری نعمت داده می‌شود و این نعمت هم لا یکون الا من ناحیۀ الله، پس در حقیقت اینجا دارد دعوت به توحید می‌کند. این دعوت به توحید است. در آیات قبلی هم این اصل اعتقادی و باوری که باید در نفوس و قلوب مسلمانان پدید بیاید مورد اشاره قرار گرفته. توحید، نوبت و معاد، اصل و اساس اعتقاد و باور یک انسان موحد و مسلمان است.

وجه سوم

خداوند تبارک و تعالی با این بیان در حقیقت می‌خواهد انسان را سوق دهد به سوی شکر نعمت و پرهیز از کفران نعمت. خود این مسئله که در مواضع و مواقع مختلف نسبت به اقوام و ملل مختلف دستور به یادآوری نعمت داده شده، دعوت و تقاضای ذکر نعمت شده، و بر حذر داشته شده از کفران نعمت، کأن یک روش و سنتی بوده که خداوند تبارک و تعالی همواره آن را دنبال کرده. اصلا انبیاء عظام الهی همیشه به یاد آوری نعمت تاکید داشته اند. مثلا هود به قوم خود یعنی عاد اینچنین میفرماید: «وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ نعمت های خدا را به یاد بیاورید، شاید به رستگاری برسید.
حضرت صالح به قوم خود یعنی ثمود نظیر این را فرموده: «فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ».
همچنین حضرت موسی نسبت به بنی اسرائیل مکررا دستور به یاد آوری نعمت داده که قبلا به برخی از این آیات هم اشاره کردیم.
همه این‌ها برای این است که ذکر و شکر نعمت باعث فلاح و رستگاری می‌شود. کفران نعمت باعث دوری از مسیر فلاح و رستگاری است. حال چطور شکر نعمت باعث فلاح می‌شود؟ اینکه حقیقت شکر و مراتب آن چیست را باید در جای خودش بررسی کرد. اما وقتی بالاخره به یاد نعمت می‌افتد و به یاد می‌آورد که این نعمت تنها و تنها از سوی خداوند تبارک و تعالی است، اینجا است که به مبدأ عالم هستی توجه پیا می‌کند، اینجا است که می‌فهمد خودش در این ماجرا به حسب واقع نقشی نداشته است. چون انسان معمولا اینطور است که با هجوم نعمت ها به سوی او گرفتار خودخواهی می‌شود. وقتی نعمت ها به سوی او سرازیر می‌شوند، طبیعتا خودش را در این موقعیت سهیم می‌بیند و می‌گوید بالاخره من قابلیت ها و شایستگی هایی داشتم که این شرایط برای من فراهم شده، اما به حسب واقع این نعمت هایی است که خداوند به او داده است.
وقتی می‌گوید یادآوری نعمت معنایش این نیست که در خود نعمت متوقف و غرق شود، بلکه یادآوری نعمت حتما جلوی خودخواهی ها و غفلت ها را میگیرد و به همین دلیل انسان متوجه مبدأ عالم هستی می‌شود. پرهیز از خودخواهی و توجه به مبدأ عالم باعث می‌شود انسان راه فلاح و رستگاری را در پیش بگیرد.
پس در بخش اول آیه اگر امر به یاد آوری نعمت شده، می‌توانیم سه غرض و هدف برای آن ذکر کنیم.
اول: دعوت به توحید، وقتی می‌گوید «اذکروا نعمتی»، یعنی می‌خواهد دعوت کند به سوی مبدأ هستی و اینکه لا مؤثرَ فی الوجود الا الله.
دوم: دعوت به شکر؛ نعمت را که انسان یاد آوری می‌کند، در حقیقت ترغیب به شکر نعمت و جلوگیری و بر حذر داشتن از کفران نعمت است.
سوم: اینکه می‌خواهد بگوید اگر امروز شما به این وضعیت دچار شدید و آنچه را که داشتید از دست دادید، خودتان مقصرید. خداوند همه آنچه را که لازم بود به شما داد، شما را بر دیگران برتری داد، به شما چیز هایی داد که به دیگران نداد. شما بودید که باعث شدید این نعمت ها تبدیل به نقمت شود. این را هم قبلا اشاره کردیم، «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
سوال:
استاد: بله این دقیقا همین است که می‌خواهد بگوید اگر به این وضعیت دچار شدید، خودتان کفران نعمت کردید و این روایت هم همین را می‌رساند.
علی أیحالٍ به نظر ما این بخش از آیه مشتمل بر این جهات سه گانه بود که عرض شد. هم دعوت به توحید، هم ترغیب به شکر و پرهیز از کفران نعمت، و هم اینکه اگر امروز به این وضعیت نا به هنجار دچار شدید، خودتان مغیر نعمتتان بودید، و الا خداوند «لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ»، خداوند نعمتی را که به قومی عطا کرده تغییر نمی‌دهد. این بالاخره روشی است که خداوند نسبت به همه آن را دنبال می‌کند.

برچسب‌ها:, , , , ,