شرح رساله حقوق – جلسه چهلم – وجه تقدیم زبان بر سایر اعضا: ۱. اشراف زبان بر سایر اعضا – ۲. کلام، زیباترین و زشت‌ترین مخلوقات – ۳. کلام، منشأ خطاها و گناهان – ۴. زبان معیار تقوا

جلسه ۴۰ – PDF

جلسه چهلم

وجه تقدیم زبان بر سایر اعضا: ۱. اشراف زبان بر سایر اعضا – ۲. کلام، زیباترین و زشت‌ترین مخلوقات – ۳. کلام، منشأ خطاها و گناهان – ۴. زبان معیار تقوا

۱۳۹۹/۱۰/۰۳

شرح رسالة الحقوق

در مورد حق زبان عرض کردیم که امام سجاد(ع) با بیان حقوق مربوط به زبان شروع کردند؛ «وَ أَمَّا حَقُّ اللِّسَانِ فَإِكْرَامُهُ‏ عَنِ‏ الْخَنَى وَ تَعْوِيدُهُ الْخَيْرَ وَ حَمْلُهُ عَلَى الْأَدَبِ وَ إِجْمَامُهُ إِلَّا لِمَوْضِعِ الْحَاجَةِ وَ الْمَنْفَعَةِ لِلدِّينِ وَ الدُّنْيَا وَ إِعْفَاؤُهُ عَنِ الْفُضُولِ الشَّنِعَةِ الْقَلِيلَةِ الْفَائِدَةِ الَّتِي لَا يُؤْمَنُ ضَرَرُهَا مَعَ قِلَّةِ عَائِدَتِهَا وَ يُعَدُّ شَاهِدُ الْعَقْلِ وَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِ وَ تَزَيُّنُ الْعَاقِلِ بِعَقْلِهِ [وَ] حُسْنُ سِيرَتِهِ فِي لِسَانِهِ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». می‌فرماید حق زبان تو این است که آن را از دشنام دادن حفظ کنی و گرامی بداری؛ و به خیر آن را عادت دهی و به ادب تربیت وادارش نمایی؛ آن را جز در موارد احتیاج و فایده دین و دنیا به کار مگیری و از سخنان یاوه، زشت و کم‌فایده که از زیان و خسرانش ایمن نیستی و درآمد آن ناچیز است، معافش بداری؛ زبان را پس از گواه از عقل و راهنمای آن به کار گیری؛ آراستگی فرد عاقل و خردمند به سبب عقل او زیبایی رفتارش در زیر زبان اوست.

وجه تقدیم زبان بر سایر اعضا

عرض کردیم امام سجاد(ع) در بین اعضای هفت‌گانه‌ای که در این رساله، حقوق آنها را بیان کرده و توصیه به ادای حقوق آنها کرده، زبان را مقدم داشته است. ما با اشاره به آیه «و علمه البیان» در سوره الرحمن، عرض کردیم خداوند متعال نعمت بیان و تکلم را مقدم بر همه نعمت‌ها ذکر کرده است؛ ابتدا به خلفت انسان اشاره می‌کند و بعد می‌فرماید «و علمه البیان». این به خاطر اهمیت این مسأله است. به‌هرحال وجه تقدیم زبان به غیر از آیه‌ای که اشاره کردیم، با روایاتی که انسان را به فکر و حیرت فرو می‌برد، قابل اثبات است. من به چند روایت اشاره می‌کنم تا واقعاً معلوم شود که چرا زبان مقدم داشته شد و چرا اهمیت دارد.

۱. اشراف زبان بر سایر اعضا

امام سجاد(ع) در روایتی می‌فرماید: «إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ‏ يُشْرِفُ‏ عَلى‏ جَمِيعِ جَوَارِحِهِ كُلَّ صَبَاحٍ، فَيَقُولُ: كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: بِخَيْرٍ إِنْ تَرَكْتَنَا، وَ يَقُولُونَ: اللَّهَ اللَّهَ فِينَا، وَ يُنَاشِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ: إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِك‏». حضرت می‌فرماید زبان فرزند آدم هر روز صبح بر تمام اعضا و جوارحش اشراف پیدا می‌کند و به آنها می‌گوید چگونه صبح کردید؟ آنها در پاسخ می‌گویند: اگر تو ما را به حال خودمان بگذاری و ما را رها کنی، حالمان خوب است. بعد کأن از زبان درخواست می‌کنند و دست به دامن زبان می‌شوند که به خدا قسم ما را حفظ کن؛ ما هم به وسیله تو پاداش می‌گیریم و هم به وسیله تو عقاب می‌شویم. این یعنی کلید رنج و نعمت سایر اعضا، زبان است. لذا در حالات عارفان بر صمت و سکوت به‌جا، تأکید شده است؛ چون کلام و سکوت ‌به‌جا هر دو نعمت هستند؛ اما صمت نابه‌جا و کلام نابه‌جا هیچ کدام درست نیست.

