جلسه شصت و پنجم
مسئله ۲۳- ادله لزوم حجاب زن – دلیل اول: آیات – آیه ۵۳ احزاب
۱۳۹۹/۱۰/۲۱
جدول محتوا
ادله لزوم حجاب زن
در مسأله ۲۳ دو موضوع مهم و اصلی مورد بررسی قرار میگیرد؛ یکی مسأله ستر و پوشش زنان و دیگری ستر و پوشش مردان. در موضوع اول (ستر و پوشش زنان) به ادله و مستنداتی تکیه شده است؛ اصل آن از مسلّمات است و تقریباً مورد تسالم است، اما در عین حال باید ادله و مستندات را در اینجا ذکر کنیم. بعضی از این مستندات در گذشته به مناسبت بحث از حکم نظر به اجنبیه ذکر شده، اما بعضی ذکر نشده یا اگر هم ذکر شده از این زاویه مورد توجه قرار نگرفته است. ما یک مرور اجمالی و بعضاً تفصیلی نسبت به این ادله خواهیم داشت.
دلیل اول: کتاب
به آیاتی از قرآن برای وجوب حجاب و پوشش زنان استناد شده است.
آیه اول: آیه ۵۳ احزاب
آیه اول، آیه ۵۳ سوره احزاب است؛ البته از نظر ترتیب نزول، آیات سوره احزاب مقدم بر سوره نور است ولی از نظر ترتیب سور، سوره نور مقدم بر سوره احزاب است. آیه این است: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»، زمانی که میخواهید از زنان پیامبر(ص) متاعی را طلب کنید، پس مسألت شما مِن وراء حجاب باشد و این برای قلوب شما و قلوب آنها پاکیزهتر است. البته قبل از این آیه، اینچنین نازل شده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَـكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّـهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ…».
شأن نزول
این آیه در سال پنجم هجرت نازل شده و در شأن نزول آن بین شیعه و اهلسنت اختلاف نظر وجود دارد. گمان میکنم در سال گذشته به مناسبتی این آیه را مطرح کردیم و درباره شأن نزول آن هم طبق نظر شیعه و هم طبق نظر اهلسنت نکاتی را متعرض شدیم. اجمال آن این است که بنابر نظر اهلسنت این آیه در پی اعتراض عُمر نسبت به پوشش زنان پیامبر(ص) نازل شد؛ از عایشه هم روایتی در این باره نقل شده و دیگران هم نقل کردهاند. گرچه در مورد خود این داستان بین روایات اهلسنت هم تفاوت و اختلاف وجود دارد؛ برخی بدون اینکه این را مستند به یک حادثه خاصی کنند، گفتهاند که عُمر خیلی معترض بود و از باب محبت زیادی که به پیامبر(ص) داشت وقتی میدید زنان پیامبر(ص) گاهی با پوشش نامناسب در انظار ظاهر میشوند، مرتب مطالبه محدودیت بیشتر میکرد برای آنها و بعد از آن اعتراضات این آیه نازل شد. طبق برخی روایات عایشه نقل میکند که زنان پیامبر(ص) گاهی به بلندیهای اطراف مدینه میرفتند و شبی از شبها یکی از زنان پیامبر(ص) به نام سوده که در تاریکی شب در کوچه به سمت آن مکان میرفت یا برمیگشت، عمر او را دید و شناخت و با صدای بلند در کوچه او را صدا زد و گفت من تو را شناختم. یعنی از اندام و قامت پی برد که این زن کیست؛ بعد معترض بود که چرا زنان پیامبر(ص) این چنین در معرض دید دیگران قرار میگیرند. بههرحال اجمالاً طبق نظر اهلسنت این آیه در پی اعتراض عمر به نحوه پوشش زنان پیامبر(ص) نازل شده است.
سؤال:
استاد: این شأن نزول چند اشکال دارد؛ مثلاً یکی از اشکالاتش همین است که اساساً آیه قبلش مربوط به خانه پیامبر(ص) است. اگر مسأله رفتوآمد زنان پیامبر(ص) به بلندیهای اطراف مدینه بوده، پس چرا اینجا میگوید «لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ…»، این هیچ ارتباطی با آن ندارد. اشکالات در اینجا زیاد است. …
شأن نزولی که علمای شیعه برای این آیه ذکر کردهاند متفاوت است. آنها معتقدند که پیامبر(ص) بعد از ازدواج با زینب بنت جحش ولیمهای داد و برای این منظور گروهگروه اصحابش را دعوت میکرد و آنها بعد از صرف طعام در منزل پیامبر(ص) میماندند و مشغول گفتگو میشدند و این باعث میشد که پیامبر(ص) اذیت شود و در عین حال ابا میکرد از اینکه از آنها بخواهد تا منزل ایشان را ترک کنند؛ آنگاه این آیه نازل شد که «إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ…».
