به نظر شما مردم در حاکمیت اسلامی چه نقشی دارند؟
این ایام برای ما یادآور روزهای تلخ و از این جهت فراموش نشدنی است و هیچ گاه ما در ذهنمان تصور زندگی بدون امام و ایران بدون امام را نداشتیم و با اینکه سالیان زیادی از آن دوران گذشته هنوز گاهی یاد آن لحظات را مرور می کنم. گاهی تصاویری که از آن ایام پخش می شود را می بینم واقعا شدت غم و اندوهی که مردم در آن دوران داشتند و خود ما داشتیم، دوباره بر وجود ما حاکم می شود.
هرچه جلوتر آمدیم و به نحو عمیق تر با آراء و اندیشه های مختلف امام در عرصه فقه، اصول، تفسیر و مسائل مختلف برخورد کردیم بیشتر فقدان چنین شخصیتی ملموس بود. ان شاء الله خداوند او را در اعلی علیّین با اجداد طاهرینش همنشین و محشور بفرماید و به ما هم توفیق بدهد که در مسیر او گام برداریم؛ هم از حیث خودسازی و تحصیل کمالات معنوی و روحی، هم از جهات علمی و هم از جهان روشن اندیشی، روشن بینی و درک شرایط و موقعیت های خاصی که در آن زندگی می کنیم.
راجع به جایگاه مردم در نظام حاکمیت من خیلی خلاصه عرض می کنم. یک وقت ما از منظر اخلاقی و یک وقت از منظر فقهی و حقوقی به این موضوع نگاه می کنیم. از منظر اخلاقی، از دید همه مردم جایگاه بسیار بالایی دارند. یعنی علی رغم اختلاف نظری که در جهت دوم از حیث حقوقی و فقهی و مسأله صاحب حق بودن نسبت به تعیین سرنوشت و حاکمیت وجود دارد، در این بخش اول همه از مردم سخن می گویند و حتی کسانی که قائل به هیچ حقی در عرصه تعیین سرنوشت برای مردم نیستند واقعا نسبت به مردم کمال تواضع و احترام را قائل هستند.
لذا به نظر من این دو مسأله باید تفکیک شود. ما می خواهیم راجع به جایگاه مردم از نظر فقهی و حقوقی بحث کنیم. اینجا اختلاف نظرهای جدی وجود دارد اما آنچه از ادله به دست می آید این است که مردم در ایجاد و استمرار نظام اسلامی نقش محوری دارند و این طور نیست که ما بگوییم مردم فقط حاکم اسلامی را کشف می کنند. یعنی در کنار برخی قیود و شروط، نظر و رأی مردم هم به عنوان جزئی از موضوع قلمداد می شود.
مجموع ادله ای که می توانیم از آیات، روایات و دلیل عقلی نام ببریم، به نحو روشن و قوی می تواند دخیل بودن نظر و رأی مردم را در مشروعیت حکومت اسلامی ثابت کند.
جایگاه مردم در اندیشه سیاسی و حکومتی حضرت امام چیست؟
در مصاحبه ای که امام در پاریس داشته اند وقتی سؤال می کنند که منظور شما از جمهوری اسلامی چیست، امام می فرمایند، «همین جمهوری رایج در دنیا است». یعنی همین نقشی که مردم در تعیین نمایندگان پارلمان و رئیس جمهور دارند. در پیام هایی که به مناسبت های مختلف به مسئولین داده اند و یا نامه هایی که نوشته اند این مسأله به نحو بارز و آشکاری خودش را نشان داده که انگار امام حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی بدون مردم را اساسا هیچ می داند.
در جایی می فرمایند «اگر یک ملتی پشتوانه حکومتی نباشد این حکومت نمیتواند درست بشود.»(صحیفه امام، جلد ۱۱، صفحه ۴۵۶) ممکن است بگوییم از باب اینکه تشکیل حکومت اسلامی یک امر واجب است لذا مردم به عنوان اینکه مقدمه این واجب را فراهم کنند باید جمع شوند تا پشتوانه آن حکومت باشد. ولی اساسا مردم هستند که به جمهوری اسلامی قوام می دهند و نه تنها در ایجاد بلکه در استمرار آن نقش مؤثری دارند.
اصل اینکه رأی اکثریت ملاک است و اینکه کمتر اتفاق می افتد اکثریت جامعه خطا کند، نظر امام است. فرضا اگر اکثریت جامعه ای اشتباهی کند. خود این اشتباه و بازگشت از مسیر اشتباه به ارتقاء و رشد آن جامعه کمک می کند و در طول زمان آن جامعه را به یک جامعه کامل تر تبدیل می کند. همان طور که اشتباهات یک فرد تجربه ای برای آینده او می شود، ملت ها هم این طوری هستند.
امام در مرحله تدوین قانون اساسی، اظهارات و سخنان نزدیک به پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب جاهای مختلف روی مسأله نظر و رأی مردم تأکید داشتند و آن هم برای اضطرار یا زینت نبوده است. مجموع سخنانی که امام در ایام ۱۰ ساله بعد از انقلاب داشته اند به نحو قوی و محکمی دلالت می کند بر اینکه ایشان برای انتخاب مردم اهمیت قائل است.