۲. کلام، زیباترین و زشت‌ترین مخلوقات

امیرالمؤمنین(ع) در وصیت به فرزندش محمد بن حنفیه می‌فرماید: «وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَيْئاً أَحْسَنَ‏ مِنَ‏ الْكَلَامِ‏ وَ لَا أَقْبَحَ مِنْهُ بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْكَلَامَ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ فَإِنَّ اللِّسَانَ كَلْبٌ عَقُورٌ فَإِنْ أَنْتَ خَلَّيْتَهُ عَقَرَ وَ رُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً مَنْ سَيَّبَ عِذَارَهُ قَادَهُ إِلَى كُلِّ كَرِيهَةٍ وَ فَضِيحَةٍ ثُمَّ لَمْ يَخْلُصْ مِنْ دَهْرِهِ إِلَّا عَلَى مَقْتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَمٍّ مِنَ النَّاس‏». حضرت به فرزندش محمد بن حنفیه می‌فرماید: خداوند تبارک و تعالی چیزی را نیکوتر از کلام خلق نکرده است؛ چیزی را زشت‌تر از کلام نیافریده است. به واسطه کلام روح‌ها سفید می‌شود و به واسطه کلام روح‌ها سیاه می‌گردد. بدان که کلام در بند توست تا سخن نگفته‌ای؛ تا زمانی که حرف نزده‌ای کلام اسیر توست و چون تکلم کردی تو در بند او می‌روی. هنگامی که انسان سخن بگوید و حرف بزند، آدم اسیر سخنش می‌شود که چه گفته است. پس حفظ و مستور کن زبان خود را چنانچه که حفظ می‌کنی طلا و پول خود را. ما برای یک ده هزار تومانی چطور مراقب هستیم که از دست نرود، اما زبانمان اصلاً برای ما اهمیت ندارد؛ هر چه که بر زبان جاری شود را می‌گوییم. همانا زبان سگ عقور است؛ اگر او را رها کنی زخم می‌زند. چه‌بسا کلمه‌ای که سلب نعمت کند و کسی که لجام خود را رها کند، او را به سوی هر کراهت و فضیحتی می‌کشاند. پس از آن خلاصی نداری در روزگار مگر با غضب خدا و با ملامت مردم. نتیجه رها کردن زبان، غضب خدا و سرزنش مردم است. غضب خدا یک آثار وضعی در دنیا دارد و در آخرت عقاب دارد؛ اما ملامت مردم در این دنیا اثر وضعی کار انسان است که دیر یا زود دامن انسان را می‌گیرد. کسی که زبانش رها شود، ممکن است در کوتاه مدت ایمن باشد، اما امکان ندارد که این دامن او را نگیرد.
اینکه امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید زیباترین چیزی که خدا خلق کرده زبان است، زشت‌ترین چیزی که خدا خلق کرده زبان است، همین کافی نیست برای تقدیم زبان برای ذکر حقوقش و اینکه باید حقوقش ادا شود؟ قرآن فرموده، امیرالمؤمنین(ع) فرموده؛ اگر بخواهم از این قبیل روایات بگویم، روایات زیاد است؛ روایاتی که بسیار تکان دهنده است و واقعاً انسان می‌ماند که با این همه اهمیتی که زبان دارد، چطور ما نسبت به آن بی‌توجه هستیم.