قهراً آنچه که اهلسنت گفتهاند مبتلا به اشکال است؛ یک اشکال این است که اساساً سیاق این آیه با آن شأن نزول سازگاری ندارد؛ مسأله، مسأله حضور در بیت و دخول در بیت است و بحث مسألت متاع است. لذا مجموعاً آن شأن نزولی که اهلسنت ذکر کردهاند، چهبسا چندان با این آیه مناسب نباشد. ما فعلاً فرض را بر این میگذاریم که شأن نزول آیه همین است؛ یعنی آنچه که در برخی از تفاسیر روایی شیعه هم ذکر شده است. در تفسیر قمی و البرهان و برخی از تفاسیر روایی دیگر هم این آمده است.
تقریب استدلال به آیه
علیأیحال بحث این است که به این آیه استناد شده برای وجوب پوشش زنان. من اصل استدلال را ذکر میکنم و بعد این را مورد بررسی قرار میدهیم. عمدتاً در مورد این آیه بحث در این است که آیا اساساً این آیه شامل غیر زنان پیامبر(ص) هم میشود یا نه. استدلال به این آیه محتاج چند مقدمه است:
مقدمه اول: یکی اینکه اساساً این آیه تکلیف برای زنان پیامبر(ص) ایجاد میکند یا برای مؤمنان هم تکلیف ایجاد میکند؟ چون ظاهر آیه این است که «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ»، دارد به مؤمنان و مردان میگوید که شما مِن وراء الحجاب با اینها برخورد کنید؛ شما حق ندارید به صورت مستقیم با اینها مواجه شوید. این ظاهرش آن است که تکلیف را متوجه مؤمنین میکند. آن وقت بحث این است که آیا خود زنان پیامبر(ص) هم در اینجا تکلیفی دارند؟ ظاهر این است که این آیه تکلیف نسبت به زنان پیامبر(ص) هم ایجاد میکند؛ یعنی اینطور نیست که فقط یک تلکیفی را به عهده مؤمنان بگذارد و نسبت به زنان پیامبر(ص) بیتکلیف باشد و اصلاً آنها را در این رابطه مقید نکند. معنا ندارد که از یک طرف به مؤمنان بگوید شما مِن وراء الحجاب با اینها برخورد کنید و از طرف دیگر به زنان پیامبر(ص) بگوید شما هر طور خواستید عمل کنید و لازم نیست من وراء الحجاب با اینها مواجه شوید. لذا سیاق آیه و مجموع نکاتی که در این آیه وجود دارد، اقتضا میکند که این تکلیف هم شامل مؤمنان است و هم شامل زنان پیامبر(ص). لذا ادعای اختصاص این دستور به مؤمنان به خاطر ظاهر این آیه قابل قبول نیست؛ اصلاً مناسبت حکم و موضوع، و قرائن دیگر این را نفی میکند. پس در این بحثی نیست.
بههرحال آیه تکلیفی را برای زنان پیامبر(ص) ایجاد کرده است؛ چون اگر کسی بگوید که این تکلیف مختص به مؤمنان است، این اصلاً از دایره بحث خارج میشود. ما باید فرض را بر این بگذاریم که این آیه دارد یک تکلیفی را بهعهده زنان پیامبر(ص) هم میگذارد.
مقدمه دوم: اینکه در مورد زنان پیامبر(ص) مسلّم این تکلیف وجود دارد و قرائنی هم این را تقویت میکند. از مجموع این آیات سوره احزاب میفهمیم که خداوند تبارک و تعالی در مورد زنان پیامبر(ص) دارد یک محدودیتهایی را ایجاد میکند. چون مثلاً در آیه ۵۵ میگوید: «لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ»، یک عده را مستثنی میکند از اینکه لازم نیست من وراء الحجاب با زنان پیامبر(ص) مواجه شوند؛ بعد هم در مورد سخن گفتن آنها و اینکه صدای خودشان را در موقع سخنگفتن نازک نکنند تا «يَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» پیش آید. لذا اصل اینکه این آیات تکلیفی را به عهده زنان پیامبر(ص) گذاشته، این هم از خود آیه و هم قرائن دیگری که در آیات قبل و بعد وجود دارد، قابل استفاده است.
