جلسه بیست و سوم-شمول تحدی نسبت به همه زمان¬ها

دانلود-جلسه بیست و سوم-PDF

جلسه بیست و سوم
شمول تحدی نسبت به همه زمان¬ها
06/۱۲/۱۳۹۰

شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها:

بحث دیگری که درباره تحدی وجود دارد این است که تحدی نسبت به همه زمان­ها جریان دارد، ما سابقاً گفتیم تحدی قرآن به اتیان به مثل قرآن یا حتی سوره­ای از سور قرآن صرفاً منحصر به مردم زمان نزول قرآن نبوده، بلکه این اعجاز همیشگی است و ناتوانی و اعجاز دیگران در این رابطه ابدی است.

سؤال: آیا تحدی فقط نسبت قرآن است یا نسبت به کتب آسمانی دیگر هم تحدی صورت گرفته است؟

استاد: اولاً: ما متون اصلی کتب آسمانی دیگر را در اختیار نداریم تا ببینیم آیا در آن تحدی واقع شده یا خیر؟ ثانیاً: در آنچه که از ادیان آسمانی گذشته وارد شده کتب آن ادیان به عنوان معجزه معرفی نشده و معجزه انبیاء شرائع گذشته چیزی غیر از کتاب بوده لذا بعید به نظر می­رسد که نسبت به کتب آسمانی دیگر هم تحدی صورت گرفته باشد و انسان از آوردن مثل آن کتب عاجز باشد.

بهرحال علت اینکه ما این بحث را مطرح می­کنیم این است که در بین بعضی از اندیشمندان اسلامی این تفکر وجود دارد که تحدی به قرآن و اعجاز قرآن بر این محور استوار است که مردم عرب زبان فصیح آن روز حجاز که در اوج فصاحت و بلاغت بوده­اند از آوردن مثل قرآن ناتوان بودند و این شامل مردم زمان­های دیگر نمی­شود همین برای اعجاز قرآن کافی است.

اقوال در مورد شمول تحدی:

به طور کلی در مورد شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها دو قول وجود دارد:

قول اول:

قول مشهور و اکثریت قریب به اتفاق بزرگان و مفسرین و دانشمندان علوم قرآنی این است که قرآن کریم معجزه­ای است که مردم همه زمان­ها از آوردن مثل آن ناتوانند نه اینکه فقط عرب زبانان فصیح و بلیغ دوره نزول قرآن و عصر پیامبر(ص) از آوردن مثل قرآن ناتوان بوده­اند.

قول دوم:

قول دوم این است که بعضی از اندیشمندان اسلامی معتقدند فقط مردم عرب زبان فصیح دوره نزول که در اوج فصاحت و بلاغت بوده­اند از آوردن مثل قرآن عاجز بوده­اند.

هر دو قول بر این امر متفقند که قرآن معجزه است و این اعجاز برای اثبات اتصال و ارتباط قرآن به مبدأ وحی کافی است لکن اختلاف در این است که دامنه اعجاز قرآن تا چه حد است آیا فقط شامل مردم عصر نزول قرآن بوده یا مردم همه زمان­ها را شامل می­شود؟

ادله قول اول:

دلیل اول: آیات

ما به دو آیه از قرآن را اشاره می­کنیم که بر شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها دلالت می­کند:

آیه اول:

آیه شریفه:«وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ، فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» [۱] ؛ طبق این آیه خداوند متعال می­فرماید: اگر نسبت به آنچه بر بنده خویش فرو فرستادیم در تردید و شک هستید پس یک سوره مثل قرآن بیاورید و اگر چنین نکردید و هرگز نخواهید توانست این کار را انجام دهید پس از آتش و عذابی که فروزنده آن آدمیان و سنگ خارا می­باشند و برای کافران آماده شده پرهیز کنید. عبارت«ولن تفعلوا» به این معنی است که هرگز چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد؛ چون لن نفی ابدی می­کند. لذا آیه ظهور روشنی دارد در اینکه مردم همه زمان­ها از آوردن مثل قرآن عاجزند و نمی­خواهد بگوید فقط مردم عصر نزول نخواهند توانست مثل قرآن را بیاورند.

اشکال:

ممکن است اشکال شود که مخاطب آیه مردم همان زمان هستند؛ چون آیه می­گوید: اگر شما چنین نکردید و هرگز نخواهید توانست این کار را بکنید؛ یعنی هرگز نخواهید توانست مثل قرآن را بیاورید هم محدود به مردم همان زمان می­باشد.