۳. کلام، منشأ خطاها و گناهان

در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) وارد شده که «مَنْ‏ كَثُرَ كَلَامُهُ‏ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار»؛ کسی که کلام او زیاد شد، خطایش زیاد می‌شود؛ کسی که خطایش زیاد شد، حیای او کم می‌شود؛ کسی که حیای او کم شد، ورع او کم می‌شود؛ کسی که ورع او کم شد، قلبش می‌میرد و کسی که قلبش مُرد، داخل آتش می‌شود. پله‌پله آثارش شروع می‌شود؛ با یک سخن گفتن، خطای زیاد، کم شدن حیا، کم شدن ورع، مردن قلب و نهایتاً دخول در آتش. من خودم را عرض می‌کنم که ما یا خواب هستیم یا خودمان را به خواب زده‌ایم؛ با چه منطق و معیاری و با چه جرأتی اینطور زبانمان را رها می‌کنیم و حرف ‌می‌زنیم؟ تهمت می‌زنیم، دروغ می‌گوییم، غیبت می‌کنیم. یعنی گاهی واقعاً یک کلمه و جمله آنچنان از انسان سلب توفیق و نعمت می‌کند که انسان می‌ماند که چرا این مشکلات را پیدا کرد. واقعاً باید مسأله دروغ، غیبت، تهمت را جدی گرفت. در جلسه قبل که در رابطه با انصاف سخن گفتم، یکی از مصادیق مهم آن انصاف در گفتار است؛ باید مراقب باشیم. امیرالمؤمنین(ع) در وصیت به محمد بن حنفیه فرمود تا زمانی که حرف نزده‌ای کلام در بند توست، ولی وقتی تکلم کردی، تو اسیر کلام می‌شوی. از همان لحظه تا قیامت اسیر این کلام می‌شوی؛ هر کسی کلامش بیشتر منتشر شود، اسارتش شدیدتر است؛ روز قیامت هم این تجلی پیدا می‌کند.

۴. زبان معیار تقوا

این روایت را هم بخوانم و بحث را جمع کنم؛ پیامبر خدا(ص) در وصیت به اباذر این چنین فرمود (گاهی گفتارهای ائمه معصومین(ع) به افراد و اصحاب دلایل و ریشه‌های خاصی داشته است. گاهی یک توصیه‌هایی به برخی می‌کنند برای ویژگی‌ها و شرایط خاصی که داشته‌اند و باید بیشتر به آنها تذکر داده می‌شد) پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «وَ إِمْلَاءُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنَ السُّكُوتِ وَ السُّكُوتُ‏ خَيْرٌ مِنْ‏ إِمْلَاءِ الشَّرِّ يَا أَبَا ذَرٍّ اتْرُكْ فُضُولَ الْكَلَامِ وَ حَسْبُكَ مِنَ الْكَلَامِ مَا تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ يَا أَبَا ذَرٍّ كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّهُ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَقَّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسَانِ يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَ لِسَانِ كُلِّ قَائِلٍ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ امْرُؤٌ وَ لْيَعْلَمْ مَا يَقُول‏». ای اباذر، گفتار خوب بهتر است از سکوت؛ و سکوت بهتر است از گفتار شر. ای اباذر، کلام زیادی و سخن اضافی را واگذار و بس است تو را از سخن آنچه تو را به حاجتت برساند. ای اباذر، کفایت می‌کند در دروغگویی مرد اینکه هر چه شنید نقل کند. اگر این ملاک باشد، همه ما دروغگو هستیم؛ دروغ این نیست که یک چیزی را خودش بسازد و بگوید. می‌فرماید «کفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ»، در دروغگویی مرد کفایت می‌کند همین که هر چیزی را شنید نقل کند. واقعاً باید بگوییم که شاید کم باشند افرادی که اینطور نباشند؛ مخصوصاً با این فضای مجازی هر چه که می‌شنوند و می‌بینند، برای همدیگر ارسال می‌کنند. این خودش نقل است؛ حالا نقل لزوماً به زبان نیست. ای اباذر، همانا هیچ چیز بیشتر از زبان استحقاق زندان طولانی ندارد. ای اباذر، خدا نزد زبان هر گوینده‌ای است؛ پس انسان باید از خدا بترسد و باید بداند که چه می‌گوید. آیا جا ندارد که امام سجاد(ع) از زبان شروع کند و حقوق زبان را بیان کند؟ همین کافی است تا بگوییم که چرا امام سجاد(ع) در میان اعضای هفت‌گانه با زبان شروع کرد.