مقدمه سوم: از این آیه استفاده میشود که این تکلیف اگر در صورت نیاز ثابت شود، در فرض غیر نیاز به طریق اولی ثابت است. میگوید اگر شما متاع میخواهید، یعنی وجوب السؤال من وراء الحجاب در صورتی که نیاز دارید، این اقتضا میکند در صورت عدم نیاز به طریق اولی باید من وراء الحجاب باشد. وجوب حجاب در صورتی که نیاز دارید، اقتضا میکند در غیر وقت نیاز و حاجت به طریق اولی مِن وراء الحجاب باشد. این هم مطلبی است که از این آیه برای زنان پیامبر(ص) چهبسا میتوانیم استفاده کنیم. این مطلبی است که بعضی از محققان و نویسندگان هم گفتهاند؛ مثل صاحب اسداء الرغاب. صاحب اسداء الرغاب ـ که قبلاً بعضی از استدلالهایش را ذکر کردیم ـ میگوید «وجوب السؤال من وراء الحجاب فی البیوت فی محل الحاجة الی المتاع عدل علی وجوب الستر فی غیر محل الحاجة»، اگر در محل حاجت باید سؤال من وراء الحجاب باشد، در غیر محل حاجت به طریق اولی باید باشد. پس اگر این مسأله را هم فرض بگیریم، بههرحال وجوب الحجاب یا وجوب الستر برای زنان پیامبر(ص) در غیر محل نیاز و حاجت ثابت میشود.
پس ابتدا یک سری نکاتی را باید درباره زنان پیامبر(ص) از این آیه استفاده کنیم و بعد برویم دنبال تعمیم آن. شاید این راهی که این مؤلف طی کرده اینطور است که اصل حکم را در مورد زنان پیامبر(ص) تحکیم کرده و بعد به دنبال تعمیم آن نسبت به سایر زنان رفته است.
مطلب دیگر این که کأن مسأله مِن وراء الحجاب موضوعیت دارد برای زنان پیامبر(ص)؛ یعنی مهم این است که کسی زنان پیامبر(ص) را نبیند. شاید شأن و جایگاه و موقعیت ویژهای که زنان پیامبر(ص) دارند، اقتضا میکند که اصلاً کسی آنها را نبیند. این هم یک پیشفرضی است ولی باید ببینیم آیا این پیشفرضها واقعاً قابل قبول است یا نه.
پس آیه اولاً شامل زنان پیامبر(ص) هم هست و تکلیف را نسبت به زنان پیامبر(ص) هم ثابت میکند و نه به خصوص مؤمنان. دوم اینکه اگر برای زنان پیامبر(ص) تکلیفی را در زمان حاجت ثابت کرد، به طریق اولی در غیر زمان حاجت و نیاز هم ثابت میکند. سوم اینکه از مواجهه حضوری به هر قیمتی خواسته منع کند؛ یعنی کأن سؤال من وراء الحجاب و عدم رؤیت زنان پیامبر(ص) موضوعیت دارد. حجاب هم که معنایش معلوم است؛ حجاب هم طبق نظر اینها یعنی یک مانع و رادعی که جلوی زن را بگیرد.
مقدمه چهارم: بعد از آنکه آیه این امور را در مورد زنان پیامبر(ص) ثابت کرد، حالا بحث اصلی در این است که آیا این تکلیف قابل تعمیم به سایر زنان هست یا نه. اگر این از اختصاصات زنان پیامبر(ص) باشد، این آیه به درد استدلال در مانحن فیه نمیخورد. اما اگر بتوانیم از این آیه برای همه زنان یک تکلیفی استفاده کنیم، قهراً وجوب حجاب را برای سایر زنان هم ثابت میکند.
صاحب اسداء الرغاب تقریباً به دو طریق میخواهد این عمومیت و تعمیم را استفاده کند و البته یک راه سومی هم بعضی دیگر ذکر کردهاند که مجموعاً با سه راه و طریق چهبسا بتوان عمومیت را استفاده کرد.
شاهد اول: خود همین آیه و ذیل آن که میفرماید: «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» بهترین شاهد بر تعمیم است. میگوید اگر از زنان پیامبر(ص) درخواست شده که سؤال من وراء الحجاب باشد، معلل شده به طهارت و پاکیزگی برای قلوب شما و قلوب مؤمنین. ابتدا به مردان میگوید و بعد میگوید برای قلوب آنها هم این پاکیزهتر است. این به عنوان علت حجاب ذکر شده است؛ برای اینکه جلوی آلودگی و قذارت قلبی را بگیرد؛ برای اینکه قلوب زنان پیامبر(ص) و قلوب شما از خطراتی که آنها را تهدید میکند محفوظ بماند. آن خطراتی که ممکن است در نگاه و دیدن زنان بدون حجاب پیش آید، معلوم است چیست و اینکه چه مفاسدی به دنبال آن حاصل میشود. لذا میخواهد بگوید برای جلوگیری از آن خطرات و مفاسد، باید من وراء الحجاب باشد؛ لذا از این الزام فهمیده میشود و اگر تعلیل باشد، این دیگر اختصاص به زنان پیامبر(ص) ندارد بلکه برای همه است.