ایشان می فرمایند: «ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم. و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.»(صحیفه امام، جلد ۱۱، صفحه ۳۵)
از فرمایشات شاگردان امام و خود مقام معظم رهبری این جوری بر می آید که به هر حال آراء ملت مسأله زینت و تشریفات نیست و مسأله تأثیرگذاری است. همین اختلافی که امروز برجسته تر شده، هنگام تدوین قانون اساسی هم وجود داشته است. شهید بهشتی به طور واضح در تبیین اصل نظریه ولایت فقیه می گوید ما اگر می خواهیم حکومت کنیم باید به آراء مردم رجوع کنیم و بدون این نه دینی و نه شرعی است و نه امکان دارد.
نظر برخی افراد این است که اگر مشارکت خیلی زیاد نباشد هم مشکلی در مشروعیت ایجاد نمی شود. فارغ از اینکه نظر اکثریت مردم در مشروعیت یا مقبولیت و یا به تعبیر دیگر در کارآمدی و قدرت دخالت دارد، ببینیم چه روشی را باید پیش بگیریم. اثر عینی این رفتارها را باید ببینیم. اگر کسی بگوید مردم منبع قدرت نظام هستند اما کاری کند که مردم از این نظام فاصله بگیرند، تضعیف منبع قدرت است. نظام ضعیف چگونه می تواند مشکلات را حل کند؟! کسانی که می گویند مردم منشأ کارآمدی نظام هستند نه مشروعیت، اگر ترتیبی چیده شود که مردم فاصله بگیرند و اکثریت مردم حمایت لازم را نداشته باشند، نتیجه آن یک نظام ناکارآمد و یا با کارآمدی ضعیف است. نظام ناکارآمد چگونه می تواند مشکلات را حل کند و با دنیا تعامل داشته باشد؟! چگونه می تواند برای کشورهای دنیا الگو شود؟!
هر رفتاری که باعث شود خدای ناکرده حمایت مردم ضعیف شود و مردم فاصله بگیرند در واقع به منبع قدرت، منشأ کارآمدی و جهت مقبولیت نظام هم لطمه زده و این حتما عواقب ناخوشایندی دارد. ما باید این پیوندها را تقویت کنیم و تقویت این پیوندها نمی تواند مقطعی باشد و باید در یک بستر دائمی و مستمر باشد و به نحو واقعی این اتفاق بیفتد.
توجه به عنصر زمان و مکان در اندیشه امام چه جایگاهی دارد و با بی توجهی به این دو عنصر چه خطراتی نظام را تهدید می کند؟
در طول این سال ها گاهی نوشته ها، سخنرانی ها و گفته هایی را در این رابطه دیده ام و واقعا تأسف می خوردم از اینکه بعضی از کسانی که در این رابطه سخن گفته اند اصلا عمق این اندیشه را درک نکرده اند و تقلیل داده اند به مسائلی که خیلی از فقهای قبلی هم گفته بودند. باید ببینیم آنچه امام اینجا فرموده و به نحوی او را از سایر فقها ممتاز کرده چیست. امام نه صرفا از ناحیه موضوع و تغییراتی که عارض موضوع می شود، معتقد است شرایط زمان و مکان حتی در ملاک های احکام و کیفیت استنباط ما از ادله هم تأثیر دارد.
یعنی موضوعی که در گذشته دارای حکمی بوده و الآن هم به ظاهر همان موضوع است ولی مناسبات پیچیده ای که در جهان امروز ایجاد شده آن را دگرگون کرده، اقتضای یک حکم جدید می کند. مرحوم شهید مطهری تعبیر زمان و مکان را ندارد ولی از این به «اجتهاد نوین» تعبیر می کند. درک مناسبات پیچیده امروز اقتضائاتی دارد که همان شرایط زمان و مکان است و می طلبد که اجتهاد نوینی وارد عرصه شود.
خطری که امام گوشزد کرده اند به این منظور است که اگر به این عنصر توجه نشود دین متهم به ناکارآمدی و نظام اسلامی متهم به رسیدن به بن بست می شود و اینکه توانایی راهگشایی و باز کردن گره ها را ندارد و نهایتا منجر به روی گردانی از نظام اسلامی و فقه و فقاهت می شود.
مهمترین میراث حضرت امام در دنیای امروز ما چیست و برای حفظ این میراث چه کاری باید انجام بدهیم؟
مهمترین میراث امام «جمهوری اسلامی» است. جمهوری اسلامی مرکب از دو جزء است. جمهوری اسلامی ثمره تلاش های سال های طولانی امام، پشتیبانی مردم و خون های شهیدانی است که در راه این نهال ریخته شده است. برای اینکه این میراث حفظ شود باید اجزاء آن با مراقبت و جدیّت حفظ شود. اسلامیت نظام و مسیر حرکت کلی نظام مهم است و در کنار آن جمهوریت قرار دارد.
نباید معنای خاصی از جمهوریت اراده کنیم. جمهوریت در کلام امام اصطلاحی غیر از معنای متعارف و متداول در دنیای امروز نیست. امام فرموده اند جمهوری اسلامی و منظور ما از جمهوری همین جمهوری هایی است که در دنیا وجود دارد و اینکه اراده اکثریت مردم در مجاری که قرار داده شده حاکم شود و تبلور پیدا کند. ما باید این را حفظ کنیم.
ممکن است کسی گمان کند اگر آسیب کوچکی هم وارد شود به خاطر بعضی از مصالح مهمتر مهم نیست، ولی باید فکر ۵۰ سال دیگر را کرد که اگر خدای ناکرده هر کدام از این دو رکن آسیب ببیند و از میراث زاویه پیدا شود، بعد از سال ها چه سرانجامی خواهد داشت؟
نظرات