پاسخ:

خطاباتی که در قرآن وارد شده به نحو قضیه خارجیه نیست. مخاطب قضایایی که در قرآن وارد شده غیر از موارد خاص مثل قصص که در مقام حکایت و نقل است، فقط مردم عصر نزول نیستند و خطابات قرآنی چه خطاباتی که در مقام بیان احکام و اصل تشریع است و چه خطاباتی که مثلاً در مقام بیان یک امر اعتقادی هستند متوجه همه مردم است. لذا با عنایت به این قرینه که خطابات قرآنی عام است و شامل همه انسان­ها می­شود، در مورد این آیه شریفه می­گوییم خطاب در این آیه شریفه متوجه به همه مردم است و این گونه نیست که خطاب فقط متوجه مردم عصر نزول باشد.

آیه دوم:

آیه شریفه:«قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» [۲] ، طبق این آیه شریفه اگر جن و إنس هم جمع شوند نمی­توانند مثل قرآن را بیاورند، الجن و الإنس اسم جنس هستند و بر طبیعت دلالت می­کنند؛ یعنی طبیعت جن و إنس که شامل همه افراد و مصادیق آنهاست از اول تا آخر خلقت حتی سابقین بر نزول قرآن هم اگر بودند نمی­توانستند مثل قرآن را بیاورند. پس می­توان ادعا کرد که خداوند تبارک و تعالی در قرآن بر شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها تأکید دارد و در واقع آنچه که از این آیات استفاده می­شود این است که انسان­ها از آوردن مثل قرآن ناتوان و عاجزند پس شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها از ظواهر آیات قرآن هم قابل استفاده است.

دلیل دوم:

قبلاً عرض کردیم که اولاً دین اسلام کامل­ترین ادیان است و ثانیاً پیامبر اسلام خاتم پیامبران است پس باید اعجاز قرآن هم ابدی باشد تا در همه زمان­ها اثر گذار باشد. پس این هم می­تواند دلیل بر شمول تحدی نسبت به همه زمان­ها باشد.

بررسی قول دوم:

در مقابل قول مشهور که می­گوید تحدی قرآن شامل همه مردم است، بعضی معتقدند تحدی به قرآن مخصوص به مردم عصر نزول بوده؛ یعنی نفس عجز فصیحان عرب که معاصر نزول قرآن بوده­اند برای اثبات اعجاز قرآن کافی است. از دید این گروه دلیل اعجاز قرآن ابدی است مثل زنده کردن مردگان که آن هم امری ابدی است ولی این بدین معنی نیست که خود این معجزه إلی الأبد جریان داشته باشد. پس این گروه می­گویند دلیل اعجاز، ابدی است اما این ملازمه ندارد با اینکه خود اعجاز هم ابدی باشد، نشانه اعجاز این است که فصیح­ترین و بلیغ­ترین مردم زمان نزول قرآن از آوردن مثل آن عاجز بوده­اند اما این ملازمه ندارد با اینکه مردم زمان پس از نزول هم نتوانند مثل قرآن را بیاورند، اگر مردم زمان­های متأخر بتوانند مثل قرآن را بیاورند لطمه­ای به اعجاز قرآن نمی­زند و از ارزش و معجزه بودن قرآن کم نمی­کند و همین برای اعجاز قرآن کافی است و نیازی به این نیست که اثبات شود مردم همه اعصار از آوردن مثل قرآن عاجز هستند بلکه همین قدر که در زمان نزول افصح فصحاء عرب از آوردن یک سوره مثل سور قرآن عاجز بوده­اند برای اعجاز قرآن کفایت می­کند.

این نظریه مردود و باطل است؛ چون اساس این نظریه مبتنی بر این است که وجه اعجاز قرآن اختصاص به اسلوب بیانی و فصاحت و بلاغت قرآن دارد که در مقابل فصحاء عرب آن روز ناتوانی آنها را اثبات کرد، ولی اشکال این است که اعجاز قرآن منحصر در فصاحت و بلاغت نیست بلکه مجموعه زیبایی­های لفظی و معنوی قرآن معجزه است. در قرآن معارف والا، قصص، پیام­های اخلاقی، اخبار از آینده و بسیاری از امور دیگر وجود دارد که هر کدام از اینها یک وجه از وجوه اعجاز قرآن را تشکیل می­دهد پس التزام به نظریه دوم در واقع یک نوع محدود کردن وجوه اعجاز قرآن است. حق این است که قرآن معجزه ابدی است و جلوه­­های مختلفی از اعجاز در قرآن وجود دارد بنابراین قول مشهور قول حق است و تحدی به قرآن شامل همه زمان­ها می­شود و دامنه آن همه انسان­ها را إلی یوم القیامة در برمی­گیرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . بقره/۲۳و۲۴.

[۲] . إسراء/۸۸.