شاهد دوم: روایاتی است که مضمون آنها مؤید این آیه است و ما آنها را قبلاً خواندهایم؛ البته این روایت به دو طریق نقل شده است؛ امسلمه نقل میکند در مورد میمونه. یکی هم در مورد عایشه و حفصه است. ولی داستان یکی است. روایتی که در کافی آمده این است: «اسْتَأْذَنَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ عَلَى النَّبِيِّ(ص) وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ فَقَالَ لَهُمَا قُومَا فَادْخُلَا الْبَيْتَ فَقَالَتَا إِنَّهُ أَعْمَى فَقَالَ إِنْ لَمْ يَرَكُمَا فَإِنَّكُمَا تَرَيَانِه». ابن ام مکتوم از پیامبر(ص) اجازه گرفت که به نزد پیامبر(ص) مشرف شود، در حالی که عایشه و حفصه نزد پیامبر(ص) نشسته بودند. حضرت به آن دو امر فرمود که داخل اتاق شوند؛ آنها گفتند او که ما را نمیبیند. حضرت فرمود او شما را نمیبیند اما شما که او را میبینید.
نظیر همین روایت را در مکارم الاخلاق نقل کردهاند از ام سلمه: «كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ(ص) وَ عِنْدَهُ مَيْمُونَةُ فَأَقْبَلَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ أُمِرَ بِالْحِجَابِ فَقَالَ احْتَجِبَا فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَيْسَ أَعْمَى لَا يُبْصِرُنَا فَقَالَ أَ فَعَمْيَاوَانِ أَنْتُمَا أَ لَسْتُمَا تُبْصِرَانِه». میگوید پیامبر(ص) به آنها فرمود پشت پرده بروید. ما گفتیم مگر او نابینا نیست؟ حضرت فرمود آیا شما دو نفر هم نابینا هستید و او را نمیبینید؟
صرف نظر از اینکه این دو روایت، دو داستان باشند یا یکی، اصل آن دلالت بر این میکند که نفس رفتن زنان پشت پرده موضوعیت دارد. اینکه پیامبر(ص) دستور میدهد حجاب داشته باشید و پشت پرده قرار بگیرید، این معلوم میشود که زنان باید اینطور باشند. این اگر اختصاص به زنان پیامبر(ص) داشت، باید امسلمه میگفت: «بعد أن اُمِرنا بالحجاب». اگر مسأله حجاب اختصاص به زنان پیامبر(ص) داشت، باید میگفت بعد از اینکه ما امر شدیم به حجاب؛ در حالی که میگوید «بَعْدَ أَنْ أُمِرَ بِالْحِجَابِ». پس اینکه امسلمه نمیگوید «بعد أن اُمِرنا بالحجاب»، یعنی اختصاص به زنان پیامبر(ص) ندارد. این حاکی از آن است که کأن مسأله حجاب یک مسأله مسلّمی بوده و پیامبر(ص) هم آن را قبلاً بیان کرده بودند. یعنی خداوند متعال قبلاً دستور داده بود و این در بین مردم پذیرفته شده بود؛ منتهی بحث این بود که آیا از شخص کور حجاب لازم است یا نیست.
شاهد سوم: یک قرینه دیگری که برای تعمیم ذکر میکنند، قاعده اشتراک در تکلیف است. میگویند آیه تکلیف را نسبت به همسران پیامبر(ص) ثابت کرده است؛ اما از آنجا که اصل در تکالیف اشتراک جمیع است مگر اینکه قرینهای بر اختصاص داشته باشیم، لذا باید بگوییم این تکلیف برای همه زنان ثابت است و همه باید حجاب داشته باشند. درست است اینجا موردش خصوص زنان پیامبر(ص) است، ولی مجموعاً دلیلی بر اختصاص نداریم. در بسیاری از موارد، سؤالات و تکالیفی که در احادیث بیان شده، همه به این ترتیب است؛ یعنی یک مورد خاصی است، دستور به شخص خاصی است، اما معلوم است که اختصاص به مورد خاص ندارد و همه را شامل میشود. اینجا هم همین طور است؛ لذا از راه قاعده اشتراک در تکالیف و عدم اختصاص به زنان پیامبر(ص)، میتوانیم این تعمیم را استفاده کنیم.
پس مجموعاً آیه ۵۳ سوره احزاب با آن مقدماتی که ذکر کردیم و به استناد این دو یا سه شاهد و قرینه، مورد استدلال قرار گرفته برای وجوب ستر و پوشش و حجاب همه زنان. باید ببینیم آیا این استدلال تمام است یا نه.
نظرات